eitaa logo
انتشارات حماسه یاران
2.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
777 ویدیو
29 فایل
حماسه یاران، یادآوری حماسه سازان بزرگی است که جان و مال خود را در راه دین و اعتقاد خود فدا کردند... وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ ارتباط با روابط عمومی: (پاسخگویی به سوالات) @hamasehyaran1 ارتباط با بخش فروش: @hamaseh17
مشاهده در ایتا
دانلود
حالا با ما همراه باشید تا از زاویه دیگری به این قضیه نگاه کنیم!☺️
❗️شاید تا به حال به گوش کسی نخورده باشد که مسئولی در این کشور زندگی می‌کند که چهار فرزندش به شهادت رسیده... ❗️یا بدانیم که نماینده مجلسی داریم که دو شهید در راه انقلاب داده است. بعضی از افراد همیشه به دنبال این هستند که مسئولین نظام را به زیرپاگذاشتن آرمان‌های انقلاب و سوء‌استفاده از قدرت، متهم کنند و حتی با اصرار بگویند که نامی از آقازاده‌های کشور در صحنه‌های دفاع از نظام نیست. 😡
کتاب یک پاسخ محکم است به این اتهامات و از آقازاده‌هایی نام می‌برد که نه تنها از موقعیت پدرانشان استفاده نکرده‌اند و باری بر دوش نظام نبوده‌اند، بلکه تمام هم‌وغمشان خدمت به انقلاب بوده و در این راه هم به شهادت رسیده‌اند. | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
📘 کتاب گذری بر زندگی آقازاده های شهید و پدرانشان ✍🏻 به قلم: 💎 کتاب فوق از یک‌سو تصویرگر زندگی آقازاده‌هایی است که به جای تجارت دنیا و غوطه‌ور شدن در آن، تن به پُرسودترین معامله دادند؛ جان خویش را نثار راه الله کردند و از سوی دیگر نیز خواننده را میهمان خاطرات حیات پدرانی، خواهد کرد که بر عهد خود وفادار ماندند و چنان‌که پیمان بسته بودند تا با برپایی حکومتی زیر پرچم الله، به دست مستضعفان ، خادم همان مردم پابرهنه و مستضعف باشند همان گونه، باقی ماندند. سفارش کتاب از طریق لینک زیر: https://b2n.ir/e24453 انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
🛑 آقازاده ها به چاپ ششم رسید... برشی از کتاب: 📗 محمدتقی، دنیایی بود ناشناخته. با همان سن‌وسال کم، عارفی بود بزرگ. پدر هم نتوانسته بود او را بشناسد. وصیت‌نامه‌‌اش را که گشود، اشک شوق در چشمانش دوید از آن‌همه عظمت پسر. پسری که در عمر هفده ساله‌اش تن به گناه نیالود، اهل پروا بود و از نفسش حساب و کتاب می‌کشید، به چه چیزها اندیشیده بود. نگران بود که حتی درس خواندنش هم، لطمه‌ای به بیت‌المال زده باشد. با آن‌همه مراقبت در کارها و درس‌ خواندن، نوشته بود: «آقاجان! موتور گازی‌ام را بفروشید و هرچه پول دارم از بانک بگیرید، تمامش را به بیت‌المال تحویل دهید؛ چون شاید با این طرز درس خواندن، حق من نبود که از بیت‌المال مصرف کنم، و من نمی‌توانم جواب حق‌الناس را بگویم...» سفارش کتاب 👇👇👇 https://b2n.ir/e24453 سفارش تلفنی: ۰۲۵۳۷۷۴۸۰۵۱ انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
انتشارات حماسه یاران
#به_زودی جدیدترین اثر انتشارات حماسه یاران 📗 مجموعه کتاب های جوانه؛ جلد اول: 🌅 پنجره ای رو به خانه
💠❗️راستی جدیدترین کتاب انتشارات حماسه یاران با موضوع جوانی جمعیت در راه است... یادتون که نرفته! قبلا تو یه بخش معرفی کردیم... این کتاب با نام «پنجره ای رو به خانه ما» اولین کتاب از مجموعه کتاب های جوانه هست که به کوشش و پژوهش تیم نویسندگیه، نویسنده درجه یک و مطرح کشورمان آقای بهزاد دانشگر تهیه و توسط انتشارات حماسه یاران چاپ و منتشر خواهد شد. انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
👆👆👆👆👆👆 🇮🇷 پیام رهبر معظم انقلاب برای فعالان حوزه جمعیت: تلاش برای جوانی جمعیت وظیفه ضروری همه است... | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
حاج فلسطین، کتاب این هفته نماز جمعه قم 📗 حاج فلسطین نوشته الهه آخرتی مروری خاطره محور بر زندگی شخصی، اعتقادی و نظامی شهید حاج عماد مغنیه | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توجه شما رو جلب میکنم به توییت جالب کودک کش... 😂
📸 توئیت نتانیاهو: شنبه مبارک | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
کدام شنبه...!! شنبه ای که قرار بود برای شما آرام باشد و از همان شنبه به بعد همه چی برای رژیم غاصب صهیونیستی ناآرام شد... 😄
❗️❓یادتان هست!؟ شنبه هشتم آذر ماه؛ وقتی‌که نتانیاهو توییت زد و برای یهودیا شنبه خوبی را آرزو کرد از شنبه آرام در اسرائیل گفت از شنبه بعد از محسن فخری زاده.»
🥀دانشمند شهید محسن فخری زاده یکی از مردان سخت‌کوش، تاثیرگذار و بی‌ادعای این سرزمین در حوزه فناوری هسته‌ای؛ که در زمان حیات خود، خواب را به چشم سران رژیم صهیونیستی و آمریکا حرام کرده بود و بعد از شهادت این شهید والامقام بود که سران رژیم صهیونیستی به جایگاه و نقش او در توانمندسازی ایران اسلامی در حوزه فناورهای هسته‌ای اعتراف و آن را به زبان آوردند. 😔 چه نگین های گرانبهایی را از ایرانمان گرفتند... | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صحبت های استاد رائفی پور در بازدیدی که از مجموعه شهید محسن فخری زاده داشتند فعالیت هایی این مجموعه داشت که قبولش برای ذهن انسان قابل باور نیست... | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
📢 دانشمندی که حضورش کابوس دشمنان بود. مروری بر کتاب شنبه آرام که به زندگی شهید محسن فخری زاده 💠 شاهد ترور در پائیز ۱۳۹۹ به شهادت رسید و پس از گذشت سه سال، کتاب «شنبه آرام» که به زندگی این شهید دانشمند از منظر همسرش می‌پردازد، منتشر شد. کتاب «شنبه آرام» به قلم دکتر محمدمهدی بهداروند، توسط انتشارات حماسه یاران در پائیز ۱۴۰۱ به بازار کتاب آمده و کمک زیادی به شناخت بهتر می‌کند. 📚 کتاب از ۱۶ فصل تشکیل شده و ما زندگی شهید را از زاویه دید همسرشان مرور می‌کنیم . 🌐 سفارش کتاب شنبه آرام؛ https://b2n.ir/s45381 سفارش تلفنی: ۰۲۵۳۷۷۴۸۰۵۱ | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
📖 برشی از کتاب شنبه آرام؟ : - خانوم جان، خدا نکنه من بخوام تو رو اذیت کنم، تو تموم داروندار منی! تو یار و همراه منی! - پس از این حرفا نزن؛ یه امشب رو از این حرفا نزن. - میترسم فردا شب دیر باشه. حس میکنم لذت این حرفا مال امشبه دوست دارم اینا رو به تو که شریک زندگیم هستی بگم! - وای خدا! محسن، چرا امشب تو این طوری شدی؟ چرا ول نمیکنی؟ چرا دست از این حرف رفتن برنمی داری؟ برای لحظه ای رو در روی هم ماندیم و نگاهمان در هم تلاقی کرد دوباره صدای گریه ام رفت هوا. دست خودم نبود، با همان حال گفتم: من یه لحظه با تو بودن رو به تموم دنیا نمیدم. من دنیا رو به خاطر تو میخوام محسن! تو نباشی دنیا زندون منه، تو نباشی خونه جای من نیست. حرف میزدم و اشک می ریختم. محسن خنده ی محوی زد و گفت: «حالا چرا آن قدر اشک می ریزی؟ تو که آن قدر زود رنج نبودی. من یه حرفی زدم تو نباید آن قدر بهش فکرکنی. وقتی دید نمی خواهم قبول کنم و حال و حوصله ی شنیدن واژه های رفتن، نبودن و شهادت را ندارم. دستم را گرفت و گفت: « فرشته جان یه کم اینجا استراحت کن تا موضوعی رو برات بگم »
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام ☺️👋 امیدوارم حالتون خوب باشه... این عکس رو یکی از مخاطبین عزیزمون برامون فرستاده و متن زیبایی که نوشتن خیلی به دلمان نشست...🌹 | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
📖 برشی از کتاب قصه ننه علی: یک شب کارم طول کشید، دیر به خانه رسیدم. امیر گرسنه بود و حسین از گریه‌هایش کلافه شده بود. فوری غذای ساده‌ای درست کردم و دادم بچه‌ها خوردند. امیر را خواباندم. حسین رفت وضو بگیرد. رجب برگشت خانه، از پله‌ها بالا می‌آمد که چشمش به من افتاد. گُر گرفت و گفت: «تو چرا دست از سر من و بچه‌هام برنمی‌داری؟! چرا گورت رو از این خونه گم نمی‌کنی بری بیرون؟!» با خودم گفتم: «زهرا! هرچی لال شدی و جواب این مرد رو ندادی، دیگه بسه.» آن‌قدر در این سال‌ها دندان روی جگر گذاشتم، جگرم پاره شده بود! صدایم را بلند کردم و گفتم: «حاج‌آقا! می‌دونی چرا نمیرم؟ چون سرمایه‌ی من تو این خونه‌س؟!» نیشخندی زد و گفت: «سرمایه؟! ارث و میراث خونه‌ی بابات رو آوردی ما خبر نداریم؟!» - نه‌خیر! برو تو آشپزخونه رو نگاه کن! حسین را دید آستین بالا زده و وضو می‌گیرد. - خب چیه؟! حسین داره وضو می‌گیره نماز بخونه. - برای چی وضو می‌گیره؟! الان وقت نماز خوندنه؟! حسین نمازش رو آخر شب می‌خونه؟! نه‌خیر آقا! اون بچه داره آماده میشه بره تو اتاق علی و امیر نمازشب بخونه. شده عین برادرای شهیدش. سرمایه زندگی من حسین و امیرن! حالا من این ثروت بزرگ رو بدم دست تو؟! کور خوندی! من تا آخرین نفس هستم تا بچه‌هام رو به نتیجه برسونم. اون دوتا رفتن و عاقبت‌به‌خیر شدن. پای این دوتا هم می‌مونم و بزرگشون می‌کنم. به طرفم حمله کرد. تعادلم را از دست دادم و از پله‌های طبقه اول پرت شدم. خدا رحم کرد دست و پایم نشکست! سرم گیج می‌رفت. حسین از پله‌ها پایین آمد، اشاره کردم، برگردد. می‌دانست هروقت من و پدرش دعوا می‌کنیم، او حق دخالت ندارد. صدای گریه‌ی امیر از داخل خانه بلند شد. رجب به طرفم آمد. گفتم حتما ترسیده و می‌خواهد دلجویی کند.
همیشه می‌گفت : زیباترین شهادت رو می‌خوام ! یه بار پرسیدم : شهادت خودش زیباست ، زیباترین شهادت چطوریه؟! گفت : زیباترین شهادت اینه کھ جنازه‌ای هم از انسان باقی نمونه :)) | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چگونه این مرد "سردار دلها" شد؟ 🌷 سرداردلها، : من توی جنگ نه درجه داشتم، نه .... | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
می‌خوایم از واقعه ای بگیم براتون که بعد از گذشت بیش از ۴۰ سال برای خیلی ها هنوز ناشناخته و بدون تعریف مانده...
🌹🇮🇷 شهید عشرت اسکندری در سال 1335 در یکی از روستاهای فیروزکوه به دنیا آمد. زندگیش در کمال سادگی و صفا شروع شد و به همین ترتیب نیز ادامه پیدا کرد. در جریان انقلاب شکوهمند مردم مسلمان ایران، با شور و شوق در کنار سایر زنان مسلمان، فعالانه شرکت داشت و زینب گونه فداکاری کرد و با حجاب خود که کوبده تر از هر سلاح دیگری است، مفاسد رژیم ستمشاهی را افشا و شعایر اسلامی را محترم می داشت.