روز سی و هفتم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بسم الله الرحمن الرحيم.
🔴عزیزان و مهربانان، همسفران قرار عاشقی سلاااااااااااام 🌹
🔴صبح زیبای پاییزی تون بخیر.
🔴 امیدوارم تا اینجا همه چیز عالی بوده باشه ،انشاالله که قدم به قدم با ما همراه بودین .
خدا رو بسیار بسیار شاکریم که تونستیم این همه تاثیرات زیبا تو زندگی ها بزاریم
🙌🙌🙌🙌🙌🙌🙌
حالا با هم گوش میکنیم به صحبتهاي استاد عزیزمون سرکار خانم مظاهری
⬇⬇⬇⬇
روز سی و هفتم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بازم امروز در رابطه با حجاب باهاتون صحبت میکنم.
🔴اینقدر این قضیه مهمه و اینقدر متاسفانه تو این زمانه کمرنگ شده که من حقیر که قلمی به دست دارم وظیفه خودم میدونم باز هم یاد اوری کنم.
🔴 یه ماجرایی رو خدمت شما عزیزان عرض میکنم شنیدنش خالی از لطف نیست.
🔷🔶 ماجرای مکالمه ای رو بین دوتا خانوم رو شنیدم برام جالب بود.
یه خانوم با حجاب و یه خانوم بی حجاب در مسیری با هم همراه بودند، در طی مسیر هم کلام میشوند.
🔴 بانوی بی حجاب از بانوی دیگه میپرسه
⁉این همه رنج و سختی، تو گرما، چادر مشکی مانتو!مقنعه! و..... برای چیه؟ چرا این کار رو میکنید؟
🔴 بانوی با حجاب در پاسخ میگه:
🔹 دوست عزیز من این همه سختی رو به خاطر تو تحمل میکنم!!!!!
😳_به خاطر من؟؟ چرا؟؟
🔴 بله بانو، اگه من زیبایی هایم رو به معرض دید بزارم، باعث میشم همسر تو،برادر تو،پسر تو با نگاه کردن به من نسبت به تو دلزده بشه!
🔴پس من خودم رو فقط به محارم خودم نشون میدم تا عامل انحراف محارم دیگران نشم!
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🔴بله دوست خوبم
اگه همه ما چنین دیدگاهی داشته باشیم که البته دستور دینمون هست دیگه هیچ مردی به انحراف کشیده نمیشه.
🔴 دیگه چشم چرانی ها و هوس رانی ها تموم میشه!
روز سی و هفتم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
دوست عزیز از تمرین پایانی فراموش نکنید،
🔴هر چی از این گروه در این مدت یاد گرفتی روی کاغذ بنویس و عکس بگیر و در گروه بزار
🔴میخوام روز اخر این عکسها رو به عنوان نتیجه کارمون تو کانال قرار عاشقی بزارم.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
روز سی و هفتم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🔴یکی از تاثیرات زیبای روز فراموشی رو یکی ازعزیزان برای بنده فرستادند.
🔴خدایی من که خیلی انرژی گرفتم برای شما هم میزارم تا همه از خوندنش انرژی بگیرید
⬇⬇⬇⬇
سلام ، من تمرین روز فراموشی رو دیروز انجام دادم خیلی عاااالی بود نزدیک اذان مغرب جاتون خالی یه حالت روحانی بسیار دلچسب توی این چند وقت خیلی مسایل برام پیش اومده بود واز خیلیا دلخور وعصبی بودم ولی از وقتی این تمرینو انجام دادم واب رو پای خاک ریختم واز خدا عاجزانه خواستم که بهم ارامش وبخشش عطا کنه الحمدلله خیلی بهترم اتفتقا امروز یکی از کسانی که خیلی ازش دلخور بودم وقتی منزل نبودم زنگ زده بود وقتی شماره شو دیدم باخودم کلنجار رفتم وناگفته نمونه شیطون هم فوری دست وپا میزد که ول کن محل نذار ولی یکهو بخودم اومدم وگفتم پس تمرین دیروزت چی میشه ؟کی می خوای اثرشو ببینی گوشی رو برداشتم وزنگ زدم خدارو شکر پیش خدا روسفید شدم وپیش خودم ازاینکارم راضی از زحمات شما و استاد گرامی خانم مظاهری خیلی تشکر میکنم من تمرینات قرار عاشقی رو کم وبیش انجام میدم البته بعضی از اونهاروخدارو شکر اثراتش رو در زندگیم شاهدم، این مطالب شما عاااااالیه واثرات بیشتری در زندگیم گذاشته الحمدلله ازهمه شما خوبان سپاسگزارم😍❤❤❤❤😍
روز سی و هفتم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
باز هم لیست میکنم کارهایی که امروز باید انجام بدی رو
نماز اول وقت
*دعای عهد
*اب یاسین و مزمل
*زیارت عاشورا
*غیبت ⛔⛔⛔
*دائم الوضو باشیم
*دروغ گفتن تعطیل
*راز دار زندگیت باش
*محرم اسرار همسرت باش
.اتفاقات خوب و بد هر هفته واسه خودت بنویس
🌹 چله نگه داشتن حجاب رو فراموش نکنی عزیزم
🌹زندگی رو اسان بگیر تا خداوند بر تو اسان بگیرد بانوی نازنینم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
روز سی و هفتم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹یه پیشنهاد جالب داشتم از یکی دیگه از دوستان
بخونید🙏🙏
🔴سلام,طاعات قبول,نمی دونستم چه جوری از شما یا خانم مظاهری (عزیزان)تشکر کنم ,خیلی خیلی عالی بوده,یه پیشنهاد برای خانم های گروه ,من دخترم چهارده سالشه,اما تمام موارد قرار عاشقی رو در دفتری یادداشت کردم ,برای آینده اش که با خودش ببره
به نظر کن این ها جهیزیه یه دختره نه مادی که,باز هم سپاسگزارم,اجرتون با آقا امام حسین,
جلسات سرکار خانم #محمدی
#نظموهدف۱_جلسه۴_قسمت۱
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌸بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین
اللهم ایاک نعبد و ایاک نستعین🌸
♦در این جلسه میخوایم در مورد نظم کلامی ، نظم عاطفی و #نظم_بچهداری صحبت بکنیم
👈ولی قبلش در مورد نظم یک زن نسبت به خودش میخوایم حرف بزنیم
✅همه خانم ها در چند تا حیطه وظیفه دارن ؛ ما یه موقعی جایگاهمون به عنوان دختر هست، یه موقعی به عنوان خواهر هست ،یه موقعی به عنوان مادر و یه موقعی به عنوان همسر
😃 اگر شما یه روز حالت خوبه میری با انرژی حرف میزیی؛ سلام، قربونت بشم ...میگی مثلا میخوام اینو تمیز کنم میری مهمونی میای
😏بعد فردا می گی حال ندارم خسته شدم دیروز خیلی خودم رو مصرف کردم باهات حرف زدم خب فرداش بی حالی
😫پس فردا یه ذره خوبی، پس اون فردا دوباره انرژی میگیری شادی....
❌مردا همچین خانم هایی رو دوست ندارن. هی مثل موج میره بالا میاد پایین. میگه بالاخره این حالش چیه؟
👈یه روز پریوده حالش خوب نیست ،یه روز با مامانش حرف زده حالش خوب نیست، با دوستش حرف زده حالش خوبه
😩 یه روز رفته سرکلاس دوستاش رو دیده میگه وای اون اینو داشت اونو داشت من ندارم حالش خوب نیست ،
👈یه روز دیگه حالش خوبه با شوهرش رفته خرید بعد مثلا باز دوباره فرداش حالش بد میشه
😱مردا سرگیجه میگیرن از دست این خانومی که بخواد اینطوری بشه
😍زن باید تعادل داشته باشه زنده باشه، #حی باشه، انرژی داشته باشه حالا در نقش های مختلف
❤وقتی که یه دختر هم باشه میتونه اُم باشه یعنی کمک رساننده باشه مهمترین کسی که ما میشناسیم و اُم بود کی بود؟ اُم ابیها
@jalasaaat
جلسات سرکار خانم #محمدی
#نظموهدف۱_جلسه۴_قسمت۱
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌸بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین
اللهم ایاک نعبد و ایاک نستعین🌸
♦در این جلسه میخوایم در مورد نظم کلامی ، #نظم_عاطفی و نظم بچهداری صحبت بکنیم
👈ولی قبلش در مورد نظم یک زن نسبت به خودش میخوایم حرف بزنیم
✅همه خانم ها در چند تا حیطه وظیفه دارن ؛ ما یه موقعی جایگاهمون به عنوان دختر هست، یه موقعی به عنوان خواهر هست ،یه موقعی به عنوان مادر و یه موقعی به عنوان همسر
😃 اگر شما یه روز حالت خوبه میری با انرژی حرف میزیی؛ سلام، قربونت بشم ...میگی مثلا میخوام اینو تمیز کنم میری مهمونی میای
😏بعد فردا می گی حال ندارم خسته شدم دیروز خیلی خودم رو مصرف کردم باهات حرف زدم خب فرداش بی حالی
😫پس فردا یه ذره خوبی، پس اون فردا دوباره انرژی میگیری شادی....
❌مردا همچین خانم هایی رو دوست ندارن. هی مثل موج میره بالا میاد پایین. میگه بالاخره این حالش چیه؟
👈یه روز پریوده حالش خوب نیست ،یه روز با مامانش حرف زده حالش خوب نیست، با دوستش حرف زده حالش خوبه
😩 یه روز رفته سرکلاس دوستاش رو دیده میگه وای اون اینو داشت اونو داشت من ندارم حالش خوب نیست ،
👈یه روز دیگه حالش خوبه با شوهرش رفته خرید بعد مثلا باز دوباره فرداش حالش بد میشه
😱مردا سرگیجه میگیرن از دست این خانومی که بخواد اینطوری بشه
😍زن باید تعادل داشته باشه زنده باشه، #حی باشه، انرژی داشته باشه حالا در نقش های مختلف
❤ یه دختر هم میتونه اُم باشه یعنی کمک رساننده باشه مهمترین کسی که ما میشناسیم و اُم بود کی بود؟ اُم ابیها
@jalasaaat
#بســـــم_اللّہ
رمان عاشقانه مذهبی #مقتدا
🌺 #قسمت بیستم
تازه فهمیدم آن خانم مادر آقاسید بوده! تمام راه از مدرسه تا خانه را به آقاسید فکر میکردم. نمیخواستم خودم را گول بزنم؛ سید آدم بدی نبود. درواقع دوستش داشتم، اما این علاقه را جدی نمیگرفتم. باورم نمیشد دوطرفه باشد. فقط از یک چیز عصبانی بودم؛ اینکه آقاسید در مدرسه و از خودم خواستگاری کرده و سنم را نادیده گرفته بود. باخودم میگفتم: پسره نادون! الان برم به بابام بگم تو مدرسه ازم خواستگاری کردن؟! اونم کی؟ امام جماعت مدرسه؟ اصلا برای چی یه طلبه کم سن و سال فرستادن؟ باید یه پیرمرد میفرستادن که متاهل باشه! اصلا نکنه زن داره؟ ...
با این حال هربار به خودم نهیب میزدم که اگر قصد دیگری غیر از ازدواج رسمی داشت که مادرش را نمی فرستاد! دوستش داشتم... لعنت به این احساس... ناخودآگاه گریه ام گرفت. به عکس شهید تورجی زاده که به دیوار اتاقم زده بودم نگاه کردم و گفتم: آقا محمدرضا! شما خودت منو آوردی تو این راه... خودت چادریم کردی... حالا هم سید رو سر راه من گذاشتی. آخه یعنی چی؟ من با این سن کم؟ مامان بابام چی میگن؟ مردم چی میگن؟ نکنه دروغ میگه؟ چکار کنم؟ این خیلی احمقانه ست...
خوابم برد. قضیه را به هیچکس نگفتم. تصمیم گرفتم تمامش کنم. فردای آن روز نماز جماعت نرفتم؛ زنگ که خورد رفتم پایین که نمازم را بخوانم. دیدم آقاسید هنوز در نمازخانه است. بی توجه به او سجاده را پهن کردم و دستهایم را بالا بردم: الله اکبر...
🌸ادامه_دارد🌸