eitaa logo
حامیان‌ولایت«بنگاه خبری»
228 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
26 فایل
کانال خبری حامیان ولایت آخرین اخبار داخلی و خارجی استان خراسان شمالی شهرستان آشخانه 🔗ارتباط مستقیم با مدیریت کانال: https://eitaa.com/Ali2063
مشاهده در ایتا
دانلود
فرارسیدن شهادت امام حسن عسکری علیه السلام را محضر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تسلیت عرض می نماییم.
🏴🏴🏴آجرک‌ الله یا صاحب الزمان«عجل الله تعالی فرجه الشریف»🏴🏴🏴 مراسم عزاداری شب شهادت پدر بزرگوار آقا امام زمان (عج) ، امام حسن عسکری (علیه السلام) در مسجد ومجتمع فرهنگی امام علی علیه السلام آشخانه برگزار شد. ۱۴۰۰/۰۷/۲۲
نهمین روز ربیع‌الاول آمد شروع دولت مستقبل آمد بود در آسمان‌ها شور شادی ندا در داده از هر سو منادی الا یا اهل عالم شاد باشید زهر رنج و غمی آزاد باشید عید امامت و ولایت مولایمان امام زمان (عج) بر شما مبارک باد
🌷هر روز با شهدا🌷 در آغوش امام زمان عج: شهید محمد تورجی زاده بعد از شهادت محمد تا چند روز در اردوگاه فقط نوارهای مداحی و مناجات‌های محمد را پخش می‌کردند،  بیشتر مناجات‌ها و مداحی‌های محمد در مورد امام زمان بود؛ خیلی ناراحت بودم تا اینکه یک شب محمد را در خواب دیدم، خوشحال بود و بانشاط، لباس فرم سپاه بر تنش بود، چهره‌اش خیلی نورانی‌تر شده بود؛ یاد مداحی‌های او افتادم. پرسیدم : محمد، این همه در دنیا از آقا خواندی، توانستی او را ببینی؟ محمد در حالی که می‌خندید گفت : من حتی آقا امام زمان را در آغوش گرفتم.  
🌷هر روز با شهدا🌷 نماز اول وقت رمز موفقیت: رمز موفقیت خود را در دوره خلبانی در کشور امریکا، توجه داشتن به نماز اول وقت می داند و می گوید: «خلبان شدن من هم عنایت خدا بود. قرار بود بعد از پایان دوره در کشور امریکا، مصاحبه نهایی را یک ژنرال امریکایی با من انجام دهد. تمام تلاش های این دو سال، بستگی به همین مصاحبه داشت. وقتی وارد اتاق او شدم، از من پرسش هایی کرد و من پاسخ دادم. بعد از چند دقیقه، فردی وارد اتاق شد و ژنرال با او رفت و من باید در اتاق منتظر او می ماندم. به ساعتم نگاه کردم، وقت نماز ظهر بود. با خودم گفتم، کاش در این جا نبودم و می توانستم نماز را اول وقت بخوانم! از طرفی ممکن بود نماز خواندن من در آنجا باعث دردسر شود، ولی با خودم گفتم هر چه بادا باد هیچ کاری مهم تر از نماز نیست. در گوشه ای از اتاق روزنامه ای پهن کردم و مشغول نماز شدم. در همین لحظه ژنرال وارد اتاق شد، ولی من با توکل بر خدا نماز را ادامه دادم. نماز که تمام شد، از ژنرال عذرخواهی کردم و درباره نماز برای او توضیح دادم. او هم لبخندی زد و پرونده ام را امضا کرد و پایان دوره ام را تبریک گفت. آن روز موفقیت خود را در توجه کردن به نماز اول وقت، آن هم در شرایط حساسی مثل آنجا دیدم». برگی از خاطرات سرلشکر خلبان شهید عباس بابائی
🌷هر روز با شهدا🌷 حفظ حیا و حجاب اسلامی: گوشه ای از وصیت نامه شهید حاج امینی: از شما خواش می کنم و می خواهم همیشه چند موضوع را در مد نظر داشته باشید: هرگز دروغ نگویید زود قضاوت نکنید گذشت و ایثار داشته باشید خوشرو و خوش برخورد باشید صبور و مقام باشید و اینکه جبهه ها را پر نگه دارید. 🔻“اگر به واسطه خونم حقی بر گردن دیگران داشته باشم، به خدای کعبه قسم از مردان بی غیرت و زنان بی حیا نمیگذرم…” شادی روح امام و شهدا صلوات...
برگزاری مسابقه فوتسال پایگاه مقاومت بسیج امام علی علیه السلام آشخانه به مناسبت آغاز هفته تربیت بدنی و ورزش ۱۴۰۰/۰۷/۲۶
بازدید فرمانده‌ محترم مقاومت بسیج سپاه شهرستان مانه و سملقان جناب سرهنگ وطن دوست ،ریاست محترم کلانتری شهر آشخانه جناب سروان عطایی،فرمانده محترم حوزه مقاومت بسیج بلال آشخانه جناب سروان برزگر ومعاونت محترم عملیات ناحیه شهرستان جناب سروان غلامی از نیروهای حاضر در گشت های رضویون پایگاه مقاومت بسیج امام علی علیه السلام آشخانه ۱۴۰۰/۰۷/۲۷
🌷هر روز با شهدا🌷 خاطره ای از شهید وحدت، سردار محمد زاده: تنها راه وحدت؛ رجوع به فرهنگ دفاع مقدس... خودم را از لا به لای جمعیت به سردار رساندم و پرسیدم: برای تقویت وحدت بین دانشجویان شیعه و سنی چه نظری دارید و در دانشگاه چه باید کرد؟ با همان لبخند همیشگی و در حالی که شانه هایم را فشار می داد گفت: رجوع دانشجویان اهل سنت و تشیع به فرهنگ دفاع مقدس والسلام. گفتم سردار! فقط همین ! جواب داد: راه فقط همین هست. سردار با حالتی خاص گفت: یکبار در جبهه در سنگری خودم شاهد بودم که دو رزمنده شیعه و سنی در کنار هم در حال مبارزه با دشمن بودند و بهم کمک های فراوانی می کردند که ناگهان گلوله بمبی به سمتشان شلیک شد و هر دو نفر شهید شدند. سردار ادامه داد: هنگامی که خود را به سنگر رساندم دیدم گوشت و خون این دو رزمنده شیعه و سنی چنان بهم آمیخته شده است که نمی توان از هم تفکیک کرد. سردار بعد نگاهی به دانشجویان شیعه و سنی که دوربرش جمع بودند، کرد و گفت: گفتم رجوع به فرهنگ دفاع مقدس فقط همین راه درست است ، باید با هم اینجوری باشیم و از ته قلب به این موضوع یقین قلبی داشته باشیم. آن روز با خودم گفتم که این خاطره را که نمی شود تبدیل به خبر کرد! اما هنگامی که گوشت و خون سردار محمد زاده به اتفاق دیگر فرمانده هان سپاه با خون سرداران، ریش سفیدان و برادران اهل سنت بر اثر انفجار انتحاری یکی شده بود با خودم گفتم: سردار به حرفی که می زد باور عمیق داشت. یاد و خاطره شهدای وحدت گرامی باد.
هر روز با شهدد🌷 هرگز از خدمت خسته نشد... حمیدرضا صدوقی: پژوهشگر و سازنده مستند سردار شهید شوشتری آن چیزی که مرا تحت الشعاع قرار می‌داد این بود که سردار شوشتری جزو معدود فرماندهانی بود که ٣٠سال خدمت صادقانه کرد در همه عرصه‌های نظامی، فرهنگی و اقتصادی. موسسه امام حسین (ع)، شرکت سپاد، شرکت احیا، جهاد خانه سازی، کنگره سرداران و ٢٣هزار شهید، همه خدماتی است که سردار شوشتری انجام داده. هیچ کس نمی‌آید تهران و جانشینی فرماندهی نیروی زمینی را رها کند و برود در سیستان وبلوچستان دور از خانه و خانواده خدمت کند، اما او چنین بود. این یک ویژگی بزرگ است که هر انسانی ندارد. با همین ویژگی بود که سردار شوشتری دیدگاه مردم بلوچ را نسبت به نظام عوض و مثبت کرد. مهم‌ترین درسی که از بودن درکنار سردار شهید شوشتری گرفتم این بود که برای خدمت به جمهوری اسلامی، خدمت به مردم، هیچ وقت نباید خسته شویم و هیچ وقت هم دیر نیست. یک مصاحبه با سردار دارم درباره عملیات والفجر٨؛ آنجا می‌گوید: خواب دیده ام در مکه شهید می‌شوم و نمی‌دانم که تعبیر آن چیست. چشمانش پراشک شده بود وقتی این‌ها را می‌گفت. پرسیدم: چقدر دوست دارید خوابتان تعبیر شود؟ گفت: من منتظر آن روز هستم.
جلسه شجره طیبه صالحین (حلقه شهید فرامرز آتش افروز) پایگاه مقاومت بسیج امام علی علیه السلام آشخانه ۱۴۰۰/۰۷/۲۹
🌷هر روز با شهدا🌷 شهیدی که روی هوا نماز میخواند... آیت الله حق شناس، در مجلس ختم این شهید با آهی از حسرت که در فراق ایشان بود، بیان داشتند: رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند.اما من نمیدانم این جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟ سپس در همان شب در مجلس این شهید بزرگوار رو به برادرش اظهار داشتند: "من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم. به جز بنده و خادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت. به محض اینکه در را باز کردم، دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است، دیدم که یک جوانی در حال سجده است، اما _ نه روی زمین_ بلکه _بین زمین و آسمان _مشغول تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمد اقاست. بعد که نمازش تمام شد، پیش من آمد وگفت تا زنده ام به کسی حرفی نزنید..