eitaa logo
همه چیز از همه جا
146 دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
8.7هزار ویدیو
75 فایل
این کانال جهت تبادل افکار واخبار بر اساس قوانین جمهوری اسلامی ایران و بر مبنای احترام متقابل به نظرات تشکیل گردیده است
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ایتا توییت
🌳 تصویر قشنگیه 🗣 خاله ریزه ➺ @Twitter_eita [عضویت]
هدایت شده از ایتا توییت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو یکی از شبکه های امریکایی وقتی در مورد حیوانات خانگی صحبت می‌شد تصویر زلنسکی و نشون داد که میگه متشکرم و هر دو مجری قهقه زدن به تعبیری زلنسکی و سگ خونگی امریکا معرفی کردن این همون ابر قهرمان برعندازاس ، سگ خونگی امریکا 🗣سیزیفΣίσυφος ➺ @Twitter_eita [عضویت]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گرگها آزاد شدند 🎥 کشف حجاب و همخوانی آهنگ شروین حاجی پور توسط بهاره سلیمانی و نازنین محمدنژاد دو تن از فعالان [جنبش صهیونیستی، انگلیسی، آمریکایی زن، زندگی،آزادی] پس از آزادی از زندان در پی عفو ملی..! گفته بودیم این جماعت قدرشناش این بخشش‌ها نخواهند بود! ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
13.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ استاد /خیلی جالبه حتما ببینید شبکه مخفی امام کاظم علیه السلام در حکومت هارون وقتی امام هفتم علیه السلام از امنیتی ترین زندان تاریخ به راحتی خارج میشد و سپس بر می گشت هنوز خیلی از نفوذی های امام کاظم رو نمیشناسیم، براتون جالب میشه اگر بدونید آقا تا کجا نفوذ پیدا کرده بود
🌷 یاباب الحوائج، یا موسی ابن جعفر (ع) 👈 چقدر شبیه زندان امام موسی ابن جعفر(ع) است... سالها بعد از هارون الرشید در بغداد، فرزندان بعثی اون ملعون، دوباره در بغداد، شیعیان مولا و آزادگان سرافراز آن امام همام را در همان زندان های مخوف (مطامیر) جا دادند، تا به شهادت رسیدند...یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد👌 🌷به خاطر آنكه قاب عكس صدام را شكسته بودم، مرا به گودالی كه هشتاد و یك پله از زمین فاصله داشت، بردند. آنجا شبیه یك مرغ‌دانی بود... وقتی مرا در سلولم حبس كردند، از بس كوچك بود، می‌بایست به حالت خمیده در آن قرار می‌گرفتم. آن سلول درست به اندازه ابعاد یك میز تحریر بود. در آنجا متوجه یك پیرمرد ناتوان شدم. او در حالی كه سكوت كرده بود، به چشمانم زل زد. بی‌مقدمه پرسید: ایرانی هستی؟... من وزیر نفت ایران, محمد جواد تندگویان. هستم... فقط نگاهش می‌كردم. نگاه به بدنی كه از بس با اتوی داغ به آن كشیده بودند، مثل دیگ سیاه شده بود... گفتم: اگر پیامی داری بهم بگو. گفت: این سیاه چال، طبقه زیرین پادگان هوا نیروز به نام الرشید است...گفت: پیـام من مرزداری از وطن است. صبوری است. نگذارید وطن به دست نااهلان بیفتد. نگذارید دشمن به خاك ما تعرض كند. استقامت، ‌تنها راه نجات ملت ماست. بگذارید كشته شویم، اسیر شویم, ولی سرافرازی ملت به اسارت نیفتد. گفتم: به خدا قسم پیامت رابه ایرانیان می‌رسانم خم شدم دستش را ببوسم كه نگذاشت... کتاب خاطرات دردناک, ناصر کاوه راوی: عیسی عبدی، کتاب ساعت به وقت بغداد، ج1، ص89.