#ایده_متن 💌
ایده برای آقامون💝
از خانواده همسرتان در مورد چیزهایی که همسرتان در زمان کودکی علاقه مند بوده آن ها را
داشته باشد سوال کنید. 💌
مثلا اگر او همیشه دوست داشته تیله های رنگی یا بازی فکری خاصی و... داشته باشد💌
برای
تولدش یا بدون مناسبت بجهت اینکه بیادش هستید, بخرید. 📩📩
او نه تنها از هدیه شما خوشحال خواهد شد
بلکه متوجه این حقیقت می شود که
شما به اندازه کافی در فکر پیدا کردن علایق او بوده اید.🎁🎈🎀
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
#ایده_متن_عشقولانه 💌
#ایده_برای_تولد_همسر
🔴🔴توجه داشته باشید که همه این کارها رو با توجه به سلیقه های همسرتون انجام بدین .
مثلا مردی که از رنگ قرمز بدش میاد اصلا خوشحال نمیشه حتی رنگ کاغذ کادوی شما قرمز باشه !!!
🔴 پس دقت کنید به علاقه هاش
چون این جشن رو فقط برای او دارین میگیرین .😍
✅گرفتن این جشن تو خونه مادرشوهرتون اولویت داره.
✅🔴مهم
یه هدیه کوچیک،( یه روسری ،یه شاخه گل ،و یا ....)برای مادرشوهرتون بخرید و زیبا تزیین کنید.
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
#ایده_بسیار_مهم💌
#نکته
#درس_زندگی
💃💃
یک سری از آدمها هستند که مینشینند کنارتان و یک راز از خودشان برایتان میگویند
و تاکید میکنند که آن را به کسی نگفته اند و فقط شما هستید که حالا میدانید..
بعد از چند دقیقه سوالی از زندگیتان میپرسند که دهن باز میمانید.
دقیقا همان چیزی که همیشه سعی بر پنهان کردنش داشته اید یا دست کم به وضوح و مصرانه نخواسته اید در موردش حرفی بزنید…
🔺خواستم بگویم که احساساتی نشوید.
🔺خام صمیمیت اینجور افراد نشوید. راز و مسایل خصوصیتان را برای خودتان حفظ کنید.
🔹 یک دوستی داشتم و البته کم و بیش هنوز هم دارم، که سالها پیش به من گفت:
اگر من دوست صمیمی تو هستم، دلیل نمیشود که تو دوست صمیمی من باشی…
قلبم شکست
👌ولی درس خوبی گرفتم.
💌💌💌💋💌💌💌
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
🔴 #درک_متقابل_در_خرید
💠 وقتی شوهرتان برای #خرید همراهیتان میکند سعی کنید سریعتر #انتخاب کنید.
💠 مردها مثل شما به #جزئیات دقت نمیکنند و به تفاوت مانتوها، کفشها و... دقیق نشده و سریع کلافه میشوند!
💠 مردها نیز باید به این نکته توجه کنند و همسرشان را در خرید همراهی و درک کرده و خیلی #عجله نکنند.
💠 اگر هر دو یکدیگر را درک کنید و یک قدم از #توقّع خود کوتاه بیایید از کنار هم بودن لذّت خواهید برد.
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
#روز_مرد
#سورپرایز
#کادو
همسرم خیلی وقت بود دلش پیتزا خونگی میخواست
منم در یک اقدام قری به مناسبت روز مرد امروز سوپرایزش کردم
گل هایی که توی مسیر گذاشتم هم گل های ماشین عروسمون هست
یه کار جالب دیگه ای که انجام دادم اول یه کادو که توش یکی از لباس های کهنه خودش بود رو بهش دادم وقتی درشو باز کرد و دید لباس خودشه کلی جاخورد😂😂😂
بعد کادو اصلی رو بهش دادم
کلی باهم خندیدیم
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
#ایده متن
جانانم
يادت دلتنگم ميکنه
اسمت"ديوونم
صدات عاشقتر
نگات وابسته ترم
ميدونی چی آرومم ميکنه
د😍ا😘ش😍ت😘ن😍ت
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠#قسمت 6⃣
#فصل_اول
نه ساله شده بودم. مادرم نماز خواندن را یادم داد. ماه رمضان آن سال روزه گرفتم، روزهای اول برایم خیلی سخت بود، اما روزه گرفتن را دوست داشتم.
با چه ذوق و شوقی سحرها بیدار می شدم، سحری می خوردم و روزه می گرفتم.
بعد از ماه رمضان، پدرم دستم را گرفت و مرا برد به مغازه پسرعمویش که بقالی داشت.
بعد از سلام و احوال پرسی گفت: «آمده ام برای دخترم جایزه بخرم. آخر، قدم امسال نه ساله شده و تمام روزه هایش را گرفته.»
پسرعموی پدرم یک چادر سفید که گل های ریز و قشنگ صورتی داشت از لابه لای پارچه های ته مغازه بیرون آورد و داد به پدرم.
پدرم چادر را باز کرد و آن را روی سرم انداخت. چادر درست اندازه ام بود. انگار آن را برای من دوخته بودند.
از خوشحالی می خواستم پرواز کنم. پدرم خندید و گفت: «قدم جان! از امروز باید جلوی نامحرم چادر سرت کنی، باشد باباجان.»
آن روز وقتی به خانه رفتم، معنی محرم و نامحرم را از مادرم پرسیدم.
همین که کسی به خانه مان می آمد، می دویدم و از مادرم می پرسیدم: «این آقا محرم است یا نامحرم؟!»
بعضی وقت ها مادرم از دستم کلافه می شد. به خاطر همین، هر مردی به خانه مان می آمد، می دویدم و چادرم را سر می کردم.
دیگر محرم و نامحرم برایم معنی نداشت. حتی جلوی برادرهایم هم چادر سر می کردم.
ادامه دارد... 🍃