❇️صفحه ۴۳۰ سوره سباء❇️
15_قطعا براى [مردم] سبا در محل سكونتشان نشانه [رحمتى] بود دو باغستان از راست و چپ [به آنان گفتيم] از روزى پروردگارتان بخوريد و او را شكر كنيد شهرى است خوش و خدايى آمرزنده
16_پس روى گردانيدند و بر آن سيل [سد] عَرِم را روانه كرديم و دو باغستان آنها را به دو باغ كه ميوه هاى تلخ و شوره گز و نوعى از كنار تنك داشت تبديل كرديم
17_اين [عقوبت] را به [سزاى] آنكه كفران كردند به آنان جزا داديم و آيا جز ناسپاس را به مجازات می رسانيم
18_و ميان آنان و ميان آبادانيهايى كه در آنها بركت نهاده بوديم شهرهاى متصل به هم قرار داده بوديم و در ميان آنها مسافت را به اندازه مقرر داشته بوديم در اين [راه]ها شبان و روزان آسوده خاطر بگرديد
19_تا گفتند پروردگارا ميان [منزلهاى] سفرهايمان فاصله انداز و بر خويشتن ستم كردند پس آنها را [براى آيندگان موضوع] حكايتها گردانيديم و سخت تارومارشان كرديم قطعا در اين [ماجرا] براى هر شكيباى سپاسگزارى عبرتهاست
20_و قطعا شيطان گمان خود را در مورد آنها راست يافت و جز گروهى از مؤمنان [بقيه] از او پيروى كردند
21_و [شيطان] را بر آنان تسلطى نبود جز آنكه كسى را كه به آخرت ايمان دارد از كسى كه در باره آن در ترديد است باز شناسيم و پروردگار تو بر هر چيزى نگاهبان است
22_بگو كسانى را كه جز خدا [معبود خود] پنداشته ايد بخوانيد هموزن ذره اى نه در آسمانها و نه در زمين مالك نيستند و در آن دو شركتى ندارند و براى وى از ميان آنان هيچ پشتيبانى نيست.
❇️صفحه ۴۳۰ سوره سباء❇️
آیات ۱۵ تا ۱۹ سباء
🔹برای قوم «سبا»در محل سکونتشان نشانهای (از قدرت الهی)بود:دو باغ(بزرگ و گسترده)از راست و چپ (رودخانه عظیم با میوههای فراوان؛ و به آنها گفتیم:) از روزی پروردگارتان بخورید و شکر او را بجا آورید؛ شهری است پاک و پاکیزه،و پروردگاری آمرزنده (و مهربان)!
🔹امّا آنها (از خدا) رویگردان شدند، و ما سیل ویرانگر را بر آنان فرستادیم، و دو باغ (پربرکت) شان را به دو باغ (بیارزش) با میوههای تلخ و درختان شوره گز و اندکی درخت سدر مبدّل ساختیم!
🔹این کیفر را بخاطر کفرانشان به آنها دادیم؛و آیا جز کفران کننده را کیفر میدهیم؟!
🔹و میان آنها و شهرهایی که برکت داده بودیم، آبادیهای آشکاری قرار دادیم؛ و سفر در میان آنها را بطور متناسب(با فاصله نزدیک)مقرّر داشتیم؛(و به آنان گفتیم:)شبها و روزها در این آبادیها با ایمنی(کامل) سفر کنید!
🔹ولی(این ناسپاس مردم)گفتند:«پروردگارا! میان سفرهای ما دوری بیفکن» (تا بینوایان نتوانند دوش به دوش اغنیا سفر کنند! و به این طریق) آنها به خویشتن ستم کردند! و ما آنان را داستانهایی (برای عبرت دیگران)قرار دادیم و جمعیّتشان را متلاشی ساختیم؛ در این ماجرا، نشانههای عبرتی برای هر صابر شکرگزار است.
_______________________
●خَمْطٍ گياه تلخ را گويند
●«أَثْلٍ» درخت گز و خاردار است.
●«عَرِم» يا به معناى خشونت است و «سَيْلَ الْعَرِمِ» به معناى سيل بنيان كن، يا به معناى سدّ است يعنى سيلى كه از شكسته شدن سدّ به راه افتاد.
که به عنوان عذاب الهی بر قوم سبأ در یمن نازل شد.
❌ اعراض و ناسپاسى، قهر الهى را بدنبال دارد. «فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنا»
❌ سيل، زلزله، طوفان و رعد و برق، تصادفى نيست. فَأَرْسَلْنا ... سَيْلَ الْعَرِمِ
👈 طبيعت، مأمور قهر الهى مىشود. «سَيْلَ الْعَرِمِ»
✅كيفرهاى الهى، يك سنّت و قانون براى تبهكاران است و به قوم سبأ اختصاص ندارد. «هَلْ نُجازِي إِلَّا الْكَفُورَ»
❌آن چه قهر الهى را به دنبال دارد، اصرار در كفر و استمرار آن است. «هَلْ نُجازِي إِلَّا الْكَفُورَ»
👈قوم سبأ به خداوند معتقد بودند و در دعا از كلمه ربنّا استفاده كردند. «رَبَّنا باعِدْ»
❌ ناسپاسى، ظلم به خويش است. «باعِدْ بَيْنَ أَسْفارِنا وَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ»
👈متلاشى و تارومار شدن قوم سبأ قصه مجالس و ضربالمثل ميان مردم شد. «فَجَعَلْناهُمْ أَحادِيثَ»
❌ ناسپاسى، سبب فروپاشى زندگى انسان مىشود. «كُلَّ مُمَزَّقٍ»
✅ افراد و ملّتهايى مىتوانند از تاريخ عبرت بگيرند و پايدار بمانند كه بسيار بردبار و سپاسگزار باشند. «لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ»
🔵قوم سباء؛ جمعیتى بودند، در جنوب جزیره «عربستان»، داراى حکومتى عالى، و تمدنى درخشان!
خاک «یمن» گسترده و حاصلخیز بود، اما على رغم این آمادگى، چون رودخانه مهمى نداشت از آن بهره بردارى نمى شد، باران هاى سیلابى در کوهستان ها مى بارید، و آب هاى آن در دشت ها به هدر مى رفت، مردم با هوش این سرزمین به فکر استفاده از این آبها افتادند، و سدهاى زیادى در نقاط حساس ساختند، که از همه مهمتر و پر آب تر، سد «عَرِم» بود.
«مأرب» (بر وزن مغرب) شهرى بود که در انتهاى یکى از این دره ها قرار داشت، و سیلهاى عظیم کوههاى «صراة» از کنار آن مى گذشت، در دهانه این دره، و دامنه دو کوه «بلق»، سد عظیم و نیرومندى بنا، و مجارى مختلف آب در آن ایجاد کرده بودند، به قدرى ذخیره آب پشت سد زیاد شد که، با استفاده از آن توانستند باغ هاى بسیار زیبا، و کشتزارهاى پر برکت، در دو طرف مسیر رودخانه اى که به سد منتهى مى شد ایجاد کنند.
قریه هاى آباد این سرزمین، تقریباً به هم متصل بود، و سایه هاى گسترده درختان دست به دست هم داده بود، میوه هاى فراوان بر شاخسار آنها ظاهر شده بود، که مى گویند: هر گاه کسى سبدى روى سر مى گذاشت و از زیر آنها مى گذشت، پشت سر هم میوه در آن مى افتاد، و در مدت کوتاهى پر مى شد.
وفور نعمت، آمیخته با امنیت، محیطى بسیار مرفه براى زندگى پاک، آماده ساخته بود، محیطى مهیا براى اطاعت پروردگار، و تکامل در جنبه هاى معنوى.
اما این مردم ناسپاس، در برابر آن همه نعمتهاى بزرگ الهى، که سرتاسر زندگانى آنها را فراگرفته بود ـ مانند بسیارى دیگر از اقوام متنعم ـ گرفتار غرور و غفلت شدند، مستى نعمت و کمى ظرفیت، آنها را بر آن داشت که راه ناسپاسى پیش گیرند، از مسیر حق منحرف شوند، و به دستورات الهى بى اعتنا گردند.
❌از جمله تقاضاهاى جنون آمیز آنها این که: از خداوند تقاضا کردند: در میان سفرهاى آنها فاصله افکند، (گفتند: پروردگارا! میان سفرهاى ما دورى بیفکن) تا بینوایان نتوانند دوش به دوش اغنیاء سفر کنند! «فَقالُوا رَبَّنا باعِدْ بَیْنَ أَسْفارِنا».
آنها می خواستند در میان این قریه هاى آباد، فاصله اى بیفتد و بیابانهاى خشکى پیدا شود، به این جهت که اغنیاء، و ثروتمندان مایل نبودند، افراد کم در آمد همانند آنها سفر کنند، و به هر جا مى خواهند، بى زاد و توشه و مرکب بروند! گوئى سفر از افتخارات آنها و نشانه قدرت و ثروت بود، و مى بایست این امتیاز و برترى، همیشه براى آنان ثبت شود!
در بعضى از تواریخ، آمده، موشهاى صحرائى دور از چشم مردم مغرور، و مست، به دیواره این سد خاکى روى آوردند، و آن را از درون، سست کردند، ناگهان باران شدیدى بارید، و سیلاب عظیمى حرکت کرد، دیواره هاى سد که قادر به تحمل فشار سیلاب نبود، یک مرتبه در هم شکست، و آبهاى بسیار زیادى که پشت سد متراکم بود، ناگهان بیرون ریخت، و تمام آبادیها، باغها، کشتزارها، زراعتها، و چهار پایان را تباه کرد، قصرها و خانه هاى مجلل و زیبا را یک باره ویران نمود، و آن سرزمین آباد را به صحرائى خشک و بى آب و علف مبدل ساخت، و از آن همه باغهاى خرم و اشجار بارور، تنها چند درخت تلخ «اراک» و «شور گز» و اندکى درختان «سدر» به جاى ماند، مرغان غزلخوان از آنجا کوچ کردند، و بوم ها و زاغان جاى آنها را گرفتند.
👈آرى، هنگامى که خداوند مى خواهد قدرت نمائى کند، تمدنى عظیم را با چند موش! بر باد مى دهد، تا بندگان به ضعف خود آشنا گردند، و به هنگام قدرت مغرور نشوند!
آیه ۲۰ و ۲۱ سباء
🔸وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ #ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقاً مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ
و البتّه ابلیس #گمان خود را (که مىگفت: من اولاد آدم را گمراه مىکنم) بر آنان تحقّق یافته دید، پس همگى از او پیروى کردند، جز گروه اندکى از مؤمنان.
🔸وَمَا کَانَ لَهُ عَلَیْهِم مِّن سُلْطَانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن یُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِى #شَکٍّ وَرَبُّکَ عَلَى کُلِّ شَىْءٍ حَفِیظٌ
و ابلیس هیچ گونه تسلّط و غلبه اى بر آنان (که از او پیروى کردند) نداشت. (کار او تنها #وسوسه است) تا معلوم کنیم کسى را که #به_آخرت_ایمان دارد (و در برابر وسوسه هاى او مقاومت مى کند) از کسى که نسبت به آخرت در #تردید است، و پروردگارت بر همه چیز نگهبان است.
__________________________
❌ #کفران_نعمت، راه نفوذ و موفقیّت ابلیس😈 است. «ربّنا باعد بین اسفارنا... و لقد صدق علیهم ابلیس ظنه»
👈ابلیس به موفقیّت خود در انحراف کشاندن مردم یقین ندارد. «ظنّه»
👈شیطان نمىتواند انسان را مجبور کند و پیروى مردم از ابلیس بر اساس اختیار و تصمیم خود آنان است. «و ما کان له علیهم من سلطان»
✅ ایمان به قیامت، سدّى است در برابر شیطان. «لنعلم من یؤمن بالآخرة»
🤔فلسفه وجود شیطان و وسوسه هاى او، ایجاد چند راه پیش روى انسان و قدرت انتخاب و آزمایش اوست. «الاّ لنعلم...»
❌ انسان با تردید و تزلزل، راه سلطه شیطان را بر روى خود باز مى کند. «ما کان له علیهم من سلطان... ممن هو منها فى شک»
⚠️#ناشکری، نشانه تسلط ابلیس و تحقق وعده شیطان⚠️
⚠️ابلیس از میان همه نشانه های گوناگون و متعدد #ایمان و #کفر، به #سپاس و #ناسپاسی توجه میکند و آن را مهمترین نشانه بر #ولایت_خداوندی یا #ولایت_شیطانی بر می شمارد.
🔴چرا خداوند میان این همه نشانه برای شناخت حقیقت #کفر و #ایمان شخص، به #شُکر و #کفران توجه میدهد و کفران را نشانه کفر و شکر را نشانه ایمان معرفی میکند؟
💠خداوند در بیان عناد و دشمنی ابلیس و شیطان با انسان از زبان ابلیس نقل میکند که سوگند خورده است تا مردم را به #ناسپاسی و #کفران بکشاند:
قال فبما اغویتنی لاقعدنّ لهم صراطک المستقیم ثم لاتینهم من بین ایدیهم و من خلفهم و عن ایمانهم و عن شمائلهم و لاتجد اکثر هم شاکرین؛
ابلیس گفت: پس به سبب آنکه مرا به بیراهه افکندی من هم برای فریفتن آنان حتما بر سر راه راست تو خواهم نشست. آنگاه از پیش رو و از پشت سرشان و از طرف راست و از طرف چپشان بر آنها میتازم و بیشترشان را #شکرگزار_نخواهی_یافت.
(اعراف، آیات16 و 17)
در این آیه خداوند گزارش میکند که هدف ابلیس در تسلط و ولایت یابی برانسان، کشاندن وی به ناسپاسی است. به نظر ابلیس که خداوند آن را انکار نکرده است، نشانه تسلط و ولایت ابلیسی و شیطانی، #ناسپاسی بشر است.
👈 نشانه #ولایت_الهی و ایمان، #شکرگزاری و نشانه #ولایت_ابلیس و حکومت شیطان برانسان، #ناسپاسی اوست.
👈#سپاس و #ناسپاسی از سوی انسان، مهم ترین نشانه و اصلی ترین اثر و پیامد #ایمان و #کفر است.
❌ابلیس چنان که خداوند در این آیه بیان میکند، سوگندهای بسیار غلیظ و شدید میخورد تا انسان را از راه به در کرده و او را به #ناسپاسی بکشاند؛ زیرا به نظر ابلیس،
❌#ناسپاسی بدترین شیوه و رویه برخورد با خداوندگاری و پروردگاری خداست.
پس اگر کسی #ناسپاسی پیشه کند ابلیس به هدف خود یعنی ضلالت و گمراهی بشر دست یافته است و نشان میدهد که انسان شایسته خلافت الهی نیست.
❓اما پرسش این است که چرا مهمترین نشانه بندگی و ولایت الهی در #شکرگزاری و #سپاسگزاری انسان خودنمایی میکند و ولایت ابلیسی و شیطانی و خروج از راه مستقیم انسانیت و عبودیت، در #ناسپاسی خود را نشان میدهد؟
در پاسخ به این پرسش باید به نقش سپاس و شکر در نگرش قرآنی توجه داشت و اینکه کفران و ناسپاسی به چه معنایی است...
✅ شکر کردن نخستین جلوه عقل عملی است. به این معنا که عقل عملی، حکم میکند که انسان در برابر نعمت و نعمت دهنده، شاکر و سپاسگزار باشد.
✅از نظر قرآن نشانه هدایت انسان و ضلالت وی در شُکر و کفران است. (انسان، آیه 3)
👈در حقیقت نشانه این که انسان در مسیر فطرت و عقل سلیم حرکت میکند یا خیر، باید در همین شکر و سپاس و یا کفران و ناسپاسی جست.
👈انسانی که در مسیر هدایت گام بر میدارد انسانی سپاسگزار است وگرنه ناسپاسی، خود بهترین دلیل و گواه بر گمراهی و خباثت طینت و شخصیت و دفن عقل و فطرت او است. (نمل، آیه 40، لقمان، آیه 12)
🔹 من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق، کسی که عادت به تشکر و سپاس نداشته باشد و شکرگزار بنده ای نباشد که به او نعمتی داده و خدمتی کرده است، هرگز شکرگزار خالق و پروردگارش نیز نخواهد بود.
✅در حقیقت بهترین جلوه عقل و بندگی و اطاعت و هدایت و تقوا و علم و حکمت و ایمان را باید در شکرگزاری از هر کسی و هر نعمتی دانست.
✳️به سخن دیگر، عقلانیت بشر در این رفتار خودنمایی میکند و اگر کسی بخواهد در مورد دیگری، قضاوت کند که او انسانی خردورز یا سفیه و بی خرد است میبایست به این بعد رفتاری او توجه کرد که آیا سپاسگزار است یا ناسپاس.