eitaa logo
حامد کمالی | زاویه دید!
267 دنبال‌کننده
353 عکس
42 ویدیو
2 فایل
زاویه دید یا همان نقطه دید( Point Of View) چیزی است که جهت و نگرش ما به مسائل را می‌سازد. یک مطلب فقط محتوا نیست؛ یک جهت‌گیری خاصی بر آن حاکم است و جهت‌گیری به (P.O.V) نویسنده بستگی دارد. 🔺یادداشت‌های حامد کمالی اردکانی🔺 ارتباط با نویسنده: @hkamaly
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ آرامش فکری؛ مهمترین نیاز جوانان بسم الله الرحمن الرحیم 1- مهمترین تفاوت دوران قبل از بلوغ و بعد از بلوغ این است که دوران ماقبل بلوغ، ما غالبا استقلال شخصیت نداریم و در برخوردها و کارها و رفتارهایمان متکی به دیگران هستیم. اما از زمان بلوغ، دائم به دنبال استقلال شخصیتی و خوداتکایی هستیم. البته اگر هنوز در رفتارهایمان، بدون منطق، متکی به دیگرانیم گمان نکنیم که بزرگ شده ایم...همچنان بچه هستیم و مشغول بازی! 2- یکی از مهمترین چیزهایی که در رسیدن به خود اتکایی نیاز هست، ثبات شخصیت است...یعنی یک چیز که محور شخصیت انسان باشد و انسان نیازهایش را بر آن اساس اولویت بندی کند. 3- اگر انسان به ثبات شخصیت رسید از همه بحرانهای فکری آزاد می شود و به معنای حقیقی کلمه "آرامش" را در وجود خود درک می کند. آرامشی که همه به دنبال آنیم و غالبا در زندگی با چیزهای کاذب آن را تامین میکنیم. 4- یکی از مطمئن ترین راههای عبور از بحرانهای فکری، مطالعه نظام مندِ کتب دینی از یک متفکر است که به مباحث مختلف، به شیوه استدلالی و متقن پرداخته است. (برای رسیدن به آرامش فکری که همه آرامش های دیگر به این آرامش بر می گردد، هزینه لازم است؛ باید وقت گذاشت و برنامه ریزی کرد. سخت است اما می ارزد!) 5- مجموعه کتاب های استاد مطهری با تمرکز بر آیات قرآن و روایات معصومین و عقل بهترین منبع برای رسیدن به ثبات شخصیتی است. خود مرحوم مطهری طبق نقل خودشان نگاه واحدی به مجموعه جهان داشته است و در آثارشان نیز این وحدت فکری نمودار است. لذا اثر وضعی مطالعه نظام مند آثار ایشان، شکل گیری شخصیت ثابت با محوریت توحید است. 6- افرادی که مجموعه کتابهای استاد مطهری را خوب مطالعه کرده اند به عمق مباحث استاد اذعان دارند. البته تذکر این نکته لازم است که کتب شهیدمطهری بهترین "مقدمه" برای رسیدن به یک نظام فکری اسلامی است و طبیعتا باید با تکیه بر مباحث استاد، از کتب ایشان عبور کرد و به مباحث دیگر و متفکرین دیگر پرداخت!
❇️ 12 فرورین، روز جمهوری اسلامی مبارک باد. این روزها دیده می شود بسیاری از شبهات و سوالات ذهنی در مورد اصل اسلامی بودن نظام است. به همین مناسبت دو نکته را مدنظر داشته باشیم. به نظر می رسد غالب شبهات و سوالات ناشی از در نظر نگرفتن این دو نکته است: درست است که تا اسلامی شدنِ کامل(ایده آل) فاصله زیاد است. اما این هم مهم است که تلقی ما از اسلامی بودن چیست؟ و اینکه چه عوامل و نهادهایی در نظام اسلامی تعیین کننده اند؟ نکته اول اینکه ما نباید صفر و یکی نگاه کنیم، اسلامی بودن جامعه هم مثل مسلمان بودن و مؤمن بودن فرد، امری تشکیکی است و اگر درصدش کم است باید تقویتش کرد. نکته دوم اینکه حکومت اسلامی سه پایه دارد(رهبری، مسئولین و خواص، مردم) نه یک پایه(فقط رهبری یا فقط رهبری و مسئولین)! خودِ ما مردم چقدر به وظایفمان در قبال اسلامی شدن جامعه عمل می کنیم؟ آیا تاکنون تیر انتقاد به سمت خودمان هم نشانه رفته ایم و از خودمان هم انتقاد کرده ایم؟ بسیاری از آداب و رسوم غلط و ضد اسلام ناشی از نگاه ها و تفکرات خود ما مردم است و خودمان باید اصلاح کنیم. این را هم در نظر بگیریم که حتی انتخاب مسئولین هم بدست مردم است و در بسیاری از موارد نباید جز خودمان را سرزنش کنیم! (البته نخواستم مسئولیت مسئولان و رهبری را به گردن مردم بیندازم بلکه خواستم جانب انصاف رعایت شود و مدل برخورد ما با دولت و نظام منطقی باشد. همین.) بیانات خود حضرت امام هم مؤید این نکته است لذا ایشان در سخنرانی 12 فروردین(که تصویرش در ذیل می آید) میفرمایند: همه ما مکلفیم که احکام اسلام را مراعات کنیم...
❇️ دین، همه ی دین است! یکی از معضلاتی که بنظر می رسد در ترویج دین در جامعه ما وجود دارد و متولیان ترویج دین (به طور عام) و مبلغین و روحانیون محترم (به طور خاص) باید به آن توجه کنند این است که بخشهای دین را بصورت متوازن تبلیغ کنند و با رفتار خود همه بخشهای دین را به نمایش بگذارند. (نه بصورت کاریکاتوری!) مشهور است که دین سه بخش دارد: عقاید، اخلاق و احکام. فارغ از بررسیِ صحت و سقم این دسته بندی مشهور، متولیان تبلیغ دین باید هرسه بخش دین را بطور متوازن تبلیغ کنند و اگر برای ترویج مسائل دینی سرمایه گذاری می شود مثلا تربیت نیرو، تهیه محتوا و...، باید در هر سه بخش دین صورت بگیرد. در حال حاضر متاسفانه می بینیم در جامعه ما غلبه ترویج احکام نسبت به مبانی اخلاقی و عقاید وجود دارد. این مساله می تواند به عنوان یک آسیب جدی تلقی شود؛ چرا که اخلاق و عقاید به عنوان پشتوانه برای احکام هستند و اگر به موازاتِ ترویج احکام که ناظر به رفتارهای انسان است، اخلاق و عقاید که ناظر به حقیقت وجود انسان است و حقیقتا اصلِ انسان سازی در این حوزه است، صورت نگیرد، به تدریج تلقی مردم از دین، سلسله دستوراتِ دست و پاگیری است که مزاحم زندگی کردن است! در حالیکه دین آمده بود تا اساسا زندگی ساز باشد. بگذریم که افراط در ترویج این بخش دین چقدر عامل دین گریزی بخصوص در بین جوانان می شود. زیرا در این شرایط نامتوازن فرد باید رفتارهایی را انجام دهد که با ذهنیت و خلقیات او هماهنگ نیست! در این شرایط چرا باید دین دار باشد؟! بدیهی است که سوالِ فرد در این شرایط، کاملا منطقی است. افزون بر این مساله، مطالعه تاریخ اسلام نشان می دهد وقتی تلقی افرادی از دین، صرفا انجام یکسری احکام بدون پشتوانه و بدون روحِ دینی است، نتیجه آن تربیت مقدسان احمقی است که با کج فهمی در دین، علیه امام زمان خود خروج کردند و "خوارج" نام گرفتند! متاسفانه امروز، این معضل جدی است و متولیان فرهنگی، روحانیون، معلمین و دیگر اقشارِ مؤثر در تبلیغ دین باید هرچه بیشتر به ترویج اخلاق اسلامی و عقاید صحیح دینیِ با یک نظام فکری واحد و منسجم و به سرمایه گذاری برای تربیت نیرو در این زمینه بپردازند.
🔶 قرآن برای زندگی(1) ❇️ درد امروز ما؛ دوری از قرآن! همانطور که میدانیم قرآن کریم اولین و مهمترین متن دین اسلام است. هرکس میخواهد اصول اساسی دین اسلام را بداند در درجه اول باید به قرآن مراجعه کند. در جایگاه بلند و عظمت معارف قرآنی همین بس که اهل بیت علیهم السلام همه علم خود را از قرآن می دانند. در این زمینه روایات زیاد است. اما همین عظمت و بزرگی این کتاب عزیز باعث شده فقط در طاقچه های ما بماند و صرفا به عنوان تیمّن و تبرک در خانه های ما وجود داشته باشد یا اینکه نهایتا به قرائت صرف اکتفا شود؛ این قطعا ظلم به قرآن است. متاسفانه در جامعه ما قرآن زیاد خوانده می شود اما حتی در بین بسیاری از خانواده های مذهبی ما معارف قرآن وجود ندارد. به مسائل فردی و اجتماعیِ قرآن، مباحث مهم سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی- تربیتیِ قرآن توجهی نمی شود؛ در حالیکه خداوند متعال اساسا قرآن کریم را برای هدایت بشر در همین زمینه ها نازل کرده است! چرا در مسائل فردی و اخلاقی خود لنگ میزنیم؟ چرا در مسائل اقتصادی مشکلات زیادی وجود دارد؟ چرا در مسائل سیاسی و اجتماعی به اهداف خود نمی رسیم؟ چرا اخلاق در بین ما ضعیف است و هر روز ضعیف تر می گردد؟ چرا در مسائل فرهنگی توفیقی نداریم؟ چرا؟... واقعیت این است که برای پاسخ به این سوالات مهم زندگی و هزاران سوال دیگر باید به "قرآن کریم" برگردیم و قرآن را نه صرفا بخوانیم، بلکه بفهمیم و این کتاب علم الهی را از حاشیه زندگی به متن زندگی اجتماعی بکشانیم! باید گفت درد امروز جامعه ما دوری از قرآن است. و طبیعی است که درمان نیز انس با قرآن، توجه به کلام خدا و نزدیک شدن به معارف قرآنی است. بیایید در این ماه مبارک رمضان که بهار قرآن است قدری پای منبر خداوند متعال بنشینیم و در آیات قرآن کریم تدبر و تأملی داشته باشیم که درمان همه دردهای فردی و اجتماعی ما قرآن است؛ فیه شفاء للناس! @hamedkamaliardakani
🔸 قرآن برای زندگی (2) ❇️ دوباره به قرآن نگاه کنیم! پیرو یادداشت قبل مبنی بر دوری جامعه ما از مفاهیم و معارف قرآنی، باید در صدد ریشه یابی این معضل باشیم که چرا در مسائل مختلف زندگی از این کتاب الهی دوریم؟! بنظر می رسد "نوع نگاه ما به قرآن" مهمترین عامل این معضل می باشد. متاسفانه هنوز نگاه غالب جامعه این است که قرآن به مسائل فرهنگی و اجتماعی و سیاسی کاری ندارد و پر است از مسائل اخلاقیِ صرف، آن هم از زاویه فردی و نه اجتماعی! قطعا این مساله را باید تحت عنوان تهاجم دشمنان اسلام شناسایی کرد. چرا که اگر قرآن کریم از حاشیه خارج شود و معارف قرآن کریم در متن زندگی انسانها بیاید دیگر برای دشمنان مستکبرِ عالم جایی باقی نمی گذارد. لذا سالیان طولانی این حربه را به کار برده اند که دین را چه به سیاست؟!...قرآن را چه به مسائل زندگی؟!...پرداختن به مسائل زندگی و اقتصاد و فرهنگ و سیاست دون شأن قرآن کریم است!!! این در حالی است که قرآن خود را کتاب هدایت برای زندگی بشر معرفی می کند! متاسفانه این حربه تا حدود بسیار زیادی اثرگذار بوده و ملتهای اسلامی سالها بلکه قرنها از معارف قرآنی دور بودند؛ تا حدی که هستند در بین مقدس های جامعه خودمان که این شعار را تکرار می کنند و سعی دارند قرآن را با مسائل سیاسی و اجتماعی روز درگیر نکنند! البته ناگفته نماند که در هر دوره تاریخی بوده اند علمای مبارزی که با تأسی از اهل بیت علیهم السلام بااین طرز تفکر استعماری مبارزه می کرده اند و واقعیت مساله را برای مردم تبیین میکردند. این علمای مبارز همیشه خار چشم دشمنان قرآن بوده اند. هنوز هم متاسفانه این نگاه غلط وجود دارد و حجاب بزرگی برای استفاده از قرآن کریم است و لذا همه مسلمانیم اما تا اسلام فاصله زیاد داریم. تا وقتی نگاه خود را اصلاح نکنیم قرآن کریم حرفی برای زندگی ندارد و همچنان بصورت سکولار زندگی خواهیم کرد. برای رفع این نگاه غلط چندان محتاج استدلالات عقلی نیستیم؛ گرچه آن هم به قدر کافی وجود دارد. اما مراجعه به متن خود قرآن کریم مشخص می کند که آیات قرآن چقدر به مسائل اجتماعی می پردازد. پس بیایید دوباره به قرآن نگاه کنیم... ان شاء الله این ماه رمضان برای همه ما مقدمه ای برای شناخت و فهم قرآن کریم باشد. قرآنی حقیقی و زندگی ساز! @hamedkamaliardakani
✅ به مناسبت سالروز درگذشت دکتر شریعتی میدانیم که یکی از متفکران انقلاب اسلامی دکتر علی شریعتی است. دررابطه با ایشان نقد و نظر و حرف و تحلیل زیاد است. اسلام شناس بزرگ، استاد شهید مطهری نقدهای اساسی به شریعتی دارد و متفکر و اسلام شناسی دیگر چون سیدعلی خامنه ای از کسانی است که به جهت شناختی که از شریعتی دارد از او حمایت می کند. و اما نکته ای که میخواستم بیان کنم اینکه:👇 به نظر می رسد که نقدهای شهیدمطهری و حمایت های آقای خامنه ای از دو زاویه دید متفاوت است و لذا قابل جمع است. نقدهای شهید مطهری، ناظر به اصول تفکر شریعتی است و حمایت آقای خامنه ای ناظر به نقشی است که به عنوان یک روشنفکر اسلامی در آن زمان ایفا می کرد. آقای خامنه ای در تحلیل شریعتی نگاه جریانی دارد و او را در جریان فکری روشنفکران بسیار ممتاز می داند و از بزرگترین خدماتش این بود که جوانان را از اینکه مبادا به دام مارکسیست بیفتند حفظ میکرد. با سخنرانی ها و بیانات خود دورنمایی از اسلام را نشان می داد آن هم با قلم و بیان هنری و قوی! که البته چون متخصص و اسلام شناس نبود طبیعتا اشتباه زیاد داشت و نمی شد به همه بیاناتش اعتماد کرد. چون اساسا نقش او چنین اقتضایی نداشت. نقدهای شهید مطهری به ایشان از این جهت بود. یعنی از این جهت که تصور نشود شریعتی متخصص مسائل اسلامی است. زیرا هوادارانی بودند -و همچنان هم هستند- که حرف های دکتر شریعتی را بی عیب و نقص می دانستند. لذا متفکری مانند شهید مطهری وظیفه خودش می داند که نشان دهد چنین نیست و اشکالات زیادی به اسلام شناسی ایشان وارد است. لذا بااین تبیین، می توان گفت نقد شهید مطهری و حمایت آقای خامنه ای در مقابل هم نیست؛ از دو زاویه است. هردو هم درست است. جوانی که پای دکتر شریعتی می نشست ذهنش آماده می شد تا از متفکران و اسلام شناسانی چون شهید مطهری بهره گیرد و اسلام را دقیق بشناسد. آن هم مستند، مستدل، منطقی و بصورت نظام واره! این نقشِ مهم شریعتی به عنوان "وصل کردنِ جوانی که هرلحظه ممکن است به دام مارکسیسم بیفتد به اقیانوس اسلام" را نباید به بهانه نقدهای اصولی که به تفکر ایشان وارد است فراموش کرد! @hamedkamaliardakani
✅ تقوای فردی؛ شرط پیروزی در جبهه حق! "...انما استزلهم الشیطان ببعض ماکسبوا.." / شیطان آنان را به سبب برخی گناهانی که مرتکب شده بودند لغزانید. (155/آل عمران) تنم می لرزد هر وقت که به این آیه قرآن می رسم... چون همین یکی یکی گناهان به ظاهر کوچکِ عادیِ زندگی روزمره ماست که زمینه لغزش انسان در جبهه حق - ولو در جنگ احد و در رکاب پیغمبر اسلام باشد- را فراهم می کند! بله قطعا شیطان است که میلغزاند اما به چه وسیله ای؟! ببعض ما کسبوا! @hamedkamaliardakani
✅ بدحجابی؛ یک معضل نیست! وقتی زنان در خانه مورد توجه قرار نمی گیرند... وقتی مردان در کانون خانواده از نظر جاذبه های جنسی و عاطفی و روحی تامین نمی شوند... وقتی دختران در خانواده کم محبت می بینند... وقتی در تربیت های خانوادگی، مباحث و مسائل اعتقادی جدی گرفته نمی شود... وقتی در خانواده قائل هستیم که بچه باید آزاد باشد... وقتی رسانه های ما دائم زیبایی ها و زینت ها را چه مستقیم و چه غیرمستقیم تبلیغ می کند... وقتی حتی وزارت ارشاد ما و دولت ما حساسیت های لازم را در مسائل دختر و پسر ندارد.. وقتی در منبرهای ما مسائل عمیقی در رابطه با ارزش زن و اهمیت خانواده بیان نمی شود... وقتی بعد از گذشت حدود چهل سال، هنوز یک فیلم نداریم که مسائل اسلامی و از جمله حجاب را خوب نشان دهد... وقتی در این شرایط مشوشِ تربیتی، رسانه های بیگانه و شبکه های اجتماعی در زدن ریشه های اعتقادی و ترویج بی حیایی روز و شب نمی شناسند... وقتی برای مسائل مهم فرهنگی حاضر نیستیم از راحت طلبی و عافیت طلبی خود بگذریم و واقعا بصورت جدی وقت بگذاریم و با توجه به بیانات رهبری معظم انقلاب حرکت کنیم... چرا انتظار داریم بدحجابی و بی حجابی نباشد؟! بااین شرایط، بدحجابی کاملا طبیعی است! غیر از این چه انتظاری باید داشت؟! ✅ بد حجابی خودش معضل نیست...بلکه یک علامت است! علامتی که نشان دهنده معضل های ریشه ای جدی دیگری است که غالبا به آن توجه نمی شود! @hamedkamaliardakani
❇️ رابطه اصلی فراموش نشود! دنیایی که در آن زندگی می کنیم دنیای روابط است... رابطه با پدر رابطه با مادر رابطه با برادر رابطه با خواهر رابطه با اقوام و خویشان رابطه با دوستان رابطه با همسر رابطه با فرزند و رابطه با خدا! واقعیت آن است که تنها رابطه ای که حقیقی است و تا ابد با انسان همراه است و در واقع وجود انسان به این رابطه خورده است، رابطه با خداست. بقیه روابط اعتبارشان تا عمر دنیاست... خوش به حال کسی که در این دنیا بین این همه رابطه، رابطه اش با خدا را فراموش نکند. بلکه روابط دیگر را هم خدایی کند! تذکر: سختی کار اینجاست که به جز عبادات فردی، در بقیه مواضع زندگی، خدا در متن همان ارتباط هاست و باید خدا را بین روابط معمولی زندگی یافت...و این معنای بندگی است! @hamedkamaliardakani
✅ از قبول قطعنامه 598 تا قبول برجام! می دانیم که به عنوان یکی از پایه های اصلی مردم سالاری هم در ایجاد و هم در ابقای نظام اسلامی بسیار مهم و تعیین کننده است. از ابتدای تشکیل حکومت دینی، اگر مردم پای کار بودند نظام اسلامی برپا می شود وگرنه اگر رهبر جامعه دینی امام معصوم هم باشد خانه نشین می گردد. البته امام هست اما نمی تواند بر جامعه امامت کند... پس از آنکه مردمی پای کار آمدند و نظام دینی عملا پاگرفت، رهبری توان پیدا می کند که بر اساس وحی الهی جامعه را مدیریت کند و افراد را به سمت سعادت سوق دهد. اما در اینجا نیز باز ظرفیت و تحمل مردم بسیار تعیین کننده است. رهبری نظام اسلامی در تصمیمات خود و یا تصمیمات تحمیلی از جانب دولت ها به مردم نگاه می کند...اگر مردم موافق بودند -یا لااقل مخالفتی نداشتند- باز هم امامِ جامعه اسلامی مماشات می کند و می پذیرد! بنابر این، یکی از عوامل بسیار مهمی که رهبری نظام اسلامی در تصمیم گیری های خود در نظر می گیرد، ظرفیت و کشش مردم در حرکت به سمت آرمانها است. در تاریخ انقلاب اسلامی ایران نیز - مثل نظام نبوی و علوی- این مصادیق وجود داشته است. به نظر میرسد پذیرش توسط حضرت امام و قبول از جانب مقام معظم رهبری دقیقا از این جهت شبیه هم اند و هردو مصداقی است از آنچه بیان شد. درست است که عوامل مختلفی وجود داشته است در پذیرش قطعنامه توسط حضرت امام و قبول برجام از جانب مقام معظم رهبری، اما به نظر می رسد مهمترین عامل، این است که "مردم" چقدر ظرفیت و تحمل دارند و چقدر به "رشد فکری و سیاسی" رسیده اند! وگرنه چنانکه میدانیم و به تجربه دیده ایم اقتدار و صراحت و جدیت در مدیریت حضرت امام و مقام معظم رهبری بیش از آن است که صرفا بعضی از مسئولین یا خواص بتوانند تصمیمی را بر ایشان تحمیل کنند؛ گرچه تحمیل خواص هم بی تاثیر نیست اما عامل مهم همان مردم و رشد مردم است که پایه اصلی نظام اسلامی است. لذا با توجه به آنچه بیان شد برای تسریع در حرکت انقلابیِ جامعه به سمت آرمان ها باید مردم را رشد داد تا رهبری نظام با تکیه بر همین مردم رشید، جامعه را به سمت آرمان ها حرکت دهد...ولو بعضی از مسئولین نخواهند! و البته واضح است که چنین مسئولیت خطیری متوجه نخبگان و جامعه است و تاریخ نشان می دهد هرجا خواص رسالت خود را انجام دادند مردم با رهبری همراه شدند و هرجا با کم کاری خواص روبرو شدیم شد آنچه نباید می شد! @hamedkamaliardakani
✅ کدام حسین؟! با همه گستردگی مراسم ها و محافل عزاداری سیدالشهداء و بساط اشک و فیض و رحمت -که اصل وجود آنها بسیار جای شکر دارد- بنظر می رسد طرح این سوال جدی است که برای کدام امام حسین ع می کنیم؟ دقیقا این سوال را بخاطر این باید پرسید که تکلیف گریه روشن شود. چون تجلی عاطفه انسان هاست و این مهم است که چه شناختی قرار است با عاطفه گره بخورد و میدانیم که وقتی چیزی با گره خورد، در روح تثبیت می شود و منشا انسان می گردد. لذا طرح این سوال بسیار جدی است که برای کدام امام حسین ع گریه میکنیم؟ حسینِ ضدظلم یا حسین بی مسئولیت؟! حسینِ مبارز یا حسینِ سازشکار؟! حسینِ غیور و شجاع یا حسینِ صرفا مظلومِ مصیبت دیده؟! حسینِ قهرمان یا حسینِ شکست خورده؟!... دقیقا همان معرفت و شناختی که از سیدالشهداء داریم، گریه آن را با قلب ما گره می زند...این است تفاوت عزاداری های ما که نسبت به مسائل اجتماع بی تفاوتیم با عزاداری های و که به تبعیت از امام حسین ع در جهت مبارزه با ظلم قیام کردند! اصحاب امام حسین ع گریه می کردند اما گریه ای که آنها را به حرکت در جبهه حق و یاری امام شان سوق می داد و ما هم گریه میکنیم تا عقده دلمان وا شود و البته دل حضرت زهرا تسلی داده شود! آری تفاوت در سطح معرفت هاست.... به امام! تفاوت در شناخت امام، هدف او و مسیر او، دو متفاوت را در پی دارد. @hamedkamaliardakani
✅ تحصیل نظام فکری؛ برای مؤمن ضروری است! بدون تردید انسان برای رشد همه جانبه خود هم باید برای خود برنامه ریزی کند و هم اینکه های خود را مدیریت کند. برنامه ریزی و تقویت بعد بینشی انسان صرفا به آگاهی پیدا کردن به مسائل نیست. گرچه افزایش آگاهی -عمدتا از طریق - برای انسان یکی از عوامل رشد به حساب می آید. اما اگر همین آگاهی بخشی، بدون برنامه و بدون نظم باشد برای انسان حجاب میشود و همان که عامل رشد انسان بود، عامل سقوط و خسر انسان می شود! اینجاست که پیگیری ضرورت پیدا می کند. نظام فکری یعنی سامان دادن به آگاهی ها و طبقه بندی کردن اطلاعات ذهنی و درک اولویت ها. یکی از بزرگترین ضعف های در بعد بینشی آنها این بود که این مسلمانان ظاهری اطلاعات دینی خوبی داشتند اما را درک نمی کردند. نسبت مفاهیم دینی برایشان روشن نبود. ها را تشخیص نمی دادند. لذا بصیرت و روشن بینی شان بسیار کم بود. بدون شک یکی از ریشه های اصلی این مساله، نداشتن نظام فکری اسلامی بود. ایستادن یک عده مسلمان در برابر باطن قرآن هزینه کمی نیست! ما چقدر به این مساله مهم توجه داریم؟ چقدر بصورت جدی مطالعات خود را با هدفِ تامین نظام فکری اسلامی دنبال میکنیم؟ چقدر از مطالعات پراکنده و روزنامه وار دوری میکنیم؟ بنظر می رسد باید بیش از پیش به این مهم پرداخت! راه تحصیل نظام فکری آثار اندیشمندانی است که خود دارای نظام فکری هستند. در بین اندیشمندان معاصر، دست کم و و از این قبیل اند. بنا به توصیه های مکرر امام و رهبری برای شروع مطالعه نظام مند، پیشنهاد میشود. 🔸برای رشد فکری خود وقت بگذاریم. @hamedkamaliardakani