eitaa logo
همسفرتاخدا
806 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
845 ویدیو
10 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم کانال همسفرتاخــدا برای آمادگی مجردهاوخودسازی متاهل هاتاسیس شده✅ مطالب روزانه کم تبلیغ تبادل ومطالب متفرقه نداریم❌ ادمین کانال؛https://daigo.ir/secret/7173629350 دل هرکی با یاری خوشه.! #دلِ_ما_با_حسینِ...❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 💌✨ زندگی با ایشان ، راحتی نبود ! سخت بود ، ولی به سختی اش می ارزید ! علی خیلی وقت نمی ڪرد ڪه در خانه ڪنار من و بچه هایش باشد ، ولی همان وقت ڪمی هم که پیش ما بود ، وجودش به ما آرامش می داد ! مهربانی اش ، ایمان اش و قدرشناسی اش ! 💌✨ یڪ روز صبح دیدم پایین شلوارش را تا ڪرده زده بالا ، آستین هایش را هم ! پرسیدم : حاج آقا چرا این طوری ڪرده ای ؟ رفت طرف آشپزخانه . 💌✨گفت : به خاطر خــدا و برای ڪمڪ به شما ! رفت توی آشپزخانه و وضو گرفت و بعد هم شروع ڪرد به جمع و جور ڪردن ! 💌رفتم ڪه نگذارم ، در را رویم بست و گفت : خانم ! بروید بیرون ! مزاحم نشوید ! پشت در التماس می ڪردم : حاج آقا ! شما رو به خدا بیا بیرون ! 💌✨من نارحت می شوم ! خجالت می ڪشم ! شما را به خدا بیا بیرون ! می گفت : چیزی نیست . الان تمام می شود ، می آیم بیرون ! 💌✨آشپزخانه را مرتب ڪرد ، ظرف ها را چید سرجایشان ، روی اجاق گاز را مرتب ڪرد ، بعد شلنگ انداخت و کف آشپزخانه را شست ! آشپزخانه مثل دسته ی گل شده بود . 🌷 شهید صیاد شیرازی @hamsafar_TA_khoda
🕊 💠 ❤️ 💌✨ زندگی با ایشان ، زندگی راحتی نبود ! سخت بود ، ولی به سختی اش می ارزید ! علی خیلی وقت نمی ڪرد ڪه در خانه ڪنار من و بچه هایش باشد ، ولی همان وقت ڪمی هم که پیش ما بود ، وجودش به ما آرامش می داد ! مهربانی اش ، ایمان اش و قدرشناسی اش ! 💌✨ یڪ روز جمعه صبح دیدم پایین شلوارش را تا ڪرده زده بالا ، آستین هایش را هم ! پرسیدم : حاج آقا چرا این طوری ڪرده ای ؟ رفت طرف آشپزخانه . 💌✨گفت : به خاطر خــدا و برای ڪمڪ به شما ! رفت توی آشپزخانه و وضو گرفت و بعد هم شروع ڪرد به جمع و جور ڪردن ! 💌رفتم ڪه نگذارم ، در را رویم بست و گفت : خانم ! بروید بیرون ! مزاحم نشوید ! پشت در التماس می ڪردم : حاج آقا ! شما رو به خدا بیا بیرون ! 💌✨من نارحت می شوم ! خجالت می ڪشم ! شما را به خدا بیا بیرون ! می گفت : چیزی نیست . الان تمام می شود ، می آیم بیرون ! 💌✨آشپزخانه را مرتب ڪرد ، ظرف ها را چید سرجایشان ، روی اجاق گاز را مرتب ڪرد ، بعد شلنگ انداخت و کف آشپزخانه را شست ! آشپزخانه مثل دسته ی گل شده بود . 🌷 شهید صیاد شیرازی 🍃یادش با ذکر 💕 @hamsafar_TA_khoda 💕
🌹 هماݧ جلسہ ے اول گفت: _مݧ تو دار دنیـا چیزے ندارم! برام مهم نیست ماشین🚗 ، خونه 🏡، مبل🛋 و این جور چیزا داشتـہ باشیـم یا نہ!!😊 در عوض دوسـت دارم توے زندگـے مشترکموݧ💞، 👆 باشــہ..."💚 🌺 💕 @hamsafar_TA_khoda 💕
🕊 سر ظرفشويے بودم. آمد و ايستاد پشت سرم. اين جور وقتها مے دانستم ڪہ براے چہ آمدہ... خودم را محڪم گرفتم. با آهنگ خاصے در گوشم گفت: "يڪ.... دو.... سه" هر چہ قلقلڪم😖 داد از سر جايم تڪان نخوردم و فقط خنديدم. خودش هم خيلے خنديد.😂 آخر سر با طرف راست بدنش بهم تنہ زد. 😕 يڪ جورايے هولم داد و گفت: "برو اون طرف، مے خوام آب بڪشم."☺️ بہ زور خودش را ڪنارم جا داد و همہ ظرف ها را آب ڪشيد. هميشہ در ڪارهاے خانہ ڪمڪم مے ڪرد. 👈 شهيد حاج رضا ڪريمے 📚 هزار از بيست، ص۹۶ 💕