🔺 آفتابنزده از خانه زد بیرون. همینطور آمد و نشست کنار راننده که بروند اهواز. از کرمان راه افتادند و دو سه ساعت بعد رسیدند به سیرجان. آن موقع بود که حرف دل فرمانده آمد سر زبانش. معلوم شد قلبش را پشت در خانهاش جاگذاشته و آمده. به رانندهاش گفت: «دیشب شب ازدواجم بود.»
ــ حاجآقا شما میموندید. چرا اومدید؟
ــ نه، جبهه الان بیشتر به من نیاز داره.
▪️
به جای رخت دامادی، لباس رزم به تن آمده بود پشت خاکریز، توی سنگر، وسط میدان نبردی که آتش و خمپاره و گلوله از زمین و آسمانش، جای نقلونبات را گرفته بود. تازهعروس خانهاش را از همان روزها سپرده بود به خدا. یقین داشت که خدا بیشتر از خود حاجی مراقب اوست.
🎙 راوی: مهدی ایرانمنش
📚 منبع: سلیمانی عزیز، انتشارات حماسه یاران، ص 19
🔹کتاب #سلیمانی_عزیز
🔹خاطراتی جذاب و خواندنی از زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی + متن کامل #وصیت_نامه
🔸رقعی | 256 صفحه
🔸 #انتشارات_حماسه_یاران
🔸 #حاج_قاسم_سلیمانی
☘️🌸🌹🌸☘️
#حماسه_یاران | @hamasehyaran 🇮🇷
💐💐🌸🌸🌹🌹
به زودی فیلم قرعه کشی مراسم در کانال بارگذاری می گردد.
☘️🌸🌹🌸☘️
#حماسه_یاران | @hamasehyaran 🇮🇷
🌹شهید #حسن_ترک
🔸مسئول طرح و عمليات تيپ انصارالحسين (ع)
🔸تولد: تهران ـ 1341
🔸شهادت: عمليات والفجر 8، فاو ـ 1364
🔸مزار: گلزار شهداي همدان
🔴 خواهرش گفت «داداش! تا حالا هرچی بهم سفارش کردی قبول کردم. اینکه چله بگیرم و یه کاری رو خالصانه برای خدا تا چهل روز انجام بدم. محاسبه داشته باشم و کارهام رو روی یه کاغذ بنویسم و به حسابشون برسم. به ذکر گفتن عادت کنم و فقط هرجا لازم بود حرف بزنم. جایی که غیبت شروع میشه تذکر بدم و بلند بشم. نهجالبلاغه و قرآن بخونم. همهش درست، ولی شما که تجربهت از من بیشتره و سر کلاسهای اخلاق نشستی بهم بگو، بهم بگو چرا هر کاری میکنم ارادهم قوی نمیشه تا محکم رو در روی گناه وایستم.» حسن خیلی جدی گفت «کاری نداره خواهر من. پنج تومن بده سوار تاکسی شو و برو از داروخونه امام چندتا قرص اراده بخر و روزی یه دونه بخور.» از خونسردی حسن حرصش درآمده بود. گفت «داداش! شوخی نکن دیگه!» این بار طوری جواب داد تا برای همیشه آویزه گوشش شود. «یه راه بیشتر نداری. روزه بگیر. رو...زه...ب...گیر!» کاری که خودش بیشتر وقتها انجام میداد؛ بیشتر هم دوشنبهها و پنجشنبهها. به همه میگفت «روزه یه نعمته. حیفه، ازش غافل نشید.»
🔹 راوی: خواهر شهید
🔹 منبع: #خودسازی_به_سبک_شهدا، #انتشارات_حماسه_یاران، صفحه
#حماسه_یاران | @hamasehyaran 🇮🇷
🔸#خودسازی_به_سبک_شهدا
🔹#موسسه_فرهنگی_حماسه17
🔸 #انتشارات_حماسه_یاران
▪️168 صفحه | 16000 تومان | #ارسال_رایگان
🍀درباره کتاب
ین کتاب دربردارنده خاطرات تعدادی از شهدای جنگ ایران و عراق بوده و موضوع آن «خودسازی» است. این خاطرات شامل مراحل خودسازی از جمله مشارطه (شرط کردن با خود برای انجام ندادن گناه)، مراقبه، محاسبه، معاتبه و معاقبه (مجازات خود برای نرفتن به سمت گناه) است.
در هر خاطره، نام شهید ذکر شده و محل و سال تولد، محل و سال شهادت و مزار وی معرفی می شود. سپس متن خاطره نقل شده و منبع ارائه آن بیان می شود. در پایان هر خاطره نیز دستورالعمل های مختلف خودسازی از نگاه بزرگان دین و ائمه معصومین (ع) ارائه شده است.
📕خرید اینترنتی
https://b2n.ir/770742
☎️ خرید تلفنی
02537748051
📱خرید پیامکی (ارسال نام کتاب به سامانه)
3000191717
#حماسه_یاران | @hamasehyaran 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
🎥شهيد حسن ترابي به روايت #حاج_حسين_كاجي
▫️#کلیپ
▪️#روایتگری
▫️#خاطرات_شهدا
#حماسه_یاران | @hamasehyaran 🇮🇷
🍀🌸🍀🌺🍀
🌹جانباز شهید #محمدعلی_شاه_چراغی
♦️تولد: شیراز ــ 6631
♦️شهادت:شیراز ــ حادثه انفجارحسینیه كانون رهپویان وصال ـــ 7831
♦️مزار: گلزار شهدای دارالرحمه شیراز
🌼 درسش را خوب میخواند به عشق اینکه اگر امام زمان یار خواست و بچه زرنگها را انتخاب کرد، محمدعلی هم یکی از آنها باشد. صبحهای جمعه خواندن دعای ندبه را برای خودش واجب میدانست؛ واجبتر از نان شب.
🎙راوی: مادر شهید
📚منبع: #خط_عاشقی 4؛ خاطرات عشق شهدا به حضرت ولی عصر(عج)،#انتشارات_حماسه_یاران، ص 60
🍀🌸🍀🌺🍀
#حماسه_یاران | @hamasehyaran 🇮🇷
💢 از شهید چمران و شهید آوینی تا شهدای هستهای و تا شهید سلیمانی و تا شهید بزرگوار مطهری که در دههی سی از عمر خود در حوزهی قم و دانشگاه تهران درخشید و در دههی پنجاه با بال شهادت به ملکوت اعلی پرکشید.
💢 درود خدا بر شهیدان و سپاس ما به معلمان و خوشامد ما نثار نسل جوان خوش عاقبت ملت ایران باد.
بخشی از پیام رهبر معظم انقلاب
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹
🍀🌸🍀🌺🍀
#حماسه_یاران | @hamasehyaran 🇮🇷
🔺سلاح گرم مثل نقلونبات ریخته بود توی دستوبال اشرار. تا میتوانستند آتش میسوزاندند.عده کمی از مردم را هم به بهانه پول کشانده بودند سمت خودشان، گروگان میگرفتند، اخاذی میکردند و ترس و دلهره میانداختند به جان زن و بچه مردم.
حاجی شرشان را خواباند. هم از رسانهها اعلام کرد، هم بزرگان طایفهها را دعوت کرد. حرف آخرش را اول زد. گفت: «تا تاریخ فلان باید سلاحهاتون رو تحویل بدید. داشتن سلاح جرمه و اگه تحویل ندید بهعنوان شرور با شما برخورد میکنم.»
همینطور اسلحه بود که میآوردند تحویل میدادند.
حاجی به قولش وفا کرد و به تکتکشان اماننامه داد. فکر بعدازاین را هم کرده بود. آدمی که بیکار باشد و درآمد نداشته باشد چه تضمینی داشت دوباره پایش نلغزد. چقدر به این در و آن در زد تا توانست چهارصدتا تلمبه آب جور کند. همه را تقسیم کرد بینشان. هم سرشان را به زمین و کشاورزی گرم کرد هم لقمه حلال گذاشت توی سفرههایشان.
🎙 راوی: مهدی ایرانمنش
📚 منبع: سلیمانی عزیز، انتشارات حماسه یاران، ص 24 و 25
🔹کتاب #سلیمانی_عزیز
🔹خاطراتی جذاب و خواندنی از زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی + متن کامل #وصیت_نامه
🔸رقعی | 256 صفحه
🔸 #انتشارات_حماسه_یاران
🔸 #حاج_قاسم_سلیمانی
☘️🌸🌹🌸☘️
#حماسه_یاران | @hamasehyaran 🇮🇷
🌹شهید #عباس_بابایی
🔸معاون عمليات نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
🔸تولد: قزوین ـ 1329
🔸شهادت: عملیات برون مرزی در منطقه سردشت ـ 1365
🔸مزار: گلزار شهدای قزوین
🔴 آمریکا بودیم و دورهی خلبانی را میگذراندیم. یک روز داشتم رد میشدم که دیدم جلوی بولتن پایگاه شلوغ شده. نوشتهای توجه همه را جلب کرده بود. خودم را از بین جمعیت رساندم جلو. با تیتر درشت نوشته بودند «دانشجو عباس بابایی ساعت دو بعد از نیمه شب میدود تا شیطان را از خود دور کند.»
رفتم سراغش. گفتم «عباس، بولتن پایگاه رو دیدی؟ اینا چیه نوشتن؟» گفت «ول کن چیزی نیست.» پاپی شدم و اصرار کردم تا قضیه را برایم تعریف کند. گفت «چند شب پیش بدخواب شدم، رفتم میدون چمن کمی بدوم. کُلُنل با خانومش داشت از شبنشینی برمیگشت که من رو دید. بهم گفت «برای چی این موقع شب میدویی؟» گفتم «دارم ورزش میکنم.» گفت «راستش رو بگو کی این موقع شب ورزش میکنه که تو میکنی؟» گفتم «حقیقت اینه که محیط خوابگاه آلودهست. وسوسههای شیطون بدجوری اذیتم میکنه. تو این وضعیت، آدم اگه حواسش به خودش نباشه زود به گناه میافته. این کار رو انجام میدم که فکر گناه از سرم بیرون بره.»
🔹 راوی: همدوره خلبانی
🔹 منبع: #خودسازی_به_سبک_شهدا، #انتشارات_حماسه_یاران، صفحه 16
#حماسه_یاران | @hamasehyaran 🇮🇷
شهيد حسين #نيکوصحبت
تولد: قم - 1349
شهادت: عملیات کربلای 4 - شلمچه - 1365
مزار: گلزار شهدای علی بن جعفر(ع) قم
#حماسه_یاران | @hamasehyaran 🇮🇷
خاطره ای از شهيد حسين #نيکوصحبت
#خط_عاشقی
#امام_حسین علیه السلام
#شب_جمعه
#حماسه_یاران | @hamasehyaran 🇮🇷
روضه خونی روی موتور.mp3
4.14M
خاطره ای از شهيد حسين #نيکوصحبت
#پادکست_صوتی 🔊
#خاطرات_شهدا
#خط_عاشقی
#امام_حسین علیه السلام
#حماسه_یاران | @hamasehyaran 🇮🇷
🌹🌸☘️🌹☘️🌸🌹
🎙#شهید_زین_الدین :
هر کس در شب جمعه شهدا را یاد کند.
شهدا هم او را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می کنند.
🌹🌸☘️🌹☘️🌸🌹
#حماسه_یاران | @hamasehyaran 🇮🇷
🔺امنیت منطقه که سپرده شد به فرمانده سلیمانی، حساب کار دست اشرار آمد؛ خیلیهایشان آمدند زیر پرچم جمهوری اسلامی. مانده بود باندی که سرکردهشان خیلی قلدر بود؛ حدود چهل پنجاه نفر برایش کار میکردند. فکر میکردند این بار هم مثل دفعههای قبل چند نفر را سر میبُرند، بقیه هم عقبنشینی میکنند؛
هفت شبانه روز گشتیم تا گیرشان آوردیم. وقتی دیدند محاصره شدهاند، چادر زنهایشان را پوشیدند و فرار کردند. ما خیال عقبنشینی نداشتیم؛ آخر سر خودش داوطلب شد تسلیم شود. پنج پاسدار گروگان گذاشتیم تا بیاید کرمان با حاج قاسم صحبت کند.
نمیدانم در اتاق جلسات چه گذشت که طرف وقتی آمد بیرون، زار زار گریه میکرد گفت: «ابهت این مرد من رو گرفته. بذارید اگر کشته میشم به دست این مرد کشته بشم که افتخاری برام باشه.»
حاجی این بار از در رأفت وارد شد و طرف را تأمین داد. فرستادش مشهد. میخواست امام رضا علیه السلام واسطه شود برای پذیرش توبه آن بنده خدا. حاجی هم برای روستایشان تلمبه آب برد و زمین کشاورزی بهشان داد. مشهدی وقتی برگشت، چسبید به کار و کشاورزی. دیگر پاک شده بود مثل طفلی که تازه از مادر زاده میشود.
🎙 راوی: ابراهیم شهریاری
📚 منبع: سلیمانی عزیز، انتشارات حماسه یاران، ص 28 و 29
🔹کتاب #سلیمانی_عزیز
🔹خاطراتی جذاب و خواندنی از زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی + متن کامل #وصیت_نامه
🔸رقعی | 256 صفحه
🔸 #انتشارات_حماسه_یاران
🔸 #حاج_قاسم_سلیمانی
☘️🌸🌹🌸☘️
#حماسه_یاران | @hamasehyaran 🇮🇷
🌹شهید مدافع حرم #حاج_حمید_مختاربند
♦️تولد: استان خوزستان ــ شوشتر ــ 1335
♦️ شهادت: قنیطره ــ سوریه ــ 1394
♦️مزار: گلزار شهدای شوشتر
🌼 حرف یک روز و یک هفته نیست. بیست سی سال دعای عهد صبحهایش ترک نشد. خودش را برای دوران ظهور آماده میکرد. میگفت «این حوادث منطقه مخصوصاً سوریه مقدمه ظهور امام زمانه انشاءالله و این مدافعان حرم بیبی سلام الله علیها، طلایهداران سربازی آقا هستن».
🎙راوی: فرزند شهید
📚منبع: خط عاشقی 4؛ خاطرات عشق شهدا به حضرت ولی عصر(عج)،انتشارات حماسه یاران، ص 23
#جمعه_های_مهدوی
🍀🌸🍀🌺🍀
#حماسه_یاران | @hamasehyaran 🇮🇷
🔺 تاکید ویژه رهبر معظم انقلاب در ارتباط تصویری دیروز با نمایندگان تشکلهای دانشجویی بر #خودسازی جوانان و دانشجویان
🎙 توصیهی اوّل من به شما جوانهای عزیز، چه دانشجو و چه بقیّهی جوانهایی که از آنها اسم آوردم، مسئلهی #خودسازی است؛ #خودسازی خیلی مهم است ....
📚 در همین راستا کتاب #خودسازی_به_سبک_شهدا که مراحل خودسازی را به صورت مصداقی و عملی از سیرهی شهدا نقل کرده است خدمتتان معرفی میگردد.
👌 کتاب خودسازی به سبک شهدا کتابی است بسیار کاربردی که به خواننده در این زمینه راهکار نشان می دهد.
🌼🍀🌼🍀🌼
#حماسه_یاران | @hamasehyaran 🇮🇷
May 11
🔺اسمش ناصر توبهایها بود؛ فرمانده یکی از گردانهای لشکر41 ثاراللّه(ع). قطع نخاع شده بود، بیحرکت افتاده بود کنج خانه. حاجی نزدیک عید میرفت اصفهان خانهاش. همینکه میرسید، به همسر ناصر میگفت: «توی این دو روزی که اینجام همه کارها با من.» اولازهمه حمام را آماده میکرد. ناصر را بغل میگرفت و میبرد حمام. سرش را شامپو میزد، بدنش را لیف و صابون میکرد، کمرش را کیسه میکشید. بعد هم تنش را حسابی با آب گرم میشست و با حوله خشک میکرد. آخرسر هم یکدست لباس جدیدی را که برای ناصر خریده بود تنش میکرد. خلاصه حسابی ترگلورگلش میکرد؛ درست مثل یک تازهداماد. این دوروزه نمیگذاشت خانم خانه پا توی آشپزخانه بگذارد. هر سه وعده غذا را خودش آماده میکرد. تازه یک وعده هم باروبندیل جمع میکردند و میرفتند توی دل طبیعت تا ناصر آبوهوایی عوض کند. آنجا هم همه کارها با حاج قاسم بود.
بعد دو روز راه میافتاد میرفت سمت کرمان، سمت روستای قنات ملک. میرفت خدمتگزار پدر و مادرش باشد.
🎙 راوی: حجتالاسلام سعادتنژاد
📚 منبع: سلیمانی عزیز، انتشارات حماسه یاران، ص 42
🔹کتاب #سلیمانی_عزیز
🔹خاطراتی جذاب و خواندنی از زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی + متن کامل #وصیت_نامه
🔸رقعی | 256 صفحه
🔸 #انتشارات_حماسه_یاران
🔸 #حاج_قاسم_سلیمانی
☘️🌸🌹🌸☘️
#حماسه_یاران | @hamasehyaran 🇮🇷