جلسات سرکار خانم #محمدی #نظم‌و‌هدف۱_جلسه۵_قسمت۳ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 👈ما قبلا راجع به ارتباط کلامی و هیجان کلامی صحبت کردیم. بحث #نطق را هم اگر یادتون باشه بهتون گفتم ✅ مثلا نگاه می کنی می بینی شوهرت دراز کشیده هی اینور و نگاه می کنه اونور و نگاه می کنه یه بالشت میخواد برو بیار براش. 🖥 یا می گه تلویزیون خاموشه مثلاً کنترل تلویزیون را میخواد ☀️ یا می گه وای چقدر تشنمه، یه لیوان آب بهش بده یه بادبزن بده 🔔 نطقش را وقتی می فهمی سریع پاسخ بده هم خیرت را رساندی هم بلوغ عاطفی تو رشد دادی. 🌸 نطق همون زبان بدن و بادی لنگوییج و ارتباط غیر کلامی میشه. تو باید #حی باشی بفهمی در حال حاضر چه پاسخی بدی که درست باشه. 👦بعضی خانوما می گن ما دوست داریم بچه هامون خیلی بچه های خوبی بار بیان و‌... ما قبلا هم گفتیم اگر می‌خواین بچه هاتون را تربیت کنید ۲۰ سال قبل از بارداری تربیت کنید ، یعنی روی خودت کار بکن. 😱می گه بچه م اینطوریه اونطوریه. شما در واقع گزارش بچه تو نمی دی گزارش خودتو می دی. 👌هر چقدر میخوای بچه ت خوب باشه باید خودت خوب باشی،تادیب را آدم از خودش شروع می کنه. اول ادب از خودم. 🍃اون ادب را وقتی داشته باشی بچه ناخودآگاه می گیره، وقتی می بینه مادر نمازشو میخونه، چادرشو‌ مرتب تا می کنه، جانمازش، مهرش تمیزه ⛔️ نه اینکه یه مهر شکسته، با پا میندازه، با پا این ور اون ور جلوی قبله می زاره، چادر گوله موله که هزار تا چروک جلوش هست چمباله می کنه سرش می کنه نمازش را می خونه بچه در ناخودآگاهش می گه این چه نمازیه. 😑 خونه بعضیا می ری چادر می دن بهت برای نماز، تو اصلا دلت نمی خواد چادره رو نگاه کنی، بوی همه جور غذایی بهش می ده. 🙈 یه جا کلاس خیاطی می رفتم یاد می گرفتم، بعد یه چادر بود که مشخص بود چادرهای دیگه همه کاراشو کرده الان شده چادر نماز. بعد من بدترین شکل چادر را وقتی باهاش نماز میخوندم تا می کردم می دادم بهشون. بعد همین جور خودش می موند. 🍃من همیشه یه زیرانداز و جانماز خودم داشتم. 🌸ما بحث نظم که می گیم شاید یه بحث فردی به نظر بیاد ولی یه بحث اجتماعیه. 🔔همین که من یه جایی خیاطی می رفتم که هیچکس نماز اول وقت نمی خوند وقتی می دیدند یه نفر سر اذان داره نمازشو میخونه . نظم فردی خودم بود ولی تاثیر جمعی داشت. ⭐️مثلاً می ری مسافرت یه جا رودخونه توی راه هستش، ما داریم وضو‌می گیریم، همه دارند آب بازی می کنند ظرف می‌شورند شما که وضو می گیری همه می گن اِ وقت اذانه 😍شما یه کار فردی انجام دادی ولی تاثیر اجتماعی می زاری، نظم فردی تو به نظم اجتماعی تبدیل کردی. @jalasaaat

#ایده_متن_قرررری 💌 💃💃 📩📩📩💋📩📩📩 ❌اگه میخواین توی رفتارتون و برخوردتون با همسرتون موثر تر و لطیف تر باشین: ❌ وقتی همسرتوت حرف میزنه مستقیم نگاهش کنین و مرتب با سر حرفش رو تایید کنین یا جملات تاییدی بهش بگین. مثل درست میگی و ... و مهمتر از همه اینکه لبخند به لب داشته باشین😊 ❌ اگه نقدی هم به حرفش دارید، همون اول نزنین توی ذوقش. اول سعی کنید با چند تا نکته مثبت توی حرفهاش تاییدش کنین و بعد نظر خودتون رو با ملایمت بگین. مطمئن باشید که اینطوری اثر حرفتون خییییلی بیشتره. ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜

#ایده_متن #دلبری 💃💃💃💃 ایده برای سرکار، وقتی دوس دارین اقایی به شما فکر کنه: مهربونه من؟😍 خدا قوتت بده که اینقدر با پشتکار، زحمت میکشی. لطفا برای رفع خستگی، یه ذره به یه خووووشگل مهربون (من) فکر کنین تا از مینی مولکول های قلبتون، انرژی زیادی آزاد بشه🙈🙈🙈💋 با تشکر خانم دلبرت😊💋❤️ ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜

#نامه_عاشقانه خدا چه حوصله ای داشت موقع نقاشیِ تو از زیبایی های خودش در تو گنجاند خواست که وقتی به روی زمین می آیی هرکه تورا میبیند ، خالق تورا بهتر بشناسد....! تو شاهکار پروردگارت بودی!❤ آفریده شدی برای دوست داشته شدن شاید من هم آفریده شده ام برای دوست داشتن تو،،،،! نمیدانم محو تو باشم یا محو خدایی که تورا آفرید...!❤ شاید خدا تورا آفرید تا زیبایی های دنیا کامل شود... شاید هم تورا آفرید که دنیا زیبا باشد من نمیدانم اما تو که هستی همه چیز هست، قشنگی و زیبایی های دنیا هستند اصلا تو که باشی دنیا دنیاست....! خدا تورا آفرید برای اینکه عشق بی معنا نماند،،تو آفریده شدی تا در این دنیای خاکستری مانند نور بدرخشی و همه را محو خودت کنی....تو آمدی که بفهمم دنیا هنوز میتواند زیبا باشد با وجود تو تویی که خودت معنی عشق و زیبایی را کامل میکنی❤عاشقتم مرد پرتلاش من😘خداقوتت بده🙏 ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜

اینم کیک من به مناسبت عید😍

سلام عزیزم سال نو مبارک دیروز یکم فروردین تولد همسرم بود بخاطر کرونا و اینکه یکی دو هفته پیش پسرعموی همسرم فوت شد گفتم براش جشن تولد نمیگیرم ...ظهر ب سرم زد یه کیک بگیرم بعد بخاطر کرونا پشیمون شدم... عصر گفت بیا بریم خونمون کار. داشت گفتم خسته ام تا رفت با اینکه خسته بودم براش کیک پختم وقتی اومد کلییییی سورپرایز شد و تا اخر شب چند بار تشکر کرد...و گفت پنجم تولدتو خونه بابات میگیرم😍😘 برا خوشبختی همه زوج ها و از بین رفتن این بیماری منحوس صلوات

⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :9⃣ #فصل_دوم می گفت: «قدم هنوز بچه است. وقت ازدواجش نیست.» خواهرهایم غر می زدند و می گفتند: «ما از قدم کوچک تر بودیم ازدواج کردیم، چرا او را شوهر نمی دهید؟!» پدرم بهانه می آورد: «دوره و زمانه عوض شده.» از اینکه می دیدم پدرم این قدر مرا دوست دارد خوشحال بودم. می دانستم به خاطر علاقه ای که به من دارد راضی نمی شود به این زودی مرا از خودش جدا کند؛ اما مگر فامیل ها کوتاه می آمدند. پیغام می فرستادند، دوست و آشنا را واسطه می کردند تا رضایت پدرم را جلب کنند. یک سال از آن ماجرا گذشته بود و من دیگر مطمئن شده بودم پدرم حالا حالاها مرا شوهر نمی دهد؛ اما یک شب چند نفر از مردهای فامیل بی خبر به خانه مان آمدند. عموی پدرم هم با آن ها بود. کمی بعد، پدرم در اتاق را بست. مردها ساعت ها توی اتاق نشستند و با هم حرف زدند. من توی حیاط، زیر یکی از درخت های سیب، نشسته بودم. حیاط تاریک بود و کسی مرا نمی دید؛ اما من به خوبی اتاقی را که مردها در آن نشسته بودند، می دیدم. کمی بعد، عموی پدرم کاغذی از جیبش درآورد و روی آن چیزی نوشت. شستم خبردار شد، با خودم گفتم: «قدم! بالاخره از حاج آقا جدایت کردند.» ادامه دارد...✒️ 🍃

✅تمرین روز سوم رو ازاینجا بخونید ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ شبتون پرتقالی😜❤️😘

صبح زیبایت بخیر جان و دل و دردانه ام پاشو تا روشن شود از نور تو این خانه ام من که در پیش تو دارم جان و تن اینرا بدان تا صفا بخشی تو این جان و دل و کاشانه ام صبحت بخیر جاناا❤️ ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜