#از_دور
خواننده: حمید قربانی
آهنگساز، تنظیم، میکس و مسترینگ: شروین معینی
شعر: علی سلیمیان
پیانو: امید کتال
دودوک، کوئنا: امیرحسین کیانپور
طراح کاور: طلا کرباسی
نظارت هنری: علی وانیار
تولید واحد موسیقی موسسه مصاف
eitaa.com/hamidghorbaani
#بهار_کوچهها
خواننده و طراح ملودی و نوازنده سه تار:
حمید قربانی
تنظیم و میکس و مستر : علیرضا مرادی
شعر: سلمان هراتی
eitaa.com/hamidghorbaani
#بهار_کوچهها
از روی مِهر با منِ دلخسته یار شو
پاییزِ کوچههای دلم را بهار شو
ای مانده در نهانِ درختان و آفتاب!
چون غم میانِ سینهٔ من ماندگار شو
پایانِ التهاب، شروعِ نگاهِ توست
من یک کویر تشنگیام، جویبار شو
در دوزخی که معصیتِ بودن آفرید
آرامش ِبهشتیِ یک چشمهسار شو
کِی بی حضورِ آینهها میتوان شکُفت؟
ای دل! تو روبروی من آیینهدار شو
سلمان هراتی
eitaa.com/hamidghorbaani
#مستانه
آهنگساز، خواننده، اجرای سه تار:
حمید قربانی
شعر: فؤاد کرمانی
تقدیم به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
eitaa.com/hamidghorbaani
#مستانه
ای که به عشقت اسیر، خیل بنی آدمند!
سوختگان غمت، با غم دل خرمند
هر که غمت را خرید، عشرت عالم فروخت
با خبران غمت بی خبر از عالمند
یوسف مصر بقا، در همه عالم تویی
در طلبت مرد و زن، آمده با دِرهمند
تاج سر بوالبشر، خاک شهیدان توست
کاین شهدا تا ابد، فخر بنی آدمند
در طلب اشک ماست، رونق مرآت دل
کاین دُررِ با فروغ، پرتو جام جمند
چون به جهان خرّمی، جز غم روی تو نیست
باده کشان غمت، مست شراب غمند
خاک سر کوی تو، زنده کند مرده را
زان که شهیدان او، جمله مسیحا دمند
هر دم از این کشتگان، گر طلبی بذل جان
در قدمت جان فشان، با قدمی محکمند
فؤاد کرمانی
eitaa.com/hamidghorbaani
هیچ وقت رنجی که از نادانِ عاقل نما کشیدم، از دشمنیِ دشمنان حس نکردم.
نادانِ عاقل نما همانیست که چون گمان میبرد عقلش زیاد است، به راحتی دروغِ دشمن را میپذیرد، و راستِ دوست را دروغ میپندارد!
چون میخواهد بنمایاند که او چیزی را در پسِ نهان میبیند، که جاهلانِ در نظر او، در عیان نمیتوانند ببینند!
آه که چه رنجی بار میکنند بر انسان، این نادانهای عاقل نما..
#دلنوشت
eitaa.com/hamidghorbaani
26.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دریای_من
شعر: حجةالاسلام علیرضا پناهیان
خواننده و ملودی آواز: حمید قربانی
تنظیم: علیرضا مرادی
موشن گرافی: ميثم احمدی
eitaa.com/hamidghorbaani
#دریای_من
امشب چه غوغا کرده اى، طوفان چه برپا کردهاى
در سرزمین سینه ام، دل را چو دریا کردهاى
گاهى به مَدَّم میکشى، گاهى به جزرم میکُشى
اى ماه پر افسون، مرا پایین و بالا کردهاى
تا کى به ساحل سر زنم؟ امواج را بر در زنم؟
تا کى بجویم من تو را؟ لنگر کجا وا کردهاى؟
کى در هوا فـانى شوم؟ کى ابر بارانى شوم؟
بر من بتاب اى ماهتاب، کآتش به دلها کردهاى
پا در رکاب موج بر، با خود مرا در اوج بر
آى و وفا کن در کنار عهدى که با ما کردهاى
آى و تنى بر آب زن، چرخى در این گرداب زن
آیا به عمرت اینچنین موجى تماشا کردهاى
پرشور گردیده دلم، با آنکه نزد ساحلم
مىمیرم از این تشنگی، از ما چه پروا کردهاى
بردى، ببر این آبرو، در هم مکش آن چشم و رو
از آبِ روى من عجب ابرى مهیا کردهاى
شد رعد و برق ابر من، یعنى سر آمد صبر من
باران که میبارد بیا، من را تو رسوا کردهاى
دیگر چه سود از گفتگو، رو گل ندارد پشت و رو
با ما مگر تا پیش از این بهتر از این تا کردهاى
دریاى من آرام گیر، از عکس رویش کام گیر
مه در بغل کى آیدت؟ دل خوش چه بیجا کردهاى
حجةالاسلام علیرضا پناهیان
eitaa.com/hamidghorbaani