✍ روشن است از آنجا که «حارث» حق را نشناخته بود در #دو_راهی حق بودن امام علی(ع) و اصحاب جمل! دچار سرگردانی شد و به حضرتشان عرضه داشت که نمیتوانم بپذیرم که برپا کنندگان جنگ جمل با آن جایگاههایی که در تاریخ اسلام داشتهاند، دچار گمراهی شوند❗️
اینجا است که امام(ع) در پاسخ فرمود که تو فردی #سطحینگر هستی و #شعاعاندیشه و تحلیل تو بسیار محدود است؛ و به همین دلیل دچار حیرت شدهای!
این سرگردانی تو از آنجا ناشی میشود که گمان کردی مگر ممکن است شخصیتهایی؛ مانند طلحه، زبیر و... که از مجاهدان صدر اسلام بودند و در کنار پیامبر(ص) شمشیر زدند، دچار انحراف شده و در خط باطل حرکت کنند⁉️
تو معیار درست و صحیحی را در شناخت حق انتخاب نکردی؛ و تلاش نکردی که ابتدا حق را بشناسی و بعد بنگری که اکنون چه افرادی در مسیر حقاند و چه افرادی در مسیر باطل، بلکه تنها به گذشته افراد نگریستی❗️
با توجه به چنین تصوری از حق که به نادرست در میان اقشاری از اجتماع رواج داشت، امام علی(ع) در گزارشی دیگر میفرماید:
دین خدا به شخصیّت و موقعیّت افراد شناخته نمیشود، بلکه باید به دنبال نشانی از حق بود تا بتوان درک درستی از دین داشت.
حق را بشناس، اهلش را نیز خواهى شناخت.
اى حارث(همدانی)، حق بهترین گفتار است، و کسى که از آن #فاش سخن گوید مجاهد در راه خدا است، و من به حق با تو سخن میگویم، به من گوش فرا ده، و سپس آن را به افرادی که رأیى محکم و عقلى پسندیده دارند #بازگو کن
آنچه علی(ع) در صدد بیان آن بوده، این است که نباید انسانها را #حتیبابهترینسوابق، معیار شناخت حق قرار داد؛ چرا که معیار حق دین خدا است و شناخت حق و حقیقت نیاز به اندیشه و تفکر دارد؛ لذا شخصیتها و اندیشههایشان را باید با معیار و ملاک حق و حقیقت محک زد و سنجید؛ بنابر این هیچ شخصیت، اندیشه، جمعیت و جامعهای مساوی با حق، و یا معیار و ملاک حق نیستند.
حتی فراتر از این، عبودیت و بندگی خدای متعال نیز از آن جهت بر بندگان لازم است که او حق است، و حقانیت خود را از طریق آیات و نشانههای روشن خود بر انسانها ثابت کرده است.
آنجا که میفرماید:
«سَنُریهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فی أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَق»
زود باشد که آیات قدرت خود را در آفاق و در وجود خودشان به آنها نشان دهیم تا برایشان آشکار شود که او حق است.
و یا میفرماید:
«ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّهُ یُحْیِ الْمَوْتَى وَأَنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»
[آرى،] این بدان سبب است که خدا خود حق است و آنچه به جاى او مىخوانند آن باطل است، و این خدا است که والا و بزرگ است.
🔹 اما اگر مشاهده میشود که پیامبران و امامان(ع) ملاک تشخیص حق قرار گرفتهاند؛ از آنرو است که آنها از طرف پروردگار به عنوان #تجسم_عینی_حق معرفی شدهاند؛ لذا است که پیامبر اسلام میفرماید:
«... عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَهُ لَا یَفْتَرِقَانِ حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض ...»
على با حق است و حق با او است، از هم جدا نشوند تا سر حوض بر من در آیند.
لاالهالّاالله» صرفاً یک مسئلهی اعتقادی و ذهنی محض نیست؛ «لاالهالّاالله» #منشأ_اثر است، #منشأ_عمل است.
👈 برای همین هم بهمجرّدی که پیغمبر فرمود: قولوا لا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ تُفلِحوا، صاحبان زر و زور در همان محیط محدود و کوچک مکّه در مقابل او صفآرایی کردند؛ بعد در مدینه که دولت اسلامی تشکیل شد، باز حکومتها و امپراتوریها و قدرتهای جهانی در مقابل اسلام صفآرایی کردند؛ این صفآرایی از روز اوّل تا امروز وجود داشته است و از روز اوّل تا امروز، عقبنشینی در این مصاف، سرنوشت باطل بوده است و پیشروی، سرنوشت حق بوده است. همان جمعیّت محدودی که در مکّه با آن فشار زندگی میکردند، امروز یک جامعهی عظیم بشری است با افتخارات فراوان، با امکانات فراوان و با امید فراوان و با آیندهی روشن. این را باید فهمید: امّت اسلامی باید از بُن دندان به توحید برگردد.
امامخامنهای
۱۳۹۷/۰۱/۲۵
اگر کسى خیال کند که اسم اسلام موجب میشود که با جمهورى اسلامى مخالف باشند، نه، اسم اسلام و ظواهر اسلامى و تشریفات اسلامى هیچ کس را به مخالفت وادار نمیکند.
👌 امام یک وقتى در یکى از صحبتهایشان میفرمودند:
وقتى که #انگلیسیها در دههى دوّم قرن بیستم - هزار و نهصد و خردهاى - آمدند وارد عراق شدند و مسلّط شدند، بعد آن فرماندهى نظامى انگلیسى دید یک نفرى فریادى بلند کرده، دارد صدایى میزند، دستپاچه شد - روى مناره یک کسى #اذان میگفت - پرسید این سرو صدایى که هست چیست؟
گفتند اذان میگوید.
گفت علیه ما است؟
یکى گفت نه؛
⚠️گفت خب، هرچه میخواهد بگوید.
اذانى که علیه او نباشد، «اللهاکبر» ى که او را کوچک نکند، خب هرچه میخواهد بگوید، بگوید. مسئله مسئلهى اسم اسلام و تشریفات اسلامى نیست.
امروز کشورهایى اسم اسلام را دارند، تشریفات اسلامى را هم کموبیش دارند، امّا نفتشان در اختیار استکبار است، امکاناتشان در اختیار استکبار است، منابع حیاتىشان در اختیار آنها است؛ هیچ مخالفتى با آنها نیست، خیلى هم دوستند.
امامخامنهای
۱۳۹۳/۰۴/۱۶
✍ شاید بتوان گفت امروز برخی از منبرها و تریبونها و مساجد و مجموعهها توحیدی نیستند و صدای آنها علیه شیطان و شیاطین و مستکبرین نیست و شاید برخی به این مدل ترغیب میکنند تا محفوظ بمانند.
برخی اندک هم چوب دشمنشناسی خود را خورده و میخورند.
[صفآرایی سه جریان قاسطین و ناکثین و مارقین در مقابل امیرالمؤمنین(ع)]
جبههی سوم، جبههی مارقین بود.
مارق، یعنی گریزان.
✍ در تسمیهی اینها به مارق، اینگونه گفتهاند که اینها آنچنان از دینگریزان بودند که یک تیر از کمان گریزان میشود!
وقتی شما تیر را در چلّهی کمان میگذارید و پرتاب میکنید، چطور آن تیر میگریزد، عبور میکند و دور میشود! اینها همینگونه از دین دور شدند.
⚠️ البته اینها متمسّک به ظواهر دین هم بودند و اسم دین را هم میآوردند.
اینها همان خوارج بودند؛ گروهی که مبنای کار خود را بر فهمها و درکهای انحرافی - که چیز خطرناکی است - قرار داده بودند.
دین را از علیبنابیطالب که مفسّر قرآن و عالم به علم کتاب بود یاد نمیگرفتند؛ اما گروه شدنشان، متشکّل شدنشان و به اصطلاح امروز، گروهک تشکیل دادنشان سیاست لازم داشت.
✅این سیاست از جای دیگری هدایت میشد.
نکتهی مهم اینجاست که این گروهکی که اعضای آن تا کلمهای میگفتی، یک آیهی قرآن برایت میخواندند؛ در وسط نماز جماعت امیرالمؤمنین میآمدند و آیهای را میخواندند که تعریضی به امیرالمؤمنین داشته باشد؛ پای منبر امیرالمؤمنین بلند میشدند آیهای میخواندند که تعریضی داشته باشد؛ شعارشان «لاحکم الا للَّه» بود؛ یعنی ما حکومت شما را قبول نداریم، ما اهل حکومت اللَّه هستیم؛ این آدمهایی که ظواهر کارشان اینگونه بود، سازماندهی و تشکّل سیاسیشان، با هدایت و رایزنی بزرگان دستگاه قاسطین و بزرگان شام - یعنی عمروعاص و معاویه - انجام میگرفت! اینها با آنها ارتباط داشتند.
#اشعثبنقیس، آنگونه که قرائن زیادی بر آن دلالت میکند، فرد ناخالصی بود.
یک عدّه مردمان بیچارهی ضعیف از لحاظ فکری هم دنبال اینها راه افتادند و حرکت کردند. بنابراین، گروه سومی که امیرالمؤمنین با آنها مواجه شد و البته بر آنها هم پیروز گردید، مارقین بودند.
در جنگ نهروان ضربهی قاطعی به اینها زد؛ منتها اینها در جامعه بودند، که بالاخره هم حضورشان به شهادت آن بزرگوار منتهی شد.
امام خامنهای
۱۳۷۷/۱۰/۱۸
بیانات در خطبههای نمازجمعه
✍ تشخیص حقّ و عمل به آن ، همواره دشوار بوده و همواره 1⃣ #اندک انسانهایی توانسته اند در این دو میدان به طور کامل #موفّق باشند. 2⃣ گروهی در هر دو میدانِ شناخت و عمل، #بازنده شده اند؛ 3⃣ گروه دیگری نیز گرچه در میدان شناخت حقّ، موفّق شده اند ولی در میدان عمل #بازمانده بوده اند.
👌 قضاوت و داوری در مورد حق یا باطل بودن دیدگاهها, مواضع و عملکرد یک فرد یا یک گروه , در گرو سنجش آن با #معیارها و #ملاکهای صحیح حق و باطل است و نمیتوان بدون در نظر گرفتن این معیارها و تنها بر اساس احساسات یا سلایق مختلف حق و باطل رامشخص نمود.⚠️
و السلام علی من اتبع الهدی
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍نوجوانی پدر را گفت: پدرم! آیا تحصیل نان کنم، یا تحصیل دین؟!
📿پدر گفت: هردو لازم است، اما تحصیل دین لازمتر!!! پسر نزد کوزهگری رفت تا حرفه کوزهگری بیاموزد.
🕌شبی پدر به پسر گفت: برخیز به مسجد رویم که عالِم بر منبر از کلام خدا میگوید. پسر گفت: خستهام! و پدر تنها به مسجد رفت.
🌏چهل روز پدر، پسر را گفت: نصیحت پدر را گوش کن! بدان کسبِ علم از کسبِ نان واجبتر است.
💎خداوند مقرر فرموده است حتی اگر برای کسبِ نان تلاش نکنی، تو را مسکین نام نهاده و کسی را واجب کرده زکاتش را که همان سهمِ دنیا و نانِ توست، بر درب منزل تو آورد تا تو از گرسنگی نمیری!
📚ولی اگر برای طلبِ علم، از منزل خود خارج نشوی، هیچ کس را زکاتی واجب نفرموده است درب منزل تو را بکوبد و آن را بر تو تقدیم نماید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌حاج قاسم سلیمانی:
من تو جنگ نه درجه داشتم، نه حاجی بودم، نه طایفهی بزرگی داشتم، نه پارتی داشتم، نه عضو حزب اصولگراها بودم، نه عضو حزب اصلاحطلبها بودم... اما از هزاران نفر تبعیت میکردم، یک نمونه تمرّد نکردم.
➖چرا فکر میکنیم ابتدا باید همه چیز داشته باشیم بعد شروع کنیم!!!
ــــــــــــــــــــــ
#جهاد_تبیین
#بصیرت_رسانه
#ولایت_پذیری
ـــــــــــــــــــــــ
@idoalborz_karaj
هدایت شده از ابوالفضل نبوی نجمآبادی
بسم الله
✨ ویژه اول هر ماه
👈 باتوجه به درخواست متعدد عزیزان برای مشارکت در ذبح قربانی ، جهت تقرب به خداوند ورفع بلا از تمام انسانها خصوصا مردم ایران و شادی روح گذشتگان و توزیع بین خانوادههای نیازمند ، شماره کارت ویژه ذبحقربانی بحضور ارسال میگردد:
جهت قربانی اول هر ماه :
👈 کل نیاز هر قربانی: ۴۰۰ سهم ۱۰٫۰۰۰ تومانی
بهترین مشارکت با حداقل مبلغ
👌فقط حداقل ۱۰هزار تومان
#میزانتهیهسهامآزاد_است
💎 شماره کارت :
5894631502484512
به نام ابوالفضل نبوی
✍ خدا از شما قبول نماید. نیازی به ارسال رسید نمیباشد، چون این کارت اختصاص به این امر دارد و مبالغ واریزی فقط در همین امر هزینه میگردد.
✍ در هر روز از ماه که تمایل داشتید میتوانید مبلغ را واریز نمایید، امّا اول هر ماه ذبح قربانی انجام و توزیع میشود.
باتشکر
هدایت شده از ابوالفضل نبوی نجمآبادی
استقبال از تیم ملی
امشب 21:30
فرودگاه امام خمینی
هدایت شده از ابوالفضل نبوی نجمآبادی
💬 میگفت :
🔹️ دو جا افراد خانوادهدار و همینطور غیر جَوزدهها از اغتشاشگران غربال شدند.
🔸️ یکی اونجایی که در خیابانهای حرف رکیک عادی شد و از #دانشگاه_شریف شروع شد.
🔹️ یکی اونجایی که بعد باخت تیم ملی رفتن تیم آمریکا رو تشویق کردن.
مردم فهمیدن خروجی این #مثلا_انقلاب چیه
هدایت شده از روشنگری
❌ اونایی که میگن چرا مراجع موضع نمیگیرن
اینا چیه پس!؟👆
📸 مروری بر مواضع برخی از مراجع، بزرگان و نهادهای حوزوی در فتنهی اخیر
🔹این موارد، تنها بخشی از واکنشها و پیامهای حوزویان در رابطه با #اغتشاشات اخیر است.
🆘 @Roshangari_ir
هدایت شده از 💎 انس با نهج البلاغه💎
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄
💠 سلام خدا بر امیرالمؤمنین فرمود :
🍃فرمان خدا را بر پا ندارد، جز آن كس كه در اجرای حق مدارا نكند، سازشكار نباشد، و پيرو آرزوها نگردد..
🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃
سلام علیکم
با عرض ادب و احترام
جلسات انس با نهج البلاغه با حضور حاج آقا رحیمی در روز #جمعه_11_آذر ۱۴۰۱ به نشانی های زیر برگزار می گردد:
#جلسه_اول؛ از ساعت ۸ تا ۹:۳۰
فردیس فلکه سوم خ ۲۸ (یازدهم شرقی قدیم) کوچه اسلامی منزل حاج آقا امین ترابی
#جلسه_دوم؛ از ساعت ۴۵ : ۱٠ الی ۴۵ :۱۱
نظرآباد محله چهل دستگاه عصر ۳ جنب مسجد پلاک ۶۹ منزل آقای آقابراری
🌹 شما هم دعوتید به بالاتر از بهشت.
یاعلی مدد، التماس دعا
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
همراهان کیانمهر
#وقتی_همه_کدخدا_باشند_دِه_ویران_میشود ماجرای این ضربالمثل چیست❓
در روزگاران قدیم پادشاهی یک وزیر عاقل و زیرک داشت. یک روز پادشاه همراه با این وزیر قصد شکار آهو داشتند به همین خاطر سوار بر اسب راهی دشت و بیابان شدند. وقتی رسیدند به سمت آهویی تیر پرتاب کردند ولی از قضا از آنجا که آهو زرنگ و تیزرو بود، هرچه پادشاه و وزیرش تلاش کردند هیچ کدام از تیرها به آهو نخورد و فرار کرد. گرچه شاه و وزیرش بدنبال آهو رفتند اما فایده ای نداشت و آهو فرار کرد و ناپدید شد.
به هر حال شاه و وزیر خسته و کوفته به مسیرشان ادامه دادند تا با یک روستای سر سبز و آباد مواجه شدند. این روستا درخت های سرسبز و پرباری داشت به طوری که تمام شاخه های درخت پر از میوه های رنگ رنگی بود. بنابراین پادشاه و وزیرش کنار جوی آبی، زیر درخت میوه ای نشستند تا کمی خستگی رفع کنند. از قضا اهالی ده از آمدن شاه و وزیرش خبردار شدند و به کدخدا خبر دادند و گفتند: « امروز ده ما میزبان شاه و وزیر شده است!»
کدخدا فوراً به اهالی ده دستورات لازم را داد، به طوری که در کمتر از یک ساعت یکی از روستاییان برای شاه و وزیر غذا آورد، دیگری شربت، آن یکی کباب و چند نفری هم ساز و دهل زنان به نزد آنان رفتند و به خوبی و محترمانه پذیرایی کردند.
با اینکه شاه و وزیرش به خاطر از دست دادن آهو ناراحت و خسته بودند، اما با دیدن این همه پذیرایی و سرسبزی و آدم های مهربان خوشحال شدند و شکار را فراموش کردند. شاه و وزیر، بعد از آنکه حسابی خستگیشان درآمد، بلند شدند و از روستا دیدن کردند. شاه رو به وزیرش کرد و گفت: «فکر نمی کردم وسط این بیابان، روستایی به این آبادی و خوش آب و هوایی وجود داشته باشد.»
وزیر گفت: «بدون شک این ده کدخدای خوبی دارد و مردمش قانونمدار هستند»
شاه گفت: «رعایت قانون و کدخدای خوب، با سرسبزی و آبادانی روستا چه ارتباطی دارد!»
وزیر گفت: «یک سال به من فرصت بدهید تا در عمل جواب شما را بدهم»
شاه قبول کرد. وزیر رو کرد به اهالی و گفت: «شاه از دیدن روستای آباد و پربرکت شما خیلی خوشحال شده است. فکر می کنم هریک از شما اهالی این روستا، آدمهای با فهم و شعوری هستید. به همین خاطر، شاه دستور داده این روستا نیازی به کدخدا ندارد و مردم خودشان می توانند روستا را بچرخانند. در حقیقت از امروز به بعد، همه ی شما کدخدایید.» اهالی روستا از این که این همه مورد توجه شاه و وزیر قرار گرفته بودند، خوشحال شدند.
شاه و وزیر وسایلشان را جمع کردند و سوار اسب ها شدند و به طرف کاخ برگشتند.
آن شب در روستا همه خوشحال بودند. فردای آن روز کدخدا طبق عادت، مسئول آبیاری را صدا کرد و گفت: «برنامه ی تقسیم آب را بیاور ببینم امروز آب رودخانه باید به باغ کدام یک از اهالی روستا برود.»
میرآب، لبخندی زد و گفت: «من دیگر مسئول آبیاری نیستم. همانطوری که شاه دستور داده، خودم برای خودم یک کدخدا هستم و دیگر کاری با قانون و برنامه ی شما ندارم.»
و آبیار، دستیارش را صدا کرد و گفت: « آهای پسر! سریع بیل و کلنگت را بردار و آب رودخانه را به طرف باغ خودم بفرست.»
دستیار میراب هم لبخندی زد و گفت: «از امروز من خودم کدخدا هستم و میدانم که چه کاری باید بکنم. نیازی هم به در برنامه و دستور شما ندارم.»
به هر حال از آن روز به بعد، آسیابان هم کارش را رها کرد و گفت: «من آسیابان نیستم، کدخدا هستم.»
نانوا در دکان نانوایی اش را باز نکرد و گفت: «من کدخدا هستم و دیگر نانوا نیستم.»
هیچ کس حاضر نشد طبق قانون و برنامه ی قبلی کارشان را پیش ببرند. هر کس فکر می کرد که خودش کدخداست و بقیه باید به دستورهای او گوش بدهند و عمل کنند. به این ترتیب، کارها اصلا پیش نمی رفت. آب رودخانه و به هیچ باغی راه پیدا نکرد و همینطوری فقط هدر می رفت. هیچ کس حاضر نبود حرف دیگری را گوش کند. هر کس به دیگری دستور میداد و هیچ دستوری هم اجرا نمی شد. اهالی ده با یکدیگر دعوایشان شد. همه ی اهالی ده فرمانده و کدخدا شده بودند.
یک سال به همین صورت پیش رفت. سال بعد، شاه و وزیرش دوباره به طرف آن ده آباده راه افتادند. شاه می گفت: «مطمئن باش که هیچ اتفاقی توی روستا نیفتاده و روستا همچنان سرسبز است.»
وزیرش هم می گفت: «کمی صبر داشته باشید تا جواب سؤال سال پیش شما را بدهم.»
وقتی آن دو به روستا رسیدند، از تعجب شاخ در آوردند. هیچ اثری از آن روستای سرسبز و باغهای پرمیوه و آباد نبود. مردم روستا همه ضعیف و لاغر و کثیف شده بودند. نه حمامی حمامش را گرم می کرد و نه نانوایی تنورش را. شاه خیلی ناراحت شد. به وزیرش گفت: «چه بر سر این روستا آمده؟ چرا دیگر از آن همه شادی و آبادی و نعمت خبری نیست؟»
وزیر گفت: « وقتی همه کدخدا باشند، ده ویران می شود. یعنی وقتی در جایی هر کس فکر کند که خودش کدخداست و حرفش قانون است و نباید هیچ برنامه و قانونی را رعایت کند، همه چیز خراب می شود.»
وزیر، اهالی روستا را جمع کرد و قصه را برای آنها گفت. بعد هم به همه دستور داد که مثل گذشته زیرنظر کدخدا کار کنند
هدایت شده از ابوالفضل نبوی نجمآبادی
✍ کانِلو آلوارس بوکسور معروف مکزیکی در واکنش به حرکت لیونل مسی فوتبالیست آرژانتینی در صفحه شخصی خود نوشت:
«مسی را دیدید که با پیراهن و پرچم ملّی ما زمین را تمیز میکرد؟! مسی از خدا بخواهد که او را پیدا نکنم! همین طور که من به آرژانتین احترام میگذارم مسی هم باید به مکزیک احترام بگذارد. در مورد کشور آرژانتین صحبت نمیکنم. روی صحبت من مسی و کار بچگانه و غیرقابل قبول او است. کسی که از کشورش دفاع نکند یک بی همه چیز است❗️هوادار فوتبال بودن یک چیز است و هویت داشتن یک چیز دیگر❗️زنده باد مکزیک!»
#وطن_دوستی