eitaa logo
همراهان اجتماعی ری
182 دنبال‌کننده
33.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
202 فایل
hamrahan rey ارتباط با مدیر: @Ejtemaerey1 ارتباط با ادمین:
مشاهده در ایتا
دانلود
تربیت فرزند یکی از ظلم های بزرگی که به کودکان امروزی از طرف والدین بخصوص مادران می شود حساسیت و وسواس در تمیزی است چه تمیزی خانه چه تمیز بودن خود فرزندان حق کودک است که بتواند کثیف کاری کند.
مراتب طهارت خودمان با طهارت بوده باشيم از مراتب آن از طهارت لباس، بدن تا طهارت حرف و خوراك تا طهارت ديدن و شنيدن و خيال و تا طهارت نيت با خلق خدا و تا ادب مع الله را نگه داشتن و در تمام شئون كتاب الهى عالم، خدا را ديدن كه «هو معكم أين ما كنتم»، «هو الأ ول والآخر والظاهر والباطن» حضور و مراقبت داشتن كه ان شاء الله عبدالله عندالله بشويم. دروس شرح فصوص الحکم قیصری-صفحه 421-علامه حسن حسن زاده آملی (ره) ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
🚩بسم رب الشهدا و الصدیقین *خیلی جالب و قشنگ است بخوانید* من قاسم هستم، قاسم سلیمانی( ادا کردن قرض پدر) پدرم نهصد تومان به بانک تعاون روستایی بدهکار بود. تصمیم گرفتم من به شهر بروم و به هر قیمتی قرض پدر را ادا کنم، اما پدر و مادرم مخالفت کردند. خلاصه اینکه با احمد و تاجعلی برای کار به کرمان رفتم. اولین بار بود که شهر و ماشین را می دیدم. احساس غریبی می کردم. درِ هر مغازه و کافه و رستوران و کارگاهی را می زدم و می گفتم:« کارگر نمی خواهید؟» و همه یک نگاهی به قد کوچک و جثه نحیفم می کردند و جواب رد می دادند. به یک خانه در حال ساخت وارد شدم. استادکار به من نگاهی کرد و گفت:« اسمت چیه؟» گفتم:« قاسم» گفت:«چند سالته؟» گفتم:« سیزده سال» گفت:« مگه درس نمی خونی!؟» گفتم:« ول کردم.» گفت:« چرا؟!» گفتم:« پدرم قرض دارد.» وقتی این را گفتم اشک در چشمانم جمع شد. منظره دستبند زدن به دست پدرم جلوی چشمم آمد و اشک بر گونه هایم روان شد و دلم برای مادرم هم تنگ شده بود. گفتم:« آقا، تو رو خدا به من کار بدید.» اوستا که دلش به رحم آمده بود، گفت:« می تونی آجر بیاری؟» گفتم:« بله.» گفت:« روزی دو تومان بهت میدم، به شرطی که کار کنی.» خوشحال شدم که کار پیدا کرده ام. به مدت شش روز بعد از طلوع آفتاب تا نزدیک غروب در ساختمان نیمه ساز خیابان خواجو مشغول کار بودم. جثه نحیف و سن کم من طاقت چنین کاری را نداشت. از دستهای کوچکم خون می آمد. اوستا بیست تومان اضافه مزد بهم داد و گفت:« این هم مزد این هفته ات.» حالا حدود سی تومان پول داشتم. با دو ریال بیسکویت خریدم و پنج ریال دادم و چهار عدد موز خریدم. خیلی کیف کردم، همه خستگی از تنم بیرون رفت. اولین بار بود که موز می خوردم. شب در خانه عبدالله تخم مرغ گوجه درست کردیم و خوردیم. عبدالله معتقد بود من نمی توانم این کار را ادامه بدهم، باید دنبال کار دیگری باشم. پولهایم را شمردم.، تا نهصد تومان هنوز خیلی فاصله داشت. یاد مادر و خواهر و برادرانم افتادم. سرم را زیر لحاف کردم و گریه کردم و با حالت گریه به خواب رفتم. صبح با صدای اذان از خواب بیدار شدم. از دوران کودکی نماز می خواندم. نمازم را که خواندم به یاد امامزاده سیدِ خوشنام، پیر خوشنام در روستا افتادم. ازش طلب کردم و نذر کردم اگر کار خوبی پیدا کردم یک کله قند داخل امامزاده بگذارم. صبح به اتفاق تاجعلی و عبدالله راه افتادیم. به هر مغازه، کافه، کبابی و هر درِ بازی که می رسیدیم سرک می کشیدیم و می گفتیم: «آقا، کارگر نمی خوای؟» همه یک نگاهی به جثه ضعیف ما می کردند و می گفتند:« نه.» تا اینکه یک کبابی گفت که یک نفرتان را می خواهم با روزی چهار تومان. تاجعلی رفت و من ماندم. جدا شدنم از او در این شهر سخت بود. هر دو مثل طفلان مسلم به هم نگاه می کردیم، گریه ام گرفته بود. عبدالله دستم را کشید و من هم راه افتادم، تا آخر خیابان به پشت سرم نگاه می کردم. حالا سه روز بود که از صبح تا شب به هر درِ بازی سر می زدم. رسیدیم داخل یک خیابان که تعدادی هتل و مسافرخانه در آن بود. به آخر خیابان رسیدیم و از پله های ساختمانی بالا رفتم. مردی پشت میز نشسته بود و پول می شمرد. محو تماشای پولها شده بودم و شامه ام مست از بوی غذا. آن مرد با قدری تندی گفت:« چکار داری؟!» با صدای زار گفتم:« آقا، کارگر نمی خوای؟» آن قدر زار بودم که خودم هم گریه ام گرفت. چهره مرد عوض شد و گفت:« بیا بالا.» بعد یکی را صدا زد و گفت:« یک پرس غذا بیار.» چند دقیقه بعد یک دیس برنج با خورشت آوردند. اولین بار بود که آن خورشت را می دیدم. بعداً فهمیدم به آن چلوخورشت سبزی می گویند. به خاطر مناعت طبعی که پدرم یادم داده بود با وجود گرسنگی زیاد و خستگی زیاد گفتم:« نه، ببخشید، من سیرم.» آن شخص که بعداً فهمیدم نامش حاج محمد است، با محبت خاصی گفت:« پسرم، بخور.» غذا را تا ته خوردم. حاج محمد گفت:« از امروز تو می تونی این جا کار کنی و همین جا هم بخوابی و غذا هم بخوری. روزی پنج تومان هم بهت می دهم.» برق از چشمانم پرید و از امامزاده سید خوشنام، پیر خوشنام تشکر کردم که مشکلم را حل کرد. پس از پنج ماه کار کردن شبی آهسته پولهایم را شمردم. سرجمع هزار و دویست و پنجاه تومان شد. از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم، هزار تومان برای پدرم پول فرستادم تا قرضش را ادا کند. برگرفته از کتاب «از چیزی نمی ترسیدم» خاطرات خود نوشت حاج قاسم سلیمانی *شادی ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و اموات پدر و مادر بخصوص سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی صلوات اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم*
✍سه ‌چیز در زندگی یکبار به تو داده میشود والدین ، جوانی ، شانس سه چیز را هرگز نخور حق ، مال حرام ، غصه با سه چیز همیشه دوستی کن عشق ، عدالت ، عبادت سه چیز را از دست نده برادر ، رفیق ، امید سه چيز باعث سقوط انسان است غرور ، دشمنی ، جهل سه چیز باعث خوشنامی انسان است درستکاری ، محبت ، دوستی ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
ارتقاء هویت زن 🎥 به گزارش خبرگزاری تسنیم راضیه میر علی ملک شامگاه سه شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۰ در نشست علمی بحران جمعیت اظهار داشت: یکی از گره های ذهنی در زمینه جمعیت مسائل فکری بانوان است، اگر گره های زندگی را در زمینه فرزندآوری حل نکنیم اوضاع سامان پیدا نمی کند و بحران جمعیت بشدت خود ادامه می یابد. 💠 وی افزود: زنان نیمی از جامعه هستند و به تعبیر امام راحل بر بقیه جامعه موثر هستند و باید به این قشر بیش از پیش توجه شود ولی هنگامی که به تفکر بانوان نگاه می شود یکی از مسائل مهم و عمده موضوع جایگاه مادری است زیرا جایگاه مادر امروز با مادر سنتی دهه شصتی متفاوت شده است. 💠 دکتری مطالعات زنان با بیان اینکه هویت زن ایرانی در سال های اخیر دچار تزلزل شده است، عنوان کرد: بخشی از مادران فرزند را سبب عدم موفقیت در زمینه های مختلف می دانند و احساس می کنند فرزند مانعی برای دست یافتن به منزلت اجتماعی است. مادران باید به این باور برسند که در کنار تحصیل و رسیدن به منزلت اجتماعی می توانند فرزند دار شوند. 💠 وی بیان کرد: برای حل مشکل جمعیت باید تسهیلات لازم برای تحصیل و اشتغال بانوان فراهم شود، برخی از مادران برای ادامه تحصیل اقدام به قتل جنین کرده و یا فرزند نمی آورند، باید قوانینی که برای فرزندآوری وجود دارد عملیاتی شود و تسهیلات لازم در این زمینه مورد توجه قرار بگیرد ╭═⊰🌸💠🌸⊱═╮ @farzande14
حس تنهایی 💢 تنهایی! نیاز به توضیح خاصی ندارد. تصور کنید در قصری مجلل یا در کلبه‌ای محقر تنها هستید. آزاردهنده‌ ترین قسمت قصه همان تنهایی است نه چیز دیگر. ╭═⊰🌸💠🌸⊱═╮ @farzande14
💖عیب‌پوشی از کودکان‌ ‌ پوشاندن اسرار، عیب‌ها و اشتباهات کودکان بسیار با اهمیت است.‌ اگر کودکی خطایی و خلافی کرد، به او سرکوفت نزنیم، خطای او را افشا نکنیم، جلوی دیگران آبرویش را نبریم.‌ ‌ انسان باید حافظ اسرار دیگران باشد. هیچ انسانی فطرتاً دوست ندارد عیب و بدی‌هایش بروز کند و ظاهر شود. کودکان نیز شاید از نظر مهارتی از ما کم‌تر بدانند و کم‌تر بلد باشند؛ اما آن‌ها هم مانند ما در ساحت‌های انسانی برابرند. دوست‌دارند با احترام با آن‌ها برخورد شود، دوست‌دارند عزت‌نفس‌شان پایمال نشود، دوست‌دارند دیگران نسبت به آن‌ها خطاپوش باشند و...‌‌ ‌ ‌ البته در ارتباط با همه باید همین‌طور باشیم، ولی در خصوص کودکان باید بیشتر به این امر اهمیت بدهیم؛ چراکه والدین در جایگاه خدای بچه‌ها هستند و بهتر است ما نیز خداگونه با آن‌ها رفتار کنیم و سَتّار باشیم تا آن‌ها نیز خطاپوشی و گذشت را بیاموزند...‌ ‌ «محافظ حریم شخصی و شخصیتی کودک خود باشیم.»‌ ‌ شما تا حالا خطاپوشی کردید؟ واکنش فرزندتون چی بود؟‌ و آیا تا حالا آبروی بچه‌تون رو بردید؟ چه حسی بهش دست داد؟‌ ╭═⊰🌸💠🌸⊱═╮ @farzande14
14.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔حتما حتما تا انتها گوش دهید ⛔ ♦️ هنوز خودمون رو شیعه میدونیم؟! چجوری میخوایم تو روی علی ابن ابی طالب نگاه کنیم؟!چه جوری داریم با انقراض نسل باعث دلخوری اهل بیت میشیم؟!😏 @farzande14
5.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸وزیر راه: چهار فرزند داشته باشید دولت به شما زمین می‌دهد رستم قاسمی، وزیر راه: 🔹 اگر فرزند چهارم به دنیا بیاید، دولت زمین می‌دهد. هم‌اکنون خانواده‌های حائز شرایط در وبسایت وزارت راه ثبت نام کنند. @farzande14
6.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حجت الاسلام قرائتی: 💖چطور کودکان را 👌اهل نماز کنیم... @farzande14
22.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❗️ آیا با این اوضاع اقتصادی میشود بازهم حرف از فرزندآوری زد؟❗️ 🔹 انتشار ۴ قسمت از مناظره جنجالی 🔸 قسمت چهارم: پاسخ به شبهات ✅ حجت الاسلام محمدمسلم وافی @farzande14