eitaa logo
همراهان کیانمهر
67 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
52 فایل
#همسنگران‌جهادتبیین علمی-تربیتی-اجتماعی-سیاسی-فرهنگی
مشاهده در ایتا
دانلود
نکته مهم آن است که حق الناس لذت عبادت را از آنان سلب می کند. پسر مرحوم حاج شیخ عباس قمی نقل می کردند چهل سال به یاد دارم که ایشان یک ساعت قبل از اذان صبح بر می خاست و ما با صدای هق هق شبانه پدر از بستر بلند می شدیم. شبی دعوت به باغی شدیم، شام خوردیم و شب در همان باغ خوابیدیم، پدر آن شب نه برای نماز شب و نه برای نماز صبح بیدار نشد. زمانی که برخاست پنج دقیقه به طلوع آفتاب مانده بود و خلاصه نماز را خواندند ولی بسیار ناراحت بودند، وقتی به منزل بازگشتیم پدر به تحقیق پرداخت که صاحب اصلی باغ را بشناسد و متوجه شد باغ متعلق به رباخوارترین فرد در آن شهر و معروف به بانک بعد از ظهر است. کسانی که مشکل در پرداخت بدهی دارند بعد از ظهرها نزد این فرد، در این باغ می آیند و از او پول نزول می گیرند. پدر تا چهل شب موفق به خواندن نماز شب نشدند. طولانی ترین آیه قرآن در باب حق الناس است یعنی در سوره بقره آیه 282 در مورد قرض می باشد که چطور قرض داده شود تا حق کسی پایمال نگردد
چندحکایت کوتاه👇
حاج میرزا علی محدث زاده، پسر مرحوم حاج شیخ عباس قمی گفت: جلد سیزدهم کتاب بحارالانوار، به امانت نزد پدرم بود، بعد از فوت ایشان به وسیله ی برادرم محسن آقا به صاحبش رساندم. شب بعد خواب پدرم را دیدم، گوشم را گرفت و گفت: کتاب را دادی، چرا جلدش را شکستی؟ از خواب بیدار شدم، به محسن گفتم: کتاب که سالم بود، مگر تو جلدش را شکستی؟ گفت:زمین کوچه گِل بود و من زمین خوردم، لذا گوشه ی جلد کتاب تا شد. کتاب را گرفته و صحافی کرده و پس دادیم. پس از سه روز، طلبه ای به منزل ما آمد و گفت: دیشب آقای حاج شیخ عباس را در خواب دیدم، گفت: برو به علی بگو جلد کتاب را درست کردی، من آسوده شدم، خدا عاقبتت را به خیر کند.
مرحوم صدرا از علمای اراک، هشتاد سال قبل، از دنیا رفت. پسر ایشان گفت: پس از یک هفته پدرم را در خواب دیدم و پرسیدم: حال شما چه طور است؟ گفت: خوب است، ولی برای آن که یک شاهی پول گل گاو زبان، به یِزْقِل یهودی ـ عطار سر کوچه ـ بدهکارم، سینه ام می سوزد. به یزقل یهودی مراجعه کردم و گفتم: آیا پدرم به شما بدهکار است؟ گفت: دو هفته قبل یک شاهی از من گل گاو زبان خرید و پولش را نداد. بدهی پدر را دادم و این جریان را به کسی نگفتم. پس از چند روز یکی از دوستان به من مراجعه کرد و گفت: دیشب پدرت را در خواب دیدم گفت: به احمد بگو پول یزقل را دادی، سینه ام راحت شد.
مرحوم حاج آقا رضا خراسانچی گفت: عموی من حاج علی اکبر در اواخر عمر فلج شد و آب از دهانش می ریخت و نمی توانست درست حرف بزند، به طوری که حرف «ر» را «ل» می گفت. روزی به من گفت: من فردا میلَمْ. من فهمیدم که می خواهد بگوید من فردا می میرم. ولی با خود گفتم شاید می خواهد بگوید: من می خواهم به مشهد بروم. گفتم: هوا سرد است، بهتر است به مشهد نروید. گفت: نه، میگم من میلَمْ (یعنی می میرم). این را گفت و فردای آن روز مرد. رمضان باغبان، روزی به من مراجعه کرد و گفت: دیشب، حاج علی اکبر را خواب دیدم که در باغ وسیعی بود، حالش را پرسیدم، گفت: خیلی خوبم، ولی پنج ریال به نانوای نزدیک منزل بدهکارم. بابت یک عدد نان، بیست تومانی به وی دادم، چون بقیه اش را نداشت بدهد، گفت: طلبم باشد. گفتم: من می میرم و ورثه ی من طلبت را نمی دهند. گفت: اشکال ندارد، فعلاً از جهت این پنج ریال ناراحتم. آقای خراسانچی گفت: نزد نانوا رفتم و به او گفتم: از حاج علی اکبر چیزی طلبکاری؟ گفت: بله، یک نان خرید و به جای 5 ریالی بیست تومانی داد، من پول خُرد نداشتم و گفتم: بماند. گفت: من می میرم و ورثه ام پول تو را نمی دهند. معلوم شد این خواب، از رؤیاهای صادقه بوده است، پنج ریال به او دادم.
بنده در سفری که از قم به تهران می آمدم، با مسافری از اهالی کاشان هم صحبت شدم و سخن از بقای روح شد. گفت: در این حرف، جای هیچ گونه تردیدی نیست. برادرم، به دل درد شدیدی مبتلا شد و از دنیا رفت. بعد از دو سال او را در خواب دیدم و به او گفتم: برادر! چرا در این مدت به خوابم نیامدی؟ گفت دو سال است گرفتارم. علتش را پرسیدم. گفت: روز آخر عمرم از فلان شخص و در فلان محل، خاکه ذغال خریدم و پنج ریال به او بدهکار شدم و فرصت نشد بدهی ام را پرداخت نمایم، لذا دو سال است گرفتار عذابم. این پول را بدهید تا آزاد شوم. صبح روز بعد، به محلی که گفته بود رفتم و به صاحب دکان گفتم: آیا دو سال قبل شخصی به این نام از شما خاکه ذغال خرید و پنج ریال بدهکار شد؟ دفترش را باز کرد، اسم برادرم در آن نوشته بود. پولی به او داده و رضایتش را فراهم کردم. شب بعد برادرم در خواب به خواهرم گفته بود: چون برادرم پول خاکه ذغال را پرداخت، آزاد شدم. نکته ی جالب این که من این مطلب را به خواهرم نگفته بودم، تا کسی بگوید خواهرم به واسطه ی سابقه ی ذهنی این خواب را دیده است. امینی گلستانی
والسلام من اتبع الهُدی ابوالفضل نبوی ۲۹تیر۱۴۰۱
بسم الله الرحمن الرحیم تبیین دو روایت از امام کاظم علیه السلام در روز ولادت حضرتش که بعد از نماز عصر تقدیم نمازگزاران محترم اهل مسجد جامع کیانمهر گردید: 👇👇👇👇👇👇👇👇
💠 حضرت امام موسی کاظم علیه‌السلام در روایتی می‌فرمایند: مَنِ استَوى‏ یوماهُ فَهُوَ مَغبُونٌ هر کسى که دو روزش مساوى باشد (و روز بعد بهتر از روز قبل نباشد) مغبون است. 📚بحار الأنوار، ج. ۷۸، ص. ۳۲۶، ح. ۵، نکته: ۱: مغبون یعنی زیان دیده . زیان کشیده .زیانکار ۲: زیان دیده یا از سودِ سرمایه یا از اصلِ سرمایه زیان می‌بیند ۳: فخر رازی مفسر اهل سنّت می‌گوید: من در تفسیر قرآن به این سوره که رسیدم نمی‌دانستم که «لفی خسر» را چگونه معنا کنم. از بس فکر کردم خسته شدم و گفتم این سوره را بگذارم و برویم سراغ سوره‌های دیگر تا فرجی شود. گفت: گرمم بود و آتش از آسمان می‌بارید. گذرم به نزدیک بازار افتاد و دیدم کسی با التماس فراوان به مردم می‌گوید: مردم جنس مرا بخرید که اگر نخرید سرمایه‌ام را از دست می‌دهم و همه‌اش نابود می‌شود. نگاه کردم دیدم او یخ فروش است. یک قالب یخ آورده، هوا هم گرم است و یخ هم در حال آب شدن، و او التماس می‌کند که از من بخرید. من معنای «لفی خسر» را از این یخ فروش فهمیدم. گروهی هستند که یخ عمرشان در آفتاب دنیا آب می‌شود و آخرش هم هیچ چیزی دریافت نمی‌کنند و این معنای خسران است. برای فهمیدن معنای خسران باید حساب کنیم که هفته‌ای که بر ما گذشت از چند مریض عیادت کردیم و به دیدن چند مجروح جنگی رفتیم و چند نماز خالصانه خواندیم، از چند غیبت که پیش آمد کناره جستیم و چند نفر را با خدا آشتی دادیم، همچنین چقدر از آن‌هایی را که می‌خواستند به خاطر سختی‌هایی که بر ما تحمیل می‌شود از کوره دربروند نصیحتشان کردیم و گفتیم صبر کنید که از پس صبر، شیرینی است، و نیز چند بار به زیارت پدر و مادر رفتیم و چند صله رحم انجام دادیم. بنابراین، این سرمایه را نباید برایگان از دست بدهیم. ۴: در روایت نمی‌فرماید امروزش بدتر از دیروزش باشد زیان دیده است بلکه میفرماید امروزش با دیروزش برابر باشد زیان دیده است.
✍حال اگر بخواهیم مغبون و زیان دیده نباشیم چه کنیم⁉️ حضرت امام موسی کاظم علیه‌السلام در روایتی دیگر دستورالعملی برای آن دارد👇 💠حضرت امام موسی کاظم علیه‌السلام میفرماید: لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسِبْ نَفسَهُ فی کُلِّ یَومٍ فَإنْ عَمِلَ حَسَناً استَزادَ اللهَ و إنْ عَمِلَ سیّئاً اسْتَغفَرَ اللهَ مِنهُ و تابَ اِلَیهِ از مانیست کسی که هر روز حساب خود را نکند، پس اگر کار نیکی کرده است از خدا زیادی آن را بخواهد، واگر بدی کرده، از خدا آمرزش طلب نموده و به سوی او توبه نماید. 📚 اصول کافی ج. ۴ ص. ۱۹۱ نکته: ۱: شیعه برنامه دارد و برای تعالی و رشد و قدم برداشتن در راه خدا و رسیدن به اهداف الهی خود نیاز به برنامه دارد و بدون برنامه زیان خواهد دید. ۲: برنامه داشتن و حساب کردنِ عمل سبب میشود انسان خطاهایش کم و مُحسناتش افزایش یابد و در صدد رفع زشتیهای خویش برآید و تلاشش را نسبت به نیکی‌ها افزایش دهد. مجاهده می‌کند و مراقبه دارد.
✍بهترین عمل و اقدامی که باید در برنامه‌ی یک شیعه باشد چیست❓ ❤️أفضَلُ العِبادَةِ بَعدِ المَعرِفَةِ إِنتِظارُ الفَرَجِ بهترین عبادت بعد از شناختن خداوند، انتظار فرج و گشایش است. نکته: ۱: انتظار عوامانه‌ی منفعالانه و بی حرکت نه، بلکه انتظار فعّالانه هدفمند با اقداماتی در جهت ظهور