اطلاعیه رتبه بندی باعنایت به اینکه سامانه برای بارگذاری مدارک افرادی که عدم احراز رتبه شده اند (فاقدین رتبه ) از طرف مرکز فناوری در حال آماده سازی می باشد . به محض آماده شدن زیرساخت های لازم اطلاعیه رسمی و جامع و تاریخ بارگذاری مدارک از طریق همین کانال ارسال می گردد .  خواهشمنداست به مناطق و نواحی و مدارس اطلاع رسانی نمایید و از ارجاع ارباب رجوع به حوزه ستادی خودداری کنید . باتوجه به اینکه ارزیابان حرفه ای در حال بررسی پرونده های نیروهای جدیدالاستخدام هستند و به دلیل اینکه تاریخ شمولیت افراد مشخص نیست به کارتابل اموراداری بازگشت داده میشود و تا تایید اموراداری  انجام نپذیرد امکان بررسی پرونده وجود ندارد خواهشمنداست به مناطق و نواحی اعلام تا روزانه کارتابل اموراداری را بررسی و تاییدات را انجام دهند  با توجه به مراجعاتی که افراد دارند مبنی بر اینکه ارزیابی ما را سریعتر انجام دهید به اطلاع می رساند ؛ فرآیند ارزیابی به طور اتوماتیک به کارتابل ارزیابان ارسال می گردد و هیچ کس حتی ارزیاب هم امکان انتخاب افراد را به صورت موردی و دستی ندارد و پرونده افراد به طور رندوم و اتوماتیک به کارتابل ها ارسال می گردد. پرونده های افرادی هم در گفتگو پیام داده بودند و پیام شان وارد تشخیص داده شده از طرف کارگروه نظارت به کارتابل اموراداری ارجاع شده و علی رغم تاکیدات فراوان بازهم مناطق و نواحی نسبتا به تاییدات ۴آیتم اموراداری دقت لازم را ندارند و باعث از بین رفتن حق و حقوق افراد میشود . خواهشمنداست به طور روزانه کارتابل اموراداری رصد و موارد مربوط به تاریخ شمولیت. امتیاز تربیت معلم . سنوات تجربی. ضمن خدمت و مدرک تحصیلی ‌و ارزشیابی به دقت بررسی و تاییدات انجام پذیرد . باتوجه به اینکه فرآیند بررسی پرونده ها به اتمام رسیده است و امکان بازشدن سامانه و بارگذاری مجدد مدارک وجود ندارد خواهشمنداست همکاران محترم را به طور مطلوب توجیه و از ارجاع به حوزه ستادی خودداری نمایید . باتشکر میزکارمرکزی رتبه بندی معلمان https://eitaa.com/hamkaran12 ‌‌

⚠️هشدار بیمه مرکزی به خودروهای فاقد بیمه شخص ثالث رئیس کل بیمه مرکزی ضمن هشدار به رانندگان فاقد بیمه شخص ثالث گفت: 🔹️۲۳ هزار کارت‌سوخت تاکسی ماه گذشته در تهران به دلیل نداشتن بیمه شخص ثالث باطل شد؛ لذا طبق قانون بناست خودرو‌های فاقد بیمه شخص ثالث کارت سوختشان متوقف شود. ـــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/hamkaran12

🔴 جدول مربوط به منابع بودجه ۱۴۰۳ تصویب شد/جدول مربوط به حقوق و مزایا رد شد ✅ نمایندگان مجلس شورای اسلامی جدول پنج لایحه بودجه سال ۱۴۰۳ مربوط به منابع را تصویب کردند. 🔹نمایندگان مجلس شورای اسلامی با کلیات جدول هفتم لایحه بودجه که مربوط به حقوق و مزایا است، مخالفت کردند. ـــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/hamkaran12

🔴 قابل توجه مدیران محترم مدارس و معاونین اجرایی پرتلاش 🔹دانش آموزان ترک تحصیل و انتقال رفته به هیچ وجه ثبت نام شان حذف نخواهد شد و اسامی این افراد در مدرسه به عنوان ترک تحصیل و انتقال رفته باقی خواهد ماند و با همین عناوین برایشان دفتر امتحانات چاپ خواهد شد. 🔹اصولا این افراد در هنگام ورود نمره نباید اسامی شان مشاهده شود و در صورت مشاهده برایشان نمره ای وارد نخواهد شد . ـــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/hamkaran12

🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃 لقمه حلالی که دعا پشتش باشد: بچه‌هایت را اینجوری عاقبت بخیر می‌کند!» ✍️ از سالها قبل مادرش را می‌شناختم! مترون (ریاست پرستاری) بیمارستان بود. یکی از بهترین و بزرگترین بیمارستان‌های قدیم تهران. • روزی که فهمیدم پوریا فرزند این مادر است، و حالا شده همسر افسانه، که یکی از نزدیک‌ترین دوستانم بود، از تعجب شاخ درآوردم. آنقدر این پسر بی‌شیله پیله و بی‌تکلّف بود که باورم نمی‌شد پسر همان مترون باکلاس و وزینی است که حداقل چهل سال پیش مترون یک بیمارستان بزرگ بوده و به چند زبان خارجی مسلّط است. • هر چه بیشتر می‌شناختمش تعجبم از اینهمه رهایی‌اش از «کلاس» و «مقام» و «مال» و «تعلقات دست و پاگیر دنیا» بیشتر یقینی می‌شد اما هرگز فکر نمی‌کردم این بشود عاقبتش .... • روزی که شهید شد و بالای دست هزاران نفر بدرقه شد و آمد و ... درِ قطعه شهداء را برایش باز کردند و در ردیف «شهدای امنیت» آرام گرفت: کنار مادرش ایستاده بودم و به کلماتش دقت می‌کردم. • همان خانم مترون باکلاس چهل سال پیش که حالا به سختی راه می‌رفت، هر چند دقیقه یکبار همه‌ی صدای ضعیفش را جمع میکرد و ناله می‌زد : «این گل پرپر من/ هدیه به رهبر من» برای من که سالها می‌شناختمش، جوّ کادر درمان و فضای حاکم در این طیف از مشاغل را می‌شناختم، این جمله عجیب بود! این رضایت عجیب بود! این شادی عجیب بود! • این خانم چگونه به اینجا رسیده بود، که خداوند عزّت «مادر شهید» بودن را آنهم با این حجم از رضایت و شادی قسمتش کرد؟ • این سوال دیوانه‌ام کرده بود انگار! به طلبِ فهمیدنش رسیده بودم انگار ! که .... مادرش دستش را از روی دسته‌ی ویلچیرش برداشت و بازوی مرا گرفت و مرا به سمت آغوش خود کشید! سرم را گذاشتم روی سینه‌اش ! گفت : سالها آمدید خانه ما و رفتید! گفتم : عزّتش امروز برای من کافیست! گفت : من می‌دانم پوریا را چرا برای دفاع از رهبرش خریدند! نفسم انگار حبس شد. او داشت پاسخ مرا میداد بی‌آنکه بداند ... ✘ ادامه داد : من با درآمد شبکاری بیمارستان پوریا را بزرگ کردم. آنوقتها که پرستار کشیک بخش بودم و می‌دویدم دنبال صدای ناله‌ها... الآن دارم اجابت «خدا خیرت بدهد» و «خدا عوضت بدهد»های بیمارانم را به چشم می‌بینم ! لقمه حلالی که دعا پشتش باشد: بچه‌هایت را اینجوری عاقبت بخیر می‌کند! من پوریا را با شادی هدیه کردم، چون با شادی از من خریدند! شادیِ رضایت بیمارانم .... •با خودم گفتم: چه وسعت روحی دارید شما... که همین الآن هم بی‌آنکه بدانید با دو جمله تمام جان مرا سرشار شادی و آرامش کردید و خودتان خبر ندارید! ※ این شد عاقبت مادرشهید «پوریا احمدی» ! همان خانم مترون باکلاس و وزین بیمارستان معیّری! فقط «عشق» است که تمام موانع را کنار می‌زند و تو و نسل تو را برای محبوبت خریدنی میکند! https://eitaa.com/mahdixxv 🌷🌷