eitaa logo
حلقۀ رندان
341 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
729 ویدیو
34 فایل
تجربۀ زندگی در باغ معارف آل الله علیهم صلوات الله أجمعین از دریچۀ هنر و ادب درگاه دریافت پیشنهادات و انتقادات شما: @halghe_rendan_admin جهت مشارکت بیشتر در گروه «حلقۀ رندان» عضو شوید: https://eitaa.com/joinchat/1185873964Cab5f90b3dd
مشاهده در ایتا
دانلود
من یک سپر برای جهازش فروختم او نذر کرده بمیرد به پای من 🆔@halghe_rendan
از آل مصطفیٰ به در بسته کس نخورد جز بانوی بهشت که افتاد پشت در....💔💔 🆔@halghe_rendan
محسن امام می‌شد اگر میخ در نبود کافی‌ست در مصیبت عترت همین ‌قدر...🥀 🆔@halghe_rendan
بهار بود و تو بودی و عشق بود و امید بهار رفت و تو رفتی و هرچه بود گذشت...🥀 🆔 @halghe_rendan_channel
36.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️وصِیَّــــت کَــــرد مَـــــــــادَر، آسِـــــمان بِـــــی وَقفِه مِـــی‌بَــارِیـــد ◾️ 🎙 با نوای: حاج محمود کریمی 🏷 / / / / ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⚠️با توّجه به ذکر مصیبت ذوات مقدّسه لطفاً در شرایط مساعد و حال مناسب مشاهده بفرمائید. 🆔 @halghe_rendan
وصیت کرد مادر، آسمان بی‌وقفه می‌بارید حسینم هر کجا خُفته، قدم آرام بردارید! تن او را به دست ابری از آغوش بسپارید جهان تشنه‌ست، بالای سر او آب بگذارید زمان رفتنش فرمود: می‌بخشید مادر را کفن‌هایم یکی کم بود، می‌بخشید مادر را💔 🆔 @halghe_rendan
موضوع: گونه: / قالب: وزن: شاعر: ______________ تا آمدی کمی بنشینی کنارمان تقدیر اشاره کرد به کم بودن زمان از روی خاک تیره سحرگاه پا شدی رفتی وضو گرفتی از اشراق و بعد از آن هجده نفس کشیدی و رکعت به رکعتش نزدیک‌تر شدی به خودت، ذات بی‌نشان می‌خواستی که جلوه کنی بر زمین ولی توحید نردبان شد و بردت به آسمان از عصر جاهلیت آن‌ها تو را گرفت دادت به درک ناقص این آخرالزمان حالا هزار سال پس از تو رسیده‌اند اهل زمین به قسمت جذاب داستان جایی که آسمان به زمین رزق می‌دهد از سفرۀ نگاه تو بانوی مهربان در کوچه‌های ساکت و مرطوب شهر ما حس می‌شود حضور شما موقع اذان... این شعر را بگیر و برای فرشته‌ها با لهجۀ خدا و صدای خودت بخوان 🆔 @halghe_rendan
موضوع: / گونه: / / قالب: وزن: شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مُردم به بوی رُؤیت گمگشته تُربتی کو شُد به شهر خویش به دهلیز غربتی یک زن کجا و خُطبۀ غَرّا به پیش خصم بر او خدای جَلّ و عَلا داد نُصرتی اصرار زآن نداشت به تشییع بعد مرگ کز هیچکس ندید به خوبی مُحبّتی در دل نَکاشت قدر جوی تخم کینه ای در سینه اش نبود به جز مهر و شفقتی بازو شکسته ،سقط جنین ،چهره نیلگون دل پُر ز خون ز خُدعه گری بی مُروّتی دردا که بعد ختم رُسل هادی سُبل یکدم ندید روی نشاط و مَسرّتی تنها نه اسوه بود به خوشخویی و وِداد بالنده بود و صاحب پاکی و عصمتی بخشنده بود و از کرمش بود بهره مند بود آنکه غرق مَسکنَت و فقر و عُسرتی زهرا که خواند اُمّ اَبیها پیمبرش از او نگه نداشت عدو پاس و حُرمتی گویاست چرخ پیر که چون خصم فاطمه دیده ندید پرده دری پَست فطرتی دریای رحمتِ نبوی بود حضرتش بوده چُنو نشانگر جُود و فُتوّتی در بود مصطفی و به تنهائی علی از بهر او نبود به جز رنج و زحمتی شب را سحر نکرد مگر با نیایشش روزش به سر نیامده بی شوق خدمتی دانندۀ تمام کمالات معنوی دارندۀ بزرگی و اِجلال و حشمتی منّت پذیر بود خدا را که از اَزل شامل عنایتش شده بی هیچ منّتی جز چار تن،علی،حسنین بود و زینبین دیگر کسی به کار نبرد است همّتی در حیرتم که چرخ نپاشد ز هم چرا ؟ ای وای من علی و چنین درد و محنتی هر جا عرب زبان زد ناموس و ننگ بود اکنون ز چیست یافت در او نیست غیرتی مولا کجا و رشتۀ در دست و گردنش در این زمینه مکن هیچ صحبتی داری به یاد گر سخنی ماندگار گوی کز بعد شصت سال کجا هست فرصتی گفتی سخن به چاه و به مسجد کشاندنش بود آن یکی به خلوت و آن یک به جلوتی او را به انزوای کشاندند ای دریغ غرقاب خون دلش شده از دست اُمّتی هر کس دلش ز تیغ جفا خَست بود و هست مادون دون و دون صفت و دیو سیرتی 🆔 @halghe_rendan
تصنیف هم خوانی «فلک نجات» - شیخ مرتضی آشیان.mp3
1.84M
🗞 «فلک نجات» 🔖 پیش زمینۀ فاطمیّۀ سال ۱۴۴۴ ه.ق 🖋 کاری از: حلقۀ رندان 🏷 / / / 🆔@halghe_rendan
✨بســــمِ اللـهِ النُّور✨ 🗞 «فلک نجات» 🔖 پیش زمینۀ فاطمیّۀ سال ۱۴۴۴ ه.ق ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شکسته این پر و بالم دعای آخر مضطر پناه عالم امکان شفیعهٔ روز محشر لطفی بنما محبوب خدا من در دو سرا محتاج شما.... فلک نجات راغیبنی دلیل راه عاشقینی من را عاشق خدا کن یا فاطمه یا انسیه یا زهرا اغیثینی فریادرس بیچاره ها دریاب من بیچاره را 🖋 کاری از: حلقۀ رندان 🏷 / / / 🆔@halghe_rendan
موضوع: / گونه: / قالب: وزن: شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عاشق شده است دانه به دانه هزار بار دل خون و سینه چاک و برافروخته انار فریاد بی صداست ترک های پیکرش از بس که خورده خونِ دل از دست روزگار پاشیده رنگ سرخ به پیراهنِ خزان بسته حنا به پینهء دستان شاخسار در سرزمین گرم،انار آتشین شود یاقوت را می آورد آتشفشان به بار با دست خود به حوصله پنهان نموده است یک دانه از بهشت در او آفریدگار آن میوه ای که ساخته تسبیحی از خودش شُکر است بر زبانش، فی الیل و النهار آن میوه ای که فاطمه آن را طلب نمود چون باب میل اوست شد این میوه تاجدار آن بانویی که نام خودش شعر مطلق است در وصفش استعاره نیاید به هیچ کار نامی که داده است به زن قیمتی دگر نامی که داده است به مردان هم اعتبار آن نام را می آورم ،اما نه بی وضو دل را به آب میزنم ،اما نه بی گدار جبر آن زمان که پشت در خانه اش نشست برخاست آن قیامت عظمی به اختیار رفت آنچنان که از نفس افتاد جبرئیل گویی محمد است به معراج رهسپار شد عرصه گاه تنگ ،ولی ماند پشت در چون ماندن علی به اُحد ماند، استوار برگشت زخم خورده ،ولی فاتح نبرد چون بازگشت حمزه از آشوب کارزار در خون خضاب شد تن یاران بعد از او آنها که نام "فاطمه" را میزنند جار من از کدام یک بنویسم که بوده اند حجاج ها به ورطه ء تاریخ بی شمار آنها که با غرور نوشتند ساختیم دریاچه های احمری از خونِ این تبار از کربلا به واقعه فَخ رسیده ایم از عمق ناگوار ترین ها به ناگوار محمود غزنوی به عداوت مگر نساخت از استخوان فاطمیان چوبه های دار بوسهل زوزنی به شرارت هنوز هم محکوم می کند حسنک را به سنگسار در لمعه الدمشقیه جاریست همچنان خون شهید اول و ثانی چون آبشار عثمانیان به مذهب ما بس که تاختند در سبزه زار چالدران سرخ شد غبار اما هنوز هم به تأسیِ فاطمه نام علیست روی لبِ شیعه آشکار بیت از هلالی جُغتایی نشسته است از آن شهید شیعه به ذهنم به یادگار "جان خواهم از خدا نه یکی،بلکه صد هزار تا صد هزار بار بمیرم برای یار" فرق است ،فرق فاحشی از حرف تا عمل راه است ،راه بی حدی از شعر تا شعار اینک مدافعان حرم شعله پرورند تا در بیاورند از آن دودمان دمار با تیغ آبدیده ای از نوع اعتقاد با اعتقاد محکمی از جنس ذوالفقار زهراست مادر من و من بی قرار او آن نام را می آورم آری به افتخار آن بانویی که وقت تشرف به رستخیز پیغمبران پیاده می آیند و او سوار فریاد می زنند که سر خم کنید ،هان تا از صراط بگذرد آیات سجده دار هرجا نگاه میکنم آنجا مزار اوست پنهان و آشکار چنان ذات کردگار‌ اینها که گفته ایم یکی بود از هزار اما هنوز شیعه مصمم،امیدوار... سیّد حمیدرضا برقعی 🆔@halghe_rendan
آن میوه‌ای که فاطمه آن را طلب نمود چون باب میل اوست، شد این میوه تاجدار ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔖شعر مذکور گوشه‌ای از قصیدۀ در ذکر مدح و منقبت حضرت فاطمۀ زهرا سلام الله علیها سروده شده است. ⚠️جهت دسترسی به متن کامل این لینک زیر را لمس نمائید:👇🏻 https://eitaa.com/halghe_rendan/2020 🆔@halghe_rendan
Anar_228442.mp3
5.45M
🏷 نام قطعه: انار 🎙🖋 به قلم و با صدای: سید حمیدرضا برقعی / / 🆔@halghe_rendan
موضوع: / گونه: / / قالب: وزن: شاعر: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ واپسین موقف معراج حقیقت زهراست سر توحید در آیینه غیرت زهراست روح آدم ، شرف خاتم ، دردانه‌ی غیب ذات عصمت ، نفس صبح قیامت زهراست مصدر واجب و ممکن ز ازل تا به ابد باده وحدت و خم خانه ی کثرت زهراست خشم و خشنودی حق، غایت پاداش و جزا رایت رحمت و تمهید شفاعت زهراست به عبادت نرسد عادت دینداری ما گر ندانیم که معیار عبادت زهراست منشأ بود و نبود، آینه‌پرداز وجود وحدت غیب و شهودِ احدیت زهراست در نمازی که وضویش بود از خون جگر قبله‌ی باطن اربابِ طریقت زهراست نه همین ام ابیهاست به تقدیم وجود شخص روح‌القدس و شأن ولایت زهراست جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه سرّ سرمستیِ هفتاد و دو ملت زهراست غایت سیر وجود است رسیدن به علی غایت سیر علی هم چو بدایت زهراست 🆔@halghe_rendan
[WWW.FOTROS.IR]ma1401100101.mp3
28.19M
✍🏻 واپسین موقف معراج حقیقت، زهراست 🖋به قلم: 🎙 بانوای: 🎥 اوّلین شب مراسم عزاداری دوم 🗓 پنج‌شنبه ۱ دی ۱۴۰۱ 📍 (علیه‌السّلام) 🏷 🆔@halghe_rendan
بعد از هزار سال که از دور دیدمت چیزی نداشتم که بگویم، گریستم 🌧 🆔 @halghe_rendan_channel
هدایت شده از بافتار
▪️«نقاشی» گویی «شعر»ی بر روی بوم است و پیوند نزدیکی با شعر دارد. این نزدیکی به حدی است که برخی شعر را «تصویری متحرک» توصیف کرده‌اند. همچنین ارتباط شعر و نقاشی به گونه‌ای است که همواره از هم اثر پذیرفته‌اند. ▪️مثلاً «حبیب الله صادقی» نام بسیاری از تابلوهایش را از اشعار مولوی و شاعران کهن فارسی انتخاب می‌کرد. شعر یار دیرین نقاشی بوده؛ از نگارگری‌های قدیمی گرفته تا نقاشی‌های مدرن و تایپوگرافی‌ها. شاید این نکته مربوط به آنِ شاعرانه در هر دو قالب هنری باشد. حتی مضمون بسیاری از نقاشی‌های ایرانی، یادآور برخی از آثار ادبی مشهور هستند. جالب آن است که شاعرانی هم مانند «یوسفعلی میرشکاک»، «سهراب سپهری»،‌ «علی داوودی» و ... هستند که نقاش‌اند. گاهی نیز از تکنیک‌های هر دو هنر استفاده کرده‌اند و در آثار خود به ‌کار برده‌اند. ▪️گزاره «شعر همچون نقاشی» سابقه‌ای در تاریخ هنر از زمان هوراس (۱۰۰ سال پیش از مسیح) دارد؛ اما نمی‌خواهیم وارد مباحث تاریخی شویم و مثلاً از برتری شعر بر هنرهای دیگر یا برتری نقاشی حرف بزنیم. نکته مهم این است که نقاشی و شعر مانند خواهرانی قریب، یکدیگر را بازتاب می‌دهند. به‌عبارتی می‌توان این دو را مکمل یکدیگر نیز در نظر گرفت. این تناظر نقاشی‌ها و شعرها نوعی رفت و برگشتی نسبت به هم دارند؛ گاهی نقاشی برای انتقال معانی شعر واسطه می‌شود و گاهی شعر به ارائه بهتر مفهوم تابلو کمک می‌کند. ▪️به مناسبت ایام فاطمیه به سراغ نقاشی و شعر رفته‌ایم تا اشک و هم‌آهی این قالب را برای حضرت زهرا نظاره‌گر و شنوا باشیم. البته همه نقاشی‌های انتخابی این فرسته، منحصر در وقایع ایام فاطمیه ندارند؛ بلکه اتفاقاتی از دل تاریخ صدر اسلام تا به امروز را روایت می‌کنند. نقاشان، نقش حضرت زهرا را در تاریخ خاصی محدود نکرده‌و حضور حضرت زهرا را در برهه‌های گوناگون تاریخی به تصویر کشیده‌اند مانند حضور حضرت زهرا در کنار مادران شهدای دفاع مقدس. پی‌نوشت: نقاشی استفاده شده در اسلاید اول فرسته اثر «علی بحرینی» می‌باشد. 🔺رسانه بافتار 🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35
یه خبر بد... شاپرکهاییم و خاکستر شدیم وای مردم وای بی مادر شدیم...🥀💔 مرحوم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔖شعر مذکور گوشه‌ای از مثنوی مرحوم؛ از کتاب است که در ذکر مصیبت حضرت فاطمۀ زهرا سلام الله علیها سروده شده است. ⚠️جهت دسترسی به متن کامل این لینک زیر را لمس نمائید:👇🏻 https://eitaa.com/halghe_rendan/2063 🆔@halghe_rendan
موضوع: / گونه: / قالب: وزن: شاعر: مرحوم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شهر پيغمبر پر از بيداد شد آسمان لبريز از فرياد شد نخل ها بر سينه و سر مي زدند طائران عرش پرپر مي زدند چشم جبريل امين مبهوت بود غرق ماتم عالم لاهوت بود کينه توزي را عجب آموختند قلب مادر را به طفلش دوختند آن در و ديوار گلگون گشت واي فرق حيدر(ع) غرق، در خون گشت واي ضرب سيلي ديده اي را تارکرد مجتبي(ع) با زهر آن افطار کرد با غلاف تيغ بازويي شکست شمر، روي سينه مولا(ع) نشست روي مه را، جوهر نيلي زدند دختري درکربلا سيلي زدند درب بيت وحي را افروختند خيمه ي اهل حرم را سوختند از دل زهرا(س) برون شد بوي عود بوي ياس و آتش و اسپند و دود ميخ در، پهلوي محسن را دريد تيرشد، برحنجر اصغر رسيد تيغ را قنفذ در عالم تاب داد دست عباس علي(ع) در شط فتاد بس نيام و تيغ در رقص آمدند بوسه بر پهلو و بر بازويي زدند کيست زهرا (س) آسماني در سجود بوسه ي دستاس بر دستي کبود عاديان، زين سو و آن سو آمدند بند بر دستان دست حق(ع) زدند دست حق(ع) در بيعت زنجير شد شيرحق(ع) بين دوصد خنزير شد گنبد نيلي، گريبان چاک زد عصمت حق(ع)را عدو برخاک زد فاطمه(س) يعني زدن در کوچه ها مادري را پيش چشم بچه ها چشم عالم لب به لب الماس شد خاک يثرب مست بوي ياس شد عالمي خاموش و بي مهتاب گشت ارغوان رخ، ماه عالمتاب گشت عرش حق هم زين جفا در هوش شد ذوالفقار مرتضي(ع) بيهوش شد کيست زهرا (س) يکه يار مرتضي(ع) هم زره، هم ذوالفقار مرتضي(ع) آه زهرا(س) نعره هاي حيدر(ع) است ني که دختر، مادر پيغمبر(ص) است روضه ي رضوان به زيرپاي اوست سينه ي غم چاک از غم هاي اوست چشم عين الله گريان امشب است بعد از اين ام ابيها زينب(س) است گفت حيدر(ع) اي تمام جان من طفل و بازويت بلاگردان من قامتم را اي وجودت قائمه کلّمينی کلّمینی فاطمه(س) فاطمه(س) چشمان خود را باز کرد با نگه روی علی(ع) را ناز کرد دست حیدر (ع) را گرفت آن نازنین گفت ای مولا، امیرالمومنین(ع) هرچه گویی من اطاعت می کنم غم مخور، خود با تو بیعت می کنم فاطمه(س) گردد بلاگردان تو هستی زهرا(س) فدای جان تو گرچه می دانی تو نیّت های من یاعلی(ع) بشنو وصیت های من غسل ده، من را به زیر پیرهن صبر کن در بستن بند کفن ای امیرالمومنینم(ع)، بوتراب جای من شب پیش طفلانم بخواب جان فدایت ای پناه عالمین جان تو،جان حسن(ع)،جان حسین(ع) یاعلی(ع)پیش حسینم(ع) وقت خواب جای زهرا(س)کاسه ای بگذار آب چادری پنهان درون خانه کن جای من موهای زینب (س) شانه کن جان زهرایت(س)علی جان، جای من بوسه بر چشمان عباسم(ع) بزن یاعلی(ع)شب بر سر قبرم بمان هل اَتی، بر کوثرت، یاسین بخوان گفت و گفت و دیدگان برهم گذاشت هل اَتی را غرق درماتم گذاشت چاره ساز عالمی بیچاره شد کوثر و دخان، ز قرآن پاره شد یاس گلگون علی(ع) چون جان سپرد نی که زهرا(س)، بل علی افتاد و مرد شاپرک هاییم وخاکسترشدیم وای مردم، وای بی مادرشدیم جای سیلی تا ابد بر روی ماست تا قیامت میخ در پهلوی ماست رد خون سینه ات برجاده است خاک چادر مهر هر سجاده است آه مادرکودکانت خسته اند چشم بردست کبودت بسته اند ای که عجل گفتی و مرگت رسید عجلی گو تا فرج آید پدید 🆔@halghe_rendan
یه خواهش... ای که «عَجّل» گفتی و مرگت رسید عجّلی گو تا فــرج آیــد پدیــد...🥀💔 مرحوم 🆔@halghe_rendan
موضوع: / گونه: قالب: وزن: شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ جهانیان همه نقش اند و نقش جان زهراست جهان سراب فنا جان جاودان زهراست نشان مجو ز مزار حقیقت ازلی چرا که در دو جهان شان بی نشان زهراست ز خاک تیره نشان خدا چه می جویی برون ز وهم تو وین تیره خاکدان زهراست به خاندان محمد که عین توحیدند چو نیک درنگری راز خاندان زهراست قسم که جان محمد که ذات پاک علی ست بهشت آینه ی باغ بی خزان زهراست یگانگی ست اساس وجود غیب و شهود یگانه بینی اگر هست بی گمان زهراست یگانه بینِ یگانه ست آفریننده یگانه ای که طلب می کنی همان زهراست ظهور مطلق انسان کامل است علی ولی به جان علی شاه لامکان زهراست 🆔@halghe_rendan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام الله علیها : « چون بدست خویش با رنج و تعب پیکرم را دفن کردی نیمه‌شب در کنار قبر پنهانم بمان تا صدایت بشنوم، قرآن بخوان » سلام الله علیه : « غمت برده زِ دل تاب و توانم تو رفتی من چرا باید بمانم ؟ گلویم آنچنان از گریه بسته‌ست که نتوان بهرِ تو قرآن بخوانم » 🆔@halghe_rendan
30.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«محشر…» باصدای: محمدصالح میلانی تنظیم: مهدی شکارچی شاعر: غلامرضا سازگار تصویر: استودیو مولودکعبه (تصاویر ساخته‌شده توسط هوش‌مصنوعی) 🆔@halghe_rendan