eitaa logo
همسران موفقِ فاطمی❤💍
11.6هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
2.7هزار ویدیو
62 فایل
💕هدف ما #نجات جامعه از #فقردانش_جنسی رواج #همسرداری_فاطمی و #پیوندبهتربین همسران است💕 ⛔کپی‌مطالب فقط باذکرمنبع ولینک جایزاست❤ 🙏آیدی #فـقـط جهت ارسال‌ایده‌هاوتجارب @Banoo9669 🎀 #تبلیغ‌کانال‌شما👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :0⃣8⃣1⃣ بغلش کردم و شیرش دادم. مهدی کنارم خوابیده بود و خدیجه و معصومه هم کمی آن طرف تر کنار هم خوابیده بودند. دلم برایشان سوخت. چه معصومانه و مظلومانه خوابیده بودند. طفلی ها بچه های خوب و ساکتی بودند. از صبح تا شب توی خانه بودند. بازی و سرگرمی شان این بود که از این اتاق به آن اتاق بروند. دنبال هم بدوند. بازی کنند و تلویزیون نگاه کنند. روزها و شب ها را این طور می گذراندند. یک لحظه دلم خواست زودتر هوا روشن شود. دست بچه ها را بگیرم و تا سر خیابان ببرمشان، چیزی برایشان بخرم، بلکه دلشان باز شود. اما سمیه را چه کار می کردم. بچه چهل روزه را که نمی شد توی این سرما بیرون برد. سمیه به سینه ام مک می زد و با ولع شیر می خورد. دستی روی سرش کشیدم و گفتم: «طفلک معصوم من، چقدر گرسنه ای.» صدای در آمد. انگار کسی پشت در اتاق بود. سینه ام را به زور از دهان سمیه بیرون کشیدم. سمیه زد زیر گریه. با ترس و لرز و بی سر و صدا رفتم توی راه پله. گفتم: «کیه... کیه؟!» صدایی نیامد. فکر کردم شاید گربه است. سمیه با گریه اش خانه را روی سرش گذاشته بود. پشت در، میزی گذاشته بودم. رفتم پشت در و گفتم: «کیه؟!» کسی داشت کلید را توی قفل می چرخاند. صمد بود، گفت: «منم. باز کن.» با خوشحالی میز را کنار کشیدم و در را باز کردم. ادامه دارد...✒️ ❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :1⃣8⃣1⃣ خندید و گفت: «پس چه کار کرده ای؟! چرا در باز نمی شود.» چشمش که به میز افتاد، گفت: «ای ترسو!» دستش را دراز کرد طرفم و گفت: «سلام. خوبی؟!» صورتش را آورد نزدیک که یک دفعه مهدی و خدیجه و معصومه که از سر و صدای سمیه از خواب بیدار شده بودند، دویدند جلوی در. هر دو چند قدم عقب رفتیم. بچه ها با شادی از سر و کول صمد بالا می رفتند. صمد همان طور که بچه ها را می بوسید به من نگاه می کرد، می گفت: «تو خوبی؟! بهتری؟! حالت خوب شده؟!» خندیدم و گفتم: «خوبِ خوبم. تو چطوری؟!» مهدی بغلش بود و معصومه هم از یونیفرمش بالا می کشید. گفت: «زود باشید. باید برویم. ماشین آورده ام.» با تعجب پرسیدم: «کجا؟!» مهدی را گذاشت زمین و معصومه را بغل کرد: «می خواهم ببرمتان منطقه. دیشب اعلام کردند فرمانده ها می توانند خانواده هایشان را مدتی بیاورند پادگان. شبانه حرکت کردم، آمدم دنبالتان.» بچه ها با خوشحالی دویدند. صورتشان را شستند. لباس پوشیدند. صمد هم تلویزیون را از گوشه اتاق برداشت و گفت: «همین کافی است. همه چیز آنجا هست. فقط تا می توانی برای بچه ها لباس بردار.» ادامه دارد...✒️ ❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :2⃣8⃣1⃣ گفتم: «اقلاً بگذار رختخواب ها را جمع کنم. صبحانه بچه ها را بدهم.» گفت: «صبحانه توی راه می خوریم. فقط عجله کن باید تا عصر سر پل ذهاب باشیم.» سمیه را تمیز کردم. تا توانستم برای بچه ها و خودم لباس برداشتم. مهدی را آماده کردم و دستش را دادم به دست خدیجه و معصومه و گفتم: «شما بروید سوار شوید.» پتویی دور سمیه پیچیدم. دی ماه بود و هوا سرد و گزنده. سمیه را دادم بغل صمد. در را قفل کردم و رفتم در خانه گُل گز خانم و با همسایه دیوار به دیوارمان خداحافظی کردم و سپردم مواظب خانه ما باشد. توی ماشین که نشستم، دیدم گل گز خانم گوشه پرده را کنار زده و نگاهمان می کند و با خوشحالی برایمان دست تکان می دهد. ماشین که حرکت کرد، بچه ها شروع کردند به داد و هوار و بازی کردن. طفلی ها خوشحال بودند. خیلی وقت بود از خانه بیرون نیامده بودند. صمد همان طور که رانندگی می کرد، گاهی مهدی را روی پایش می نشاند و فرمان را می داد دستش، گاهی معصومه را بین من و خودش می نشاند و می گفت: «برای بابا شعر بخوان.» گاهی هم خم می شد و سربه سر خدیجه می گذاشت و موهایش را توی صورتش پخش می کرد و صدایش را درمی آورد. ادامه دارد...✒️
💃💃💃💃 آقايى جوووون يه سوال جنسى میتونم ازتون بپرسم؟؟؟🙈🙈 👈جواب همسرتون ........ خب چشاتو ببند خجالت ميكشم اخههههه🙈🙈😊 مییییییییگمممممم جنس دلت از چيه انقدر مهربونى؟؟؟😘💋☺️😍 ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
👈خانوما معمولا قهرکردن ولجبازی مخصوص بچه هاست😉 👈وقتی از همسرتون دلخور وناراحت هستین مث بچه ها قهر نکنین بلکه سرسنگین بشید ونخندین واخم کنین و..😒 اینجوری دست شوهرتون واسه نازکشیدن واشتی کردن🙈☺️ بازتره و زودتر اقدام میکنه که از دلتون دربیاره،😍😊 👈خانومایی که همیشه شادوشنگولن این اخم وناراحتیشون واسه شوهرشون غیرقابل تحمل تره❤️ ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
🔰 تاثیر منفی حضور و غیاب و امتحان 🔻 حضور و غیاب و امتحان گرفتن اگر به صورت موقت و برای ایجاد حس مسئولیت‌پذیری باشد، خوب است اما اگر سیره یک مربی شود بد است و اثر عکس دارد. 🔹بسیاری از افراد فکر می‌کنند حافظه خوبی ندارند. اما اشتباه می‌کنند. چون عادت کرده‌اند برای نمره و امتحان درس بخوانند سریع آموخته‌ها را فراموش می‌کنند. 🔸اگر با عشق و برای خدمت درس خوانده شود، تمرکز ایجاد می‌شود و آموخته‌ها باقی می‌مانند. 📖آیت الله حائری شیرازی نکته :تحصیل رادرذهن فرزندان خود طوری طراحی کنیم که عاشق علم وخدمت شوند نه اینکه برای نمره ومدرک درس بخوانند ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
💃💃💃 سلام به خانومای قری از وقتی راهکارای جالبتونو تو کانال خوندم، تصمیم گرفتم منم از خلاقیت جالبمون تو زندگی براتون بگم شبایی که حس میکنم دوس دارم با عاقایی جون باشم، 👈عکسامونو از آشنایی تا عروسی تو جاهای مختلف میذارم( به غیر از اتاق خواب و اولیشو روی آیینه دم در میچسبونم) اونم مدل شیطنتمو میفهمه و شروع میکنه به ترتیب دنبال عکسا گشتن و مرتب کردنشون، ( حتما باید به ترتیب بچینتشون) 😍😍 و همیشه هم آخرین عکسو روی بدنم میذارم( توی اتاق خواب روی تخت با یه لباس خوشجل و عطر و موهای نم دار و عشق آقایی دراز کشیدم) اونم دونه دونه پیدا میکنه و با خنده میاد سراغ عشقش و شروع میشه بوس و بعدشم....💃💃 همیشه اینکار تازگی داره و جذابه و از عکسای غیر تکراری استفاده میکنیم، یه بارم عاقایی خودش اینکارو برام انجام داد🙈 شما هم امتحان کنید جالبه قریاااااا عشقولیااااا موفق باشید ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
💞💞💞 ✳️ 👈 آقایی بیرونه و دیر کرده بهش پیام بدید که یه چندتا چیز لازم دارم برام بیار لطفا وقتی جواب داد لیستو براش بفرست😉👇 ❤️یه آغوش گرم 💛یه لب خندون 💙حرفای قشنگ قشنگ 💚کلی ماچ آبدار برای رفع دلتنگی خانم خونتون 🌸 هر چه سریعتر جهت تحویل سفارشات به آدرس زیر مراجعه کنید 👇 خیابان محبت کوچه عشق و منزلگه معشوق خویش 😌 ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
پذیرایی قرررری💃💃💃💃 ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
🌹مراقب هم باشید تا پژمرده نشوید🌹🌹 💠 صیغه عقد یکی از فرزندانم را مقام معظم رهبری خواندند. پس از پایان مراسم عقد، ایشان عروس‌ها و دامادها را نصیحت فرمودند. اگر شما یک جسم بی‌جان را به منزل ببرید و بخواهید آن را به عنوان یک کالا نگهداری کنید چندان به رسیدگی نیاز ندارد. شاید لازم باشد هر چند ماهی یک بار گردگیری شود. اما اگر یک گلدان زنده را به منزل ببرید، باید هر روز به آن رسیدگی نمایید، از آن مراقبت کنید و در آب، نور و هوای آن ، دقت لازم را به کار برید. 💠 شما هم یک گل زنده 🌺را به منزل می‌برید و باید از آن به طور مرتب مراقبت کنید تا پژمرده نشود . عروس خانم‌ها👱‍♀ باید از شوهر خودشان مراقبت نمایند و پذیرایی و رسیدگی داشته باشند. دامادها👨 نیز باید مراقب عروس خانم‌ها باشند و به آنها محبت و مودت نمایند. 📗 پرتوی از خورشید، ص ۱۳۰ ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
💃💃💃 مردها قبل از هر چیز به این نگاه می کنند که زن زندگی شان چقدر مهربان است 👈برگ برنده در دست زنی است که لقب مهربان ترین را بگیرد ❤️🍃❤️🍃❤️🍃 ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
همسران عاشق❤️ در طی روز وقتی کنار هم نیستید گاهی با ارسال یک جمله عاشقانه💌 یا یک استیکر..... به همسرتان بگویید که بی اندازه دوستش دارید یا بگید دلم برات تنگ شده بود خواستم بگم....... ❤️😉😍😘❤️ ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
💃💃💃💃 یه خانم بلا در قبال کارهایی که دیگران براش انجام میدن قدردان هس و 👈 تشکر میکنه ❤️❤️ ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜