eitaa logo
حامیان انقلاب
274 دنبال‌کننده
19هزار عکس
13.2هزار ویدیو
804 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
09127501434 عزیزانی ک اسکان رایگان مشهد میخان لطفا تماس بگیرید @rihanehsmd کپی بدونه لینک اشکال شرعی دارد
🔹چنانچه در ایام شهادت در مشهد اسکان کاروانی خواستید زائرسرا نزدیک حرم با ظرفیت ۱۰۰ نفر هست ( اسکان همزمان برادر و خواهر) ،با امکان تهیه و طبخ غذا ۰۹۳۵۳۲۷۶۴۰۲ ساجدی @rihanehsmd کپی بدونه لینک اشکال شرعی دارد
اسکان رایگان(مشهد) همراه با سه وعده غذایی جهت اطلاعات بیشتروهماهنگی اسکان در ایتا به آی دی های زیر پیام بدهید 👇👇👇 حاج آقای موسوی @farogheazam حاج آقای غفاریان @mr133900 محسن غلامی @Mgh13571922 لوکشین آدرس درنشان👇 https://nshn.ir/sb1vIeGJ4mUg @rihanehsmd کپی بدونه لینک اشکال شرعی دارد
اسکان_زائرین_امام_رضا_علیه_السلام در مسجد ابوالفضلی‌ها از شنبه ۱۰ شهریور تا جمعه ۱۶ شهریور ۱۴۰۳ مکان برای استراحت خانم‌ها و آقایان، به صورت مجزا فراهم است. (اتاق نداریم) (حمام هست) (خانم ها داخل حسینیه ) هزینه👈رایگان درصورت تمایل کمک به مسجد، ظرفیت مسجد: ۷۰ نفر برادران ۵۰نفرخواهران پذیرایی در صورت امکان انشالله... مسافت از مسجد تا حرم با ماشین ۱۲ دقیقه و پیاده حدودا ۴۰ دقیقه 📍موقعیت مسجد👇 https://nshn.ir/sb1VVE2JjwSE مشهد، انتهای شهید مطهری شمالی۲۱- نوحه خوان ۱۵ این پیام رو به زائرین برسونید. اگه سوالی هست در ایتا👇 @khademin_masjed @ali31531 📞 قبل از مراجعه، برای استعلام وجود ظرفیت حتماً تماس بگیرید👇 09150746761 @rihanehsmd کپی بدونه لینک اشکال شرعی دارد
5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸بازگشت افتخارآفرینان هفدهمین المپیاد جهانی نجوم و اخترفیزیک به کشور، تیمی پنج‌نفره با کسب ۵ نشان طلا؛ بر بام علم دنیا. 🔹گفتگوی کوتاه آنان با جناب حسینی‌بای را ببینید و از سطح معرفتی و فرهنگی و عرق ملی و حس عاطفی آنان لذت ببرید. 🔻به این نوجوانان عزیز و مربی جوان‌شان تبریک می‌گویم و افتخار می‌کنم. به ویژه به وجود دختر خانم بامعرفت و باحیایی مثل حنانه خرمدشتی و مادرشان افتخار می‌کنم. الحمدلله رب العالمین @Ahmadhoseinsharifi 🌹
«به نام خدای مهربون» جمعه که میشه بچه های هیأتی و ماه ما از صبح لحظه شماری میکنن که خیمه کی شروع میشه. رفیقای خوب هیئتی! چراغ هیأت از ساعت ۱۱ ⏰روشن میشه و باحضور نورانی شما میریم که یه هیأت خوب رو داشته باشیم؛ جمعه۱۴۰۳/۶/۹ ساعت ۱۱ https://eitaa.com/joinchat/258539570Ce3a2590664 🌺🌹🌺خیمه کودکانه ما ویژه دختر و پسرهای 6تا9سال از سراسر کشور قشنگمون ایرااانه🌺🌹🌺
در خبرها آمده وزیر اقتصاد به بانکها دستور داده طرحی را ارائه دهند که بخشی از وام ازدواج به‌صورت غیرنقدی و در قالب خرید اقساطی لوازم خانگی پرداخت شود. آیا این دستور شتابزده در راستای تسهیل ازدواج است؟ درآخرین جلسه شورای عالی جوانان علاوه بر وام ازدواج پس از ساعتها جلسات کارشناسی با حضور کارشناسان وزارت اقتصاد و صمت و رفاه، طرح ملّی اعطای تسهیلات جهیزیه برای زوجهای جوان تصویب و حتی شیوه نامه نیز تدوین شد. برای جناب همتی مصوبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۲ ابلاغی رئیس جمهور شهید را منتشر میکنم و استدعا دارم مسیر تسهیل ازدواج دولت قبل را دنبال کنند. ➕️ @yaminpour
واااااي كه چقدر اين شعر زيباست لطفا كامل بخونين اگه گريه كردي و دلت شكست التماس دعا خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/ بی نهایت خسته و افسرده ام/ تا میان گور رفتم دل گرفت/ قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/ روی من خروارها از خاک بود/ وای، قبر من چه وحشتناک بود! بالش زیر سرم از سنگ بود/ غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود/ هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/ سوره ی حمدی برایم خواند و رفت/ خسته بودم هیچ کس یارم نشد/ زان میان یک تن خریدارم نشد/ نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/ ترس بود و وحشت و دلواپسی/ ناله می کردم ولیکن بی جواب/ تشنه بودم، در پی یک جرعه آب/ آمدند از راه نزدم دو ملک/ تیره شد در پیش چشمانم فلک/ یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟ دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟ گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/ لرزه بر اندام من افتاده بود/ هر چه کردم سعی تا گویم جواب/ سدّ نطقم شد هراس و اضطراب/ از سکوتم آن دو گشته خشمگین/ رفت بالا گرزهای آتشین/ قبر من پر گشته بود از نار و دود/ بار دیگر با غضب پرسش نمود: ای گنه کار سیه دل، بسته پر/ نام اربابان خود یک یک ببر/ گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/ گوش گویا نامشان نشنیده بود/ نامهای خوبشان از یاد رفت/ وای، سعی و زحمتم بر باد رفت/ چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/ بار دیگر بر سرم فریاد کرد: در میان عمر خود کن جستجو/ کارهای نیک و زشتت را بگو/ هر چه می کردم به اعمالم نگاه/ کوله بارم بود مملو از گناه/ کارهای زشت من بسیار بود/ بر زبان آوردنش دشوار بود/ چاره ای جز لب فرو بستن نبود/ گرز آتش بر سرم آمد فرود/ عمق جانم از حرارت آب شد/ روحم از فرط الم بی تاب شد/ چون ملائک نا امید از من شدند/ حرف آخر را چنین با من زدند: عمر خود را ای جوان کردی تباه/ نامه اعمال تو باشد سیاه/ ما که ماموران حق داوریم/ پس تو را سوی جهنم می بریم/ دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود/ دست و پایم بسته در زنجیر بود/ نا امید از هرکجا و دل فکار/ می کشیدندم به خِفّت سوی نار/ ناگهان الطاف حق آغاز شد/ از جنان درهای رحمت باز شد/ مردی آمد از تبار آسمان/ دیگران چون نجم و او چون کهکشان/ صورتش خورشید بود و غرق نور/ جام چشمانش پر از خمر طهور/ چشمهایش زندگانی می سرود/ درد را از قلب انسان می زدود/ بر سر خود شال سبزی بسته بود/ بر دلم مهرش عجب بنشسته بود/ کِی به زیبائی او گل می رسید/ پیش او یوسف خجالت می کشید/ دو ملک سر را به زیر انداختند/ بال خود را فرش راهش ساختند/ غرق حیرت داشتند این زمزمه/ آمده اینجا حسین فاطمه؟! صاحب روز قیامت آمده/ گوئیا بهر شفاعت آمده/ سوی من آمد مرا شرمنده کرد/ مهربانانه به رویم خنده کرد/ گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)/ من کجا و دیدن روی حسین (ع)/ گفت: آزادش کنید این بنده را/ خانه آبادش کنید این بنده را/ اینکه این جا این چنین تنها شده/ کام او با تربت من وا شده/ مادرش او را به عشقم زاده است/ گریه کرده بعد شیرش داده است/ خویش را در سوز عشقم آب کرد/ عکس من را بر دل خود قاب کرد/ بارها بر من محبت کرده است/ سینه اش را وقف هیئت کرده است/ سینه چاک آل زهرا بوده است/ چای ریز مجلس ما بوده است/ اسم من راز و نیازش بوده است/ تربتم مهر نمازش بوده است/ پرچم من را به دوشش می کشید/ پا برهنه در عزایم می دوید/ بهر عباسم به تن کرده کفن/ روز تاسوعا شده سقای من/ اقتدا بر خواهرم زینب نمود/ گاه میشد صورتش بهرم کبود/ تا به دنیا بود از من دم زده/ او غذای روضه ام را هم زده/ قلب او از حب ما لبریز بود/ پیش چشمش غیر ما ناچیز بود/ با ادب در مجلس ما می نشست/ قلب او با روضه ی من می شکست/ حرمت ما را به دنیا پاس داشت/ ارتباطی تنگ با عباس داشت/ اشک او با نام من می شد روان/ گریه در روضه نمی دادش امان/ بارها لعن امیه کرده است/ خویش را نذر رقیه کرده است/ گریه کرده چون برای اکبرم/ با خود او را نزد زهرا (س) می برم/ هرچه باشد او برایم بنده است/ او بسوزد، صاحبش شرمنده است/ در مرامم نیست او تنها شود/ باعث خوشحالی اعدا شود/ گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/ قلب او بوی محبت میدهد/ سختی جان کندن و هول جواب/ بس بود بهرش به عنوان عقاب/ در قیامت عطر و بویش می دهم/ پیش مردم آبرویش می دهم/ آری آری، هرکه پا بست من است/ نامه ی اعمال او دست من است/
آقای امام حسین سلام! گفته بودید وقتی به منزل رسیدیم‌ خبر رسیدنمان را به شما بدهیم‌ تا خیالتان‌ راحت بشود. خواستم بگویم خیالتان راحت! ما زائرها روی بال فرشته‌ها قدم گذاشتیم و به خانه‌هایمان برگشتیم. شکرخدا همه‌ی کودکان در سلامت به سر می‌برند و مجبور نشدیم حتی یکی از آنها را در خرابه‌ی کشور غریب، بگذاریم و برگردیم. روسری و چادر همه‌ی خانم‌ها پر از خاک شد اما از سرشان‌تکان نخورد. اصلا عموهای کاروان آنقدر غیرتی بودند که حتی اجازه ندادند کسی نگاه چپ به آنها بکند، چه برسد به اینکه بخواهند به چشم کنیز نگاهشان کنند! مردم خیلی ما را دوست داشتند. برایمان لقمه می‌آوردند و اصرار می‌کردند بخوریم. خداروشکر لقمه‌ها صدقه نبود. نگران حالمان بودید، خواستم بگویم هیچ خاری در پایمان فرو نرفته، روی دست‌هایمان جای طناب نیست و موهایمان آتش نگرفته. فقط کمی آفتاب سوخته شدیم، همین! سراغ شش ماهه‌ی کاروان را گرفتید، خواستم بگویم الان توی بغل مادرش خواب است و احتمالا دارد رویای شیرین سفر را می‌بیند. شما خیلی تاکید کرده بودید تشنه نماند. خواستم بگویم همه خیلی دوستش داشتند، بغلش می‌کردند و برایش آب می‌آوردند. دخترها هم کلی بازی کردند و از این طرف به آن طرف‌‌ دویدند. ولی خداروشکر در بین انبوه جمعیت نه گوشواره‌ای گم شد و نه دامنی آتش گرفت. همسفرهایمان همه عالی بودند، همه مودب و متین صحبت می‌کردند و هیچ کس به شما و خانواده تان بد نمی‌گفت..... آقای مهربانم! خواستم بگویم همه چیز خوب است. همه به خانه‌هایمان برگشتیم و هیچ چیز و هیچ کس را در صحرای کرب و بلا جا نگذاشتیم به جز "دلمان" .... چقدر عجیب است که شما اصلا اجازه نمیدهید ما حتی یک جرعه از مصیبت شما را بچشیم...!! السلام علیک یا اباعبدالله