#علامه_طباطبايي
"ای کاش بنده مرثیه خوان حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) بودم ، همه درس و بحثهای طول عمرم ، با #یک_مرثیه_خوانی امام حسین برابری نمی کند ."
@hamed_fateminasab
ازکودکی دراین خانه کارمیکنم
به نوکری اهل بیت(ع)افتخارمیکنم
دارم باحسین(ع)حسین(ع)گفتنم پیرمیشوم
سرخوش ازاین جوانی ازدست داده ام
#هوس_پیر_غلامی_به_سرم_افتاده
✨ #کربلایی_حامد_فاطمی_نسب
@hamed_fateminasab
﷽
✅ باسلام و ارادت لطفاًصفحه #اینستاگرام ما را هم دنبال کنید.
https://instagram.com/bermegali👈
https://instagram.com/hamed_fateminasab👈
فاطمی نسب_مسلم(ع) (0).MP3
9.42M
▪️ #روضه
▪️ #مسلمیه
▪️ #مازندرانی
▪️ #شهادت_حضرت_مسلم_ع
▪️به نفس:شاعرومداح اهل بیت(ع)
👈 #کربلایی_حامد_فاطمی_نسب
@hamed_fateminasab
#مرثیه_مسلم_بن_عقیل
@hamed_fateminasab
ميان كوچه ها مرد غريبي
به لب دارد نواي يا حبيبي
به لب ذكر و به ديده اشك دارد
به ديوار غريبي سر گذارد
دلش پر از هياهوي غريبي
غمش كرده سيه روي غريبي
تك و تنها ميان شهر كوفه
زده غربت به قلب او شكوفه
بگويد با دل پر خون و پر درد
حسين فاطمه برگرد برگرد
در اين كوفه نشاني از وفا نيست
كسي اينجا طرفدار شما نيست
كسي اينجا سراغت را نگيرد
مگر مسلم براي تو بميرد
ميان كوچه ها تنهاي تنها
پريشانم برايت يابن زهرا
ميا كوفه كه اينجا شهر كينه است
تمام كوچه هايش چون مدينه است
ميان خانه ها راهم ندادند
جواب ناله و آهم ندادند
همه مهمان نوازي شان به سنگ است
تمام كوچه هايش تار و تنگ است
ميا كوفه كه پر از خصم باشد
در اينجا سر بريدن رسم باشد
ميا كوفه كه شهري بي فروغ است
دكان نيزه سازي شان شلوغ است
سفيرت را نمي خواهند برگرد
مرا بنگر اسير بند برگرد
لبم خوني و دندانم شكسته
دو دستم را عدو در كوچه بسته
شده پاره ز نيزه جامۀ من
ز سر برداشتند عمامۀ من
در اينجا هيچكس حامي ما نيست
كسي با تو در اينجا هم نوا نيست
ولي با اينهمه تنهائي و غم
نياوردم به ابرو لحظه اي خم
روم بر پاي دار خويش سرمست
اگر خشنود مي گردي تو عشق است
پريشانم پريشان و پشیمان
چرا گفتم بيا كوفه حسين جان
@hamed_fateminasab👈
خبر آمد که دگرگون شده حالت بانو
وای بر من که چه خشکیده نهالت بانو
کوثرم خشک نشو، ماء طهورم #زهرا (س)
با علی (ع) حرف بزن ، سنگ صبورم زهرا (س)
چشمه ی فیض #علی (ع) بر دل من جاری شو
گرچه سخت است، بمان، چیره به بیماری شو
همه ی دلخوشی ام ناخوشم از ناخوشی ات
#کَلِّمینی، به خدا کُشت مرا خامُشی ات
کاش آن روز نمی آمد و دژخیمان هم
کاش تاریک نمی گشت فروغ ماهم
آتش افتاد به در، شعله در این باغ افتاد
تو لگدمال شدی بر جگرم داغ افتاد
سوره ی #کوثر قرآن به زمین شد پامال
آیه ای حذف شد و فاطمه ام رفت از حال
#فتنه و آتش آن روز فراموش نشد
شعله افتاد به جان من و خاموش نشد
اهل این شهرِ دغل، سوختنم را دیدند
سوختم از غم و بر ناله ی من خندیدند
یادشان نیست گشاینده ی #خیبر هستم
یادشان نیست یداللهم و #حیدر هستم
مُشتی الوات که از کشتن تو سرمستند
دست حق کیست؟ منم، بند به دستم بستند
شیر باشی و سگان دور و برت حلقه زنند
پیش چشمان ترم لطمه به #صدیقه زنند
لا فتی غیر علی، وصف علی بوده و هست
سَیف الاسلام فقط سَیف علی بوده و هست
پهلوانان و شهان جمله دخیلش هستند
خلق حیران شدهی صبر جمیلش هستند
آه ای صبر چه بر روز #علی آوردی
آه در کوچه چرا نیست خبر از مردی
داغ آن روز به لوح دل من می ماند
چه کشیدم چه بگویم که خدا می داند
از همان روز دگر #فاطمه (س) رخ می پوشد
صبر زینب (س) همه از صبر علی (ع) می جوشد
من همانم که عدو از نسبم میترسد
ولی امروز تمام بدنم میلرزد
ترسم از رفتن زهراست، مبادا برود
در دلم ولوله برپاست مبادا برود
دردهایی به دلم هست که ناگفتنی است
راز دل با که بگویم که گلم رفتنی است
@hamed_fateminasab