✅برکات خدمت به محرومان!
راستش دلم هنوز آنجاست!
پیش مردم سیل زده و محروم و مصیبت دیده...
من که درکی از فضای #دفاع_مقدس ندارم اما عجیب آنجا حال و هوای جبهه را داشت. کسی بخاطر منافعش کار نمیکرد. در کار خیر همه از هم سبقت میگرفتند. هم شوخی و خنده و هم هیئت و توسل به راه بود...دغدغه همه #رفع_مشکلات_مردم بود. دل نگرانی ما روستاهای بی یار و یاور بود و دلهره مان وضعیت خوزستان!
برای من محل اسکان مان در #پلدختر حکم #پادگان_دوکوهه را داشت که نیروها جمع می شدند و از آنجا به مناطق عملیاتی اعزام می شدند. در این جهاد وقتی به مناطق اعزام می شوی باید با هر کلنگ و بیلی با #دشمن_درونی بجنگی. با راحت طلبی ها، هواپرستی ها، منیت ها، غرور و تکبرها و با خودخواهی ها!
این بود که شب که می شد احساس #سبکبالی به انسان دست می داد...رقت قلب انسان بیشتر می شد و دلت آماده بود و فقط منتظر یک خط #روضه بودی...این ها همه از برکات خدمت به #محرومین است.
راستی چرا در شهرهای خودمان این حال و هوای معنوی کم است؟ غیر از این است که کمتر به فکر #مردم ایم؟! غیر از این است که سرزدن و کمک به #محرومان در زندگی مان جایی ندارد؟ غیر از این است که #رسانه ها یک #زندگی_بی_درد به ما تزریق کرده اند؟...
نمیدانم چرا ولی وقتی آنجا بودم اصلا #دغدغه ام تماشای تلویزیون و برنامه های تفریحی رسانه نبود و حتی وقتی به آن فکر میکردم حس بدی داشتم...احساس میکردم حتی فکر کردن به این برنامه ها #روح_جهاد را از انسان میگیرد و #روزمرگی تزریق میکند. بیاد جمله امیرالمؤمنین افتادم که فرمود: "هیهات! که انجام کارهای بزرگ، با #عافیت_طلبی قابل جمع نیست."
خدایا!
این " #اهل_درد_بودن " را از ما نگیر...
@hamedkamaliardakani