❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت : 4⃣6⃣1⃣
#فصل_پانزدهم
خم شد و پیشانی شان را بوسید. بلند شد. عصایش را از کنار دیوار برداشت و گفت: «قدم جان! کاری نداری؟!»
زودتر از او دویدم جلوی در، دست هایم را باز کردم و روی چهارچوب در گذاشتم و گفتم: «نمی گذارم بروی.»
جلو آمد. سینه به سینه ام ایستاد و گفت: «این کارها چیه خجالت بکش.»
گفتم: «خجالت نمی کشم. محال است بگذارم بروی.»
ابروهایش در هم گره خورد: « چرا این طور می کنی؟! به گمانم شیطان توی جلدت رفته. تو که این طور نبودی.»
گریه ام گرفت، گفتم: «تا امروز هر چه کشیدم به خاطر تو بود؛ این همه سختی، زندگی توی این شهر بدون کمک و یار و همراه، با سه تا بچه قد و نیم قد. همه را به خاطر تو تحمل کردم. چون تو این طور می خواستی. چون تو این طوری راحت بودی. هر وقت رفتی، هر وقت آمدی، چیزی نگفتم. اما امروز جلویت می ایستم، نمی گذارم بروی. همیشه از حق خودم و بچه هایم گذشتم؛ اما این بار پای سلامتی خودت در میان است. نمی گذارم. از حق تو نمی گذرم. از حق بچه هایم نمی گذرم. بچه هایم بابا می خواهند. نمی گذارم سلامتی ات را به خطر بیندازی. اگر پایت عفونت کند، چه کار کنیم.»
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت : 6⃣6⃣1⃣
#فصل_پانزدهم
گفتم: «نه، تو جبهه و امام را بیشتر از ما دوست داری.»
از دستم کلافه شده بود گفت: «قدم! امروز چرا این طوری شدی؟ چرا سربه سرم می گذاری؟!»
یک دفعه از دهانم پرید و گفتم: «چون دوستت دارم.»
این اولین باری بود که این حرف را می زدم..
دیدم سرش را گذاشت روی زانویش و های های گریه کرد. خودم هم حالم بد شد. رفتم آشپزخانه و نشستم گوشه ای و زارزار گریه کردم. کمی بعد لنگان لنگان آمد بالای سرم. دستش را گذاشت روی شانه ام. گفت: «یک عمر منتظر شنیدن این جمله بودم قدم جان. حالا چرا؟! کاش این دم آخر هم نگفته بودی. دلم را می لرزانی و می فرستی ام دم تیغ. من هم تو را دوست دارم. اما چه کنم؟! تکلیف چیز دیگری است.»
کمی مکث کرد. انگار داشت فکر می کرد. بین رفتن و نرفتن مانده بود. اما یک دفعه گفت: «برای دو سه ماهتان پول گذاشته ام روی طاقچه. کمتر غصه بخور. به بچه ها برس. مواظب مهدی باش. او مرد خانه است.»
گفت: «اگر واقعاً دوستم داری، نگذار حرفی که به امام زده ام و قولی که داده ام، پس بگیرم. کمکم کن تا آخرین لحظه سر حرفم باشم. اگر فقط یک ذره دوستم داری، قول بده کمکم کنی.»
ادامه دارد...✒️
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت : 7⃣6⃣1⃣
#فصل_پانزدهم
قول دادم و گفتم: «چشم.»
از سر راهش کنار رفتم و او با آن پای لنگ رفت. گفته بودم چشم؛ اما از درون داشتم نابود می شدم. نتوانستم تحمل کنم. قرآن جیبی کوچکی داشتیم، آن را برداشتم و دویدم توی کوچه. قرآن را توی جیب پیراهنش گذاشتم. زیر بغلش را گرفتم تا سر خیابان او را بردم. ماشینی برایش گرفتم. وقتی سوار ماشین شد، انگار خیابان و کوچه روی سرم خراب شد. تمام راهِ برگشت را گریه کردم.
این اولین باری بود که یک هفته بعد از رفتنش هنوز رشته زندگی دستم نیامده بود. دست و دلم به هیچ کاری نمی رفت. مدام با خودم می گفتم: «قدم! گفتی چشم و باید منتظرِ از این بدترش باشی.»
از این گوشه اتاق بلند می شدم و می رفتم آن گوشه می نشستم. فکر می کردم هفته پیش صمد اینجا نشسته بود. این وقت ها داشتیم با هم ناهار می خوردیم. این وقت ها بود فلان حرف را زد. خاطرات خوب لحظه هایی که کنارمان بود، یک آن تنهایم نمی گذاشت.
خانه حزن عجیبی گرفته بود. غم و غصه یک لحظه دست از سرم برنمی داشت. همان روزها بود که متوجه شدم باز حامله ام. انگار غصه بزرگ تری از راه رسیده بود. باید چه کار می کردم؛ چهار تا بچه. من فقط بیست و دو سالم بود.
ادامه دارد...
🔴 #تغییر_فضای_بیروح
💠 گاهی در زندگیِ زن و شوهری حال #خوشی نداریم. و انگیزهای برای تحرّک و تلاش وجود ندارد.
💠 یکیاز مهارتهایی که میتواند فضای بیروح خانه را #تغییر دهد شنیدن یا دیدن چیزی است که نقش آن ایجاد #تلنگر و #استارت زدن است.
💠 لذا گاهی در فضای خانه، پخش صدای زیبا و ملایم #قرآن، مناجات، روضهای #دلنشین یا کلیپی زیبا از #شهدا و یا سخنان کوتاه #اخلاقی، جرّقهای میشود تا فضای سرد خانه را گرم و با انگیزه کند.
💠 اتصال همسران به #معنویت عامل ازدیاد #آرامش و گرمابخش زندگی خواهد شد.
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یکی از عوامل مهم طلاق در سالهای اول ازدواج
🔴 #استاد_پناهیان
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
#جلسات_همسرداری
#جلسه5_قسمت11
جلسات همسرداری سرکار خانم پرتو_اعلم در مهرآباد جنوبی
👇👇👇👇👇
👃#طیبات_بویایی
1⃣ بو کردن گل نرگس در بارداری🌼
🌺🍎 گذاشتن سیب گلاب بالاسر اگر خواب های پریشانی دارید تو بارداری
❌ و گناهان تو روز اگه کم بشه تو خوابتون آرامش پیدا میکنید.
😴 آقای ماندگاری میگن معمولا بد حجاب ها خواب های خوبی ندارند. انقدر تو صبح نگاههای منفی رو جلب کردن، شب عالم روح اینارو اذیت میکنه خواب اینا رو بهم میریزه❌
3⃣ بو کردن گل محمدی
4⃣ عطر میوه ها
🍎🍐🍌🍇 هر میوه ای رو که میخواهید بخورید ، قبلش بو کنید بعد بخورید
👁 #طیبات_بینایی
👈 دیدن روی علما
👈رفتن به مکان های زیارتی و روضه های اهل بیت
✅ یعنی شما همین ایام که میرید روضه ی حسین بن علی، علیه السلام همین رفتن شما طیبات بینایی برای شما حساب میشه
👈دیدن دریا 👈عبادته
👈دیدن طبیعت، سبزی طبیعت
👈 پوشیدن رنگهای شاد
🖐 #طیبات_لامسه
👈لمس شکم
خانومی میپرسید خانوم من از #ترک_شکم میترسم من چیکار کنم قبل از اینکه شکمم در بیاد❓❓❓
ماه چهارم موقعی که داره شکم میاد بیرون، قشنگ لباس های زیر را در بیار تو خونه، ران هات و شکمت و سينه تو با روغن زيتون يا روغن نارگيل يا روغن بنفشه يا روغن بادام تلخ يا روغن سياهدانه ماساژ بديد.
👌اصلا ترک نميخورد.
❌ ولي خيلی ها هستند الان تو مهموني ميیان شير بدن به بچه لباسشونو که ميدن بالا، تمام شکم ترک ترک، يه خط زايمان هم اضافه شده به اين ترکها.
✅ وقتي شما اين کار رو انجام بدين و تو بارداري يه جوري بنشينين که انگار ميخواين دستشويي تونو نگه دارين، يعني ورزش لگنی، يه جوري که منقبض کنين اون قسمت رو، محاله ترک بزنه.
🌈 اگر ديگه ترک خورده، همين کرمهاي رژودرم هايی که اومده و گرنه که قبل از اون شما اين کارو بکنين محاله ترک بخوره
🌱 يا آلوئورا را بخرين گياه آلوئورا رو اينو خورد خورد، ده سانت ده سانت ببريد يا پنج سانت پنج سانت آلوئورا را بمالين اصلا ترکي تو بدن شما به وجود نمی یاد.
🍑 لوسيون هاي طبیعی که هم قابل خوراکي براي رابطه جنسي دهاني استفاده ميشه، هم اينکه نرم ميکنه پوستتون رو، هم بوي خوبي از شما به مشام مي آورد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 ثواب صحبت کردن و در کنار همسر بودن
🔴 #استاد_پناهیان
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
🔴 #چراغ_قرمز_شیرین
💠 وقتی پشت #چراغ_قرمز هستید به همسرتان #لبخند بزنید و سر به سرش بگذارید البته به دور از #تحقیر و تمسخر!😊
💠 بگویید خدا چراغ قرمزها رو سر راه من گذاشته تا فرصتی بشه حال عزیزمو بپرسم.😜
💠 اینگونه ابتکارات برای خانمتان بسیار #شیرین و به یادماندنی است.
و با تصور آنها مدتهای طولانی به #آرامش میرسد!
💠 پشت #چراغ قرمزهای زندگی، با چراغ #سبزِ محبت و عشق، لحظات خود و همسرتان را شیرین کنید.
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
•| #دلدادگی |•
•••
او را حانیه میخوانند...
چرا که خودش غریب بود
اما
برای تمام غریب ها مادری میکند!
•••
+حانیه:دلسوز فرزندان❤️🌱
#فاطمیه 🥀
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
🔴 #قدر_لحظات_در_کنار_هم_بودن
💠 #پیرزن هر شب از صدای خروپف پیرمرد شکایت داشت، پیرمرد هرگز نمیپذیرفت. شبی پیر زن صدای خروپف او را #ضبط کرد تا صبح حرفش را ثابت کند. اما صبح پیرمرد هرگز از #خواب بیدار نشد و آن صدای ضبط شده، #لالایی هر شب پیر زن شد.
💠 گاهی تصوّرِ اینکه، روزی من یا همسرم از دنیا میرویم و #دنیا با همهی خوبی و بدیهایش تمام میشود عاملی برای ندیدن بسیاری از #عیوب و نقصهای همسر میشود.
💠 قدر لحظات هر چند #سختِ در کنار هم بودن را بدانیم.
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
☘
"صـبور"ڪہ باشے⇣
⇤هم حڪمت را مےفهمے
⇤هم قسمت را مےچشے
⇤هم معجزه را مےبینے
﴿انّ الله مـع الصابرین﴾>(بقره،۱۵۳)؛
«همانا خدا با صابراטּ است»
دلـت را به خـــدا بسپار
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
#سیاستهای_همسرداری
✍اگر نامزد و یا همسر خود را مکرراً محسوس و نامحسوس کنترل میکنید و ناگزیر از پرسیدن سوالاتی چون؛
کجا بودی؟
کجا رفتی؟
کی کارت تمام شد؟
در پرواز کنار که نشستی؟ و...
👌توصیه میکنیم دست از این کار بردارید. بدترین چیزی که هر انسانی را فراری میدهد این است که فکر کند کسی آزادیاش را محدود میکند و باید بیگناهی خود را در محکمهای مکرر اثبات کند.
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
+همش دارم فڪر میڪنم
شهـدا تو فاطمیہ چه جور التماس
مادرڪردن ؟!
ڪه خریدشون وبردشون ....
ڪاش ماهم بلد بودیم♡:)
#ایامفاطمیہ🖤
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜