📽 #پخش_اینترنتی | بیانات رهبر انقلاب در دیدار صبح امروز معلمان. ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
⏰ ساعت ۱۵
📽 از اینجا ببینید👇
Farsi.Khamenei.ir/Live
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همسر شهید خضر عدنان
به تمام دنیا میگویم ما از احدی انتظاری برای پاسخ به شهادت شیخ نداریم، شیخ به اذن خدا ۹ فرزند دارد
به اشغالگران میگویم چهره فرزندانم را به وضوح ببینید، به خدا قسم جز با عزت و کرامت آنها را تربیت نخواهم کرد
به اذن خدا اشغالگران از فرزندانم چیزهایی خواهند دید که از خضر ندیدند
من به شهادت شیخ افتخار میکنم
﷽
----
*امروز بر من مبارک!*
مگرنه اینکه من اولین و نزدیک ترین و بی مرخصی ترین #معلم دنیایی این طفلکانم؟
اصلاً مگر من نیستم آن که صبح تا شب با انواع لِگوها خانهسازی میکند و مدام ماشین کوکی تعمیر میکند و هواپیمای کاغذی میسازد و ایرادهای تبلت و تلویزیون را رفع میکند؟ روز #مهندس هم برمن مبارک.
مگر من نیستم آنکه شبهای بسیاری تا صبح پاشویه کرده و أمن یجیب خوانده و سرِ وقت دارو و دمنوش داده؟ روز #پرستار برمن مبارک.
منم آن که در شغلی ۲۴ساعته و ۳۶۵روزه، استخدامِ بی مزد و منتست؛ روز کارمند برمن مبارک.
منم آنکه در این دانشگاه بی تابلوی گمنام، سالهاست دانشجوست و ده ها مدرک نادیدنی و معادل چندده مقاله، اندوخته و اکتشاف دارد؛ روز دانشجو بر من مبارک.
منم آنکه صدها قصه و شعر کودکانه و لالایی از ذهنش تراویده و هزارها کتاب رده سنی الف و ب خوانده؛ روز شعر و ادب پارسی و کتابخوانی برمن مبارک.
مگر من مدام درحال رفع و رجوع مشکلات فی مابین این کودکان لجباز بی منطق نیستم؟ روز قوه قضائیه برمن مبارک.
کیست آنکه به هر سختی که بود، در آسایش و آرامش محض، نُه ماه تمام هریک از این طفلهای نحیف را حمل کرد و بار را به سلامت زمین گذاشت؟ روز ایمنی حمل و نقل برمن مبارک.
کیست آنکه قلبش را، فکرش را، همه وجودش را بی چشمداشت هدیه کرده به این خانه و زندگی و این بنیان باشکوه؟ روز اهدای عضو برمن مبارک.
منم آنکه هرروز مقاومت میکند در برابر خواهش و التماسها برای تماشای بیشتر تلویزیون و خرید خوراکیهای غیرمفید؛ روز مقاومت برمن مبارک.
چه کسی جز من میتواند تمام دردهای این طفلکان را با کمی عرق نعنا و نبات داغ و ماساژ و بوسه و قربان صدقه، دوا کند؟ روز داروساز و پزشک برمن مبارک.
کیست آنکه روزی حداقل سه بار پوشک پسرک بزرگتر و شش بار پسرک کوچکتر را عوض میکند؟ روز مبارزه با سلاحهای شیمیایی و میکروبی برمن مبارک.
آن منم مدام درحال نمایش با عروسکهای پارچهای و کاغذی؛ روز هنرهای نمایشی برمن مبارک.
منم آنکه لباسهای بچههای بزرگتر را پاکیزه و سالم نگه میدارد برای کوچکترها، منم آنکه مدام درحال چسب زدن کتابهای پاره شدهاست، منم آنکه اضافه مرغ خورشت دیروز را امروز تهچین مرغ هل دار زعفرانی میکند؛ روز اقتصاد مقاومتی برمن مبارک.
مگر نگفتهاند "زنده نگاه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست"؟ روز شهید برمن مبارک.
مگرنه اینکه دامن و آغوش من، امن ترین و آرامترین و مهربانترین محیط زیست این کودکان معصوم
و عطر تنم، معصومانه و پاکترین هوای تنفس تربیتی این پروانههاست؟
روز محیط زیست و هوای پاک هم بر من مبارک!
اصلاً همه روزها و زمانها و مکانها بر من مبارک،
که وجودم متبرک شده با نور #مادری...
#مادرم_باافتخار
#مادری_را_با_همه_سختیهایش_دوست_دارم
#مادری_رشد_است
#مادری_بدون_روتوش
#نشربامنبع
🖋هـجرٺــــ
بله https://ble.im/hejrat_kon
ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
#نشر_فقط_بامنبع
🔴رهبر انقلاب، صبح امروز در دیدار معلمان: مسیر کنونی آموزش و پرورش یک مسیری است به سمت دانشگاه؛ یعنی این که الان هست یک دالانی است از دبستان و دبیرستان به سمت دانشگاه. آیا این ضروری است؟ واقعاً باید همه همین طور بیایند عبور کنند بروند به سمت دانشگاه؟ این ضروری است؟ این اصلاً بهرهدِه هست برای کشور؟ من چند روز قبل از این در دیدار کارگران گفتم، که ما یک تعداد زیادی دیپلمه را تبدیل میکنیم به کارشناسها و کارشناسهای ارشد بیکار و ناراضی و معترض که حق هم دارد. این همه درس خوانده، کار مناسب درسش وجود ندارد. یعنی روی اینها باید فکر کرد، واقعاً اینها را باید ملاحظه کرد. ۱۴۰۲/۲/۱۲
📩 آموزش از راه دور و مجازی در قضیه کرونا به کار آموزش کشور ضربه زد/سعی باید بشود که دانشآموز در مدرسه حضور پیدا بکند/مدرسه موضوعیّت دارد
✏️ رهبر انقلاب، صبح امروز در دیدار معلمان: این قضیهی کرونا و این آموزش مجازی و آموزش از راه دور ضربه زد واقعاً؛ یعنی اختلال ایجاد کرد در کار آموزش کشور. ممکن است که ما بگوییم با فضای مجازی و ارتباط ویدئویی و امثال اینها میشود درس را تعلیم داد اما شاگرد، دانشآموز غیر از یادگیری و شنیدن درس احتیاج به حضور در فضای آموزشی دارد. احتیاج دارد به اینکه بین همسالان خود، همسانان خود حضور داشته باشد این همافزایی ایجاد میکند، این خیلی مهم است.
سعی باید بشود که دانشآموز در مدرسه حضور پیدا بکند. مدرسه موضوعیّت دارد. ۱۴۰۲/۲/۱۲
🏷 #بسته_خبری | #دیدار_معلمان
💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب هماکنون در دیدار معلمان:
تقویت مدارس دولتی مهم است.
نباید جوری باشد در کشور که وقتی گفته میشود مدرسه دولتی اولین چیزی که مقابل انسان نقش میبندد، ضعف مدرسه است.
وقتی به مدرسه دولتی کم اعتنایی کنیم، معنایش این است که اگر کسی بنیه مالیاش آنقدر نبود که بتواند در مدرسهای که شهریه میگیرد ثبت نام کند، ناچار است که تن به ضعف بدهد؛ یعنی کسی که بنیه مالی ندارد، بنیه علمی هم نداشته باشد/ این بیعدالتی محض است و به هیچ وجه قابل قبول نیست
🏷 #دیدار_معلمان
💻 Farsi.Khamenei.ir
🔴جبهه جهانی شباب المقاومة برگزار میکند:
🔹همایش بین المللی لشکر فاطمیون
به مناسبت سالگرد تاسیس این لشکر پر افتخار
🔸با موضوع: فاطمیون و نظم نوین جهانی
🔹با حضور خانواده شهدای شاخص فاطمیون، رهبران، فرماندهان و جوانان جبهه مقاومت از هفتاد ملیت جهان
🔹سخنرانان: سید هاشم الحیدری
دبیرکل جنبش عهدالله عراق
🔸سید الیاس
فرمانده ارشد لشکر فاطمیون
🔹مداحی: حاج مهدی رسولی
🔸چهارشنبه، ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲، بعد از نماز مغرب
🔻قم المقدسة، سالن همایشهای امام موسی کاظم(ع)
🔴حضور ویژه خانواده شهید حججی جهت تقدیر از لشکر فاطمیون
🔸همایش بینالمللی لشکر فاطمیون به مناسبت سالگرد تاسیس این لشکر پر افتخار با حضور رهبران، فرماندهان و جوانان جبهه مقاومت از هفتاد ملیت جهان برگزار میگردد.
🔹با موضوع: فاطمیون و نظم نوین جهانی
🔸چهارشنبه، ۲۰ اردیبهشت، بعد از نماز مغرب، شهر مقدس قم، میدان معلم، سالن همایشهای امام موسی کاظم(ع)
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علامه حسنزاده آملی رحمةاللهعلیه:
خداوند دهان باز را بیروزی نمیگذارد ...
استاد بخواهید ...
#روز_معلم
@hamidkasiri_ir
یه کار جالب👌 بنظرم از این اردوها خیلی باید برگزار بشه قبل از شروع دوره طلبگی تا افراد با شناخت بهتر وارد حوزه بشن.
اردوی یک روزه آشنایی با حوزه پنجشنبه همین هفته
🔰ویژه پسران یازدهم، دوازدهم، سال اول دانشگاه
🔰 زمان اردو: پنج شنبه ۱۴ اردیبهشت
🔰کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام:
۰۹۲۱۳۷۵۹۸۴۴
@sadremeshkat
✅ امکان حضور عزیزان غیر تهرانی هم فراهم می باشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شاید قدیمی شاید تکراری اما مهم و زیبا !
⭕️برای دانش آموزا زحمتی که والدینشون میکشن و نمایش میدن !
❌️ اینجا هم تو سینما به بچه یاد میدن چطور یه چک بیارن تو صورت پدر و مادراشون !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
بدبختتر از بچههایی که در ناز و نعمت پرورش پیدا میکنند در دنیا کسی نیست❌
🎙️استاد شهید مرتضی مطهری
#تربیت
#سختی
🌐 پایگاه حفظ و نشر آثار "استاد تراشیون"
🆔 @tarashiun_ir
🌐 www.tarashiun.ir
🔸سفارش تبعیض آمیز!🔸
📝#خاطرۀ_شیرین دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر
🔹بالأخره بعد از کش و قوس های فراوان، در آبان ماه 88، من هم سرباز شدم. پادگان آیت الله خاتمی یزد. بماند که چه ها کشیدم! هر چه بود گذشت.
هر روز، نزدیکی های اذان صبح مجالی دست می داد تا چند دقیقه ای تلفنی صحبت کنم. دفتردار پدر که بازنشسته سپاه بود را هر روز خواب آلود به پای تلفن می کشیدم: که مرد حسابی پدرم درآمد، چاره ای کن، ناسلامتی تو سرهنگ سپاهی، من زن و زندگی دارم، مادر بیمار دارم، راهی، رایزنی ای، چیزی. چند روز مرخصی جور کن و ....
این درددل های دردمندانه تقریباً هر روز ادامه داشت تا اینکه یک روز صبح، جناب دفتردار خودش گوشی تلفن را برداشت و گفت: علی مژده بده.
بی صبرانه گفتم: برایم مرخصی گرفتی؟
گفت: بالاتر!
خواب به کلی از سرم پرید، ضربان قلبم بالا رفت، گفتم: بگو ببینم چه کردی؟
گفت: «حاج آقا از مشهد به سمت شیراز می آیند و این بار از راه یزد. در شهر یزد چند سخنرانی دارند؛ از جمله در پادگان شما! وقتی آمد پادگان شما، می توانی همراهشون بیایی شیراز! »
یکه خوردم. هم خوشحال شدم و هم متعجب. چه خواهد شد؟
🔹 آن روز را با لحظه شماری گذراندم. تا ظهر منتظر بودم؛ خبری نشد. هنگام نماز ظهر، در مسجد پادگان اعلام کردند که ساعت پنج سخنرانی ویژه داریم و کلاس ها زودتر تمام می شود؛ حضور همه الزامیست. فرمانده گروهان ها همه را بسیج کنند.
چشمانم برق زد، قلبم به تپش افتاد که پدر می آید و من شب را پس از قریب یکی دو ماه، در شیراز خواهم گذراند. ساعت پنج شد. فرمانده گروهان، ما را به خط کرد و به مسجد بزرگ پادگان برد. قریب دو هزار سرباز، مسجد را پر کرده بودند.
🔹 بالأخره پدر آمد. تا او را دیدم، بعض امانم را برید. حدود چهل دقیقه ای صحبت کردند. یادم نیست چه گفتند، فقط آخرین جمله شان این بود که پسر من هم ما بین شماست، چند دقیقه ای او را ببینم و بروم!
همه به هم نگاه کردند. فرماندهان و سربازان، همه یکه خورده بودند. دل تو دلم نبود، احساس می کردم کل وجودم همراه ضربان قلبم بالا و پایین می شود.
همه ما را به خط کرده به صرف شام بردند. شام یک تخم مرغ آب پز به همراه یک خیار شور لپری قاش نشده و یه کف دست نان بود. شام را گرفتم و نخورده به آسایشگاه آمدم. همچنان منتظر بودم. هیچکدام از هم خدمتی ها و فرمانده ها مرا نمی شناختند. بالأخره فرمانده ی دسته آمد: «14/103 بیا بیرون». آمدم بیرون. گفت: «بازیگوش! فامیلت چیه؟»
گفتم: حائری.
لبخندی زد و گفت سر و وضعت را مرتب کن و برو دفتر فرمانده پادگان. کارت دارند.
🔹وقتی وارد سالن شدم، میز کنفرانس بزرگی آنجا بود که همه فرماندهان دور میز نشسته بودند. پدر هم همراه سردار میرحسینی فرمانده پادگان نشسته بود.
من که لاغر، کچل و سیاه تر شده بودم، با لبخند پدر اشکم درآمد.
پدر گفت: علی بابا! چهره ات مردانه شده، بیا پیش من.
شام آنها، چلو جوجه بود که به غایت زیبا، سفره آرایی شده بود.
پدر به مزاح گفت: خوب بهت می رسندها! از این چیزها که تو خانه هم گیرت نمیاد.
با خنده گفتم: شام ما از شام شما چند دوره قبلتر بود!
گفتند: یعنی چه؟
گفتم: ما تخمش را خوردیم، شما جوجه اش را می خورید.
همه خندیدند الا فرمانده گردان.
گوشی موبایل پدر را گرفتم و رفتم که به اهل منزل و مادر زنگی بزنم. همچنان فرمانده گردان مرا با چشمانش با نگاهی خشک و سرد دنبال می کرد تا اینکه شام تمام شد.
🔹 پدر، میکروفن جلوی خود را روشن کرد. زیر چشمی نگاهی به من کرد و بعد چشمانش را بست. گویی می خواهد چیزی بگوید که باب میل من نبود.
گفت: من از عزیزان و فرماندهان تشکر می کنم که این فرصت را فراهم کردند که من چند ساعتی را در این پادگان بگذرانم. بعد دستی به سرش کشید و گفت: «اینکه پسرم در اختیار شماست، فرصتیست برای ما که به همگان اثبات کنیم در جمهوری اسلامی تبعیض ور افتاده! هر کاری که سخت تر از بقیه امور است را به او بسپارید، هرکاری که دون شأن است را از او مطالبه کنید؛ مثلا وظیفه نظافت تمام دستشویی ها پادگان را به عهده او بگذارید، به او کمتر از سایرین مرخصی بدهید و .... »
همه خندیدند و فرمانده گردان هم بلندتر از بقیه! من خشکم زده بود! تمام سلول های بدنم مور مور می شد. متعجب نگاه پدر کردم و در دل گفتم میدانی داری با من چه میکنی ؟!!
🔹 پدر روی موکت نشسته بود و داشت عمامه اش را روی زانویش دوباره می بست. گفت: «علی جان! از من دلگیر نشی ها»
هنوز من گیج و منگ بودم.
عمامه اش را بر سر گذاشت و آغوشش را گشود و ...
دستش را بوسیدم. سرم را که به سینه اش فشرده بود بوسید و رفت.
🔹من ماندم و پست نیمه شب برجک 11 (برجک تنبیهی سربازان) و نظافت دستشویی ها در هر سحرگاه ... !!
منبع: (http://telegram.me/dralihaeri)
@haerishirazi
📸«تصویری زیبا و معنادار» از مراسم تشییع پیکر شهید حمیدرضا الداغی
🆘 @Roshangari_ir
🔜 Rubika.ir/roshangari_ir