eitaa logo
حکاکی اشک | پژوهشی در تاریخ اسلام
411 دنبال‌کننده
107 عکس
4 ویدیو
23 فایل
در حکاکی اشک، به تحلیل زوایای ناگفته تاریخ ائمه اطهار و ارائه نکات نوین در مقاتل می‌پردازیم. آماده دریافت نظرات و نکات شما هستم. @seyedahmadabotorabi sa.aboutorabi@ut.ac.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم 🚩🏴السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام ▪️ بخش اول 1- حضرت ابالفضل علیه السلام هم داغ برادر دید و هم داغ برادر زاده و هم تنهایی اباعبدالله را می دید. 2- حضرت ابالفضل علیه السلام حافظ خیام است. تا او بود خیمه ها امنیت داشتند. شاهد این ادعا زمانی است که اباعبدالله از کنار بدن بی جان برادر با چشمانی اشکبار برگشته و دشمن خیمه هایش را دوره کرده بودند و حضرت ندای هل من مغیث و هل من معین سر داده بودند. وقد تدافعت الرجال على مخيّمه فنادى: «أما من مغيث يغيثنا؟ أما من مجير يجيرنا؟ أما من طالب حقّ ينصرنا؟ أما من خائف من النّار فيذبّ عنّا؟» مقتل مقرم/270 3-شهادت حضرت ابالفضل علیه السلام یعنی ناامیدی کامل از آب. خود حضرت در رجزش خوانده بودند که امروز مرا به سقا می شناسند. انی انا العباس اغدوا بالسقا... اهل خیام میدانستند که اگر قرار است آبی به خیام برسد فقط توسط ابالفضل علیه السلام این کار بر میاید و با رفتن او امیدها در دلهای اهل حرم زنده شد و امان از ان دمی که خبر شهادتش را شنیدند. 4- تا زمانی که حضرت ابالفضل علیه السلام بودند زخمی به پیکر اباعبدالله نرسید. حضرت دائما به محافظت از اباعبدالله می پرداخت و دشمن جرات نزدیک شدن به حضرت و خیمه هایش را نداشت. وبَقِيَ العَبّاسُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام قائِماً أمامَ الحُسَينِ عليه السلام يُقاتِلُ دونَهُ، ويَميلُ مَعَهُ حَيثُ مالَ الاخبارالطوال/257 ولی با شهادت حضرت دشمنان جرات پیدا کردند و زخم ها یک به یک به اباعبدالله الحسین علیه السلام وارد شد. 5- ابالفضل حافظ خیام حضرت بود، اگر امام توانست به بالین علی اکبر برود علتش حضور ابالفضل بود که از خیام حفاظت می کرد بعد از ابالفضل دشمن چنان جرات پیدا کرد که در زمانی که اباعبدالله زنده بود به خیمه هایش حمله کرد. و حضرت فرمود اگر دین ندارید لااقل در دنیاتان ازاده باشید. تا من زنده هستم به خیمه هایم هجوم نبرید. 6- حضرت وارد بر مسناة یا همان سیل بند یا پله ای در کنار شط فرات شد. 4000 نفر تیرانداز مامور به این قسمت بودند. حضرت در پایین کنار آب و انها اماده ی تیراندازی و مسلط بر او بودند و چه هدفی بالابلند تر از او. حالا وقتی که او از کنار شط بیرون بیاید تیرها مستقیم‌تر می شود. که در نهایت گفته اند چون خار بر بدن خارپشت تیر بر بدن ابالفضل نشست. ۷-دشمن آنقدر از حضرت ابالفضل می ترسید که تا مطمئن نشده که جان داده او را رها نکردند. کار به جایی رسید که دیگر علمدار سپاه قدرت حرکت کردن نداشت و پر از جراحت شده بود و او را کشتند. فَجَعَلَ يُقاتِلُهُم وَحدَهُ حَتّى قُتِلَ رِضوانُ اللّه ِ عَلَيهِ ، وكانَ المُتَوَلِّيَ لِقَتلِهِ زَيدُ بنُ وَرقاءَ الحَنَفِيُّ ، وحَكيمُ بنُ الطُّفَيلِ السِّنبِسِيُّ، بَعدَ أن اُثخِنَ بِالجِراحِ فَلَم يَستَطِع حَراكاً . الإرشاد: ج 2 ص 109 ۸- وقتی آنها احتمال دادند که دیگر ابالفضل العباس قدرت حرکت ندارد فَلَم يَستَطِع حَراكاً . الإرشاد: ج 2 ص 109 حرمله با گروهی دوباره برگشتند و هر کدام به نوبت ضربه ای به او وارد کردند قالَ بَعضُهُم : قَتَلَ حَرمَلَةُ بنُ كاهِلٍ الأَسَدِيُّ ثُمَّ الوالِبِيُّ العَبّاسَ بنَ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام مَعَ جَماعَةٍ وتَعاوَروهُ-أنساب الأشراف : ج 3 ص 406 . در معنای تعاوروه:تعاور القوم فلاناً: إذا تعاونوا عليه بالضرب واحداً بعد واحد (النهاية: ج 3 ص 320 «عور» یعنی گروهی با یکدیگر یکی یکی بعد از یکدیگر ضربه می زنند. ( به نوبت) ۹- با این تفاصیل احتمال اینکه اباعبدالله علیه السلام با بدن بی جان برادر مواجه شده باشد زیاد است. ۱۰- دو نفر از شهدای دشت کربلا در هنگام شهادتشان کسی نبود که سرشان را به بالین بگیرد. یکی جناب قمر بنی هاشم و یکی سیدالشهدا علیهما السلام. ۱۱- دو نفر از شهدای کربلا بدون وداع و خداحافظی رفتند و اهل حرم انتظار بازگشتشان را داشتند که خبر شهادتشان را شنیدند. ابالفضل العباس علیه السلام و علی اصغر علیه السلام. ۱۲- کودکان اباعبدالله دو اطمینان و امید داشتند یکی اینکه تا عمو هست به خیام و پدر تعرضی رخ نخواهد داد و دیگر اینکه تا عمو هست امید هست که آب برسد. با شهادت ابالفضل اطمینان خاطر از بچه ها رفت. پایان بخش اول التماس دعا ١٤٤٤ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم 🔻سلام علیکم عزاداری ها قبول باشه ان شاء الله 🚩🏴السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام 🚩نکاتی از مقتل حضرت ابالفضل علیه السلام ▪️ بخش دوم ۱۳- وقتی که ابالفضل علیه السلام اذن میدان گرفت اباعبدالله گریه کرد . گریه ای شدید. فبكى الحسين ع بكاء شديدا-ثم قال يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي ‏ بحار الأنوار، ج‏45، ص: 41 و وقتی که شهید شد باز هم اباعبدالله گریه ای شدید کرد أحاطوا بِهِ مِن كُلِّ جانِبٍ ومَكانٍ، حَتّى قَتَلوهُ قَدَّسَ اللّه ُ روحَهُ، فَبَكَى الحُسَينُ عليه السلام بُكاءً شَديداً لهوف /170 ۱۴- وقتی که شخصی تشنه باشد گریه کردن و اشک ریختن هم برایش سخت است اما داغ ابالففضل چنان سنگین بود که وقتی اباعبدالله به خیمه ها بر می گشت با استین اشک چشمان خود را پاک می کرد. رجع الحسين (ع) إلى المخيّم منكسراً حزيناً باكياً يكفكف دموعه بكُمّه مقتل مقرم/270 ۱۵- در مقاتل آورده اند که نه فقط دستان حضرت را که دو پای آن جناب را نیز از کینه ای که داشتند قطع کردند. وقَطَعوا يَومَئِذٍ يَدَيهِ ورِجلَيهِ . المناقب والمثالب لأبي حنيفة النعمان المغربي: ص 309 . ۱۶- شاید برای سکینه خانم دختر امام دیدن دشمنانی که به خیام شاه نزدیک می شدند جای تعجب داشت لذا از امام در رابطه با عموجانش پرسید. فأتته سكينة وسألته عن عمّها ، فأخبرها بقتله. مقتل مقرم/270 ۱۷- سر مقدس ابالفضل علیه السلام را حرمله برد. انساب الاشراف ج13 ص 256 ۱۸- حضرت ابالفضل علیه السلام با اهل خیام خداحافظی نکرده است. او رفته که برگردد ولی... ۱۹- با توجه به آنچه در مقاتل آورده شده است که با بدن حضرت چه کردند. الف: وقَطَعوا يَومَئِذٍ يَدَيهِ ورِجلَيهِ . المناقب والمثالب لأبي حنيفة النعمان المغربي: ص 309 . دستان و پاها قطع شده ب: تیر به چشم اصابت کرده و نگرانی که اباعبدالله نسبت به خیمه گاهش داشت حق داشت که نتواند به تنهایی بدن را برگرداند. حالا که تنها شده و دیگر فتیان بنی هاشم هم نیستند. ۲۰- کسی نتوانست با ابالفضل به صورت رو در رو بجنگد. یا کمین کردند. یا دوره اش کردند. وأحاطوا بِهِ مِن كُلِّ جانِبٍ وقَتَلوهُ، فَبَكَى الحُسَينُ عليه السلام لِقَتلِهِ بُكاءً شديداً. مثير الأحزان : ص 170 . فَكَمَنَ لَهُ زَيدُ بنُ وَرقاءَ الجُهَنِيُّ مِن وَراءِ نَخلَةٍ، وعاوَنَهُ حَكيمُ بنُ طُفَيلٍ السِّنبِسِيُّ، فَضَرَبَهُ عَلى يَمينِهِ،* فَكَمَنَ لَهُ الحَكيمُ بنُ الطُّفَيلِ الطّائِيُّ مِن وَراءِ نَخلَةٍ، فَضَرَبَهُ عَلى شِمالِهِ،* *المناقب لابن شهرآشوب: ج 4 ص 108 و آنگاه که دیگر دستی در بدن نداشت ملعونی با عمود آهن به فرق سرش زد و فرق را شکافت. فَقَتَلَهُ المَلعونُ بِعَمودٍ مِن حَديدٍ. المناقب لابن شهرآشوب: ج 4 ص 108 وضربه رجل بالعمود على رأسه ففلق هامته. مقرم/269 با اباعبدالله الحسین علیه السلام هم نتوانستند رو در رو بجنگند بعد از انکه تیر به قلب حضرت زدند و حضرت تاب و توانش رفت دوره اش کردند و شد آنچه شد. ١٤٤٤ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله مرحوم سید جعفر حلّی که از علمای بزرگ، که تقریبا صد و بیست سال قبل از دنیا رفته است، در قصیده ای با مطلع عبست وجوه القوم.... در رابطه با لحظات مواجه اباعبدالله الحسین علیه السلام با پیکر بی‌جان برادر اینطور می‌نویسد: 🚦مشى لمصرعِهِ الحسينُ وطرفُهُ بين الخيام وبينَهُ متقسِّمُ 🔻آقا آرام آرام به سمت علقمه می‌رفتند، گویا می‌دانستند چه شده است، اما نگاه حضرت مدام به سمت خیمه‌ها بود، بین علقمه و خیمه ها دائم نگاه حضرت می‌چرخید. 🚦 فأكبَّ منحنياً عليه ودمعُهُ صبغَ البسيط كأنَما هو عندَمُ 🔻امام حسین علیه‌السلام با قامتی خم بر پیکر برادر افتاد و اشک از چشمانش جاری بود. 🚦قد رامَ بلثمُهُ فلم يرَ موضعاًلم يُدمِهِ عَضُّ السلاحِ فيُلثَمُ 🔻امام حسین صلوات الله علیه آمدند و دیدند کار برادر تمام شده است، امام خواستند حضرت اباالفضل العباس علیه السلام را ببوسند، أما هیچ جایی پیدا نکردند، چرا که اصلاً جای سالمی نبود. 🚦نادى وقد ملأَ البواديَ صيحةًصُمُّ الصخورِ لهولها تتألمُ 🔻 ناله امام حسین علیه‌السلام بلند شد، تمام صحرا صدای ضجّه‌ی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را می‌شنیدند… 🚦أأخيَّ مَن يحمي بناتِ محمدٍإن صرنَ يسترحِمْنَ مَن لا يرحَمُ 🔻برادر! جان چه کسی از دختران پیامبر بعد تو حمایت می‌کند در میان کسانی که به آن‌ها رحم نمی‌کنند... ولاقوة الا بالله العلی العظیم ١٤٤٤ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم 🔻 السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام 🔻 نکاتی از مقتل سیدالشهدا علیه السلام پیشاپیش از امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف عذر میخواهم بابت این چند خط. ۱- اباعبدالله الحسین علیه السلام در کربلا پنجاه و چند سال سن داشت، در کربلا حضرت نمیتوانست یکجا بایستد چون ۴۰۰۰ نفر تیرانداز بودند و عده ای سنگ انداز بودند، لحظه ای توقف مساوی بود با اصابت تیر و سنگ البته این اتفاق افتاد، زمانی که گفتند فوقف و قد ضعف عن القتال اتاه حجر علی جبهه...مثیرالاحزان ص۷۳ حضرت لحظه ای ایستاد تا نفس تازه کند که سنگی آمد بر پیشانی حضرت اصابت کرد. ۲- بعد از شهادت ابالفضل علیه السلام دشمنان به اباعبدالله و خیمه گاه نزدیک تر شدند ، حضرت هم گویا خیلی از خیمه ها دور نمیشدند. ۳- امام نگران خیمه هایش بود، بعد از شهادت ابالفضل علیه السلام و قبل از رفتن به میدان بانگ زد که هل من ذاب عن حرم رسول الله، مثیرالاحزان ص۷۰ سپس به میدان رفت و می جنگید و رجز می خواند انا حسین ابن علی احمی عیالات ابی مناقب ج۴ ص ۱۱۰ حتی لحظات آخرش هم نگاهی به خیمه ها داشت تدیر طرفا خفیا الی رحلک و بیتک،(زیارت ناحیه، المزار الکبیر ص۵۰۴) ۴- اباعبدالله تا جان داشت از خیام خود دفاع کرد، دشمن هم برای اینکه امام را به تسلیم وادار کند در زمان حیاتش به خیامش حمله کرد، که حضرت بانگ زد یا شیعه ال ابی سفیان، اگر در دنیا دین ندارید لااقل ازاده باشید. لهوف ۱۲۰ ۵- وقتی تیر به سینه امام حسین علیه السلام اصابت کرد، حضرت نتوانست تیر را از جلوی سینه در بیاورد، و مجبور شد از پشت سر در بیاورد، شاید دشمن خیلی نزدیک شده بود به حضرت... به تو از یک قدمی تیرزدند... ۶- در وداع حضرت با اهل حرم جناب سکینه ناله برآورد، حضرت او را در آغوش گرفت و فرمود( نقل به مضمون): دخترم تا زمانی که روح در تن دارم مانند یتیمان گریه نکن و قلبم را مسوزان. لاتحرقی قلبی بدمعک حسره مادام منی الروح فی جثمانی مناقب ابن شهر آشوب ج۴ ص ۱۰۹ ۷- از مصائب و بلایایی که بر اباعبدالله علیه السلام وارد شد یکی این بود که تیری که به سینه مبارک اصابت کرد، تیری مسموم بود. فاخذ الثوب لیمسح الدم عن جبهته فاتاه سهم مسموم له ثلاث شعب فوقع علی قلبه... لهوف/۱۲۱ امام حسین علیه السلام مسموم هم شده بود در عین تشنگی شدید. ۸- حضرت در حال وداع با اهل بیتش بود که عمر سعد بانگ زد که منتظر چه هستین، اگر او از وداع فارق شود قسمت چپ و راست لشکر را یکی می کند. حضرت در کنار اهل بیتش بود که تیرباران خیام شروع شد و انقدر تیر زدند که تیرها طناب های خیمه ها را پاره کردند و زنان وحشت زده و فریادکنان به خیمه ها رفتند. مقتل مقرم/ ۲۷۸ ۹- کوفیان اباعبدالله علیه السلام را خارجی میدانستند(العیاذ بالله) کار به جایی رسید که اباعبدالله دعای قربانی میخواند. بسم الله و بالله و علی مله رسول الله حضرت میخواهد بگوید من مسلمانم ای اهل کوفه... ۱۰- در زیارت ناحیه مقدسه اینطور آورده که گویا حضرت وقتی جان داشتند و از اسب بر زمین افتادند و اسبها بر حضرت... فهویت الی الارض جریحا تطئوک الخیول بحوافرها... بحارالانوار ج۹۸ ص ۳۲۲ ۱۰-آجرک الله یا صاحب الزمان رمل بیابان نمک دارد، بدنی زخمی اگر بر رمل قرار بگیرد بگونه ای که مرمل بدماء شود چه عذابی می کشد. تشنگی، مسمومیت بر اثر تیر سه شعبه، زخم تیرها و رمل بیابان ۱۱- خاندان اباعبدالله با دیدن اسب حضرت گویا شوکه شدند، چه دیدند؟ زین واژگون شده... از این حالت زین متوجه شدند امام به شکل بدی زمین خورده... و نظرن سرجک علیه ملویا زین واژگون شده را دیدند که به سمت قتلگاه دویدند. المزار الکبیر-ص ۵۰۴ ۱۲- امشب وقتی قاسم پرسید عموجان من هم شهید می شوم و حضرت خبر شهادت را داد فرمود همه ی مردان ما به بلا عظیم دچار می شوند، حتی کودکم کودک شیرخواره ام نیز شهید میشود، قاسم گفت: عموجان، یا عمَّ و یصلون الی النساء حتی یقتل عبدالله آیا به خیام زنها حمله می کنند وشیرخواره ات را می کشند؟ قاسم و باقی‌اهل بیت و اصحاب چه کشیدند با فکر حمله دشمنان به خیام. الهدایه الکبری، ص ۲۰۴ شدت مصیبات به حدی است که نمیشود بیش از این نوشت... اعظم الله اجورنا و اجورکم بمصابنا بالحسین علیه السلام التماس دعا ١٤٤٤ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام سلام علیکم عزاداری ها قبول باشه ان شاء الله ▪️آجرک الله یا صاحب الزمان فی مصیبت جدک ۱- هند همسر یزید تا متوجه شد که سر اباعبدالله علیه السلام را بر در خانه اش نصب می گردد، گریبان درید و پابرهنه وارد در جلسه شد و گریه می کرد، ان ملعون فورا جست و او را پوشاند...  فَشَقَّتِ السِّترَ وهِيَ حاسِرَةٌ ، فَوَثبَت عَلى يَزيدَ وقالَت : أرَأسُ ابنِ فاطِمَةَ مَصلوبٌ عَلى بابِ داري ؟ فَغَطّاها يَزيدُ  مقتل الحسين عليه السلام خوارزمي : ج 2 ، ص۷۳ این در حالی بود که اهل بیت اباعبدالله علیه السلام را چگونه از کربلا به شام آوردند؟ حضرت زینب سلام الله علیها خطاب به یزید فرمود: آیا این از عدل است‌ ای فرزند آزادشده‌ها که زنان و کنیزان تو در پس پرده باشند و دختران رسول اللَّه اسیر؟! پرده‌هایشان را دریدی، و چهره‌هایشان را آشکار کردی، آنان را چونان دشمنان از شهری به شهری کوچانیده، ساکنان منازل و مناهل بر آنان اشراف یافتند، و مردم دور و نزدیک و پست و فرو مایه و شریف چهره‌هایشان را نگریستند، در حالی که از مردان آنان حامی و سرپرستی همراهشان نبود. ،اللهوف، ص۲۱۴-۲۲۰ و این تنها جایی بود که عقیله بنی‌هاشم زبان به شکوه گشود... ۲- ورود اهل بیت علیهم السلام به شام و کوفه شباهت و تفاوت‌هایی داشت. ۲،۱: شباهت در هر دو شهر وقتی این خانواده را وارد کردند مردم برای دیدن جمع شدند. ولمّا اُدخلت بنات أمير المؤمنين إلى الكوفة ، اجتمع أهلها للنظر إليهم(مقتل مقرم، ص۳۰۹) ۲، ب:تفاوت ۲،۲،۱ وقتی اهل بیت وارد کوفه شدند جناب ام کلثوم کوفیان را خطاب کردند که آیا از پیامبر خدا حیا نمی کنید که ما را نظاره می کنید؟ فصاحت اُمّ كلثوم : يا أهل الكوفة ، أما تستحون من الله ورسوله أنْ تنظروا إلى حرم النّبي (ص)؟ مقتل مقرم، ص ۳۱۰ اما در شام اوضاع تفاوت داشت، این خانواده که خسته از نگاه نامحرمان بودند، پیغام دادند به شمر که ما را از جایی ببر که کمتر مورد نگاه قرار بگیریم. ولی آنها را از جایی بردند که اجتماع مردم بود. فَأَمَرَ في جَوابِ سُؤالِها أن تُجعَلَ الرُّؤوسُ عَلَى الرِّماحِ في أوساطِ المَحامِلِ ـ بَغيا مِنهُ وكُفرا ـ وسَلَكَ بِهِم بَينَ النَّظّارَةِ عَلى تِلكَ الصِّفَةِ الملهوف، ص ۲۱۰ ۲،۲،۲ مردم کوفه وقتی با کاروان اسرا مواجه شدند که بر شتران بی جهاز وارد کوفه شدند(امالی مفید، ص۳۲۱، ح۸) گریه می کردند و بر صورت می زدند.(بلاغات النسا، ص۳۷) اما در شام مردم جمع شدند ولی با طبل و دف و بوق و در شادی و سرور بودند.   وقد خرج النّاس بالدفوف والبوقات ، وهم في فرح وسرور مقرم ص،۳۴۸ ۳،۲،۲ گویا گزارشی از معطلی کاروان در کوفه به خاطر کثرت جمعیت استقبال کننده نیامده اما در شام کاروان هنگام طلوع وارد شام شدند و ظهر به قصر رسیدند، از شدت خستگی و جمعیت زیاد فلما ارتفع النهار أدخلوا الرءوس البلد و وصلوا وقت الزوال إلى باب دار يزيد بن معاوية بتعب شديد من كثرة الازدحام،  (نفس المهموم،ص ۳۹۴) ۴،۲،۲ اهل بیت در کوفه مستقیم به کاخ ابن مرجانه برده شدند اما در شام ابتدا آنها را به جایی بردند که اسیران را می‌آوردند ... وَقَفوا عَلى دَرَجِ بابِ المَسجدِ حَيثُ يُقامُ السَّبيُ الفتوح : ج 5 ص 129 ۳- جناب حر علیه الرحمه با هزار نفر با اباعبدالله مواجه شد،(الأمالي للصدوق : ص 218 ح 239 )، وقتی توبه کرد می فرمود خدایا مرا ببخش که قلوب اهل بیت پیامبرت را ترساندم،( الملهوف : ص 159) اگر دختران حسین علیه السلام با دیدن ۱۰۰۰ نفر دل هایشان ترسید در حالی که پدر و برادران و خاندان دورشان بودند با دیدن ۵۰۰ هزار نفر(نفس المهموم، ص۳۹۵) مرد و زنی که می رقصیدند و دف و طبل می زدند و در مقابل این خانواده شادی می کردند چه کشیدند؟ التماس دعا ١٤٤٤ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله سلام علیکم این ۵ روز چه خبر بود؟ اهل بیت اباعبدالله را روز اول صفر وارد شهر شام کردند و آن جسارت‌ها شد. اما چرا حضرت رقیه سلام الله علیها روز ۵ صفر به شهادت رسیدند؟ اگر بنا بود که با دیدن سر پدر در روز(مجلس یزید) شب دلتنگ بابا شود علی القاعده باید همان شام اول صفر به شهادت می‌رسید، پس چرا ۵ روز بعد؟ شاید پاسخ به این سوال را بشود از این روایت امام سجاد علیه السلام فهمید. وروي عن زين العابدين علیه‌السلام  أنه قال : « لما أتوا برأس الحسين  عليه السلام إلى يزيد لعنه الله ، كان يتخذ مجالس الشرب ويأتي برأس الحسين عليه السلام از امام زين العابدين عليه السلام: هنگامى كه سر حسين عليه السلام را براى يزيد ـ كه خدا لعنتش كند ـ آوردند ، مجلس هاى شراب مى آراست و سر امام را می‌آوردند... الملهوف على قتلى الطّفوف،السيد بن طاووس ،  ص 220 شاید آن روز یکی از این مجالس برپا شده بود و این بار دختر امام سر پدر را دید و.... التماس دعا ١٤٤٤ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم 🚩🏴 السلام علیک یا اباعبدالله سلام علیکم عزاداری ها قبول باشه ان شاءالله با آنها مدارا کن! 🚦شیخ مفید ره در ارشاد در رابطه با بازگرداندن اهل بیت امام از شام به مدینه نوشته است که یزید لعنه‌الله به نعمان بن بشیر این ماموریت را داد و به او سفارش کرد که: ۱- شبها ايشان را راه برند 🔸أن يسيرَبهم في الليلِ ۲- همه جا آنان در پيش روى باشند بدانسان كه از ديدارشان نيفتند (و خود در پشت سر آنان حركت كنند) 🔸ويكونوا أَمامَه حيثُ لا يفوتونَ طَرْفَه ۳- هر كجا فرود شدند آنان از ايشان دور شوند و خود و همراهانش مانند نگهبانانى در اطراف آنان پراكنده شوند 🔸فإِذا نزلوا تنحّى عنهم وتفرّقَ هو وأَصحابُه حولَهم كهيئةِ الحَرَسِ لهم ۴- جاى خود را چنان قرار دهند كه اگر يكى از آنان خواست وضو بگيرد يا قضاى حاجت كند از آنان شرم نكند 🔸وينزل منهم حيثُ إِذا أَرادَ إِنسانٌ من جماعتِهم وضوءاً أَو قضاءَ حاجةٍ لم يَحتشِمْ. منبع: الإرشاد، الشيخ المفيدجلد : 2  صفحه : 122 🚦حالا سوال این است اگر قرار بود که با این خانواده مدارا نمی‌کردند چه می‌شد؟ 🔻آنگونه که جناب فاطمه بنت الحسین علیه‌السلام فرمود شما آنچنان به کشتن اباعبدالله مباهات ورزیدید که شاعرتان گفت: ما على و فرزندان على را كشتيم با شمشيرهاى هندى و نيزه ها و ما زنانشان را به سانِ زنان تُرك ، اسير كرديم و آنان را [نمى دانى] چگونه به خاك و خون كشيديم! 🔻نَحنُ قَتَلنا عَلِيّا وبَني عَلِيّ بِسُيوفٍ هِندِيَّةِ ورِماحِ 🔻وسَبَينا نِساءَهُم سَبيَ تُركٍ ونَطَحناهُم فَأَيَّ نِطاحِ منبع: الملهوف : ص 194 🚦اگر قرار باشد اسرا را به سبک اسیران ترک ببرند چگونه می‌شود؟؟؟ ولاحول ولاقوه الا بالله العلی العظیم التماس دعا ١٤٤٤ @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده سلام علیکم عزاداری ها قبول باشه ان شاءالله 📚 زخم زبان! 🔻روزهای پایانی عمر شریف حضرت زهرا سلام الله علیها با وخامت حال ایشان همراه بود. 🔸 در رابطه با این روزها نوشته‌اند: "و لزمت الفراش؛ سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار (القمي، الشيخ عباس) ، جلد : 7 ، صفحه : 122". 🔻این روزهای آخر، مردمی که مطمئن شده بودند دختر پیامبر رفتنی است! به عیادت می‌آمدند، یکبار زن‌های مدینه آمدند. 🔺 اما حال خانم هر روز بدتر می‌شد تا جاییکه وقتی غاصبین حق آن بانو نیز برای اینکه در انظار خود را موجه جلوه دهند، به عیادت رفتند 🔺حضرت بعد از اینکه جواب سلام آنها را نداد و روی خود را برگرداند بعد از چند بار که رو برگرداند و آنها جا به جا می‌شدند، گویا دیگر توانی نداشتند و به کنیزان و زنان اطراف خود فرمودند: 🔻"حَوِّلنَ وجهی، روی مرا برگردانید؛ بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء (العلامة المجلسي) ، جلد : 43 ، صفحه : 203" 🔹اما چند روز آخر دیگر کسی برای عیادت پذیرفته نمی‌شد. 🔻یکبار عباس عموی پیامبر برای عیادت رفت و به او گفتند حال خانم وخیم است " انها ثقیله، و لایدخل علیها نفر... الموسوعة الكبرى عن فاطمة الزهراء(ع) نویسنده : الأنصاري الزنجاني، إسماعيل    جلد : 14  صفحه: ۳۶" 🔺برگشت و به امیرالمومنین پیغام داد که اینطور که به نظر می‌رسد فاطمه رفتنی است! پس بیا برای مراسم ختم و تشییع جنازه و نمازش همه انصار و مهاجرین را جمع کنیم که باعث شکوه اسلام و دین می‌شود! 🔸"فإن كان من أمرها ما لا بد منه فأجمع أنا لك الفداء المهاجرين و الأنصار حتى يصيبوا الأجر حضورها و الصلاة عليها و في ذلك جمال للدين.، همان، ص۳۷" 🔻این از دلسوزی فامیل اما کسانی هم‌بودند که زخم زبان زدند و دل اهل بیت پیغمبر را سوزاندند. 🔸دختر خلیفه اول برای عیادت آمد و او را هم راه ندادند او به پدر شکایت کرد و با اشاره به حضرت زهرا سلام الله علیها  به کنایه گفت: 🔺 "وَقَدْ جَعَلَتْ لَهَا مِثْلَ هَوْدَجِ الْعَرُوسِ ؛ السنن الكبرى (البيهقي، أبو بكر) ، جلد : 4 ، صفحه : 56) " برای او چیزی شبیه هودج عروس درست کرده‌اند. 🚦این زخم زبان‌ها و کنایه‌ها اگر به گوش اولاد فاطمه رسیده باشد چه دلی از آن‌ها سوزانده و چه صبری داشته امیرالمومنین بر شنیدن این حرف‌ها. 🔻و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم التماس دعا ۳ دی ۱۴۰۱ @hakakiashk
fadak.pdf
205.8K
السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها سلام علیکم عزاداری قبول باشه ان‌شاءالله مساله فدک یکی از مسائلی است که همیشه مورد بحث بوده است. اینکه فدک هدیه پیامبر به دختر والامقامش بوده یا خیر؟ اینکه فدک ارثیه حضرت بوده یا خیر؟ این‌ها سوالاتی هستند که قرن‌ها مورد مباحثه بوده است، اما چرا این بحث مانند سایر موارد دیگر دچار حذف از منابع نشد؟ هر چند بحث هبه(هدیه) بودن در منابع اهل سنت حذف شده اما اینکه حضرت زهرا سلام الله علیها فدک را به عنوان ارثیه طلب کردند و خلیفه اول با بیان حدیثی از اعطای فدک به او خودداری کرد در صحیح بخاری آورده شده است. اما چرا؟ بخاری در عصر امام هادی می‌زیسته و کتاب صحیح بخاری در زمان نوشته شده، او ماجرا را اینطور مطرح کرد که حضرت طلب ارثش را کرد و خلیفه ندادو آن حضرت تا پایان عمرش دیگر با او صحبت نکرد. اینکه کسی مثل بخاری این مطلب را می‌نویسد نشان از این است که در بین مردم این سوال ایجاد شده است که ماجرای فدک چیست که دائما شیعیان صحبت از آن می‌کنند؟ حضرت زهرا اولین پرچمدار دفاع از ولایت امیرالمومنین بوده است و حضرت در اولین مواجهه‌اش با غاصبین حق مولا بحث فدک بود. راهبرد حضرات معصومین سال‌ها در دفاع از امیرالمومنین زنده نگه داشتن مساله فدک بوده است. این راهبرد باعث شده است تا مساله فدک به عنوان مساله‌ای چالش برانگیز در جامعه آن زمان شود که بخاری مجبور می‌شود جوابی برای این سوال دهد. متن پیوست نمونه‌ای ازتلاش ائمه اطهار در جهت زنده نگه داشتن مساله فدک است. التماس‌دعا @hakakiashk
السلام علیک یا امیرالمومنین 🔻حال و روز این روزهای امیرالمومنین به روایت . 🔸روزهای بعد از شهادت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام برای امیرالمومنین روزهای پر از غمی بود. 🔻 مردم مدینه طوری با او برخورد کردند که گویا غریبه‌ای در میان آنها بود. 🔹 هر چند این روایت از این روزها را بخاری در صحیحش آورده اما شاید بیانگر غربتی باشد که مولا با آن مواجه بود. 🔻 وَكَانَ لِعَلِيٍّ مِنَ النَّاسِ وَجْهٌ حَيَاةَ فَاطِمَةَ، بخاری می گوید در زمام حیات حضرت زهرا اپیرالمومنین در بین مردم جایگاهی داشت. 🔻فَلَمَّا تُوُفِّيَتِ اسْتَنْكَرَ عَلِيٌّ وُجُوهَ النَّاسِ اما بعد از حضرت زهرا مردم مدینه مانند غریبه‌ای با او برخورد می‌کردند. صحيح البخاري جلد: 5  صفحه:139 اگر این روایت بخاری، صحیح باشد نشانگر اوج غربت مولا در مدینه است. ۱-مولا نه می تواند کنار قبر همسرش برود. ۲- نه کسی برای تسلی به او و فرزندانش آمدند. ۳- نه حتی کسی به فاطمه حق داد و در دفاع از حقش به او کمک کرد. سکوت مردم مدینه باعث این اتفاقات شد..‌ لعن الله من قتلک و لعن الله من رضی بذلک... @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا ام‌‌البنین سلام علیکم چند جمله‌ در رابطه با مادر فضل و ادب، جناب علیهاالسلام تقدیم نگاهتان. 📚 : خاندان ام‌البنین 🔻در تاریخ آمده است که امیرالمومنین به برادرش عقیل فرمودند که همسری برایشان انتخاب کنند که از قبیله‌ای شجاع باشد تا فرزندی شجاع و دلیر برایش به دنیا بی‌آورد. فتلد له غلاما فارسا (أعيان الشيعة، الأمين، السيد محسن، ج 8،ص389) 🔹با توجه به سابقه‌ای که عقیل از خاندان بنی کلاب و از شجاعت آنها می‌دانست؛ دختر این خانواده، فاطمه را به امیرالمومنین پیشنهاد داد و عرض کرد: 🔻 قال أنه ليس في العرب أشجع من آبائها ولا أفرس در عرب از پدران او شجاع‌تر و جنگ‌جوترنیست. (عمدة الطّالب في أنساب آل أبي طالب، ابن عنبة،ج1،ص357) 🔻و اینگونه او که از خاندانی اصیل و شجاع بود به  وصلت اسدالله الغالب درآمد. وهي من بيت عريق في العروبة والشجاعة (أعيان الشيعة، الأمين، السيد محسن، ج 8،ص389) 🔸حاصل این ازدواج چهار پسر به نام‌های عباس، عبدالله، جعفر و عثمان شد و بدین شکل فاطمه کلابیه ام البنین لقب گرفت. 🚦هر چند امیرالمومنین به دنبال همسری از خاندانی شجاع بود اما بنی کلاب دارای ویژگی‌های دیگری نیز بوده از جمله اینکه شاعران برجسته‌ای بودند. 🔺عموی او لبید بن ربيعة  نیز از شاعران مشهور عرب بود. (انساب الاشراف للبلاذري، ج2، ص192) 🔻 همچنین اجداد و خویشان‌ ام‌البنین از دلاوران و شجاعان عرب بودند؛ 🔺برای مثال از ابوبره عامر بن مالک، جد دوم او، که در میان قبایل عرب پیش از اسلام در شجاعت بی‌نظیر بود با تعبیر کنایی «ملاعب الاسنه» (بازیگر با نیزه‌ها) یاد کرده‌اند (الإصابة في تمييز الصحابة، ابن‌حجرالعسقلاني،ج 2 ،ص396) 🔺 برادرش نیز از شجاعانی بود که همراه مختار در کوفه کشته شد.. (انساب الاشراف للبلاذري، ج2، ص192) 🔸لذا ام‌البنین نه تنها شجاعت را به ارث برده بود که از او به عنوان زنی شاعر و فصیح یاد شده است. وكانت شاعرة فصيحة (أعيان الشيعة، الأمين، السيد محسن، ج 8،ص389) 🚦آری ایشان از زنان عالمه، فاضله و عارفه بحق اهل بیت و مخلص در ولایت ایشان بود. وكانت من النساء العالمات الفاضلات العارفات بحق أهل البيت مخلصة في ولائهم (أدب الطّف أو شعراء الحسين(ع) ،شبّر، جواد،ج1ص73) ان‌شاءالله در ادامه به برخی از فضایل دیگر این بانوی بزرگ اشاره خواهیم نمود. با ما همراه باشید. @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا ام البنین چند جمله در رابطه با مادر فضل و ادب، جناب علیهاالسلام تقدیم نگاهتان. 📚 : مادر ادب و شجاعت 🔻همانطور که در بخش اول عرض شد، جناب ام البنین از خاندانی اصیل و فصیح و شاعر بودند و او نیز این فصاحت را به ارث برده بود. 🔻هر چند جز نوحه‌هایی که ایشان در رثای شهدای کربلا سرودند و می‌خواندند چیز دیگری در دست نیست. اما همان‌اشعار هم بیانگر فضل ایشان است. 🔻بعد از واقعه کربلا، جناب ام البنین هم در خانه خود مجلس عزا برای امام حسین برقرار کرد واقامت امُ البنين زوجة امير المؤمنين العزاء على الحسين واجتمع عندها نساء بني هاشم يندبن الحسين وأهل بيته (أدب الطّف أو شعراء الحسين(ع)،شبّر، جواد،ج1،ص74) 🔻و هم به همراه عبیدالله فرزند قمر منیر بنی‌هاشم به بقیع می‌رفتند و برای شهدا نوحه خوانی می‌کردند. 🔺او با اشاره به لقبش که ام‌البنین بود می فرمود: لا تدعونّي ويك أمّ البنين تذكّريني بليوث العرين دیگر مرا ام البنین نخوانید (إبصار العين في أنصار الحسين عليه السلام،السماوي، الشيخ محمد،ج۱،ص۶۴) یا او اشاره به شجاعت فرزندش عباس می‌کرد که چگونه می‌شود باور کرد که عمود بر سر او زدند؟؟ و سپس خود جواب می‌داد که آری وقتی دست در بدن نباشد این کارها برای دشمن آسوده است... انبئت أن ابني اصيب برأسه مقطوع يد ويلي على شبلي أمال برأسه ضرب العمد (شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار، القاضي النعمان المغربي،ج 3،ص 186) 🚦جای تعجب نیست که ابالفضل العباس علیه‌السلام در آن شرایط سخت رجز بخواند يا نَفْسُ مِنْ بَعْدِ الحُسَيْنِ هُونى  وَ بَعْدَهُ لا كُنْتِ أَنْ تَكُونى‌ هذا الحُسَيْنُ شارِبُ المَنُون  وَ تَشْرَبينَ بارِدَ المَعين‌ تَاللَّهِ ما هذا فِعالُ دينى اى نفس! بعد از حسين خوار باش،  و هرگز نخواهم كه پس از او زنده بمانى؛ اين حسين است كه دل از حيات شسته  و تو آب سرد و گوارا مى‌نوشى!؛ به خدا قسم، اين شيوه دين من نيست. (فرهنگ عاشورا،ج۱،ص۶۵) 🚦در آن گرماگرم جنگ بین ۴۰۰۰ نفر تیرانداز اینگونه رجز خواندن هم شجاعت می‌خواهد و هم بلاغت که بگویی: لا ارْهَبُ الْمَوْتَ إِذِ الْمَوْتُ رُقا حَتَّى اوارى‌ فى‌ الْمَصالِيتِ لِقا نَفْسى‌ لِنَفْسِ الْمُصْطَفى الْطُّهر وَقا إنّى‌ أَنَا الْعَبَّاسُ أَعْدُو بِالسَّقا وَلا أَخافُ الشَّرَّ يَوْمَ الْمُلْتَقى‌ از مرگ هراسى ندارم زيرا مرگ مايه كمال است تا آن‌كه پيكرم همانند پيكر دليرمردان در خاك نهان شود جانم فداى جان پاك مصطفى، من عبّاسم و سقّا لقب دارم‌ و هرگز روز ستيز با دشمن ترس و هراسى ندارم‌ 🚦شما تصور کنید در آن گرماگرم جنگ وقتی که دست راستش قطع شود بخواند وَاللَّهِ إِنْ قَطَعْتُمُ يَمينى‌ إنّى‌ أُحامِى أبَداً عَنْ دينى‌ وَعَنْ إمامٍ صادِقِ الْيَقينِ نَجْلِ النَّبىِّ الْطَّاهِرِ الأَمينِ‌ به خدا سوگند اگر دست راستم را قطع كنيد، من پيوسته از دين خود و از امامى كه به راستى به يقين رسيده و فرزند پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم پاك و امين است حمايت مى‌كنم! 🚦 و وقتی دست چپش قطع شود بگوید: يا نَفْسِ لا تَخْشى‌ مِنَ الْكُفَّارِ  وَأَبْشِرى‌ بِرَحْمَةِ الْجَبَّارِ مَعَ الْنَّبى‌ السَّيِّد الْمُختارِ قَدْ قَطَعُوا بِبَغْيِهِم يِسارى‌ فَأصْلِهِمْ يا ربِّ حَرِّ النَّارِ اى نفس از كافران مهراس و به رحمت ايزد بزرگ؛ و همنشينى با پيامبر اكرم بشارت باد، اينان به ستم دست چپم را بريدند؛ پروردگارا ايشان را به آتش شرربار دوزخ درافكن! 🚦آری، وقتی پدر امیرسخن باشد و مادر از خاندان شجاعت و فصاحت فرزند اینچنین بلیغ می‌شود 🚦و این از فضائل ام‌البنین است که چنین فرزندی تربیت کرده است که با این شجاعت و بلاغت جز به امر مولایش لب به سخن نمی‌گشاید 🔻 و ما چیزی از کلام اباالفضل جز در جاییکه امر مولا باشد نمی‌یابیم، 🔻همانند که در زمان حیات پیامبر بود. 🚦سلام بر مادر فضل و ادب، ام‌البنین علیهاالسلام که این چنین فرزندانی را نثار دین و اهل بیت علیهم‌السلام نمود. @hakakiashk