مسئله مبهم مولدسازی
در شرایط جنگی، در زمان بلایای طبیعی، در شرایط فوق العاده و اضطراری، بدیهی است که مسیرهای مرسوم و راهکارهای قانونی لزوما امکان تبعیت و کاربرد ندارند.
از این نظر می توان درک کرد که دلیل و برهان سران قوا برای تصویب مصوبه مولدسازی چه بوده است. در واقع وضعیت اضطراری بلاتکلیفی اموال دولتی، عدم تمایل مسئولین رده میانی دولتی به واگذاری اموال، بروکراسی پیچیده و البته شاید کسری بودجه احتمالا باعث شده است چنین طرحی با نیت خیر و اصلاح امور، تصویب شود. با این حال توجه به چند نکته ضروری است:
۱. سابقه چنین واگذاری هایی با توجیهات و دلایل مشابه، در سال های گذشته، سبب شده است برای دلسوزان انقلاب، نگرانی هایی ایجاد شود. مار گزیده ایم و از ریسمان سیاه و سفید هم می ترسیم!
۲. دشواری مسئولیت کلان، انتخاب بین اولویت هاست. آیا حل مسئله مذکور، اولویت بالاتری از تقویت و تحکیم نهادهای قانونی کشور داشته است؟ آیا مصوبه مولدسازی به تضعیف جایگاه قانونگذاری منجر نشده است؟ آیا اثر منفی این دور زدن مجلس، از اثر مثبت تعیین تکلیف اموال دولتی بیشتر نیست؟
۳. اگر این مصوبه از کانال طرح یا لایحه و با فوریت بالا، به مجلس می رفت چه می شد؟ چه خطری وجود داشت؟ این مصوبه آنقدر قوام نداشت که از این پیچ و خم سالم بیرون بیاید یا مجلس آنقدر خبره و کاربلد نیست که این مصوبه را زخمی نکند؟
۴. چرا هیئت متولی مولدسازی باید مصونیت قضایی داشته باشد؟ این مصونیت، خطر خطا را بیشتر می کند یا کمتر؟ چرا نهادهای نظارتی و قضایی باید از این فرآیند کنار گذاشته شوند؟ توجیه مسئولین که گفته اند این مصونیت، مصونیت در مقابل تصمیم است نه در مقابل تخلف، از نظر حقوقی و عقلایی، قابل پذیرش است؟! اگر تصمیمی منجر به اتلاف بیت المال شد تکلیف چیست؟ اگر تصمیمی مقدمه تخلف بود یا بدعت تصمیمات غلط آینده شد، چه باید کرد؟!
۵. رهبری بزرگوار در همه دولت ها به ویژه در سال های ابتدایی دولت، بیشترین همکاری و همراهی و حسن ظن را با مسئولین داشته اند. تقریبا در همه موارد وقتی سران قوا، با اجماع، مطلبی را از ایشان خواسته اند، جواب نه نشنیده اند! با این حال، مسئولین امر، برای پاسخگویی و رفع ابهام، نباید از تایید رهبری مایه بگذارند! چه ایرادی دارد که متولیان موضوع، زوایای قضیه را شفاف کنند؟ شاید در این فرآیند شفافیت، نکاتی روشن شود که فرآیند را اصلاح و بهینه کند. این تلاش برای بهینه سازی، نافی تایید رهبری نیست چون قطعا مصوبه اصلاح شده که به اجماع مسئولین و دلسوزان و کارشناسان مستقل رسیده است نیز، تایید رهبری را جلب خواهد کرد.
@hamedmalhani
May 11
پس از دیدن مناظره ۱۵۰ دقیقه ای آقایان نصیری و علیزاده از خودم پرسیدم چرا علی علیزاده غیرمذهبی لندن نشین، حقیقتی را می بیند که مهدی نصیری طلبه سابقا انقلابی قم نشین نمی بیند؟!
اینها نکاتی است که شاید جواب این سوال مهم باشد:
۱. منیّت، کورکننده است. اگر قرار است در یک مسئله مهم اندیشه کنی و موضع داشته باشی باید نسبت به آن مسئله خالی از منیّت و حب و بغض شخصی باشی! نباید خودت یک طرف دعوا باشی. اگر خیال می کنی کسی می خواسته روزی از تو ویترین عدالت طلبی بسازد و تو به همین خاطر عرصه را خلاف درخواست او خالی کرده ای یعنی یک پای منیّتت در ماجرا گیر است!
۲. افق بینی و کلان نگری، ویژگی ضروری کسی است که می خواهد در مورد پروژه ها، اشخاص، وقایع و یا اولویت های مهم و بزرگ نظر بدهد. کسی که در جزئیات گیر می کند از فهم تصویر اصلی عاجز است! کسی که به جای ماه، مدام انگشت را نگاه می کند اگر چه شاید خوب و بد آن انگشت را درست دیده باشد اما از دیدن هدف غایی جا مانده است.
۳. مطالبه گری، نباید ملکه صفات کسی شود بدون آنکه خودش برای عملیاتی شدن خیر و حق، اقدام جدی انجام داده باشد وگرنه این مطالبه گری، به دیو بهانه جویی و غرزنی تبدیل می شود. مطالبه گری، نباید سِمت و حرفه تخصصی کسی شود چون حرّاف ها، عاقبت منحرف می شوند!
۴. آن روی سکه افراط، تفریط است. دوآتیشه ها، بیشتر خطر خاموشی را باید حس کنند. اندیشه ای که عقلانی و آرام آرام ریشه دوانده را هیچ تندبادی از بین نمی برد اما مومن های احساسی، حساسند! زودرنجند! کم عمرند! بی اعتبارند! زود خم می شوند و می شکنند! مومن های احساسی، علی علیه السلام را شهید کردند!
اگر بیست سال قبل کسی به شما می گفت روزی آقایان نصیری و علیزاده درباره عملکرد رهبری مناظره خواهند کرد، تعجب نمی کردید. اما اگر در ادامه می گفت که در آن مناظره، علیزاده، مدافع رهبری و نصیری، مخالف رهبری خواهد بود، حتما خنده تان می گرفت!
و این دنیا، عجب دنیای عجیبی است!
خدا عاقبتمان را به خیر کند!
#لبیک_یا_خامنه_ای
@hamedmalhani
دختر داشتن یعنی صبح ها با چشم خواب آلود، قبل مدرسه رفتنش، موهاشو ببندی!
یعنی یه کمد پر از لباس با آستین پف دار و دامن چین چینی!
یعنی یه فرشته صد و چند سانتی، وقتی چادر نماز می پوشه و نماز میخونه!
یعنی قهرهای الکی و اشک های بیخودی!
یعنی شصت هفتاد تا عروسک که البته یکیشون بی هیچ دلیلی سوگلیشه!
یعنی "من برای این مهمونی چی بپوشم؟! اصلا لباس ندارم" گفتن حتی تو سن ۶، ۷ سالگی!
یعنی نگرانیت برای حجابش تو فتنه حجاب و اینکه نکنه گره روسریش شل بشه!
یعنی روزشماری برای رسیدنش به سن تکلیف، وقتی هنوز یه دختر دبستانیه!
یعنی ناز کردن و ناز کشیدن!
یعنی نگرانیش برای بابا وقتی یه خراش کوچیک برداشته!
دختر داشتن یعنی فرصت اینکه کنج خونه ات، یه تیکه از بهشت رو داشته باشی! یه بهشت با موهایی که وقتی شونه اش میکنی، غر بزنه که " یواش تر بابا! دردم گرفت!"
دختر داشتن یعنی ترکیب عجیب آسمان و زمین!
#روز_دختر
@hamedmalhani
لایحه لاینحل!
لایحه حجاب، از چند جهت ایراد جدی دارد:
۱. نقش پلیس را به یک ناظر بی اراده و دوربین به دست تقلیل داده است. یعنی حتی اگر کسی کاملا برهنه بیرون بیاید و از کنار مامورین حافظ امنیت عبور کند، هیچ ماموری حق ندارد متعرض قانون شکن شود. چنین حالتی را برای مامور راهنمایی و رانندگی معادل سازی کنید! فرض کنید راننده متخلف مست، با حرکات خطرناک، امنیت مردم را به خطر بیندازد و پلیس فقط از راننده عکس بگیرد تا بعدا به کار خطای او رسیدگی شود! چقدر مضحک می شود! یا فرض کنید سارق به یک طلافروشی حمله کند و پلیس در صحنه حاضر شود و از او عکس بگیرد و برود! این نقش جدید پلیس، یعنی عقب نشینی آشکار از حفظ امنیت روانی و اخلاقی جامعه! یعنی مثل بقیه دستگاه های مسئول که فقط نگاه می کنند، پلیس هم فقط نگاه کند!
۲. تناسب بین جرم و جریمه در این لایحه رعایت نشده است. جریمه می بایست، ضرر جدی برای قانون شکن داشته باشد تا جرات قانون شکنی را از او بگیرد! جریمه های ریالی و سایر محدودیت های ذکر شده، موجب تجری افرادی است که می خواهند حرمت حجاب را بشکنند. علاوه بر این عدم تناسب، بین درجات مختلف این حرمت شکنی هم تفاوت ایجاد نشده است.
۳. انتظار می رفت مراکز دولتی و خصوصی، بنگاه های اقتصادي، شرکت های خصوصی، بازارها و مگامال ها، با شدت بیشتری ملزم به رعایت قانون شوند. آنچه در این قانون به ایشان تکلیف شده است، عملا باعث لوث شدن قانون حجاب می شود! این همه سستی و اهمال از کجا ناشی می شود؟!
۴.برخی سلبریتی ها به خصوص بازیگران زن، شوالیه های این جنگ علیه اسلامند! کشف حجاب این بازیگران، فقط یک ابراز عقیده در مورد پوشش نیست. اینها عملا با اسلام بماهو اسلام در حال مبارزه اند! برخورد با چنین افرادی که پرچم نامرئی دشمنی با اسلام را با بی حجاب بودنشان بلند کرده اند باید به شدیدترین وجه ممکن باشد نه اینکه یک درجه از آن جریمه سبک، بالاتر باشد!
ولله قسم!
همه اینها که مسئول تدوین و اجرای قانون حجابند در فردای قیامت باید پاسخگوی هتک حرمت ناموس فرهنگی جمهوری اسلامی، یعنی حجاب باشند!
@hamedmalhani
صدای خبر رادیو،
مادر که تکیه داده بود به دیوار و گریه می کرد،
پیراهن مشکی پدر،
تصویر سیاه و سفید تشییع پیکری که از تلویزیون کوچک گوشه اتاق پخش می شد،
مردهای بی حالی که روی موج جمعیت، دست به دست می شدند،
بوی رنگ سفید تازه روی پارچه های مشکی،
تکرار کلمات رحلت و ارتحال و جانگداز، که خوب نمی فهمیدمشان،
غمی که فضای خانه را گرفته بود و دو سه سال بعد که پدربزرگ از دنیا رفت، دوباره تجربه اش کردم،
نوار کج سیاه رنگ گوشه تصویر تلویزیون، که یعنی اتفاق خیلی بدی افتاده بود،
همگی برای من، برای منِ پنج ساله، درست مثل وقتی که ناغافل صدای شکستن ظرف شیشه ای، خانه را پر می کند، موجی از اندوه و اضطراب داشت!
بعدترها اما امام، امام دهه چهل، امام دهه پنجاه، امام دهه شصت، بیشتر شفاف و واضح شد. هر چقدر که از نیمه خرداد ۶۸ دورتر می شدم، انگار تصویر بهتری از امام، از آنچه بود، از آنچه میخواست و از آنچه انجام داد، مشخص می شد!
و هر چقدر وضوح امام بیشتر می شد، خامنه ای عزیز، عزیزتر می شد! حادثه ها می آمدند و می رفتند، شاید حتی سهمگین تر از حوادث دهه شصت، ولی او هر روز از روز قبل تر، امام تر می شد!
و این برای من، منِ سی و چند ساله، یعنی طعم تلخ و شیرین خرداد! تلخ به خاطر خاطره امامی که رفت و شیرین به خاطر حضور امامی که هست!
آغاز سی و پنجمین سال ولایت امام خامنه ای گرامی باد!
#لبیک_یا_خامنه_ای
@hamedmalhani
جُحفِه (حامد ملحانی)
یکم ذی الحجه هزار و چهارصد و چهل و دو سال بعد از آن روز مرج البحرین، کیلومترها دورتر از مدینه، در تهران، این شهر هزار و یک حادثه، حسینیه ساده پسر زهرا علیهاالسلام، میزبان یک جمع صمیمی است.
دختر جوان، پوشیده در چادر سپید حیا، خواهر شهید مدافع حرم است. مرد جوانی، خوشحال و خوش پوش، اما اندکی مضطرب و با دلهره کنارش نشسته است.
پدر و مادر شهید با لبخند، آرام گوشه ای نشسته اند. مادر هنوز بعد از چند سال، لباس سیاه عزا از تن در نیاورده است.
جوانش چند سالی است که رفته است ولی غمش هنوز، حتی امروز، روز عقد دختر جوانش، تازه و گرم و جگرسوز است.
سیدعلی آقا، آقای ما، آقای آن شهید، با وقار حیدری، نشسته است روی صندلی بالای مجلس. خطبه عقد دو جوان را می خواند. توصیه میکند به صفا و صداقت. انگشتر هدیه می دهد و بعد به درخواست پدر شهید، از مادر می خواهد لباس سیاه عزا از تن در بیاورد.
صدای کلیک عکاس ها در تمام این مدت به گوش می رسد. در قاب ها، همه هستند اما شهید نیست. حداقل دوربین ها، چیزی را ثبت نمی کنند. دوربین ها، کورند! نه دور را می بینند نه نزدیک را وگرنه مگر ممکن است در این جمع ساده پر از نور، در این مجلس عقد خواهر، برادر نیامده باشد؟!
اصلا مدافع حرم حضرت زینب، مگر می شود رسم برادری را برای خواهر جوانش به جا نیاورده باشد؟!
حتما شهید #مجید_قربانخانی مهمان حسینه آقا بوده است! حتما بوده است!
@hamedmalhani
جُحفِه (حامد ملحانی)
این دو گزاره را بخوانید:
۱. از دیشب تا حالا بارها در خلوت اشکم جاری شد و بابت روزهایی که مدافع این حکمرانی شقاوت آمیز و ویرانگر بوده ام به شدت خود را سرزنش کردم.
۲. امروز، قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم ها می مانند. اگر دشمن این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمدی.
هر دوی این گزاره ها درباره جمهوری اسلامی است. اولی را مهدی نصیری سابقا انقلابیِ فعلا منقلب در پیج شخصیش گفته است و دومی را سردار شهید در وصیتنامه اش!
تیر ۱۳۷۲، مهدی نصیری مدیر مسئول روزنامه کیهان بود و سردار، فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله کرمان.
تیر ۱۴۰۲، مهدی نصیری با هر کلمه و سخنش، نظام را به تیر می بندد و سردار، ۴ سالی می شود که پیشوند شهید را به اسمش اضافه کرده است.
۳۰ سال، فرصتی است که از یک سرباز انقلابی قلم یا اسلحه به دست، به یک قهرمانِ شهید تبدیل شوید یا به یک پشیمانِ منقلب!
خدایا عاقبتمان را بخیر کن!
@hamedmalhani