eitaa logo
حلقۀ رندان
338 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
731 ویدیو
35 فایل
تجربۀ زندگی در باغ معارف آل الله علیهم صلوات الله أجمعین از دریچۀ هنر و ادب درگاه دریافت پیشنهادات و انتقادات شما: @halghe_rendan_admin جهت مشارکت بیشتر در گروه «حلقۀ رندان» عضو شوید: https://eitaa.com/joinchat/1185873964Cab5f90b3dd
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم 🏷یک بار هم تلخ... 🗓جمعه 22 ربیع الأول 1443ساعت 18:40 دقیقه 📜گویا از درگاه ملوکانۀ حضرت سلطان علی بن موسی الرضا علیه السّلام رسیده بود که: به علی بن محمّد بگویید خدمت ما شرفیاب شود... پیغام به حد ابلاغ نرسیده بود که خودمان را میان غوغای انقلاب یافتیم؛صحن انقلاب. ماه ها بود که حسرت صدای مبهم زوّار در میان اشک و لبخند کودکان را می کشیدیم و امشب به معنای واقعی محقّق شد. اجتماع رعایای سلطنت در ظلّ پادشاهی حضرت سلطان قاب تصویر خیل عظیم زائران بود. بار دادند و به دستبوسی شان رسیدیم؛شکر خدا کام شدیم... از وارد شدیم و از هم خارج شدیم. هنگامۀ خروج لبهایمان بهانۀ پیاله های را گرفت. در حال دلداری وی بودیم که نرمینۀ سبز ما را به آبگیر انداخت؛ چایخانۀ حضرت سلطان. به دیوانگیمان نگاه کرد و پیاله را نیمه تحویلمان داد! خواجه گوشۀ باغچه برایمان می خواند: سرم خوش است و به بانگ بلند می‌گویم/که من نسیم حیات از پیاله می‌جویم. خواجه می خواند و لب به ما به پیاله گره خود و ناگهان شتکمان پرید!! گویا زهر تلخ خورده باشیم. خواجه نوار را برگرداند و گفت: لب پیاله ببوس آنگهی به مستان ده. خواستیم پیاله را حواله مستان کنیم که حضرت حلول کردند و غضبناک. گفت: برای مولای من هدیه ای فرستادند از جنس خربزه و چون مولا، من را از خویش بیشتر رغبت بود غالب را به من عطاء کرد و من با رغبت و میل فراوان خوردم. تکه آخر را که مولا خورد ناگهان چهره اش برافروخته شد و همه را پس زد. بعد از آنکه رو به راه شد من را گفت: آخر چگونه این زهر تلخ را خوردی و هیچ نگفتی؟ به وی گفتم: یک عمر از دستانت خورده ایم ... خجل و پشیمان از دُرَر بودیم که ناگهان پیالۀ شیرین جایگزین شد. مولای ما نگذاشت حتی به قدر یک ارزن، تلخی از حلقوممان پایین برود. چای شیرین و خجالت سخت است...
در شگفتم که در این مدت ایام وان مواعید که کردی مرود از یادت
رود به خواب دو چشم از خیال تو هیهات بود صبور دل اندر تو حاشاک
می‌سوزم از ــَت روی از جفا بگردان هجران بلای ما شد یا رب بلا بگردان
درونم خون شد از نادیدن دوست الا تعسا لایام
شنیده‌ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت: یار، نه آن می‌کند که بتوان گفت . .
شاید حسن ختام: زبان خامه ندارد سر بیان وگرنه شرح دهم با تو داستان دریغ مدت عمرم که بر امید وصال به سر رسید و نیامد به سر زمان سری که بر سر گردون به فخر می‌سودم به راستان که نهادم بر آستان چگونه باز کنم بال در هوای وصال که ریخت مرغ دلم پر در آشیان کنون چه چاره که در بحر غم به گردابی فتاد زورق صبرم ز بادبان بسی نماند که کشتی عمر غرقه شود ز موج شوق تو در بحر بی‌کران اگر به دست من افتد را بکشم که روز هجر سیه باد و خان و مان رفیق خیل خیالیم و همنشین شکیب قرین آتش هجران و هم قران چگونه دعوی وصلت کنم به جان که شده‌ست تنم وکیل قضا و دلم ضمان ز سوز شوق دلم شد کباب دور از یار مدام خون جگر می‌خورم ز خوان فلک چو دید سرم را اسیر چنبر عشق ببست گردن صبرم به ریسمان به پای شوق گر این ره به سر شدی حافظ به دست هجر ندادی کسی عنان
👆🏻عکس از حجة الاسلام سیّدمحمدحسن لواسانی👆🏻 سخن درست بگویم، نمی توانم دید که می خورند حریفان و من نظاره کنم💔💔
گر چه ـم از بساط قرب همت دور نیست بنده شاه شماییم و ثناخوان شما🌧
تنم از واسطه دلبر بگداخت جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت🌧
با دلآرامی مرا خاطر خوش است کز دلم یکباره برد آرام را... عزیزم حسین❤️
خاطر پاکت مبادا خالی از نور امید زان که مارا گر امیدی مانده باشد زین در است 📌عکس امروز 2 ذی القعده 1442 آستان مقدس علوی علیه السّلام
خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست ,,,,
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️السّلامُ عَلیکِ أیّتها الصِّدیقةِ الشَّهیدة◾️ 📜قطعۀ پیشکشی خدمت ساحت مطهّر و مقدّس حضرت فاطمۀ زهراء سلام اللَه علیها 🖋برگرفته از غزلی از مرحوم خواجه شیرازی 🎙حجة الإسلام سیّد محمّدحسن لواسانی 🆔@nooremojarrad_com
هوایِ کویِ تو از سر نمی‌رود آری غریب را دلِ سرگشته با وطن باشد علیه السّلام 🆔@halghe_rendan
چُون حُسنِ عَاقِبَت نَه بِه رِندی و زَاهِدی‌ست آن بِه کِه کَار خُود بِه عِنایَت رَها کُنِیم 🆔@halghe_rendan
گر مهر ماه را به دو دستم نهد قضا با وعدۀ بهشت پناهم دهد خدا هرگز برون نمی روم از مشهد الرضا تنها مگر برای سفر سوی کربلا «صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن دور فلک درنگ ندارد شتاب کن» تضمین از: شیرازی علیه الرحمة علیه السّلام 🆔@halghe_rendan
- ناشناس.mp3
4.31M
▪️دِل کَز طَوَافِ کَعبِهٔ کُویَت وُقُوف یَافت / اَز شُوقِ آن حَرِیم نَدَارَد سَرِ حِجَاز...▪️ 🎙با نوای:حاج محمود کریمی 🖋با استقبال از غزلی از مرحوم خواجه شیرازی 🏷/ علیه السّلام / 🆔@halghe_rendan
یا رب این قافله را لطفِ ازل بدرقه باد که از او خصم به دام آمد و معشوقه به کام ❤️ علیه السّلام 👇🏻در ادامه متن کامل این مرحوم خواجه بخوانید.👇🏻 🆔@halghe_rendan
گونه: / موضوع: علیه السّلام / قالب شعر: وزن: شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مرحبا طایرِ فَرُّخ پِیِ فرخنده پیام خیرِ مقدم چه خبر؟ دوست کجا؟ راه کدام؟ یا رب این قافله را لطفِ ازل بدرقه باد که از او خصم به دام آمد و معشوقه به کام ماجرایِ من و معشوقِ مرا پایان نیست هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام گل ز حَد بُرد تَنَعُّم نفسی رخ بنما سرو می‌نازد و خوش نیست خدا را بخرام زلفِ دلدار چو زُنّار همی‌فرماید برو ای شیخ که شد بر تنِ ما خرقه حرام مرغِ روحم که همی‌زد ز سرِ سِدره صَفیر عاقبت دانهٔ خالِ تو فِکَندَش در دام چشمِ بیمارِ مرا خواب نه در خور باشد من لَهُ یَقتُلُ داءٌ دَنَفٌ کیفَ یُنام تو تَرَحُّم نکنی بر منِ مُخلص گفتم ذاکَ دعوایَ و ها انتَ و تِلکَ الایّام حافظ ار میل به ابرویِ تو دارد شاید جای در گوشهٔ محراب کنند اهلِ کلام 🆔@halghe_rendan
| اوایل ماه ژانویه ۲۰۲۰ میان وسایل شخصی یوهان ، در وایمر دست‌نوشته‌هایی عجیب پیدا شد، که پلی فرهنگی‌ از غرب مسیحی تا شرق شیعی را ترسیم می‌کند. گوته چه نوشته بود و سعی داشت چه پیامی را به جهان پیرامونش برساند؟ برای دیدن این مستند 14 دقیقه ای « اینجا » را لمس نمائید. ✨گوته، شاعر آلمانی، از طریق با علیه السلام آشنا شد. دیروز؛ بزرگداشت حافظ شیرازی علیه الرحمة بود. امروز هم روز بزرگداشت وی است. فردا هم و... 🆔 @halghe_rendan