30_ahd_01.mp3
1.82M
سلام امام زمان🥰❤️
آغاز روزم رو با سلام و صحبت باشما آغاز میکنم آقای خوبی ها
.
.
اگه هنوز عضو نیستی یا علی👇🔗
https://eitaa.com/joinchat/2864513303C46e26b8fd5
#قرآن_بخوانیم❤️
⚘️ای پیامبر آنچه از کتاب (قرآن) به تو وحی شده است تلاوت کن».⚘️
کهف/سوره۱۸، آیه۲۷
#قرآن
#هرروز_یک_صفحه
#ثواب
#نشر_حداکثری
اگه هنوز عضو نیستی یا علی👇🔗
https://eitaa.com/joinchat/2864513303C46e26b8fd5
11.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باتعجب گفت :
مگه شما زیارت نمیرین؟؟؟
.
.
داستانی جالب از حاج آقا عالی
اگه هنوز عضو نیستی یا علی👇🔗
https://eitaa.com/joinchat/2864513303C46e26b8fd5
#استوری
#نهجالبلاغه
#امیرالمؤمنین
اگه هنوز عضو نیستی یا علی👇🔗
https://eitaa.com/joinchat/2864513303C46e26b8fd5
.
.
همسرداری
به سبک علمای دین🩵
.
.
اگه هنوز عضو نیستی یا علی👇🔗
https://eitaa.com/joinchat/2864513303C46e26b8fd5
.
.
گاهی نعمت هایی که کوچک میشماری
آرزوی دیگران است....
شکرگزار باشیم حتی برای کوچیک ترین دلخوشی های زندگی💚🌱
.
.
اگه هنوز عضو نیستی یا علی👇🔗
https://eitaa.com/joinchat/2864513303C46e26b8fd5
#رمان_جانان_من
#پارت۱۸
❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥
جلوی خانه ایستادم، در را باز کردم و وارد شدم.
از بین شیار های ریزی که روی دروازه بود چک کردم ببینم رفته یا نه؟
از کنار خانه مان گذشت و رفت.
نمیدانم چرا برای این اتفاق دلم قنج رفت.
حتما فشار استرس باعث شده هیجاناتم الکی فوران کنند و این احساس را داشته باشم.
بعد از صحبت کردن با مادرم ،خودم را به اتاقم رساندم و بعد از مرور کردن اتفاقات امروز نفس عمیقی کشیدم و سعی کردم استراحت کنم.
غرق در افکارم شدم و خوابم برد.
با صدای زنگ تلفنم از خواب پریدم.
📲📲📲📲📲
با دلهره نگاهی به صفحه گوشی انداختم.
با دیدن نام سمانه نفسم را با حرص بیرون دادم.
با خودم گفتم،او که می دانست من حالم خوش نیست چرا به تلفن مادرم زنگ نزده بود؟
با بی حوصلگی جواب دادم:
الو سلام بله؟
سلام نکرده شروع کرد،
سمانه: نرگس واقعا که. میخواستی آبروی منو پیش داداشم ببری؟ خیالت راحت شد؟
میخوای خودتو شیرین کنی پیشش؟ که چی؟
فکر کردی من میزارم داداشم سمت تو بیاد؟
میمردی خودت تنها میومدی که آبروم نره؟
هضم حرفهایی که میزد برایم سخت بود.
اینکه اینقدر بی چشم و رو بود که به جای تشکر این حرفهارا می زد باعث میشد از عصبانیت منفجر شوم.
دوست نداشتم حتی یک لحظه دیگر صدایش را بشنوم.
نرگس: فقط خفه شو سمانه، فقط خفه شو.
خیلی بی چشم و رویی.
تلفن را با عصبانیت قطع کردم و بی معطلی شماره سلمان را گرفتم.
دوست نداشتم او هم دچار سو تفاهم شود و فکر کند من برای اینکه او را به خودم نزدیک کنم ماجرای سمانه را با او در میان گذاشتم.
📱📱📱
نرگس: الو سلام آقا سلمان.
سلمان: سلام نرگس خانم خوبی؟ چیزی شده؟
نرگس: بله شده خیلی هم شده. لطفا تا آخر حرفای من هیچی نگو.
سلمان:ب..باشه
نرگس:ببین من اگه بهت گفتم سمانه داره چه غلطی میکنه واسه این بود که دلم شورشو میزد. و سمانرو مثل خواهرم میدونستم.
هیچ قصد و نیتی ام واسه نزدیک شدن به تو و این چرت و پرتارو نداشتم.
لطف کن به خواهر بی چشم و روت بگو دیگه شماره ی نحسشو روی گوشیم نبینم.
واسه من سمانه مرده، توام دیگه بهم زنگ نزن لطفا.
خداحافظ.
قطع کردم. آنقدر عصبانی بودم که حتی نمیتوانستم بیشتر از این صبحت کنم.
سلمان چندین بار پشت سر هم با تلفنم تماس گرفت.
شماره هردو را مسدود کردم و تلفنم را گوشه ی اتاق پرت کردم.
با شنیدن صدای مادرم که با تلفن صحبت می کرد و به سمت اتاقم می آمد خودم را به خواب زدم. و پتو را روی سرم کشیدم.
مادر: نرگس جان مامان خوابیدی؟
نرگس؟
سلمان جان خاله نرگس داره استراحت میکنه .
بعدا میگم بهت زنگ بزنه.
این را گفت و از اتاقم خارج شد.
نیم ساعتی گذشت و صدای زنگ در خانه مان به صدا در آمد.
.
.
30_ahd_01.mp3
1.82M
سلام امام زمان🥰❤️
آغاز روزم رو با سلام و صحبت باشما آغاز میکنم آقای خوبی ها
.
.
اگه هنوز عضو نیستی یا علی👇🔗
https://eitaa.com/joinchat/2864513303C46e26b8fd5
#قرآن_بخوانیم❤️
⚘️ای پیامبر آنچه از کتاب (قرآن) به تو وحی شده است تلاوت کن».⚘️
کهف/سوره۱۸، آیه۲۷
#قرآن
#هرروز_یک_صفحه
#ثواب
#نشر_حداکثری
اگه هنوز عضو نیستی یا علی👇🔗
https://eitaa.com/joinchat/2864513303C46e26b8fd5