2.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌀مقطع تصویری زیبا استاد #جواد_حسینی
📖 سوره مبارکه احزاب آیه 43
برای دسترسی سریعتر به سوالات قرآنی روزانه، به کانال ویژه سوالات کانال همدلان قرآن بپیوندید👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3151167949C7f4094beff
7.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تواشیح
#ویــژه
🕋اجرای تواشیح أسـمـاءُالحـسنـیٰ
🎙با حضور اساتید معروف و بینالمللی کشورمان:
💠استاد ابوالقاسمی
💠 استاد پورزرگری
💠 استاد رضیعی
💠 استاد احمدیوفا
💠 استاد مقیمی
💠 استاد ولیزاده
💠 استاد پویا
💠 استاد عادلی
💠 استاد ربیعی
💠 استاد صلحجو
💠 استاد غلامنژاد
💠 استاد موحدی
💠 استاد آرزم
💠 استاد خالقی
🏡اجرا شده در منزل استاد ربیعیان
برای دسترسی سریعتر به سوالات قرآنی روزانه، به کانال ویژه سوالات کانال همدلان قرآن بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3151167949C7f4094beff
10.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋القرآن الكريم
فرازی بسیار زیبا از مرحوم استاد محمد صديق منشاوي
اللهم انصر اخواننا في فلسطين🤲
فلسطین
برای دسترسی سریعتر به سوالات قرآنی روزانه، به کانال ویژه سوالات کانال همدلان قرآن بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3151167949C7f4094beff
🕗 #وقت_سلام
رسیدهام بتکانی مرا زِ غیرِ رضا
رسیدهام که شوم عاقبت به خیرِ رضا
در این شلوغیِ زائر یک آشنا کافیست
در این هجومِ ملائک همین دعا کافیست
#سلام_آقا 🤚
❣️#وقت_سلام
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
@hamdelanqoran
2.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آیههایآرامش
قبولداری
"یداللهفَوقَأیدیهِم "
خداوقتیبخواهدغیرممکن،ممکنمیشود
❣آیه ۱۰ سوره مبارکه فتح
🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱
@hamdelanqoran
🌹 دعای جوشن کبیر 🌹
فراز۲۱🌹🌹
اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ
يَا عَلِيُّ
يَا وَفِيُّ
يَا غَنِيُّ
يَا مَلِيُّ
خدايا!
از تو خواستارم به نامت
اي والا،
اي وفادار،
اي توانگر،
اي امان ده،
🍃🍃🍃🍃🍃
يَا حَفِيُّ
يَا رَضِيُّ
يَا زَكِيُّ
يَا بَدِيُّ
يَا قَوِيُّ
يَا وَلِيُّ
اي پرمهر،
اي خشنود،
اي پاك،
اي نمايان،
اي پرتوان،
اي فيض بخش.
#دعای_جوشن_کبیر
برای دسترسی سریعتر به سوالات قرآنی روزانه، به کانال ویژه سوالات کانال همدلان قرآن بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3151167949C7f4094beff
فصل سوم : شمشیر ذوالفقار
قسمت چهارم
آخر شب دراز کشیدم تا کمی استراحت کنم. پاهایم ورم کرده بود، خسته بودم. چشمانم را بهسختی باز نگه داشتم. زیر دلم خیلی درد میکرد. باد بزن دست گرفتم و کمی خودم را باد زدم. چند دقیقه بعد درد امانم را برید؛ فهمیدم موقع زایمان است. چراغ اتاق برادرم خاموش بود. مادرم شب را سر کار مانده بود. رجب فوری رفت دنبال زن دایی. چندین مرتبه از حال رفتم و به هوش آمدم. نفهمیدم چطور به بیمارستان رسیدیم. درد نفسم را بریده بود. چیزی نمانده بود کمرم از وسط نصف شود. بازوی پرستار را محکم فشار دادم و جیغ کشیدم. پرستار با عصبانیت دستم را پس زد و گفت: «چیکار میکنی؟! تو رو تربیت نکردن؟!» انگار آب یخ روی سرم ریختند! بهزحمت از تخت پایین آمدم. خیلی بهم برخورد. گفتم: «من درد دارم. دست خودم نیست! بازوت رو محکم فشار دادم، از جا که نکندم!» چادر سر کردم و از اتاق رفتم بیرون، دنبال درِ خروجی بیمارستان میگشتم. رجب و زن دایی افتادند دنبالم که: «کجا میری؟!» فریاد زدم: «منو ببرید خونه! دیگه اینجا نمیمونم.» رجب دستپاچه دنبالم راه افتاده بود و میگفت: «صبر کن زن! بذار ببینیم دکتر چی میگه.» فریاد زدم: «بمیرمم اینجا نمیمونم. رجب! منو ببر خونه.» پا در یک کفش کرده بودم و داد میزدم. با لجبازیِ من به خانه برگشتیم. رجب دنبال قابله رفت. اشهدم را خواندم. گفتم خورشید فردا را نمیبینم! از هوش رفتم؛ اما تقدیر چیز دیگری برایم نوشته بود. اول خرداد سال 44 صدای اذان صبح و گریههای امیر به هم گره خورد و قابله گفت: «آقا رجب! مژدگونی بده! بچهت پسره!» رجب زد تو ذوق قابله و گفت: «خودم میدونم. کلی آدم خواب دیدن؛ اسمشم امیره.» دستمزدش را داد و راهیاش کرد. زن دایی تا آمدن مادرم کنارم ماند. نزدیک ظهر مادرم برگشت خانه. با صدای گریهی امیر، فهمید من فارغ شدم. دست و پای امیر را بوسید و برایمان اسپند دود کرد.
روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان #امیر_و_علی_شاه_آبادی
📙#قصه_ننه_علی
@shahedan_aref
برای دسترسی سریعتر به سوالات قرآنی روزانه، به کانال ویژه سوالات کانال همدلان قرآن بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3151167949C7f4094beff