eitaa logo
همسفر شهدا
366 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
511 ویدیو
107 فایل
🌸وبلاگ همسفر شهدا سید علیرضا مصطفوی http://hamsafarshohada.blog.ir 🌺وبلاگ شهید محمد هادی ذوالفقاری http://hadizolfaghari.blog.ir @atrmehr313
مشاهده در ایتا
دانلود
💠دعای روز سیزدهم ماه مبارک رمضان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 🕊آخرین روزهای سید ✅تابستان ۸۸ بود. وارد شدیم. پس از بازدید از به محل استقرار رفتیم. سید زودتر از بقیه خوابید. هنوز چند دقیقه‌ای نگذشته بود که یکدفعه فریاد زد: و از خواب پرید. ❇️برای چند دقیقه بدنش می‌لرزید. نمی‌دانستم چرا اینطور شده. هر چقدر هم سؤال کردیم جواب درستی نداد. می‌گفت: چیزی نیست. خواب دیدم! ✳️رفت بیرون. توی محوطه قدم می‌زد. همان شب با یکی از بزرگان کاروان که در محوطه بود شروع به صحبت کرد. در خلال صحبتها گفت: تمام شد! این من است!! 🎥👆در حمام با بچه‌ها شروع کرد به بستن. می‌گفت: رزمنده‌ها در شبهای حمله حنا می‌بستند. 🌷
هدایت شده از همسفر شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 #اَلسَّلامُ_عَلَيْكَ_يا_اَباعَبْدِاللَّهِ 🌷هر گاه شهدا را در شب جمعه یاد کردید، آنها شما را نزد #ابا_عبدالله_الحسین علیه السلام یاد می کنند. 🌹 #شهید_مهدی_زین_الدین 📹👆 وداع فرزند شهید مدافع حرم با پدر (بابا جون من مواظب احمد و مامان هستم)😭 🌷 #شهید_حمید_رضا_اسداللهی
💠دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان
💠اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان
🔰 🌸 علیه السلام در بيان احوالات يكی از دوستانشان كه او را برادر خود خطاب می كردند فرمودند: 💠"او پرفايده و كم هزينه بود"💠 🌺اين عبارت مصداق كاملی از روحيات به حساب می آمد. 🔸هادی در هرجا وارد می شد پرفايده بود. 🔹اهل كار بود. 🔸به كسی دستور نمی داد. 🔹تا متوجه می شد كاری بر زمين مانده، سريع وارد گود می شد. 🌷
🔰 🕊آخرین روزهای سید ✅تابستان ۸۸ بود. رفتیم . برای ما از می‌گفت. در پشت حسینیه قبرهایی بود که برای خواندن کَنده بودند. سید رفت و داخل یکی از این قبرها برای دقایقی خوابید. ❇️همه بچه های با سید عکس می گرفتند و می گفتند: این سفر خیلی بهتر از سفرهای قبلی بوده. معنویت این سفر را هم مدیون سید می دانستند. ✳️در نزدیکی یکی از دوستان حوزوی او تماس گرفت. می خواست برای و از او قول بگیرد. بر خلاف همیشه که سریع قبول می کرد بی مقدمه گفت: نه نمیام!! 🌷
💠دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان
🔰 ✅همان شبی که از جنوب برگشت کمی سرفه می‌کرد. می‌گفت: چیزی نیست. سرماخوردگی است. خوب می‌شه. ❇️ را خواندم. می‌خواستم برم سر کار که مادر زنگ زد. گفت: سریع بیا حال علیرضا خیلی خرابه از نیمه شب تا حالا داره به خودش می‌پیچه. ✳️سید را بردیم . تشخیص او هم بود. به او سُرم وصل کردیم. دکتر گفت : اگر حالش بدتر شد ببریدش 🔸چند نفری از دوستان سید و بستگان هم به دیدنش آمدند. حال علی لحظه به‌لحظه بدتر می‌شد. یکی از بستگان گفت: چی شده چرا خوابیدی!؟ مرد که نمی‌خوابه، پاشو بریم 👈سید همینطور که دراز کشیده بود دستش را بالا آورد و به نشانه تکان داد و گفت: دیگه تموم شد!! 🌷
💠دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان