eitaa logo
انتشارات حماسه یاران
2.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
775 ویدیو
29 فایل
حماسه یاران، یادآوری حماسه سازان بزرگی است که جان و مال خود را در راه دین و اعتقاد خود فدا کردند... وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ ارتباط با روابط عمومی: (پاسخگویی به سوالات) @hamasehyaran1 ارتباط با بخش فروش: @hamaseh17
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼🌸🌼🌸🌼 🌹 شهید تفحص علی‌رضا غلامی 🌹 🔸مسئول گروه تفحص لشکر 14 امام حسین علیه السلام 🔹تولد: استان اصفهان -مهاباد اردستان- 1343 🔸شهادت: فکه-حين تفحص- 1376 🔹مزار: گلستان شهدای مهاباد 🍀غصه‌ی مادران شهدای مفقودالاثر بار کمی‌ نبود روی دل‌مان. می‌دانستیم خیلی‌های‌شان توی حسرت یک تکه استخوان فرزندشان ماندند و رفتند. خطرات و سختی‌ تفحص توی خاک عراق را به جان خریدیم، بلکه مرهمی‌ پیدا کنیم برای قلب خانواده شهدا. نقشه منطقه بررسی شده بود. مطمئن بودیم آن نقطه شهید داریم اما هر چه می‌گشتیم کمتر به نتیجه می‌رسیدیم. ناامید و خسته متوسل شدم به مولود آن روز؛ امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف. نیمه شعبانی از مولا مدد خواستیم و دوباره مشغول گشتن شدیم. زیر تیغ آفتاب، شقایق سرخی گوشه‌ای از زمین آن بیابان روییده بود. به طرفش رفتم. برجستگیِ جسمی‌ زیر ساقه شقایق نظرم را جلب کرد. خاک‌ها را کنار زدم. گل، درست از وسط جمجمه شهید زده بود بیرون. بچه‌ها را خبر کردم. استخوان‌ها و پلاکش را پیدا کردیم. نام و نام فامیلی‌اش حسابی منقلب‌مان کرد؛ شهید مهدی منتظرقائم. 🎙راوی: شهید علی‌رضا غلامی 📚منبع: خط عاشقی 4؛ خاطرات عشق شهدا به حضرت ولی عصر(عج)،انتشارات حماسه یاران، ص 52 🌼🌸🌼🌸🌼 | @hamasehyaran 🇮🇷
🌼🌸🌼🌸🌼 🌹 شهید تفحص علی‌رضا غلامی 🌹 🔸مسئول گروه تفحص لشکر 14 امام حسین علیه السلام 🔹تولد: استان اصفهان -مهاباد اردستان- 1343 🔸شهادت: فکه-حين تفحص- 1376 🔹مزار: گلستان شهدای مهاباد 🍀غصه‌ی مادران شهدای مفقودالاثر بار کمی‌ نبود روی دل‌مان. می‌دانستیم خیلی‌های‌شان توی حسرت یک تکه استخوان فرزندشان ماندند و رفتند. خطرات و سختی‌ تفحص توی خاک عراق را به جان خریدیم، بلکه مرهمی‌ پیدا کنیم برای قلب خانواده شهدا. نقشه منطقه بررسی شده بود. مطمئن بودیم آن نقطه شهید داریم اما هر چه می‌گشتیم کمتر به نتیجه می‌رسیدیم. ناامید و خسته متوسل شدم به مولود آن روز؛ امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف. نیمه شعبانی از مولا مدد خواستیم و دوباره مشغول گشتن شدیم. زیر تیغ آفتاب، شقایق سرخی گوشه‌ای از زمین آن بیابان روییده بود. به طرفش رفتم. برجستگیِ جسمی‌ زیر ساقه شقایق نظرم را جلب کرد. خاک‌ها را کنار زدم. گل، درست از وسط جمجمه شهید زده بود بیرون. بچه‌ها را خبر کردم. استخوان‌ها و پلاکش را پیدا کردیم. نام و نام فامیلی‌اش حسابی منقلب‌مان کرد؛ شهید مهدی منتظرقائم. 🎙راوی: شهید علی‌رضا غلامی 📚منبع: خط عاشقی 4؛ خاطرات عشق شهدا به حضرت ولی عصر(عج)،انتشارات حماسه یاران، ص 52 🌼🌸🌼🌸🌼 | @hamasehyaran 🇮🇷
🔺 دعوتش کرده بودند برای سخنرانی در یک همایش. توی سطح شهر کرمان هم بنرهای تبلیغاتی را با عکس حاجی زده بودند. وقتی رفت پشت تریبون قبل از هر حرفی گلایه کرد و گفت: «این رسم که هرکه می‌آید یک جا سخنرانی می‌کند، تصاویرش را می‌زنند. مداح می‌آید با عکس، روحانی می‌آید با عکس، بعد با کلی تبلیغات، این اسراف است. کار خوبی نیست... من بچه‌ اینجا هستم..... ▫️منبع: کتاب سلیمانی عزیز، انتشارات حماسه یاران، ص 161 🔹کتاب 🔹خاطراتی جذاب و خواندنی از زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی + متن کامل 🔸رقعی | 256 صفحه 🔸 🔸 ☘️🌸🌹🌸☘️ | @hamasehyaran 🇮🇷
🍀🌸🍀🌺🍀 🌹جانباز شهید ♦️تولد: قم - 1344 ♦️مجروحیت در عملیات بدر- 1363 ♦️شهادت: در بیمارستان - 1380 ♦️مزار: گلزار شهدای علی‌بن‌جعفر علیه السلام قم 🌼 صدایم زد. رفتم جلو. گوشم را بردم نزدیک دهانش. به سختی گفت «بزرگان از علائم ظهور خبر داده‌ن یا نه؟» گفتم «چطور؟» گفت «می‌خوام این نیمه‌جونی که دارم فدای امام زمان کنم.» بغض کردم. گفتم «ان‌شاءالله ظهور نزدیکه». آب از چشم‌های خسته‌ی حاج حسین می‌غلتید روی صورت پر چروکش و ما آب می‌شدیم از خجالت مردی که هفده سال پیش دِینش را ادا کرده. از گردن قطع نخاع است اما روی تخت هم دست از انتظار حضرت برنمی‌دارد. 🎙راوی: حجت‌الاسلام حسین جوشقانیان 📚منبع: 4؛ خاطرات عشق شهدا به حضرت ولی عصر(عج)،، ص 69 🍀🌸🍀🌺🍀 | @hamasehyaran 🇮🇷
📝 📝📝📝📝📝 گویی خداوند زندگی برخی افراد را طوری رغم میزند که الگویی برای سایرین باشند. انگار برای انسانی زیستن باید به زندگی نامه آنها نگریست. 📒سن و سال هم برای آنها مطرح نیست یعنی کودکیشان برای کودکانمان. جوانیشان برای جوانانمان و تا هستند گفتار و رفتارشان برای ما درس است. 📙ما که ائمه اطهار را ندیده ایم انبیاء را ندیده ایم این افراد برای نزدیک کردن ذهن ما به اولیاء خدا کافی هستند. 📘شاید کسانی که با این افراد زندگی کرده اند متوجه منظورم شوند و شاید یکی از بهترین راه های کسب معرفت هم زندگی کردن در کنار این افراد است قطعا اگر این افراد را از نزدیک دیده بودیم جور دیگری زندگی می کردیم. 📗یکی از این افراد شهید مهدی زین الدین است که برای حفظ جان و مال مردم کشورش برای شرمنده نشدن و جواب خانواده ای دیگری را به خاطر خون جوانشان ندهد به همراه برادرش راهی جاده بانه سردشت می شود و بعد از شهادت برادرش در جلوی چشمانش تنها زیر باران مظلومانه به شهادت می رسد. 🌷خوشا به حالش 🌹خوشا به حال خانواده اش 🌾خوشا به حال دوستانش 📗خوشا به حال نزدیکانش خوشا به حال گلزار شهدای علی بن جعفر علیه السلام قم که این شهید را در دل خود جای داده است. 📎ارسالی از طرف خانم اسعدی💐 📎@hamasehyaran 📎Instagram.com/nashre_hamasehyaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀🌸🌹🌸🍀 با صلوات بر محمد و آل محمد به اطلاع شرکت کنندگان در مسابقه کتابخوانی کتاب "تنها زیر باران" می رسانیم مراسم قرعه کشی پنج شنبه شب، ساعت 21:00 برگزار خواهد شد. عزیزان می‌توانند از طریق لینک های زیر در اینستا گرام و لینک پخش به صورت زنده شاهد این مراسم باشند. 🔸https://live21.ir/official/hamasehyaran (پیشنهاد می شود) 🔸https://www.instagram.com/nashre_hamasehyaran (لایو اینستاگرام) | @hamasehyaran 🇮🇷
🌹شهید 🔸قائم ‌مقام فرمانده گردان کوثرلشکر 5 نصر 🔸تولد: كاشمر، روستاي فروتقه ـ 1342 🔸شهادت: عمليات نصر 8، ماووت عراق ـ 1366 🔸مزار: گلزار شهداي روستای فروتقه كاشمر 🔴 از جبهه برگشته بود. می‌گفت «حالا که جبهه رو داریم نباید از پشت جبهه غافل بشیم. اگه نیرو‌های پشت جبهه خراب بشن دیگه کسی نمی‌یاد بجنگه. جبهه نیروی خودساخته می‌خواد.» از جبهه آمده بود برای جنگ با نفس. می‌گفت «اومدم اول خودم رو درست کنم، بعد بقیه رو.» شب، کاغذی از جیبش درآورد. علامت زد و گذاشت کنار. گفت «خانوم! بیا بشین این‌جا باهات کار دارم.» کاغذ را نشانم داد. گفت «تا الآن این کاغذ رو دیده بودی؟» گفتم «نه، چی هست؟ چرا این‌قدر خط خطیه؟» گفت «نامه عملمه. حساب و کتاب کارامه. می‌خوام حسابش رو داشته باشم، بدونم صبح تا شب دل چند نفر رو شکستم. با چند نفر خوب بودم. چی کار کردم، چی کار نکردم. همه‌ش رو این تو می‌نویسم. گفتم به تو هم نشون بدم شاید خوشت بیاد و برای خودت درست کنی.» 🔹 راوی: همسر شهید 🔹 منبع: ‌، ، صفحه 30 | @hamasehyaran 🇮🇷
اول خودم رو درست کنم.mp3
5.93M
👌اول خودم رو درست کنم 🔸خاطره از شهید 🔸قائم ‌مقام فرمانده گردان کوثرلشکر 5 نصر 🔊 | @hamasehyaran 🇮🇷
🔆💠🔅💠🔅 💠🔅💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅 🔅 💠 پاسخنامه صحیح سوالات مسابقه کتابخوانی | @hamasehyaran 🇮🇷
🔆💠🔅 💠🔅 🔅 🎊🎁🎊🎁 اسامی برندگان کمک هزینه سفر به عتبات عالیات 🎊🎁🎊🎁 | @hamasehyaran 🇮🇷
🔆💠🔅 💠🔅 🔅 🎊🎁🎊🎁 اسامی برندگان کمک هزینه سفر به مشهد مقدس 🎊🎁🎊🎁 | @hamasehyaran
🔆💠🔅 💠🔅 🔅 🎊🎁🎊🎁 اسامی برندگان 50 عدد کارت هدیه 100 هزار تومانی 🎊🎁🎊🎁 | @hamasehyaran
🔺 آفتاب‌نزده از خانه زد بیرون. همین‌طور آمد و نشست کنار راننده که بروند اهواز. از کرمان راه افتادند و دو سه ساعت بعد رسیدند به سیرجان. آن موقع بود که حرف دل فرمانده آمد سر زبانش. معلوم شد قلبش را پشت در خانه‌اش جاگذاشته و آمده. به راننده‌اش گفت: «دیشب شب ازدواجم بود.» ــ حاج‌آقا شما می‌موندید. چرا اومدید؟ ــ نه، جبهه الان بیشتر به من نیاز داره. ▪️ به ‌جای رخت دامادی، لباس رزم به تن آمده بود پشت خاکریز، توی سنگر، وسط میدان نبردی که آتش و خمپاره و گلوله از زمین و آسمانش، جای نقل‌ونبات را گرفته بود. تازه‌عروس خانه‌اش را از همان روزها سپرده بود به خدا. یقین داشت که خدا بیشتر از خود حاجی مراقب اوست. 🎙 راوی: مهدی ایرانمنش 📚 منبع: سلیمانی عزیز، انتشارات حماسه یاران، ص 19 🔹کتاب 🔹خاطراتی جذاب و خواندنی از زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی + متن کامل 🔸رقعی | 256 صفحه 🔸 🔸 ☘️🌸🌹🌸☘️ | @hamasehyaran 🇮🇷
💐💐🌸🌸🌹🌹 به زودی فیلم قرعه کشی مراسم در کانال بارگذاری می گردد. ☘️🌸🌹🌸☘️ | @hamasehyaran 🇮🇷
🌹شهید 🔸مسئول طرح و عمليات تيپ انصارالحسين (ع) 🔸تولد: تهران ـ 1341 🔸شهادت: عمليات والفجر 8، فاو ـ 1364 🔸مزار: گلزار شهداي همدان 🔴 خواهرش ‌گفت «داداش! تا حالا هرچی بهم سفارش کردی قبول کردم. این‌که چله بگیرم و یه کاری رو خالصانه برای خدا تا چهل روز انجام بدم. محاسبه داشته باشم و کارهام رو روی یه کاغذ بنویسم و به حساب‌شون برسم. به ذکر گفتن عادت کنم و فقط هرجا لازم بود حرف بزنم. جایی که غیبت شروع می‌شه تذکر بدم و بلند بشم. نهج‌البلاغه و قرآن بخونم. همه‌ش درست، ولی شما که تجربه‌ت از من بیشتره و سر کلاس‌های اخلاق نشستی بهم بگو، بهم بگو چرا هر کاری می‌کنم اراده‌م قوی نمی‌شه تا محکم رو در روی گناه وایستم.» حسن خیلی جدی گفت «کاری نداره خواهر من. پنج تومن بده سوار تاکسی شو و برو از داروخونه امام چندتا قرص اراده بخر و روزی یه دونه بخور.» از خونسردی حسن حرصش درآمده بود. گفت «داداش! شوخی نکن دیگه!» این بار طوری جواب داد تا برای همیشه آویزه گوشش شود. «یه راه بیشتر نداری. روزه بگیر. رو...زه...ب...گیر!» کاری که خودش بیشتر وقت‌ها انجام می‌داد؛ بیشتر هم دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها. به همه می‌گفت «روزه یه نعمته. حیفه، ازش غافل نشید.» 🔹 راوی: خواهر شهید 🔹 منبع: ‌، ، صفحه | @hamasehyaran 🇮🇷
🔸 🔹 🔸 ▪️168 صفحه | 16000 تومان | 🍀درباره کتاب ین کتاب دربردارنده خاطرات تعدادی از شهدای جنگ ایران و عراق بوده و موضوع آن «خودسازی» است. این خاطرات شامل مراحل خودسازی از جمله مشارطه (شرط کردن با خود برای انجام ندادن گناه)، مراقبه، محاسبه، معاتبه و معاقبه (مجازات خود برای نرفتن به سمت گناه) است. در هر خاطره، نام شهید ذکر شده و محل و سال تولد، محل و سال شهادت و مزار وی معرفی می شود. سپس متن خاطره نقل شده و منبع ارائه آن بیان می شود. در پایان هر خاطره نیز دستورالعمل های مختلف خودسازی از نگاه بزرگان دین و ائمه معصومین (ع) ارائه شده است. 📕خرید اینترنتی https://b2n.ir/770742 ☎️ خرید تلفنی 02537748051 📱خرید پیامکی (ارسال نام کتاب به سامانه) 3000191717 | @hamasehyaran 🇮🇷