eitaa logo
ازدواج همسفر بهشت
2.4هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
3.9هزار ویدیو
48 فایل
👈دو تا بچه کافی نیست یادتون باشه رایگان👉 فرم پر کنید و به کاربری زیر ارسال کنید نسل شیعه رو تکثیر کنید👏 این یعنی یاری امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف😍 https://eitaa.com/joinchat/4037804098C2c68b3898a لینک کانال آیدی مدیر @Rahbariommat
مشاهده در ایتا
دانلود
هديه كننده خداوند، هديه گيرنده پيامبر و هديه شده فاطمه است. لذا عبارت «اِنّا اعطيناك الكوثر» به كار رفته كه بيانگر عظمت خداوند و بزرگى هديه اوست. هر چه ضربه به دين و مقدّسات دينى شديدتر باشد، دفاع هم بايد قوى تر باشد. به پيامبر اسلام جسارت هاى زيادى كردند و او را ساحر، كاهن، شاعر و مجنون خواندند كه همه آنها به نحوى در قرآن جبران شده است. به پيامبر گفتند: «انّك لمجنون»(193) تو جنّ زده اى، ولى خداوند فرمود: «ما انتَ بنعمة ربّك بمجنون»(194) به لطف الهى تو مجنون نيستى. به آن حضرت گفتند: «لَستَ مُرسلاً»(195) تو فرستاده خدا نيستى، خداوند فرمود: «انّك لمن المرسلين»(196) قطعاً تو از پيامبرانى. به حضرت نسبت شاعرى و خيالبافى دادند: «لشاعر مجنون»(197) خداوند فرمود: «و ما علّمناه الشعر و ما ينبغى له»(198) ما به او شعر نياموختيم و براى او سزاوار نيست گفتند: اين چه پيامبرى است كه غذا مى خورد و در بازار راه مى رود: «و قالوا ما لهذا الرسول ياكل الطعام و يمشى فى الاسواق»(199) خداوند فرمود: پيامبران پيش از تو نيز غذا مى خوردند و در بازارها راه مى رفتند: «و ما ارسلنا قبلك من المرسلين الاّ انّهم لياكلون الطعام و يمشون فى الاسواق»(200) به آن حضرت ابتر گفتند، خداوند فرمود: «انّ شانئك هو الابتر». آرى، پاسخ كسى كه به اشرف مخلوقات ابتر بگويد، آن است كه خداوند به او كوثرى عطا كند كه چشم همه خيره و عقل همه مبهوت شود. خداوند مصداقى براى كوثر در آيه نياورد تا همچنان مبهم بماند تا شايد اشاره به اين باشد كه عمق بركت كوثر عطا شده حتّى براى خود پيامبر اكرم در هاله اى از ابهام است. در اين سوره دو خبر غيبى نهفته است: يكى عطا شدن كوثر به پيامبر، آن هم در مكّه اى كه حضرت دست خالى بود و فرزند پسر نداشت، ديگر ابتر ماندن دشمن كه داراى فرزندان و ثروت هاى بسيار بود. تاريخ و آمار بهترين شاهد بر كوثر بودن اين عطيّه الهى است. هيچ نسلى از هيچ قومى در جهان، به اندازه نسل حضرت فاطمه عليها السلام رشد و شكوفايى نداشته است. خصوصاً اگر كسانى را كه مادرشان سيّد است، از سادات به حساب آوريم، آمار سادات در جهان نشانه معجزه اين خبر غيبى است. عطا كردن كوثر به شخصى مثل پيامبر، زمانى معنا دارد كه عطا كننده سرچشمه علم و حكمت و قدرت و رحمت باشد. بنابراين عطاى كوثر نشانه صفات وكمالات الهى است. در اين سوره كه سه جمله بيشتر ندارد، پنج بار شخص پيامبر مورد خطاب قرار گرفته است. زيرا علاوه بر ضمير كاف «ك» «اعطيناك»، در خطاب «صلّ» و «لربك» دو بار و در عبارت «انحر» و «شانئك» نيز دو بار، پيامبر مخاطب است. «اعطيناك، فصلّ، لربّك، انحر، شانئك» در سراسر قرآن نيز، بيش از دويست بار خداوند به پيامبرش مى فرمايد: «ربّك» با آن كه او پروردگار تمام هستى: «ربّ كلّ شى ء»(201) و پروردگار همه ى مردم است: «ربّ النّاس»(202)، ولى از ميان واژه هاى «ربّ» كلمه «ربّك» بيش از همه به كار رفته و اين نشانه آن است كه خداوند بر پيامبرش عنايت خاصّى دارد. چنانكه نمونه اين عنايت ويژه را در آيات ديگر نيز مشاهده مى كنيم، مثلاً خداوند نام اعضا و جوارح پيامبر را در قرآن مطرح كرده است: چهره ات: «وجهك»(203)، زبانت: «لسانك»(204) چشمانت: «عينيك»(205) گردنت: «عنقك»(206) دستانت: «يدك»(207) سينه ات: «صدرك»(208) كمرت: «ظهرك»(209) الطاف خداوند به پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله، گاهى با درخواست آن حضرت صورت گرفته است، نظير «قل ربّ زدنى علماً»(210) پروردگارا! مرا از نظر علمى توسعه بده. امّا كوثر هديه اى الهى بود كه بدون درخواست، به پيامبر عزيز داده شد. كوثر چيست؟ از آيه آخر سوره، يعنى «انّ شانئك هو الابتر» استفاده مى شود كه مراد از كوثر چيزى ضد ابتر است و از آنجا كه عرب به افراد بى عقبه و بى نسل كه فرزند پسر ندارند و با مردن، آثارشان محو مى شود، ابتر مى گويد، بهترين مصداق براى كوثر، ذريّه پيامبر است كه امامان معصوم از نسل فاطمه مى باشند. البتّه كوثر، معنايى عام دارد و شامل هر خير كثير مى شود. اگر مراد از كوثر، علم باشد، همان چيزى است كه پيامبر مأمور به خواستنش بود. «قل ربّ زدنى علماً» اگر مراد از كوثر اخلاق نيك باشد، پيامبر داراى خلق عظيم بود. «انّك لعلى خلق عظيم»(211) اگر مراد از كوثر عبادت باشد، حضرتش به قدرى عبادت مى كرد كه آيه نازل شد: ما قرآن را نفرستاديم تا اين گونه خود را به مشقّت اندازى. «ما انزلنا عليك القرآن لتشقى»(212) اگر مراد از كوثر نسل كثير باشد كه امروزه بيشترين نسل از اوست. اگر مراد از كوثر امّت كثير باشد، طبق وعده الهى اسلام بر تمام جهان غالب خواهد شد. «ليظهره على الدين كلّه»(213) اگر مراد از كوثر شفاعت باشد، خداوند تا جايى كه پيامبر راضى شود از امّت او مى بخشد. «و لسوف يعطيك ربّك فترضى»(214) هر كثيرى كوثر نيست. قرآن مى فرمايد: اموال و اولاد مخالفان، شما را به تعجب واندارد، زيرا كه خداوند اراده كرده آنان را در دنيا از
نکات تفسیری سوره مبارکه کوثر استاد قرآئتی 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌
طريق همان اموال و اولاد عذاب كند. «فلا تعجبك اموالهم و لا اولادهم انما يريد اللّه ليعذّبهم بها فى الحياة الدنيا»(215) در قرآن سوره اى به نام كوثر داريم و سوره اى به نام تكاثر. امّا كوثر ارزش است و تكاثر ضدّ ارزش، زيرا اولى عطيّه الهى است كه دنباله اش ذكر خداست: «اعطيناك الكوثر فصلّ» و دومى يك رقابت منفى كه دنباله اش غفلت از خداست. «الهاكم التكاثر» كوثر ما را به مسجد مى برد براى نماز: «فصلّ لربّك» و تكاثر ما را به گورستان مى برد براى سرشمارى مردگان. «حتى زُرتم المقابر» در عطاى كوثر بشارت است: «انّا اعطيناك الكوثر» و در تكاثر تهديدهاى پى در پى. «كلاّ سوف تعلمون ثمّ كلاّ سوف تعلمون» كوثر، عامل رابطه با خالق است: «اعطيناك الكوثر فصل» و تكاثر، وسيله اى براى سرگرمى با مخلوق. «الهاكم التّكاثر» كوثر كه بزرگ ترين هديه الهى است در كوچك ترين سوره قرآن مطرح شده است. هديه اشرف معبود به اشرف مخلوق چيزى جز كوثر نمى تواند باشد. «انّا اعطيناك الكوثر» در ماجراى فتح مكّه كه مشركان دسته دسته و فوج فوج به اسلام وارد مى شدند، خداوند تنها دستور تسبيح مى دهد: «رَأيتَ النَّاس يَدخلون فى دينِ اللَّه أفواجا فَسَبّح» ولى براى عطا كردن كوثر مى فرمايد: «فصلِ ّ لربّك» نماز بگزار. گويا اهميّت كوثر از اسلام آوردن مشركان بيش تر است. عطاى استثنايى در سوره استثنايى با الفاظ استثنايى: عطا بى نظير است، چون كوثر است؛ سوره بى نظير است، چون كوچك ترين سوره قرآن است و الفاظ بى نظيرند، چون كلمات «اعطينا»، «الكوثر»، «صلِ ّ»، «انحر»، «شانئك» و «ابتر» تنها در اين سوره به كار رفته و در هيچ كجاى قرآن شبيه ندارد. هر زخم زبان و كلامى وزنى دارد. به شخص پيامبر اكرم توهين ها شد، كلماتى از قبيل مجنون، شاعر، كاهن و ساحر به او گفتند و به ياران او نيز توهين ها شد تا آنجا كه گفتند: اين بيچارگان را از خود دور كن تا ما دور تو جمع شويم. براى هيچ كدام سوره اى مستقل نازل نشد، امّا در نسبت ابتر دادن يك سوره نازل شد كه خير كثير به تو عطا كرديم و دشمن تو ابتر است و اين به خاطر آن است كه جسارت به شخص و ياران قابل تحمّل است، امّا جسارت به راه و مكتب كه او ابتر و راه او گذرا و بى آينده است، قابل تحمّل نيست. گاهى جسارت برخاسته از لغوگويى است كه بايد با كرامت از كنارش گذشت. «اذا مرّوا باللغو مرّوا كراما» گاهى جسارت به خاطر جوّ فاسد و دوستان ناباب است، كه بايد از آنان اعراض كرد. «اذا رأيت الّذين يخوضون فى آياتنا فاعرض عنهم»(216) امّا گاهى جسارت به مكتب و رهبر است، آن هم از سوى افراد سرشناس و سياسى كه بايد جواب سخت به آن داده شود. «انّ شانئك هو الابتر» همان گونه كه منافقان از روى غرور مى گفتند: آيا ما مثل افراد بى خرد به پيامبر ايمان بياوريم. «أنُومن كما آمن السفهاء» قرآن، جسارت اينگونه افراد را چنين پاسخ مى دهد: «الا انّهم هم السّفهاء و لكن لا يعلمون»(217) آنان خود بى خردند ولى نمى دانند! شتر در قرآن، هم در بحث توحيد مطرح شده است: «أفلا ينظرون الى الابل كيف خلقت»(218) هم در مورد مقدّمات قيامت نام آن آمده است، «و اذا العشار عطّلت»(219) هم در احكام و شعائر حج مطرح شده است، «و البُدن جعلناها»(220) و هم مورد قربانى و كمك رسانى به جامعه قرار گرفته است. «وانحر» بر اساس روايات، مراد از «وانحر» آن است كه به هنگام گفتن تكبيرها در نماز، دستان تا مقابل گودى زير گلو كه محلّ نحر است، بالا آورده شود كه اين زينت نماز است.(221) بر اساس روايات، آن دشمن كينه توزى كه به پيامبر اكرم جسارت كرد و او را ابتر خواند، پدر عمرو عاص بود. خداوند هم سبب ساز است هم سبب سوز. او مى تواند از يك فاطمه كوثر بيافريند و مى تواند افرادى را كه پسران رشيد دارند به فراموشى بسپارد. او مى تواند دريا را با زدن عصاى موسى خشك، «اِضرب بعصاك البحر فانفلق»(222) و با زدن همان عصا به سنگ، دوازده چشمه جارى سازد. «و اضرب بعصاك الحجر فانفجرت»(223) ----- 185) انبياء، 92. 186) مؤمنون، 52 . 187) طه، 14. 188) حجر، 49. 189) بقره، 186. 190) مؤمنون، 18. 191) نحل، 59 . 192) حج، 38. 193) حجر، 6. 194) قلم، 2. 195) رعد، 43. 196) يس، 3. 197) صافّات، 36. 198) يس، 69. 199) فرقان، 7. 200) فرقان، 20. 201) انعام، 164. 202) ناس، 1. 203) بقره، 144. 204) قيامت، 16. 205) حجر، 88. 206) اسراء، 29. 207) اسراء، 29. 208) اعراف، 2. 209) ضحى، 3. 210) طه، 114. 211) قلم، 4. 212) طه، 2. 213) توبه، 33. 214) ضحى، 5 . 215) توبه، 55 . 216) انعام، 68. 217) بقره، 13. 218) غاشيه، 17. 219) تكوير، 4. 220) حج، 36. 221) تفسير مجمع البيان. 222) شعراء، 63. 223) بقره، 60.
هدایت شده از أين عمار!....
- خداوند به وعده هاى خود عمل مى كند. در سوره ضحى، خداوند وعده ى عطا به پيامبر داده بود: «و لسوف يعطيك ربّك فترضى»(224) پروردگارت در آينده عطائى خواهد كرد كه تو راضى شوى. در اين سوره مى فرمايد: ما به آن وعده عمل كرديم. «انّا اعطيناك الكوثر» - فرزند و نسل عطيّه الهى است. «انّا اعطيناك الكوثر» - نعمت ها حتّى براى پيامبر اسلام مسئوليّت آور است. «اعطيناك... فَصلِّ» - در قرآن به نماز يا سجده شكر سفارش شده است. «فَصلِّ» - تشكّر بايد فورى باشد. «فَصلِّ» (حرف فاء براى تسريع است) - نوع تشكّر را بايد از خدا بياموزيم. «فَصلِّ» - در نعمت ها و شادى ها خداوند را فراموش نكنيم. «اعطيناك الكوثر فصلّ» - آنچه مى تواند به عنوان تشكّر از كوثر قرار گيرد، نماز است. «فَصلِّ» (نماز جامع ترين و كامل ترين نوع عبادت است كه در آن هم قلب بايد حضور داشته باشد با قصد قربت و هم زبان با تلاوت حمد و سوره و هم بدن با ركوع و سجود. مسح سر و پا نيز شايد اشاره به آن باشد كه انسان از سر تا پا بنده اوست. در نماز بلندترين نقطه بدن كه پيشانى است، روزى سى و چهار بار بر زمين ساييده مى شود تا در انسان تكبّرى باقى نماند. حضرت زهراعليها السلام در خطبه معروف خود فرمود: فلسفه و دليل نماز پاك شدن روح از تكبر است. «تنزيهاً لكم من الكبر») - دستورات دينى، مطابق عقل و فطرت است. عقل تشكّر از نعمت را لازم مى داند، دين هم به همان فرمان مى دهد. «فصلّ لربّك» - چون عطا از اوست: «انّا اعطينا» تشكّر هم بايد براى او باشد. «فصلّ لربّك» - قربانى كردن، يكى از راههاى تشكّر از نعمت هاى الهى است. (زيرا محرومان به نوايى مى رسند.) «و انحر» - هر كه بامش بيش برفش بيشتر. كسى كه كوثر دارد، ذبح گوسفند كافى نيست بايد شتر نحر كند و بزرگ ترين حيوان اهلى را فدا كند. «و انحر» - رابطه با خداوند بر رابطه با خلق مقدّم است. «فصلّ... و انحر» - انفاقى ارزش دارد كه در كنار ايمان و عبادت باشد. «فصلّ لربّك وانحر» - شكرِ عطا گرفتن از خدا، عطا كردن به مردم است. «اعطيناك الكوثر... وانحر» - نمازى ارزش دارد كه خالصانه باشد، «لربّك» و انفاقى ارزش دارد كه سخاوت مندانه باشد. «وانحر» - دشمنان پيامبر و مكتب او ناكام هستند. (كلمه شانِئ اسم فاعل است و شامل هر دشمنى در گذشته و حال و آينده مى شود. اگر مى گفت: «من شانك هو الابتر» تنها كسانى را كه در گذشته دشمنى كرده اند شامل مى شد و اگر مى گفت: «من يشونك هو الابتر» تنها دشمنان آينده را در برمى گرفت. «انّ شانئك هو الابتر».) - توهين به مقدّسات، توبيخ و تهديد سخت دارد. «انّ شانئك هو الابتر» - از متلك ها و توهين ها نهراسيم كه خداوند طرفداران خود را حفظ مى كند. «انّ شانئك هو الابتر» - زود قضاوت نكنيم و تنها به آمار و محاسبات تكيه نكنيم كه همه چيز به اراده خداوند است. (مخالفان، با مرگ پسر پيامبر و داشتن پسران متعدّد براى خود، قضاوت كردند كه پيامبر ابتر است، ولى همه چيز برعكس شد.) «انّا اعطيناك الكوثر... انّ شانئك هو الابتر» ----- 224) ضحى، 5 .
هدایت شده از أين عمار!....
پیام های سوره مبارکه کوثر از تفسیر استاد قرآئتی 👆👆👆👆👆👆 🌹🌹🌹🌹🌹
بسم الله الرحمن الرحیم مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِّنْهَا وَهُم مِّن فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ (89/نمل) وَمَن جَاء بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ (90/نمل) هر كس كار نيكى بياورد، پس براى او (پاداشى) بهتر از عملش خواهد بود، و آنان از هراس آن روز ايمن هستند. و هركس كه كار بدى بياورد، پس به رو در آتش (دوزخ) سرنگون شوند، (به آنان گفته شود:) آيا جز آنچه مى كرديد سزا داده مى شوید. نکته های تفسیری آیات۸۹و۹۰/النمل از استاد قرآئتی 👇👇كلمه ى «كُبّت» به معناى سرنگون شدن است. لذّت ها، طغيان ها و تندروى هايى كه در اثر گناه در دنيا پيدا مى شود، در قيامت با سوختن در آتش، به ذلّت و خوارى تبديل خواهد شد. يكى از بركات قرآن آن است كه راه را براى رشد و سعادت همگان باز كرده و فرموده است: هر كس كار نيكى انجام دهد، پاداشى بهتر از آن به او عطا مى شود؛ بدون اين كه سنّ و نژاد و جنسيّت در كار باشد. نيكى را نيز مطلق بيان كرده «الحسنة» تا تمام نيكى ها را شامل شود، قبول رهبرى حقّ، راه حقّ، كلام حقّ، شغل حقّ، انتخاب حقّ و... كه در روايات به بعضى از اين نمونه ها اشاره شده است، لكن هر كار نيكى از هر كسى كه باشد، اگر با ريا، غرور، عجب و گناه از بين نرود و سالم به مقصد برسد، پاداش مضاعف دارد. «مَن جاء بالحسنة» در دو آيه قبل خوانديم كه بعد از نفخه ى صور همه در هراسند، جز آن كس را كه خداوند بخواهد. در اين آيات مى فرمايد:‌ خداوند كسانى را از هراس و فزع درامان قرار مى دهد كه نيكى را با خود به صحنه ى قيامت بياورند. پیام های👈 آیات۸۹و۹۰/نمل از استاد قرآئتی👈 علم خداوند به كارهاى نيك ما، عامل تشويق به انجام نيكى ها است. «انّه خبير بما تفعلون مَن جاء بالحسنة» - مهم تر از انجام كار نيك در دنيا، بردن آن به صحنه ى قيامت است. «مَن جاء بالحسنة فله خير منها» - آينده در گرو اعمال ماست. «من جاء ... فله ...» (هر عملى عكس العملى دارد). - نيكى ها را قبل از منكرات مطرح كنيم. «من جاءبالحسنة»، سپس «من جاءبالسيئة» - براى رشد خوبى ها، تشويق خوبان ضرورى است. «من جاء - فله خير منها» - تشويق و تهديد، در كنار هم موثرند. «من جاء بالحسنة - من جاء بالسيئة» - پاداش هاى الهى برتر از كار ماست. (پاداش بعضى كارها دو برابر است، «الضِعف»(108) بعضى چند برابر «اَضعافاً»(109) بعضى ده برابر «فله عَشر»(110) تا هفتصد برابر و بيشتر، كه «خيرٌ منها» همه ى آنها را شامل مى شود. - نيكوكارى، عامل نجات در قيامت است. «مَن جاء بالحسنه - مِن فزع يومئذ آمنون» - بهتر بودن پاداش هاى الهى مطلق است، هم از نظر زمانى ابدى است و هم از نظر مقدار، چند برابر عمل ماست. «خيرٌ منها» - بالاتر از عذاب، خوارى انسان است. «كُبَّت وجوههم» - كيفرهاى الهى بازتاب اعمال و تجسّم عملكرد ماست. آرى كسانى كه بعد از شنيدن حقّ، روى خود را از آن بر مى گردانند، در آن روز با صورت به دوزخ مى افتند. «هل تجزون» - پاداش هاى الهى، چند برابر است؛ «خيرٌ منها» ولى كيفرهاى او يك برابر و عادلانه است. «ما كنتم تعملون» - معاد جسمانى است. «وجوههم» - اعمال انسان در قيامت مجسّم شده وانسان را گرفتار مى كند. «هل تجزون الاّ ما كنتم تعملون» ----- 108) سبأ، 37. 109) بقره، 245. 110) انعام، 160.
هدایت شده از 🌸هم قدم تا بهشت🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 ماجرای هجوم به خانه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و حوادث پس از آن 🎙 از زبان رهبر معظم انقلاب @HamGhadamtabehesht1400
هدایت شده از 🌸هم قدم تا بهشت🌸
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم🌿 ◾️زیارت حضرت فاطمه زهرا (س) اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ نَبِىِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ حَبيبِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَليلِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ صَفىِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ اَمينِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ اَفْضَلِ اَنْبِياءِ اللهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِكَتِهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِّيَةِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سِيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمينَ مِنَ الاَْوَّلينَ وَالاْخِرينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللهِ وَخَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سَيِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الصِّدّيقَةُ الشَّهيدَةُ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ ، اَلسـَّلامُ عـَلَيْكِ اَيَّتـُهَا الْفاضِلـَةُ الزَّكِيـَّةُ ، اَلسـَّلامُ عـَلَيْكِ اَيَّتـُهَا الْحَوْراءُ الاِْنْسِيَّة التماس دعا🤲🏻 🏴 @HamGhadamtabehesht1400
خطبه ۲۶نهج البلاغه 👇از خطبه هاى آن حضرت است در وصف حال مردم جاهلى و دوران سکوت خود : خداوند محمّد صلّى اللّه علیه وآله را به عنوان بیم دهنده عالمیان، و امین بر قرآن برانگیخت، و شما ملّت عرب در آن وقت داراى بدترین دین، و در بدترین خانه بودید، منزلتان در میان سنگهاى سخت، و در بین مارهاى زهردار بود، آب تیره مى نوشیدید، غذاى خشن مى خوردید، خون یکدیگر را مى ریختید، قطع رحم مى کردید، بتـان در میـان شـما نصب شـده بـود، و گناهـان به شـما بسته بـود. و از این خطبه است: نظر کردم جز اهل بیتم یارى برایم نبود، از اینکه آنان را در جنگ نابرابر به دست مرگ سپارم دریغ کردم، چشم بر خاشاک در دیده بستم، زهر غم و غصه آشامیدم، و بر فروبردن خشم صبـر ورزیـدم، و بر حادثـه تلخ تر از درخت علقم پایـدارى کـردم. و از این خطبه است:درباره معاویه و عمرو عاص عمروعاص با معاویه بیعت نکرد مگر با این شرط که ثمنى به او پرداخت کند، پس پیروز مباد دست فروشنده، و رسوا باد عهد خریدار. اکنون آماده جنگ شوید، و ساز و برگ جهاد آماده کنید، شعله هاى جنگ زبانه مى کشد، و روشنایى آن سر کشیده. پایدارى را شعار خود کنید، که بهترین وسیله پیروزى است.