eitaa logo
موسسه حکیم یار
21.3هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
719 ویدیو
42 فایل
💠 مؤسسه فرهنگی تبلیغی حکیم‌یار💠 🔸تحت نظارت حکیم محسن اسماعیلی🔸 👤 ادمین(سوال طبی نفرمایید🚫): @ad_hakim 👤 واحدآموزش: @Onlinehakimyar313 👤 تعیین وقت مشاوره: @moshaver289
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از حکیم محسن اسماعیلی
8.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درمان کبد چرب و چربی خون 🔸راز سلامتی مردم قدیم در چیست؟👨🏼‍🦳 🔸آیا روغن حیوانی باعث افزایش چربی در بدن میشود؟🐂 🔸بهترین میوه برای برطرف کردن چربی بدن؟🍏 🔸نقش ورزش و تعریق بدن در کاهش چربی بدن🏃🏽‍♂️🚴🏾‍♀️ پرهیزات غذایی در رفع چربی بدن🍔 ✅ کانال رسمی حکیم محسن اسماعیلی @hakimmohsenesmaeili ✅ اینستاگرام رسمی حکیم محسن اسماعیلی http://Instagram.com/hakimmohsenesmaeili
🔸🔷🔸 ان‌شاءالله 🔸🔷🔸 🌠 تقویم نجومی حکیم‌یار 🔸 یکشنبه و دوشنبه 🔹 ۱ و ۲ آبان ۱۴۰۱ 🔹 ۲۶ و ۲۷ ربیع الاول 📚 منابع: التفهیم ابوریحان بیرونی سی‌فصل خواجه نصیرالدین طوسی تشریح الافلاک شیخ بهایی 🆔 @hakimyarscom محصولات حکمت‌بنیان طیبستان 🆔 @tayyebestan251
5.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام عزیزانم انتظار به پایان رسید و نفرات برتر مسابقه بزرگ احیاء‌سنت‌نبوی اسامی‌آنها‌اعلام شد 🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩 🌺😍مبارک برنده‌ها😍🌺 ان‌شاءالله مسابقان بعدی پنج جایزه 5/000/000ریالی به پنج نفر برتر اهدا می‌شود تقریبا نود درصد پاسخ‌ها صحیح بودند که ما از میان انبوه پیام‌ها، پنج نفر را با چشمانی بسته😊 و به قید قرعه انتخاب کردیم. ممنون از همکاری نمایندگی‌های عزیزی که به ما کمک کردند❤️ 🆔👉 @hakimyarscom 🆔👉 @tayyebestan251
هدایت شده از موسسه حکیم یار
32.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌قوت غالبی که نارفیق سلامتی ست.. 🔸اولین و مهم‌ترین گام در اصلاح تغذیه و کسب سلامتی... 🔷با طبخ نان در منزل، برکت را به خانه‌های خود بازگردانید.. 💠بوعلی سینا: نان کامل سبوس‌دار هم نان است هم خورش. 🔶جهاد پخت نان.. 🔹قم، منطقه توریستی وسف، تابستان ۱۴۰۱ 🔷دوره تخصصی اسرار گیاهان دارویی @hakimyarscom @tayyebestan251
1_1719273840.mp3
4.09M
♻️ در خلوت بشنوید لحظاتی از طنین ملکوتی حرف‌های دلی سیدالشهدای اهل قلم این روزها بیشتر از هر زمان دیگری نیازمند توجه به حق و التجاء به خالق بی‌همتاییم. دلنشین و امیدبخش برای سالکان طریق بندگی که با عقل معاد به جنگ عقل معاش رفته‌اند و... اتفاقات این روزها همچون کف روی آب است و به اندازه همان کف، حیات خواهد داشت و تمام خواهد شد، اما کارنامه هر یک از ما در دفاع از انقلاب اسلامی باقی خواهد ماند و روزی آن را ورق خواهند زد. 🔶 @hakimyarscom @tayyebestan251
🔸🔷🔸 ان‌شاءالله 🔸🔷🔸 🌠 تقویم نجومی حکیم‌یار 🔸 سه‌شنبه، چهارشنبه و پنج‌شنبه 🔹 ۳، ۴ و ۵ آبان ۱۴۰۱ 🔹 ۲۸ و ۲۹ ربیع الاول| ۱ ربیع الثانی 📚 منابع: التفهیم ابوریحان بیرونی سی‌فصل خواجه نصیرالدین طوسی تشریح الافلاک شیخ بهایی 🆔 @hakimyarscom محصولات حکمت‌بنیان طیبستان 🆔 @tayyebestan251
23.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷مختصری از آنچه در دوره اسرار گیاهان آموختیم. 🔶در این دو دقیقه خواهید آموخت که برای تاثیرگزاری گیاهان، کدام بخش از گیاه را باید دم کرد، کدام بخش را باید جوشاند و کدام قسمت را باید ابتدا جوشاند و بعد دم کرد. 📣 رعایت این نکات برای استفاده موثر از گیاهان دارویی الزامی‌است 💠آموزش شیوه استفاده از کتاب ملکوت گیاهان. @hakimyarscom @tayyebestan251
14.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑عوارض رایج‌ترین داروهای مصرفی 💉دارو درمانی و پُر کردن نسخه، آفَت بزرگ پزشکان ایرانی @hakimyarscom @tayyebestan251
13.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚کتاب «رؤیای دیرالزور» به قلم: سید محسن برزنونی اولین اثر از واحد ادبیات پایداری مؤسسه فرهنگی تبلیغی حکیم‌یار ان‌شاءالله بزودی رونمایی خواهد شد. کتابی که مصاحبه و نگارش آن، بیش از 4سال به طول انجامید... برشی از خاطرات شگفت این کتاب👇
نام خاطره: «سکوت کر کننده!» باران آتش داعش شروع به باریدن کرده بود. تیرهای رگباری نوک تپه‌ها را صاف می‌کرد و گرد و خاکش با دود بولدوزرها یکی شده بود. آتش پشتیبان، جواب «هایِ» دشمن را با «هویِ» حیدری می‌داد. گرفتن آن تپه برای جبهه مقاومت فتح الفتوحی بود و داعش سعی داشت این نقطه‌ی سوق‌الجیشی را حفظ کند. شلیک‌های پی‌درپی و خمپاره‌های بی‌هدفشان حریف بولدوزرها نمی‌شد. تک‌تیراندازهایشان را به میدان فرستادن. چند نفر از رزمنده‌های مقاومت با تیر مستقیم به شهادت رسیدن. آهنگ درگیری تغییر کرده بود و مدام صدای «دَنگ و دونگ» اصابت تیرها به بدنه بولدوزر به گوش می‌رسید. سه‌تا رزمنده‌ ایرانی بودیم و یک‌نفر سوریه‌ای. معمولاً با اصابت هر خمپاره‌ در نزدیکی بولدوزر، ناخودآگاه خودم را جمع می‌کردم. اما حاج مصطفی با آرامش تمام کارش را انجام می‌داد. یک‌خمپاره کنار بولدوزرآن مرد سوری خورد. از حرکت ایستاد و به جلو خیره شده بود. فکر کردم مجروح شده و یا موج انفجار گرفته، حاج مصطفی از بولدوزر پیاده شد و خودش را به مرد سوری رساند و با فریاد پرسید: «چی‌شد برادر؟ چرا ایستادی؟ زخمی شدی؟...» مرد سوری همان‌طور که به جلو خیره شده بود فریاد کشید: «أنا خائف، أنا خائف...» گاز بولدوزرش را گرفت و شروع به عقب‌نشینی کرد! من و حاج مصطفی دنبالش رفتیم و حاج مصطفی داد می‌زد: «بیا پایین، نمی‌خواد کاری کنی، بولدوزر رو کجا می‌بری؟ بولدوزر رو بزار و خودت برو...» آن‌هم با گریه فریاد می‌زد: «أنا لا أعمل، أنا خائف...» همین‌طور که می‌دویدیم، موج انفجاری از پشت سر، ما را به آسمان بلند کرد و با صورت نقش زمین شدیم. نگاه به پشت سرانداختم؛ یکی از بولدوزرها مورد اصابت خمپاره قرار گرفته بود. سراسیمه برگشتیم عقب و خودمان را به بولدوزر منفجر شده رساندیم. سید رضا حسینی به شهادت رسیده بود. لحظاتی بعد حبیب رضایی‌پورهم به شهادت رسید. خیانت‌های پیاپی ارتش سوریه، بُزدلی آن مرد سوری و شهادت سید رضا و حبیب، پریشانم کرده بود. از شدت بغض احساس خفگی می‌کردم. بی‌اختیار زانوهایم شل شد. صورتم را روی خاک گذاشتم و با صدای بلند شروع کردم به گریه کردن. مدام چهره‌‌ی سیدرضا و حبیب جلوی چشمم می‌آمد. نای بلند شدن نداشتم. تا چه برسد به اینکه سوار بولدوزر شوم. داغ سید رضا و حبیب آتشم زده بود. فقط با صدای بلند گریه می کردم. حاج مصطفی که حال روزی بهتر از من نداشت، آمد و زیر بغلم را گرفت و بلندم کرد. با دستانش اشک‌های صورتم را پاک کرد. نگاهم به چهره‌اش افتاد که قطرات اشک از شیارهای زیر چشمش مثل ناودان سرازیر بود. من را به آغوش کشید و کنار صورتم به آرامی گفت: «گوش کن محمود، خوب گوش کن! چه صدایی می شنوی؟! دیگه هیچ صدای شلیک خمپاره‌ای به گوش نمی‌رسه. فقط صدای سوختن بولدوزرها و گریه‌های تو به گوش می‌رسه. این سکوت داعش منو آزار میده، می‌خوام هنوز شلیک کنن. چرا ساکت شدن؟ چرا شلیک نمی کنن؟! می‌دونی محمود، چون فکر کردن ماهم ساکت شدیم. فکر کردن تو اون تپه موندگار شدن و ما باید عقب‌نشینی کنیم...» حرف‌هایش آرامم کرده بود. من‌را از آغوشش جدا کرد. لبخندی زد و قرآنش را از جیب در آورد؛ گوشه‌ای نشست و مشغول تلاوت قرآن شد. سپس روی خاک حالت سجده گرفت. در سجده با هق‌هق گریه شانه‌هایش می‌لرزید. وقتی بلند شد. زمین و صورتش گل‌آلود شده بود. رو کرد به من و گفت: «همه‌ی کار رو حبیب و سیدرضا انجام دادن، 10درصد کار بیشتر نمونده که ان‌شاءالله به مدد بی‌بی 3ساله باید تمومش کنیم...» پیکرهای نیمه سوخته سیدرضا و حبیب را به گوشه‌ای کشاندیم. لحظاتی بدن‌های تکه پاره‌شان را به آغوش کشیدیم و با اشک چشم غسلشان دادیم. به سختی از کنار آن‌ها جدا شدیم و سوار بولدوزرها شدیم. چند دقیقه بیشتر از فعالیتمان نگذشته بود که رگبار آتش دشمن شروع به سر و صدا کرد. هروقت نگاه به چهره نورانی و مصمم حاج مصطفی می‌کردم جان می‌گرفتم. احساس می‌کردم از شنیدن صدای آتش دشمن لذت می‌برد. آتش پشتیبان هم خودش را به ما نزدیک‌تر کرده بود. تک‌تیراندازهای جبهه‌ی مقاومت به داعشی‌ها امان نمی‌دادن. و یک‌به‌یک به درک‌واصلشان می‌کردن. به هر ضرب و زوری که بود خاکریز را زدیم و دیری نپایید که آن تپه استراتژیک که در المیادین قرار داشت؛ توسط جبهه مقاومت فتح شد. و با فتح آن تپه، داعش کیلومترها عقب‌نشینی کرد... ❌انتشار بدون ذکر منبع شرعا مجاز نیست. @hakimyarscom @tayyebestan251
35.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠نظر شما در مورد دوره تخصصی اسرار گیاهان دارویی😊 1⃣متوجه شدیم چگونه از کتاب ملکوت گیاهان استفاده کنیم 2⃣یاد گرفتیم هر کسی در خانه خودش باید طبیب خودش باشد 3⃣ماهیگیری رو به ما یاد دادن 4⃣تاسف میخورم برای دوستانی که نبودند 5⃣آب و هوای خوب، شبهای پرستاره، مسابقات ورزشی، مطالب ناب آموزشی و... 6⃣ و... ✅به همراه تصاویری از پخت نان توسط حکیم محسن اسماعیلی😍 @hakimyarscom @tayyebestan251