eitaa logo
حکاکی اشک | پژوهشی در تاریخ اسلام
410 دنبال‌کننده
107 عکس
4 ویدیو
23 فایل
در حکاکی اشک، به تحلیل زوایای ناگفته تاریخ ائمه اطهار و ارائه نکات نوین در مقاتل می‌پردازیم. آماده دریافت نظرات و نکات شما هستم. @seyedahmadabotorabi sa.aboutorabi@ut.ac.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 زیارت اربعین و پایانی 🔻زیارت اربعین از چند بخش تشکیل می‌شود. 🔺زائر با خواندن این زیارت تکلیفش را در زندگی و منش سیاسی عقیدتی‌اش روشن می‌کند. 🔺اولا به شبهاتی که عده‌ای درباره امام و قیامش مطرح می‌کردند که قیام علیه‌السلام برای غیر خدا بود (نستجیربالله) و او اهدافی دنیایی داشت اینگونه جواب می‌دهد که آن حضرت برگزیده خدا بود و قیامش نه برای نفس که برای آگاه‌سازی مردم و بیرون آوردن آنان از جهالت و گمراهی بود. او مظلومانه شهید شد. اینکه آن حضرت طیب ولادت داشتند و لحظه ای دچار شرک و آلودگی‌های این دنیایی نشدند و ... 🔻ثانیا به خودش ویژگی‌های دشمنان امام را یادآوری می‌کند و از اینکه شبیه به آنان شود خود را برحذر می‌دارد. 🔺ویژگی‌هایی از جمله: دنیاپرستی، هواپرستی، تکبر، فروختن آخرت به دنیا و پیروی و اطاعت از اهل نفاق و دودستگی 🔻زائر به خودش یادآوری می‌کند که اگر ظلمی را بشنود و به آن راضی شود همانند کسانی است که مرتکب آن ظام شده‌اند. و لعن الله من سمعت بذلک و رضیت به. 🔺ثالثا اعلام آمادگی می‌کند تا در زمان قیام و هنگامه ظهور حجت خدا در رکاب آن حضرت در برابر دشمنانش بایستد. 🔻در این زیارت او اعلام می‌دارد که کمک و یاری‌رسانیش همیشه آماده است مانند نیروی نظامی که آماده باش است و منتظر دستور فرمانده، و نصرتی لکم معده 🔺این محتوا و این زیارت است که جزو علائم مومن است. و در کنار ۵۱‌رکعت نماز قرار می‌گیرد. 🔻سالی یکبار باید هر شیعه‌ای به خودش یادآوری کند که اساسنامه حرکت دینی و اجتماعی اش چیست. 🔺او باید طرفدار چه مرام و منشی باشد و از چه رفتارهایی دوری کند. 🔻چه کار کند که او را در صف حسینیان قرار دهد و چه اعمالی می‌تواند او را از صف حسین علیه‌السلام دور کرده و به صف یزیدیان نزدیک کند. 🔺او باید آمادگی دائم برای یاری رساندن به خود را داشته باشد. 🔻این‌ها نمی از اقیانوس عظیم زیارت اربعین است. 🔰رزقنا الله و ایاکم زیارت الحسین و شفاعته 🔻 پژوهشی در تاریخ اسلام 🔺 @hakakiashk
🏴 یا رسول الله 🔻 اُصِبْنَا بِكَ يَا حَبِيبَ قُلُوبِنَا فَمَا أَعْظَمَ الْمُصِيبَهَ بِكَ حَيْثُ انْقَطَعَ عَنَّا الْوَحْيُ 🔺ای محبوب دل‌های ما، ما به خاطر شما سوگواریم، و چه بزرگ است سوگواری بر شما از آن رو که وحی از ما بریده 🔺وَ حَيْثُ فَقَدْنَاكَ فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِرَاجِعُونَ 🔺و هم ازآن رو كه به فقدان شما دچار آمده ايم چه ما از خداييم و به سوي او باز مي گرديم 📎 بخشی از زیارت رسول‌الله در روز شنبه @hakakiashk
📚 اجازه گرفتن عزراییل علیه‌السلام برای قبض روح پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله 📍در روز آخر عمر شریف پیامبر، «جبرئيل» به اتفاق «عزرائيل» و فرشته اي به نام «اسماعيل»همراه با هفتاد هزار فرشته ديگر به حضور مبارك شرفياب گرديده بود. 🔻ثُمَّ اسْتَأْذَنَ مَلَكُ الْمَوْتِ فَقَالَ جِبْرِيلُ: يَا أَحْمَدُ! هَذَا مَلَكُ الْمَوْتِ يَسْتَأْذِنُ عَلَيْكَ وَلَمْ يَسْتَأْذِنْ عَلَى آدَمَيٍّ كَانَ قَبْلَكَ وَلا يَسْتَأْذِنُ عَلَى آدَمَيٍّ بَعْدَكَ. 🔺عزرائيل اجازه خواست و جبرئيل عرض کرد اينك «عزرائيل»، اجازه ورود از شما می‌خواهد، با اينكه پيش از شما از احدي اذن ورود نخواسته و پس از شما هم، از كسي اجازه نخواهد خواست! 🔻 قَالَ: ائْذَنْ لَهُ. 🔺رسول خدا فرمود: به وي اجازه ورود بده. 🔺 فَدَخَلَ مَلَكُ الْمَوْتِ فَوَقَفَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ آله وسلم - فقال: يَا رَسُولَ اللَّهِ يَا أَحْمَدُ! إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِي إِلَيْكَ وَأَمَرَنِي أَنْ أُطِيعَكَ فِي كُلِّ مَا تَأْمُرُنِي. إِنْ أَمَرْتَنِي أَنْ أَقْبِضَ نَفْسَكَ قَبَضْتُهَا. وَإِنْ أَمَرْتَنِي أَنْ أَتْرُكَهَا تَرَكْتُهَا! 🔺 «عزرائيل» بحضور مبارك شرفياب شد و در برابر رسول اكرم صلّي اللّه عليه و آله توقف كرد. و گفت: يا رسول الله! يا احمد! خداي تعالي مرا بسوي تو اعزام كرده است و دستور داده، هر چه بفرمائي، اطاعت كنم؛ اگر دستور دهي، جان تو را قبض كنم، قبض مي كنم. و اگر دستور دهي، تو را به حال خود واگذارم، از تو اطاعت كرده و قبض روحت نخواهم كرد. 🔻قَالَ: وَتَفْعَلُ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ؟ 🔻رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله فرمود: هر وظيفه اي كه نسبت به من داري، انجام بده. [تو چه خواهی کرد ای ملک الموت؟] 🔺 قَالَ: بِذَلِكَ أُمِرْتُ أَنْ أُطِيعَكَ فِي كُلِّ مَا أَمَرْتَنِي! 🔺«عزرائيل» گفت: وظيفه من بسته به فرمان شماست. [دستور دارم هر آنچه امر بفرمایید انجام دهم] 🔻فَقَالَ جِبْرِيلُ: يَا أَحْمَدُ! إِنَّ اللَّهَ قَدِ اشْتَاقَ إِلَيْكَ! 🔺«جبرئيل» گفت: يا احمد! خداي تعالي اشتياق ديدار تو را دارد. 🔻 قَالَ: فَامْضِ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ لَمَّا أُمِرْتَ بِهِ! 🔺رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله فرمود: اي عزرائيل! مأموريت خود را بجاي بياور. 🔻 قَالَ جِبْرِيلُ: السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ! هَذَا آخِرُ مُوَاطَئِي الأَرْضَ إِنَّمَا كُنْتَ حَاجَتِي مِنَ الدُّنْيَا! 🔺«جبرئيل» نزديك به قبض روح پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله، گفت: درود خدا بر تو، اي رسول خدا! اينك آخرين گامي است كه بر روي زمين مي گذارم. و از اين پس، به زمين نخواهم آمد؛ زيرا منظور من، از آمدن به زمين، وجود مقدس تو بود. 🔻فَتُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ و آله وَسَلَّمَ - رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله بدين گونه دار فاني را وداع گفت . 📎الطبقات الكبرى - ط العلميه، ابن‌سعد كاتب الواقدي،ج 2 ص 199 🔺 پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 @hakakiashk
حکاکی اشک | پژوهشی در تاریخ اسلام
📚 اجازه گرفتن عزراییل علیه‌السلام برای قبض روح پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله 📍در روز آخر عمر شری
🔻مرحوم فیض کاشانی در بیان اجازه خواستن حضرت عزراییل از رسول گرامی اسلام از در زدن و گفتگو با امیرالمومنین علیه‌السلام گفته است. 🔰 مطالعه 🔻مرحوم ابن شهرآشوب در کتاب مناقب از در زدن و گفتگوی عزراییل با حضرت زهرا علیهاالسلام سخن گفته‌اند. 🔰 مطالعه 🔻 پژوهشی در تاریخ اسلام 🔺 @hakakiashk
MISHKAT_Volume 33_Issue 2_Pages 118-131(1).pdf
353.9K
📚مراسم تشییع و تدفین پیکر مطهر حضرت رضا(ع) 📍نویسنده: سیدحسن حسینی پژوهشگر بنیاد پژوهشهای اسلامی، گروه تراجم و انساب 🔻این مقاله سعی بر آن دارد وقایع و حوادث پس از شهادت حضرت رضا(ع) و مراسم تشییع و تدفین آن حضرت را در طوس، از طریق بررسی متون تاریخی و حدیثی به تصویر کشد و به نقش مأمون و شرکت و مدیریت وی بر تمام مراحل مراسم تشییع آن حضرت اشاره کند. 🔺همچنین برگزاری باشکوه مراسم با حضور قشرهای مختلف مردم و از جمله زنان و سرانجام تدفین ایشان در سمت قبلۀ قبر هارون را با جزئیات اتفاقاتی که رخ داده، از زبان راویان مختلف این خبر، از جمله اباصلت هروی، محمد بن جهم، یاسر خادم و دیگران بیان کند. 🔻 در پایان تجزیه و تحلیل اخبار وارده در این‌خصوص و یک جمع‌بندی از آراء و نظریات مختلف ارائه شده است. 🔻 پژوهشی در تاریخ اسلام 🔺 @hakakiashk
📚 غیر قابل تحمل 🔺مرحوم صدوق در کتاب گران‌سنگ كمال الدين و تمام النعمة در روایتی از قول ابوعلی خیزرانی نقل می‌کند که: 🔻 یکی از کنیزان حضرت امام عسکری که بعد از شهادت حضرت و غارت شدن خانه حضرت توسط جعفرکذاب فرار کرده بود برای او نقل می‌کرد که: 🔺در زمان به دنیا امدن امام زمان حضور داشته و 🔸أَنَّ أَبَا مُحَمَّدٍ ع حَدَّثَهَا بِمَا يَجْرِي عَلَى عِيَالِهِ 🔺امام عسکری از ظلمی و غارتی که بر خانواده‌اش بعد از او می‌بینند برای مادر امام تعریف کرده بود و 🔸فَسَأَلَتْهُ أَنْ يَدْعُوَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَهَا أَنْ يُجْعَلَ مَنِيَّتُهَا قَبْلَهُ 🔻مادر امام زمان از امام عسکری علیه السلام خواسته بود تا دعا کند که مرگش قبل از مرگ امام برسد (تا غارت و ماجراهای بعدی را نبیند) 🔸فَمَاتَتْ فِي حَيَاةِ أَبِي مُحَمَّدٍ ع‌[3] وَ عَلَى قَبْرِهَا لَوْحٌ مَكْتُوبٌ عَلَيْهِ هَذَا قَبْرُ أُمِّ مُحَمَّدٍ قَالَ 🔻آن بانوی والامقام در زمان حیات امام عسکری از دنیا رفت و ب روی قبرش لوحی قرار داند که رویش نوشته بود این قبر ام محمد است. 📎 كمال الدين و تمام النعمة، الشيخ الصدوق ج 2 ص431 ▪️چقدر این روایت پر درد و پر از اندوه است. 🔻چقدر سوال در ذهن انسان شکل می‌گیرد؟ ▪️یعنی آن غارتی که جعفرکذاب انجام داد چقدر مهیب بود که مادر امام از خدا مرگش را می‌خواهد؟ 🔸یا اینکه جعفر چه رفتاری با خانواده امام داشت که امام حاضر شد دعا کند که همسرش آن روز را نبیند؟ آه از مدینه... آه از کربلا... آه از خانه امیرالمومنین... آه از خیمه‌های حسین... 🔺 پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻 @hakakiashk
بسم الله الرحمن الرحیم 🏴آجرک الله یا صاحب الزمان فی مصیبت ابیک 🔻گوشه ای از اقدامات جعفر کذاب برادر امام؛ بعد از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام ۱- غارت خانه امام بعد از شهادتشان ابو الحسین حسن بن وجناء از پدرش و او از جدّش روایت می‌کند که گفت: در خانه امام حسن علیه السّلام بودیم که همراه جعفر ما را فرا گرفتند و به و  مشغول شدند و تمام توجّه من به قائم علیه السّلام بود که آسیبی نبیند، گوید: در این حال و در مقابل چشمم ناگهان او پیش آمد و از در خانه بیرون رفت، در آن هنگام او شش ساله بود و هیچ کس او را ندید تا از دیدگان نهان شد. نام کتاب : ترجمه کمال‌الدین و تمام‌النعمه نویسنده : الشيخ الصدوق؛ مترجم منصور پهلوان    جلد : 2  صفحه : 220 ۲-  ادعا و غصب ارثیه حضرت َبعد از شهادت امام، با توجه به زنده بودن مادر حضرت او مدعی ارثیه حضرت شد. ۳ - تلاش جهت زندانی کردن خانواده امام جعفر  کذاب برادر امام پس از شهادت ایشان در حبس كنيزكان آن حضرت و گرفتارى زنان او كوشيد، وسَعى في حَبْسِ جواري أبي محمد واعْتقالِ حلائِلهِ/ارشاد شیخ مفیدج۲ص۳۳۶ ۴- تقبیح و دشنام و آزار شیعیان حضرت در اعتقادشان بوجود حضرت صاحب الامر عج  او (جعفر) به اصحاب آن جناب كه انتظار ديدار فرزندش را داشتند و اظهار ميكردند ما يقين به وجود چنين فرزندى كه او امام است داريم ميگفت و بدگوئى ميكرد، و آغاز با ايشان كرد تا آنجا كه ايشان را و پراكنده ساخت، و بخاطر سماجتى كه در اين باره كرد بزرگى براى باز ماندگان حضرت عسكرى‌  فراهم شد، چه آنكه ايشان را به افكندند يا به كشيدند يا تهديد كرده و اهانت و خوارى دادند، ترجمه ارشاد/ج۲/ص۳۲۱ ۵- تلاش برای معرفی خود به عنوان امام او پس از شهادت حضرت، نزد خلیفه عباسی رفته و به او پیشنهاد داد تا در ازای سالانه ۲۰ هزار دینار مرتبت و منزلت برادرش(امام حسن عسکری علیه السلام) را برایش قائل باشد،   اما خلیفه او را مطرود ساخت. ۶- تکذیب علم غیب امام بعد از شهادت حضرت، عده ای از قم به سامرا آمده بودند تا اموال و وجوهاتی که مردم برای امام فرستاده بودند را تقدیم کنند، پس از شنیدن خبر شهادت امام، جعفر را به عنوان امام به آنها معرفی کردند، ایشان نزد وی رفتند و از او خواستند تا مانند امام حسن علیه السلام میزان اموال و اسامی فرستانندگانش را به تفکیک اعلام کند، ولی او گفت: اینان مردمی دروغگو هستند و بر برادرم دروغ می‌بندند و این علم غیب است. و علم غیب نزد خداست. ترجمه کمال الدین.../ج۲/ص۲۲۷ و ۲۲۹ 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔺 @hakakiashk
📚 رفتار حاکمان عباسی با امام حسن عسکری علیه السلام 🔻 معتز عباسی ۲۵۲ - ۲۵۵ آغاز امامت امام حسن عسکری علیه السلام در زمان حکومت معتز بود. از آنجایی که قبلا امام مخالفت خود را با خلیفه وقت اعلام کرده بود و معتز نیز دشمن مستعین بود، در ابتدای حکومت معتز آزادی عمل نسبی به امام داده شد. به همین دلیل می بینیم در این دوران شیعیان در خانه حضرت دیدارهایی با ایشان داشتند. امام از این فرصت برای ساماندهی امور مالی و انسجام اجتماعی شیعیان استفاده نمود و همین امر باعث شد تا معتز به او بدگمان شده و ایشان را زندانی کند. معتز صالح بن وصیف را مامور زندانی کردن امام کرد. صالح از مخالفان دشمنان سرسخت امام بود. او یحیی بن قتیبه را که مردی خشن و بی‌‌رحم بود زندانبان امام کرد. یحیی پیشنهاد داد تا امام را به قفس حیوانات درنده بی‌اندازند. از طرفی معتز به شخصی به نام سعید بن حاجب دستور داد تا امام را به کوفه ببرد و در راه او را به قتل برساند. اما تمام این نقشه‌ها با مرگ معتز و روی کارآمدن مهتدی نقش بر آب شد. 🔻 مهتدی عباسی ۲۵۵-۲۵۶ عمر حکومت مهتدی یک سال بود اما از آنجایی که او همچنان صالح بن وصیف را در دستگاه حکومت به کار گرفته بود و با توجه به دشمنی او با امام در این دوران نیز امام همچنان در زندان به سر می‌برد. 🔻 معتمد عباسی ۲۵۶ - ۲۷۹ با روی کارآمدن معتمد امام از زندان آزاد شد اما همچنان تحت نظر و مراقبت بود. امام مجبور بود تا هر دوشنبه و پنجشنبه در دارالحکومه حضور یافته و عدم خروجش از شهر را به اطلاع خلیفه برساند. از طرفی در این بازه قیام‌هایی توسط علویان در برخی از نقاط مملکت اسلامی به وقوع پیوسته بود. خلیفه برای جلب آرای مردم و سرکوب کردن قیام و ظاهرسازی کمی به امام آزادی عمل داد. امام باز هم از این آزادی عمل نسبی برای ساماندهی امور شیعیان استفاده نمود. سال ۲۶۰ خلیفه دستور زندانی شدن امام را صادر کرد. این بار امام یک ماه زندانی بود و سپس از زندان آزاد شده و ابتدا به خانه یکی از وزرای سابق عباسی در واسط برده شده و به نوعی در حصر خانگی بود. اما بعد به سامرا بازگردانده شد. دیری نپایید که خبر بیماری حسن بن علی ۲۸ ساله پخش شد. یک هفته بعد خبر رسید که حسن بن علی از دنیا رفته است. با توجه به سابقه‌ای که از رفتار خلفا با امام دیده شد و سن کم حضرت این بیماری بسیار عجیب بود و بین مردم اینطور پیچیده بود که امام را به شهادت رسانده اند. 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔺 @hakakiashk
انا لله و انا الیه راجعون...
الله اکبر الله اکبر الله اکبر
گاهی ائمه برای روشن شدن حق و حقیقت کراماتی از خود نشان می‌دادند. اما فضای اجتماعی مردم زمانشان طوری نبود که هر کسی این کرامات را ببیند به امام ایمان بیاورد. برخی از مردم بودند که امام را برای رفع حوائج خود می‌خواستند و حتی بعد از آنکه امام حاجت ناگفته آنان را برآورده می‌ساخت باز هم ایمان نمی‌آوردند. این افراد فقط برای صدر اسلام یا زمان‌ امام عسکری علیه السلام نبودند، ما هم ممکن است ناخودآگاه به همان مسیری برویم که آنها رفتند. از خداوند حسن عاقبت می‌طلبیم. در ادامه به یک نمونه از این افراد می‌پردازیم. 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔺 @hakakiashk
حکاکی اشک | پژوهشی در تاریخ اسلام
گاهی ائمه برای روشن شدن حق و حقیقت کراماتی از خود نشان می‌دادند. اما فضای اجتماعی مردم زمانشان طوری
🔻 عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ اَلْمَعْرُوفِ بِابْنِ اَلْكُرْدِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: ضَاقَ بِنَا اَلْأَمْرُ فَقَالَ لِي أَبِي اِمْضِ بِنَا حَتَّى نَصِيرَ إِلَى هَذَا اَلرَّجُلِ يَعْنِي أَبَا مُحَمَّدٍ فَإِنَّهُ قَدْ وُصِفَ عَنْهُ سَمَاحَةٌ 🔸راوی می‌گوید امور زندگی بر ما سخت گردید، پدرم به من گفت بیا تا نزد این مرد یعنی ابامحمد (امام عسکری) برویم که او معروف به بزرگواری و کرامت است. 🔻فَقُلْتُ تَعْرِفُهُ فَقَالَ مَا أَعْرِفُهُ وَ لاَ رَأَيْتُهُ قَطُّ 🔸 من به پدرم گفتم: او را می‌شناسی؟ او گفت نه او را می‌شناسم و نه تا به حالا او را دیده‌ام. 🔻 قَالَ فَقَصَدْنَاهُ 🔸 پس به سمت خانه امام به راه افتادیم. 🔻فَقَالَ لِي أَبِي وَ هُوَ فِي طَرِيقِهِ مَا أَحْوَجَنَا إِلَى أَنْ يَأْمُرَ لَنَا بِخَمْسِمِائَةِ دِرْهَمٍ مِائَتَا دِرْهَمٍ لِلْكِسْوَةِ وَ مِائَتَا دِرْهَمٍ لِلدَّيْنِ وَ مِائَةٌ لِلنَّفَقَةِ 🔸 در راه پدرم می‌گفت چه خوب می‌شد اگر او امر می‌کرد تا به ما ۵۰۰ درهم دهند، ۲۰۰ درهم برای لباس، ۲۰۰ درهم برای ادای قرض و ۱۰۰ در هم برای خرج زندگی. 🔻فَقُلْتُ فِي نَفْسِي لَيْتَهُ أَمَرَ لِي بِثَلاَثِمِائَةِ دِرْهَمٍ مِائَةٌ أَشْتَرِي بِهَا حِمَاراً وَ مِائَةٌ لِلنَّفَقَةِ وَ مِائَةٌ لِلْكِسْوَةِ وَ أَخْرُجَ إِلَى اَلْجَبَلِ 🔸 من نیز گفتم کاش امر می کرد تا ۳۰۰ درهم به من بدهند، ۱۰۰ درهم برای خرید مرکب، ۱۰۰ درهم برای امور زندگی و ۱۰۰ درهم برای لباس و رفتن به مناطق همدان و قزوین. 🔻قَالَ فَلَمَّا وَافَيْنَا اَلْبَابَ خَرَجَ إِلَيْنَا غُلاَمُهُ فَقَالَ يَدْخُلُ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ وَ مُحَمَّدٌ اِبْنُهُ 🔸 هنگامی که به در خانه امام رسیدند غلام حضرت خارج شد و آن دو شخص را صدا زد. 🔻فَلَمَّا دَخَلْنَا عَلَيْهِ وَ سَلَّمْنَا قَالَ لِأَبِي يَا عَلِيُّ مَا خَلَّفَكَ عَنَّا إِلَى هَذَا اَلْوَقْتِ 🔸وقتی وارد شدیم و سلام کردیم حضرت به پدرم فرمود ای علی چرا تا این وقت پیش ما نیامدی؟ 🔻 فَقَالَ يَا سَيِّدِي اِسْتَحْيَيْتُ أَنْ أَلْقَاكَ عَلَى هَذِهِ اَلْحَالِ 🔸 پدرم گفت آقای من خجالت می‌کشیدم که با این حال نزد شما بیایم. 🔻 فَلَمَّا خَرَجْنَا مِنْ عِنْدِهِ جَاءَنَا غُلاَمُهُ فَنَاوَلَ أَبِي صُرَّةً فَقَالَ هَذِهِ خَمْسُمِائَةِ دِرْهَمٍ مِائَتَانِ لِلْكِسْوَةِ وَ مِائَتَانِ لِلدَّيْنِ وَ مِائَةٌ لِلنَّفَقَةِ 🔸 وقتی از خدمت ایشان خارج شدیم غلام حضرت کیسه ای سکه به پدرم داد و گفت این ۵۰۰ درهم است، ۲۰۰ درهم برای لباس، ۲۰۰ درهم برای ادای قرض، ۱۰۰ درهم برای امور زندگی. 🔻 وَ أَعْطَانِي صُرَّةً فَقَالَ هَذِهِ ثَلاَثُمِائَةِ دِرْهَمٍ اِجْعَلْ مِائَةً فِي ثَمَنِ حِمَارٍ وَ مِائَةً لِلْكِسْوَةِ وَ مِائَةً لِلنَّفَقَةِ وَ لاَ تَخْرُجْ إِلَى اَلْجَبَلِ وَ صِرْ إِلَى سُورَاءَ 🔸 و به من نیز کیسه ای داد و گفت این ۳۰۰ درهم است، ۱۰۰ درهمش برای خرید مرکب، ۱۰۰ درهم برای لباس و ۱۰۰ درهم برای امور زندگی و گفت به سمت همدان و قزوین‌مرو بلکه به سمت منطقه‌ای در عراق برو. 🔻فَصَارَ إِلَى سُورَاءَ وَ تَزَوَّجَ بِامْرَأَةٍ فَدَخْلُهُ اَلْيَوْمَ أَلْفُ دِينَارٍ وَ مَعَ هَذَا يَقُولُ بِالْوَقْفِ 🔸 او به آنجایی که امام گفت رفت و با زنی ازدواج کرد و اکنون هزار دینار عایدی دارد اما با این وجود باز معتقد به است! 🔻فَقَالَ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ فَقُلْتُ لَهُ وَيْحَكَ أَ تُرِيدُ أَمْراً أَبْيَنَ مِنْ هَذَا قَالَ فَقَالَ هَذَا أَمْرٌ قَدْ جَرَيْنَا عَلَيْهِ. 🔸 محمد بن ابراهیم میگوید به او گفتم وای بر تو آیا نشانه‌ای واضح تر از این‌ در امر امامت امام می‌خواهی؟ 📍 در پاسخ گفت ما به این اعتقاد عادت کردیم! 📎 الکافي ج ۱، ص ۵۰۶ 🔻 | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔺 @hakakiashk