eitaa logo
حلقۀ رندان
338 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
731 ویدیو
35 فایل
تجربۀ زندگی در باغ معارف آل الله علیهم صلوات الله أجمعین از دریچۀ هنر و ادب درگاه دریافت پیشنهادات و انتقادات شما: @halghe_rendan_admin جهت مشارکت بیشتر در گروه «حلقۀ رندان» عضو شوید: https://eitaa.com/joinchat/1185873964Cab5f90b3dd
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بافتار
گمنامان نیک‌نام نقش بسیجیان در ۹ نگاره و نگاشته 🔺رسانه بافتار 🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35
هدایت شده از بافتار
‌ 🔹در کمترین فاصله‌ها تا خط مقدم، خطۀ خوزستان، طنین چنین جمله‌‌ای را شنیده است: «آدم متحیر می‌شود که این‌قدر این‌ها اعتقادشان قوی است، که به خدا این قدر اخلاص دارند؛ خصوصاً این بسیجی‌های عزیز که خیلی پاک و خیلی باروحیه هستند.» حاج‌محمدابراهیم همت‌، این‌گونه به آن بچه‌ها می‌نگریست و حتی «به خدا قسم» می‌خورد «این‌‌قدر مخلص هستند که آدم از دیدنشان لذت می‌برد». هم‌زمان با پیدایش حماسه‌های آنان و پس‌از پایان جنگ تحمیلی، گروهی از نقاشان به ترسیم و توصیف بصری این بسیجیان پرداختند. در مضمون‌پردازی این بخش از آثارشان، رزمندگان دلیری پدیدار می‌شوند که داوطلبانه در جبهه‌های دفاع مقدس شرکت کردند؛ چراکه مفهوم «بسیجیِ» اصیل و راستین، با وجود آن‌ها بروز و ظهور پیدا کرد. 🔹بسیجیان در تابلوهای تصویرگران مورد نظر، به‌دنبال خودنمایی و کسب نام نیستند و در کمال گمنامی یا حتی تنهایی به سر می‌برند؛ به‌گونه‌ای که شاید از نگاه برخی، فهمیده و درک نشوند. چهره‌هایی بیشتر جوان دارند و قامت خود را با لباس رزم یا چفیه‌ای بر گردن پوشانده‌اند. امیدآفرینی و شوق به پویایی و زندگانی در حالت‌های ایستا یا در‌حال‌حرکت آنان موج می‌زند و با پروردگار خود رازونیاز دارند. میان آنان و حضرت امام‌حسین(ع)، دلبستگی عاشقانه وجود دارد و از این منظر، به مقام شهادت نزدیک‌تر می‌شوند. البته جنبۀ رزمی بسیجیان، با توجه به نخستین تجلی‌شان در جنگ، برجستگی بیشتری در فضای غالب نقاشی‌ها و حتی افکار عمومی جامعۀ ایرانی دارد؛ درحالی‌که در روزگار صلح نیز ایثارگرانه‌ فعالیت می‌کنند. همچنین در این بازنمایی‌ها‌، جای خالی بانوان بسیجی بسیار احساس می‌شود. 🔹این فرسته، دربرگیرندۀ نه نگاره است که در آن‌‌ها، بازتاب شمایل بسیجیان نقاشی شده است. به‌همراه هر نگاره نیز فرازی از متن کتاب «پدیدارشناسی بسیجی شهید» ارائه شده که ازسوی دکتر سیدجواد طاهایی تألیف و در سال ۱۳۹۷ توسط انتشارات سورۀ مهر منتشر شده است. این کتاب در سه فصل، به بررسی پیشینه، چیستی و مؤلفه‌های مفهوم و اندیشۀ بسیجیان، با نگاهی ویژه به رزمندگان بسیجی به‌شهادت‌رسیده در دفاع مقدس می‌پردازد.
🎬 نخستین عکس از طیب حاج رضایی در 🔻 تولید فیلم سینمایی «صبح اعدام» به کارگردانی بهروز افخمی و تهیه‌کنندگی علی شیرمحمدی، تازه‌ترین محصول سازمان سینمایی سوره و بنیاد سینمایی فارابی که از ١٧ مردادماه در شهر تهران کلید خورده بود، از نیمه گذشت. بطور همزمان از نخستین تصویر که مسعود شریف ایفاگر نقش او در این پروژه است، رونمایی شد.
هدایت شده از بافتار
🔹«کنار قدم‌های جابر، سوی نینوا رهسپاریم ستون‌های این جاده را ما، به شوق حرم می‌شماریم» این اثر، یکی از مهم‌ترین و خاطره‌انگیزترین نوحه‌های راه‌پیمایی اربعین است. سال‌هاست که صدای میثم مطیعی به واسطه اشعار محسن رضوانی، راوی وجوه متمایزی از پدیده اربعین حسینی است و هربار، بخشی از آن وجوه، خود را به زیبایی در بستر شعر و نوحه نشان می‌دهد. این دو هنرمند از پیشگامان شعر و نوحه برای موضوع اربعینند. هم‌افزایی این دو هنرمند، منحصر در پیشتازیِ پرداخت هنری به اربعین نیست. آن‌ها آثاری خلق کرده‌اند که صرفا به سراغ مضامین دلتنگی و حس معنوی زیارت نرفته‌، بلکه نگاه تمدنی و روایت امتی از پیاده‌روی اربعین را برجسته کرده‌اند. 🔹دو زبانه بودن (فارسی_عربی) مداحی‌های اربعینیِ مطیعی، نشانه روشنی از نگاه امت‌محور او و رضوانی به پدیده اربعین است. هر دوی آن‌ها به عربی، تسلط کامل دارند و با همین نوحه‌ها، پیوندهای فرهنگی عمیقی ملت‌های مسلمان ایجاد کرده‌اند. 🔹تقویت و تمرکز بر وجه مجاهدانه پیاده‌روی اربعین، از دیگر ویژگی‌های اشعار محسن رضوانی است. استفاده از مضامین مبارزه، جهاد و حتی پیوند فتح قدس با حماسه اربعین، کمک می‌کند تا ارتباط تاریخی قیام کربلا با امروز و مجاهدت امت‌ها علیه ظالمان و مستکبران با همین حرکت عظیم به ظهور برسد. 🔹 تبدیل راهپیمایی اربعین به نماد قیام منتظران حضرت صاحب‌الزمان(عج) و توجه به حضور امام و تمرین آمادگی برای ظهور در بستر اربعین، از دیگر وجوهات متمایز نوحه‌های اربعینی رضوانی و مطیعی است. 🔹فرم اجرای این آثار با صدای مطیعی که همزمان حس غم و حماسه را در کنار هم دارد، نکته منحصربفرد دیگری است. غمی احیاگر و فاتحانه و حماسه‌ای مبارزه‌جو که از روح شعر به صدای مطیعی جریان یافته. صدای مقتدرانه او مضامین گسترده اشعار رضوانی را به خوبی به دوش می‌گیرد و به گوش می‌رساند. 🔹ترکیب هنری رضوانی و مطیعی تا به امروز، آثار خاطره‌انگیزی را از این دو برای اربعین به یادگار گذاشته. ما در این فرسته، به مناسبت ایام اربعین حسینی، تعدادی از این آثار را معرفی کرده‌ایم.
با سوزن مسيح نمی آورم برون خاری که در ره تو به پایم نشسته است...💔 🆔@halghe_rendan
هدایت شده از عقیق
▫️در آستانه اربعین حسینی از جدیدترین طرح دیوارنگاره میدان انقلاب با شعار «راه قدس از کربلا می‌گذرد» رونمایی شد برروی این اثر گرافیکی ضریح امام حسین (علیه السلام) به همراه قدس شریف به نمایش در آمده است که در دو طرف آن تصاویر پیاده روی رزمندگان دفاع مقدس و حاضرین در پیاده روی اربعین حسینی به نمایش در آمده است‌. ✅کانال عقیق @aghigh_ir
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بین‌الحرمین بوی قرآن گرفت 🔹دستهٔ معروف «بنی عامر» بزرگ‌ترین کاروان زائران پیادهٔ اربعین است که دوم صفر از بصره به سمت کربلا حرکت کرد و بامداد امروز به مقصد رسید و در بین‌الحرمین عزاداری کرد. @Farsna - Link
| « جامانده » واژه‌ای نامتناسب❌ 💡جا مانده از واژه ای نامتناسب و نامتعارف که این روزها در دایره واژگانی بسیار از اهالی وارد شده است و به کرات آن را در نوشته ها و کلام افراد مختلف دیده و شنیده ایم که بسیار اشتباه است. اربعین بخشی از عاشوراست که در جاری زمان جریان دارد و کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا پدیده ای معرفتی و دائمی است و راهپیمایی اربعین در مسیر طریق الحسین از نجف تا کربلا ظرفیت تمدنی و نمود بیرونی برای اندیشه و باور بلند شیعی است و همه داشته جهان تشیع و اسلام نیست و راهپیمایی های ریز و درشت در جای جای جهان و اقالیم شیعی مکمل و تایید کننده این حرکت ماناست. پس بیاییم به جای عنوان و امثال این کلمه از بهره گیری نماییم و جان و دل خویش را در بی کران معرفت و عشق حسین علیه السلام رها سازیم و چونان شهدا که در مسیر گام برداشتن تا منزل نور پیش برویم اربعین آیینه دار باوری بی انتهاست بیعت مردانه با اندیشه ی خون خداست هرکجا دل ها حسینی شد به اعجاز امید روز عاشوراست آنجا کل ارض کربلاست 🖋 مهدی طهماسبی |فعال فرهنگی و رسانه ای 🆔 @halghe_rendan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸مکن به خاک تیمم که آب دیده من تمام عمر کفایت کند وضوی تو را ...
| بدن آسوده تر ماند یا سر ؟! 🌧 بردند. منزل به منزل. نیزه به نیزه. صندوق به صندوق. تنور به تنور... سر را بردند. چهل روز است که می‌برند. و حال پایان سرگردانی‌هاست. روز وصل است. دیدار سر و پیکر. این دو مدت‌هاست یکدیگر را ندیده اند. کدام باید برای دیگری بگوید؟ کدام باید بر دیگری بگرید؟ سر بر بدن یا بدن بر سر؟ بدن از سم اسبان بگوید یا سر از تیزی سرنیزه؟ بدن از آفتاب داغ بیابان بگوید یا سر از خاکستر و تنور؟ تنی صد چاک بر روی زمین بود به زیر آفتابی آتشین بود ولی نسبت به سر آسوده‌تر ماند سر ارباب خاکستر نشین بود آری بدن سالم‌تر ماند. آسوده تر ماند. بدن دفن شد؛ آن هم به دست امام. پس از سه روز، بدن در دستان زین العابدین بود؛ زینت عبادت کنندگان. دفن شد! گیرم که بی غسل و کفن. اما سر چه؟ همین روزها بود که در مجلس زادۀ زیاد قرآن می‌خواند و چوب می‌خورد. بدن آسود. در کربلا؛ کربلایی که دیگر کربلا نبود؛ عرش بود. و سر رفت؛ تا شام؛ شام بلا؛ شام جهل؛ شام سیاه ... . بدن ندید رنج اسارت زینب را. بدن ندید زمین خوردن کودکان را. بدن ندید غل و زنجیر علی را. اما سر دید. چشمان دیدند. چشمان دلش را داشتند. از کودکی با همین تصاویر بزرگ شده بودند: علی، دست بسته، مسجد، بیم قتل... . بدن آسوده تر ماند یا سر؟ نمی‌دانم. بدن زخم بسیار داشت. آن قدر که حتی جای بوسه‌ای هم نداشت. اما هر قطعه یک بار شکافته بود؛ نمی‌دانم. شاید یک بار! اما سر! چهل روز پی در پی در یک حنجرۀ بریده نیزه ای فرو رفت و بر آمد، فرو رفت و بر آمد، فرو رفت و ... . بدن آسوده تر ماند. وقتی امام هنوز نفس می‌کشید، شمر فرمان داد به خیمه‌ها بتازند. امام نتوانست بر پای بایستد. فریاد زد: تا من زنده ام به خیامم نزدیک نشوید. شمر پذیرفت. بدن جسارتی ندید. غیرتش جریحه دار نشد. اما سر... ! نه کتک زدن‌ها را نمی‌گویم. جسارت‌ها را نمی‌گویم. نه! حتی مجلس کنیز فروشی یزید را هم نمی‌گویم. اما به راستی، چه بر سر گذشت؟ چه بر سرها گذشت؟ آنگاه که بر سر دروازۀ شام بین اسرا تقسیمشان کردند؟ اهل بیت می‌خواستند سرها جلوتر فرستاده شود تا نگاه ناپاک انبوه تماشاییان به سرها خیره شوند. تا حرمت زنان اهل بیت باقی بماند. و حال، دقیقاً همین سرها، همین سرها که در میان کجاوه‌ها قرارشان داده بودند، جاذبه ای بودند برای نگاه‌ها، نگاه‌های حرام، نگاه‌های نجس... .چه می‌گذشت بر سر؟... بدن آسوده تر ماند یا سر؟ نمی‌دانم. در این چند روز بدن کودکش را در آغوش داشت. علی را. علی کوچک را. و علی آرام بود؛ آرام آرام. حتی شیر هم نمی‌خواست. عبدالله هم روی همین سینه شهید شده بود. بدن بود و کودکان آرام؛ کودکان شهید. سر هم کودک داشت. اما کودک سر آرام نبود. مدام گریه می‌کرد. لبان کودک پر از سؤال بود. و سؤال‌ها، سؤال‌های معمول کودکی شیرین زبان نبود؛ استخوان را می‌سوزاند: من الذی ایتمنی؟ من الذی قطع وریدک؟ ... بدن آسوده تر ماند. چهل روز آرام بود. سر اما چهل روز بر نی بود. چهل روز سرگردان. چهل روز منزل به منزل. چهل عدد کثرت است. سری که چهل روز گشت و بلا دید و قرآن خواند، سری که چهل روز گروهی را مؤمن کرد و قومی را جز کفر و طغیان نیفزود، چهل روز بر نی نماند، همیشه ماند. چهل عدد کثرت است... 🖋 رضا بیات 🏷 | | 🆔 @halghe_rendan
خوابی که به از دولت بیدار توان گفت خوابی است که در سایه‌ی دیوار تو باشد 🆔 @halghe_rendan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کار از محکم کاری عیب نمی‌کنه، بیاید اشاره رو هم ضمیمهٔ حرفای امشب‌مون بکنیم...💔 پ.ن: برگردان این اثر از به زبان اشاره توسط حجة الإسلام شیخ مهدی زریفی انجام گرفته است 🏷 | | 🆔 @halghe_rendan