eitaa logo
حامد کمالی | زاویه دید!
269 دنبال‌کننده
356 عکس
43 ویدیو
2 فایل
زاویه دید یا همان نقطه دید( Point Of View) چیزی است که جهت و نگرش ما به مسائل را می‌سازد. یک مطلب فقط محتوا نیست؛ یک جهت‌گیری خاصی بر آن حاکم است و جهت‌گیری به (P.O.V) نویسنده بستگی دارد. 🔺یادداشت‌های حامد کمالی اردکانی🔺 ارتباط با نویسنده: @hkamaly
مشاهده در ایتا
دانلود
✅صدای درد مردم پلدختر را می شنوید؟! امروز چه روزی بود! نمیدانم تا کسی نداشته باشد درک میکند خانه های شهری گِل گرفته باشد یعنی چه؟! حجم زیادی از و سفتی (ارتفاع تا نزدیک زانو) که باید هم در آن به سختی قدم برداری و هم با بیل، خانه مردم را از آن خالی کنی! میدانید تا سقف خانه ات را آب گرفته باشد یعنی چه؟! میدانید وقتی تا یک متری و بعضا یک متر و نیمیِ خانه را گل گرفته باشد و تقریبا همه چیزت - واقعا همه چیزت- در فرو رفته باشد چه حالی به اعضای آن خانه دست میدهد؟! آری! تا کسی نداشته باشد به پی نمی برد. نمیدانم چرا ی ما این صحنه ها را پخش نمی کند؟! مگر رسالت چیست؟ درد مردم را گفتن و نشان دادنِ حضور که از دور و نزدیک برای کمک به مردم آمده اند وظیفه رسانه است. آیا رسانه ای نیست که این مردم را به گوش همه برساند؟! آیا رسانه ای نیست تا حرکت امیدبخش صدها را نشان دهد؟! اینجا است و ان شاء الله به کمک نیروهای مردمیِ جوانی که از همه جای کشور آمده اند و حقیقتا حضورشان است آباد می شود. 🔸گزارش سفر به پلدختر/ پنجشنبه 22 فروردین @hamedkamaliardakani
✅ جهاد؛ صیقل دهنده روح انسان! قبل از اینکه خودم در حضور پیدا کنم اخبارش را رصد می کردم. تصاویرش را هم می دیدم. اما حالا که آمده ام درک میکنم مردم به چه مصیبتی دچار شده اند. امروز مادری را دیدم که با ناامیدی تمام وارد خانه اش شد تا اگر چیز قابل استفاده سالم مانده بردارد...با از خانه پر از گِل خود خارج شد. گفتم حاج خانم وسایلتان را بر نمیدارید؟ گفت چیزی نمانده...همه را یا آب برده یا تا یک متر گل گرفته و دیگر قابل استفاده نیست. زن و شوهری را دیدم که برای عبور از خیابان وقتی به گل رسیدند راهشان جدا شد و زن نمی توانست از گل عبور کند. با دسته بیل کمک کردم تا به شوهرش برسد. تا زانوی خانم پر از گل شده بود. خیلی دردناک بود... مادری که التماس میکرد بیایید وسایلم را از زیر گل بیرون بکشید شاید سالم مانده باشد... دخترم در این اتاق بوده است! این صحنه های دردناک، حقیقتا انسان را صیقل می دهد...تازه میفهمم چرا حضرت امام اینقدر نسبت به تاکید دارد. این جملات امام اینجا بیشتر درک می شود که فرمود: "گمان نمی کنم عبادتی بالاتر از به محرومین وجود داشته باشد...به همه در کوشش برای رفاه طبقات محروم وصیت می کنم که خیر دنیا و آخرت شماها در رسیدگی به حال محرومان است." 🔸گزارش سفر به پلدختر/ روستای چرم مهر/ جمعه 23 فروردین @hamedkamaliardakani
✅برکات خدمت به محرومان! راستش دلم هنوز آنجاست! پیش مردم سیل زده و محروم و مصیبت دیده... من که درکی از فضای ندارم اما عجیب آنجا حال و هوای جبهه را داشت. کسی بخاطر منافعش کار نمیکرد. در کار خیر همه از هم سبقت میگرفتند. هم شوخی و خنده و هم هیئت و توسل به راه بود...دغدغه همه بود. دل نگرانی ما روستاهای بی یار و یاور بود و دلهره مان وضعیت خوزستان! برای من محل اسکان مان در حکم را داشت که نیروها جمع می شدند و از آنجا به مناطق عملیاتی اعزام می شدند. در این جهاد وقتی به مناطق اعزام می شوی باید با هر کلنگ و بیلی با بجنگی. با راحت طلبی ها، هواپرستی ها، منیت ها، غرور و تکبرها و با خودخواهی ها! این بود که شب که می شد احساس به انسان دست می داد...رقت قلب انسان بیشتر می شد و دلت آماده بود و فقط منتظر یک خط بودی...این ها همه از برکات خدمت به است. راستی چرا در شهرهای خودمان این حال و هوای معنوی کم است؟ غیر از این است که کمتر به فکر ایم؟! غیر از این است که سرزدن و کمک به در زندگی مان جایی ندارد؟ غیر از این است که ها یک به ما تزریق کرده اند؟... نمیدانم چرا ولی وقتی آنجا بودم اصلا ام تماشای تلویزیون و برنامه های تفریحی رسانه نبود و حتی وقتی به آن فکر میکردم حس بدی داشتم...احساس میکردم حتی فکر کردن به این برنامه ها را از انسان میگیرد و تزریق میکند. بیاد جمله امیرالمؤمنین افتادم که فرمود: "هیهات! که انجام کارهای بزرگ، با قابل جمع نیست." خدایا! این " " را از ما نگیر... @hamedkamaliardakani