eitaa logo
حال ____دل
468 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
25 فایل
دلنوشته هایی از یه جامانده.. کپی آزاد با ذکر صلوات در تعجیل آقا صاحب الزمان💚 #اللهم_بارک_لمولانا_صاحب‌الزمان🥀 تبادل نداریم میشنویم👇 https://harfeto.timefriend.net/17053009006916
مشاهده در ایتا
دانلود
51.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
....مستند معبر ✨ وقتی دیدمش دیگه مَن ،مَن نبود همه اش او شده بود.....😭😭 🥀 @halle_dell
202030_2080367899.mp3
2.27M
هفته‌ای یک‌بار امام زمان می‌رفتن به دیدنش .. 🎤 🥀
👈(قسمت 8⃣)👉 ⚜قصه قبر رسول ترک در یکی از روزهای سرد پاییز مادر یکی از نوحه خوانهای تهران به نام حاج حسین فرشی از دنیا رفته بود و رسول ترک با جمعی از دوستانش به همراه حاج حسین به شهر مقدس قم رفته بودند تا جنازه آن مادر را به خاک بسپارند. آنها بعد از اینکه تابوت را به دور حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیهاطواف میدهند به سوی یکی از قبرستانهای نزدیک حرم به راه میافتند. یکی از کارگرها و قبرکن های قبرستان از قبل قبری را مهیا و آماده کرده بود. او تشییع کنندگان را به سوی قبری آماده هدایت میکند. تشییع کنندگان به بالای آن قبر میرسند و رسول ترک با مشاهده آن قبر به یکباره حالش منقلب و متغیر میشود. لحظاتی نمیگذرد که حاج حسین فرشی با دفن مادرش در آن قبر مخالفت میکند او میگوید: چون این قبر در زیر ناودان قرار دارد به هیچ وجه راضی نیستم مادرم در اینجا دفن شود. 🔰عاقبت قبر کن شروع به آماده سازی قبری دیگر در گوشه دیگری از قبرستان میکند و تشییع کنندگان مشغول دفن کردن آن مادر در قبر دوم میشوند. با آنکه رسول ترک بر بالای قبر دوم ایستاده بود ولی به خوبی پیدا بود که او همچنان همه حواسش پیش قبر اول میباشد. حاج سید احمد تقویان که یکی از کسانی است که آنروز در آنجا حضور داشته است میگفت: «آن روز من و همه کسانی که در آنجا حضور داشتیم متوجه شده بودیم که حاج رسول حالت عادی ندارد. او در حالی که تندتند به همان قبر اول نگاه میانداخت به شدت به فکر فرو رفته بود. من خودم که در کنار حاج رسول ایستاده بودم میدیدم که او هر چند لحظه یکبار به سوی آن قبر خیره میشد و زیر لب و با یک حالتی خاص میگفت: لا اله الا الله، لا اله الا الله... با آنکه آن روز برای من بسیار عجیب و غیر عادی بود که چرا حاج رسول به این اندازه نسبت به آن قبر حساسیت پیدا کرده است ولی به هیچ وجه نمیتوانستم فلسفه آن را حدس بزنم تا اینکه هفته ها و روزهای زیادی نگذشت که حاج رسول بیمار شد و از دنیا رفت و جنازه او درست در همان قبری که او را به خود خیره و جلب کرده بود به خاک سپرده شد! @halle_dell
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 9⃣2⃣ روز تا اربعین سیدالشهدا علیه السلام باقیست... ما گریه را برای تو آموختیم و بس زیرا که زخم های تو را گریه مرهم است ما کیستیم تا که بگرییم در عزات صاحب عزات اشرف اولاد آدم است🌴 @halle_dell
غم کهنه ی در گلویم حسين است...
امشب محفلی با شهدا🥀
88.3K
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👈(قسمت 9⃣)👉 🔺خواب مرحوم خطایی حاج حسین نوتاش تعریف میکرد: بعد از تشییع جنازه حاج رسول در تهران که بسیار پرجمعیت و با عزت برگزار شد ما با عده زیادی از دوستان و آشنایان به شهر قم رفتیم و جنازه حاج رسول را در یکی از قبرستانهای نزدیک حرم حضرت معصومه سلام الله علیها دفن کردیم و بعد از مراسم تدفین با چند نفر از دوستان با عجله و با شتاب سوار ماشین مرحوم آقا اسلام خطایی شدیم تا هر چه زودتر به تهران برسیم و در مراسمی که برای حاج رسول در تهران گرفته میشد حاضر شویم. 🔸آن روز که ما در مسیر راه قم به تهران در حرکت بودیم از حالات و کارهای راننده ماشین آقای خطایی پیدا بود که بسیار منقلب و محزون است . عاقبت او خودش لب به سخن گشود و در حالی که قطره های اشک از چشمانش سرازیر شده بود رازی را که در دل داشت برای ما بازگو کرد و گفت: 🔸راستش یک مدتی میشد که من با حاج رسول یک اختلاف و کدورتی پیدا کرده بودم و به دیدنش نمیرفتم. تا اینکه حاج رسول به بستر بیماری افتاد و من شنیدم که حال حاج رسول بسیار وخیم و بد شده است. به همین خاطر تصمیم گرفته بودم در اولین فرصت به عیادتش بروم و او را از خودم راضی و خشنود کنم. اما متأسفانه مشکلات و گرفتاریهای روزمره زندگی این فرصت را به من نمیداد. تا اینکه دیشب زمانی که باماشینم به خارج از تهران رفته بودم و در حال بازگشتن به تهران بودم با خودم اندیشیدم که چرا من به این اندازه امروز و فردا میکنم و به عیادت و ملاقات حاج رسول نمیروم؟ پس همان موقع تصمیم گرفتم تا هر طوری که شده است یکسره به سوی خانه حاج رسول حرکت کنم اما باز متأسفانه زمانی که من به تهران و به نزدیکیهای خانه حاج حاج رسول رسیدم ساعت از دوازده شب گذشته بود. با این حال خودم را به جلوی خانه حاج رسول رساندم و با خودم گفتم اگر از داخل خانه سر و صدایی بیاید در میزنم و به داخل میروم اما وقتی گوشهایم را در جلوی خانه حاج رسول خوب تیز کردم احساس نمودم که خانه حاج رسول بسیار ساکت و خاموش است و بهتر است در این موقع از شب مزاحم نشوم. من دیشب خسته و ناامید به خانه ام رفتم و خوابیدم ولی در دنیای خواب شاهد یک رؤیای بسیار شگفت و منقلب کننده ای شدم @halle_dell
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 8⃣2⃣ روز تا اربعین سیدالشهدا علیه السلام باقیست... یا اباعبدالله... تو کعبه ای، تو صفایی، تو مروه، تو حرمی تو قبله‌ی دل مایی و قبله از یک سوست🌴 هزار شکر خدا را که چارده قرن است که زخم تو به دلم، بغض گریه‌ات به گلوست🥀 @halle_dell
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام‌علیک‌ای‌تنهای‌تنهای بهم ریخته💔😔 🥀 🤲 @halle_dell
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سمت‌تـو‌از‌تمـامـی‌ مـردم‌فـراری‌ام ‌ای‌با‌غریب‌هـای‌جهـان‌ آشنـاحسـین...(: ‌ 🌾 @halle_dell
باز کردم هوس چای عراقی ها را ...
وَاجعَل قَلبی بِحُبِّکَ مُتَیِّماً قلبمو از عشقت پر کن ♥️ ..
202030_1254848080.mp3
3.67M
🎧 هدیه سید الشهدا (علیه السلام) 🎤 @halle_dell
آقاجان... هر جا تو باشی من آنجا خوشم...💔 ادرکنی... حال و روزگارم رو🥀 💔
آقاجان...💔 تو نباشی... خودم اسیرم و روزگارم عسیر @halle_dell
👈(آخرین قسمت)👉 ✍ من در خواب دیدم که حاج رسول از دنیا رفته است و جمعیت بسیار زیادی در حال تشییع جنازه حاج رسول هستند. در همین هنگام من نگاهم به وسط جمعیت افتاد و دیدم که در جلوی جمعیت یک خانمی نیز در حال حرکت است. وقتی آن زن را در میان جمعیت و مردها دیدم بسیار ناراحت و عصبانی شدم و با خودم گفتم چرا این زن به وسط جمعیت و به میان مردها آمده است؟! حتی با خودم فکر میکردم شاید این خانم یکی از خواهرهای حاج رسول باشد. ✍خلاصه اینکه خودم را به نزدیکیهای آن خانم رساندم و به بعضی از پیردها اشاره کردم تا به این زن بگویند که از بین مردها بیرون برود، اما هیچکس توجهی به حرفهای من نمیکرد. به هیمن سبب خوم به کنار آن خانم رفتم و گفتم: ببخشید خانم، اگر شما از خواهرهای حاج رسول هم که باشید بهتر است که هر چه زودتر از وسط جمعیت بیرون بروید، درست نیست در اینجا باشید. وقتی که داشتم این حرفها را به آن خانم میگفتم یک دفعه او روی به من کرد و گفت: ✍ آیا شما میدانی من که هستم؟ من هنوز جوابی نداده بودم که آن خانم خودش با یک حزن و اندوهی خاص ادامه داد وگفت: ✍ من زینب هستم، این جنازه هم متعلق به ماست. ما خودمان باید او را تشییع کنیم! ✍مرحوم آقای خطایی در حالیکه به شدت گریه میکرد میگفت: در همان لحظه ای که خانم حضرت زینب سلام الله علیها__ خودش را به من معرفی کرد ،چنان منقلب شدم که ناخودآگاه فریاد بلندی کشیدم و از خواب بیدار شدم و دیدم اعضای خانواده نیز با صدای فریاد من از خواب پریده اند و بالای سرم جمع شده اند. ✍من در همان اولین دقیقه های صبح خودم را با عجله و شتاب به جلوی خانه حاج رسول رساندم اما متأسفانه دیدم صدای گریه و ناله بلند است و حاج رسول از دنیا رفته است. ✍مسئله بسیار شگفت و جالبی که فکرم را به خود مشغول کرده است این است که من امروز در تشییع جنازه حاج رسول درست همان صحنه هایی را دیدم که دیشب در خواب دیده بودم. به همین دلیل من مطمئن هستم اگر من چشمهای بینا و با بصیرتی داشتم خانم حضرت زینب سلام الله علیها را در تشییع جنازه حاج رسول در بیداری نیز میدیدم. @halle_dell
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴7⃣2⃣ روز تا اربعین سیدالشهدا علیه السلام باقیست... اباعبدالله علیه السلام: مَالُک إِنْ لَمْ یکنْ لَک کنْتَ لَهُ فَلَاتَبْقَ عَلَیهِ فَإِنَّهُ لَایبْقَی عَلَیک وَ کُلْهُ قَبْلَ أَنْ یأْکلَک. دارایی ات اگر به نفعت نباشد خودت را فدای آن کرده ای لذا آن را مصرف کن و برای بعد از خودت ذخیره نکن مال برای تو و تو نیز برای مالت باقی نخواهید ماند از آن استفاده کن قبل از آن که او تو را بخورد. 🌴 📚بحارالأنوار، ج 75، ص127، ح9 @halle_dell
آقاجان... درسته فقط ادعا دارم و از شدتِ غمت، جون نمیدم اما قلبم به معنای واقعی مچاله میشه...💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا