🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 💞 #عاشقانه_دو_مدافع
📚 #قسمت_سی_و_هفتم
_خوب دیگہ ، با اجازتوݧ ما عروسموݧ رو ببریم...
علے هم کنار مـݧ وایساده بود و سرش رو انداختہ بود پاییـݧ
ماماݧ هم لبخند زدو گفت خواهش میکنم دختر خودتونہ
از بابا خجالت میکشیدم و نگاهش نمیکردم
_پدر مادر علے و خواهرش با ماشیـݧ خودشوݧ رفتـݧ
ماهم با ماشیـݧ علے
در ماشیـݧ رو برام باز کرد و گفت بفرمایید اسماء خانم
لبخند زدم و نشستم
خودش هم نشست و همینطورے چند دیقہ بهم زل زده بود
دستم و جلوے صورتش تکوݧ دادم و گفتم:بہ چے نگاه میکنید❓
لبخند زدو گفت:بہ همسرم.ایرادے داره❓
دستم و گرفتم جلوے دهنم و گفتم.ݧچہ ایرادے ولے یجورے نگاه میکنید کہ انگار تا حالا منو ندیدید
خوب ندیدم دیگہ
چشمهام گردو شد و گفتم:ندید❓
خندید و گفت دروغ چرا ولے ݧ انقدر دقیق
خوب حالا میخواید حرکت کنیم❓مامانینا رفتـݧ ها...
_خوب برݧ ما کہ خونہ نمیریم.
پس کجا میریم❓
امروز پنجشنبست ها فراموش کردے❓
زدم رو دستم و گفتم:
وااااے آره فراموش کرده بودم
بہ خودش اشاره کردو گفت:معلوم نیست کے باعث شده فراموش کنے حتما خیلے هم برات مهم بوده...
خندیدم و گفتم بلہ بلہ خیلے
جلوے گل فروشے وایسادو دوتا دستہ گل یاس گرفت.
_إ علے آقا چرا دوتا دستہ گل گرفتید❓
دستش و گذاشت رو قلبش و گفت آخ...
إ وااا چیشد❓
اسممو اینطورے صدا میکنے نمیگے قلبم وایمیسہ
إ خوبہ بگم آقاے سجادے❓
هموݧ علے خوبہ ایـݧ دستہ گلم گرفتم براے عروسم
_رسیدیم بهشت زهرا
رفتیم بہ سمت قطعہ سرداراݧ بے پلاک
مثل همیشہ دوتا قبرو شستیم و گلهار گذاشتیم روش
اسماء❓
بلہ❓
میدونے از شهیدت خواستم کہ تو رو بهم بده❓
خوب چرا از شهید خودتوݧ نخواستید❓
از اونم خواستم ولے میخواستم شهیدت پارتے بازے کنہ برام
خندیدم و گفت ایشالا کہ خیره.
یہ ماه از محرم شدنموݧ میگذشت و هروز بیشتر عاشقش میشدم
علے خوابیده بود.کنارش نشستہ بودم و نگاهش میکردم
بہ ایـݧ فکر میکردم چطور تونستم بہ همیـݧ سرعت عاشقش بشم.
_واے کہ تو چقد خوبے علے
دستم گذاشتہ بودم زیر چونمو بهش خیره شده بودم
یکم سر جاش تکوݧ خورد و چشماشو باز کرد
و با لبخند و صداے خش دار گفت:سلام خانم کے اومدے❓
سلام نیم ساعتہ
إ پس چرا بیدارم نکردے❓
آخہ دلم نیومد...
_آخ علے بہ فداے دلت حالا دستمو بگیر بلندم کـݧ ببینم
دستشو گرفتم و با تمام قدرت کشیدم سمت خودم
علے نمیتونم خیلے سنگینے
إ پس مـنم بیدار نمیشم
باشہ بیدار نشو منم الاݧ میرم خونمو خدافظ
دستم و گرفت و گفت کجا❓دلت میاد برے❓
سرمو بہ نشونہ ے تایید تکوݧ دادم
باشہ باشہ بلند میشم تو فقط حرف از رفتـݧ نزݧ بخدا قلبم میگره
دوتاموݧ زدیم زیر خنده
_در اتاق علے بہ صدا در اومد فاطمہ بود
داداش زنداداش ماماݧ معصومہ میگہ بیاید پاییـݧ شام.
_علے دستش و گذاشت رو شکمشو گفت آخ کہ چقد گشنمہ بریم
دستشو گرفتمو گفتم بدو پس
از پلہ ها اومدیم پاییـݧ
باباے علے کہ بهش میگفتم بابا رضا اومده بود خونہ
رفتم سمتش
سلام بابا رضا خستہ نباشے
پیشونیمو بوسید و گفت
سلامت باشے دختر گلم
با اجازتوݧ مـݧ برم کمک ماماݧ معصومہ
فاطمہ دستم رو گرفت و گفت:کجااااا❓
مـݧ خودم همہ چیو آماده کردم شما بشیـݧ آقاتوݧ فردا نگہ از خانومم کار کشیدید
_دوتاموݧ زدیم زیر خنده
علے انگشتش و بہ نشونہ ے تحدید بہ سمت فاطمہ تکوݧ دادو گفت:باشہ عیب نداره نوبت توهم میرسہ
فاطمہ از خجالت صورت سفیدش قرمز شدو رفت آشپزخونہ
بابا رضا و علی زدݧ زیر خنده.
آروم زدم بہ پهلوے علی و گفتم خبریه❓
✍ ادامه دارد ....
┄┅🌵••══••❣┅┄
•• @tame_sib ••
┄┅❣••══••🌵┅┄
#چالش_قری
#چالش 💄💋
💟صدایت را که میشنوم
به یکباره تمام دلتنگیهای من تمام میشود..🙈
میرود به ناکجا آباد..🙈
ارام میشود تنم..❤️
👈وقتی در کنارت مینشینم آنوقت زیبا ترین جای جهان میشود آغوش تو..💑
آغوشت برایم امن است💏
همچو ریشه های درخت بلوط در سرما سرد زمستان❄️❄️،
همچو شبنم که بر پهنای گلبرگ های سرخ ارمیده🍃،همچو جاده روبه تاریکی🌹
دوستت دارم...بسیار دوستت دارم❤️
آنقدر که با لبخندت جانی تازه میگرم
و اما چقدر مردانگی به تو میآید..🙈☺️
تو میشوی مرد یکی..
مرد دختری که عشقش را میتوان از گیسوان بافته اش فهمید
از پیرهن تنش
از چشمانش که..
آمدی با ورودت در قلبم درونم را زیبا کردی..❤️👉
ومیدانم که میدانی زیباتر نیز میشود اگر جمله ای از دوستت دارم هایت را نثارش کنی❤️❤️
❣ @hamsar_ane❣
#چالش
اینم نتیجه چالش واسه من...
ناگفته نماند که ما تو سال ۱۳ زندگی مشترکیم
❣ @hamsar_ane❣
#چالش
اینم چالش امروز من 💃💃 بنده خذا سر صبی شک وارد شد بهش ☺️☺️☺️
❣ @hamsar_ane❣
#چالش
ازچالشای قدیمی😍😜
اینم چالش امروز منو آقای همسر
سلام صبحتون بخیر ,
دلم بر کانال تنگ شده بود ,😍😍 چند وقتی سرم گرم بود ,دسترسی نذاشتم,
ولی همه مطالب و تقریبا مطالعه کردم, ☺️😊
❣ @hamsar_ane❣
#ارسالی_اعضای_عزیزمون
❤️سلام به همهی خانوم های بهشتی گروه❤️
من یه #ایده_معنوی دارم.😊
زمانی که آشپزی یا گردگیری و تمیز کاری خونه انجام میدید، میتونید همزمان به صوت های مفیدی گوش بدید.
مثلا شروع کنید از جزء سی قرآن یا دعاهای گوناگون شامل حدیث کسا یا زیارت عاشورا و... که حالتون رو خوب میکنه گوش بدید.
اینطوری هم گوشتون صوت الهی میشنوه و هم محیط منزلتون (در ودیوار) مطهر میشه و مهمتر اینکه با گوش دادن مداوم، میتونید کلی سوره قرآن یا دعا حفظ کنید.😌
راستی صوت های آقای علی فانی لذت بخشن برای دانلود در زمینه دعاهای گوناگون.
از خدا میخوام ایده ام براتون مفید بوده باشه.🌷
ممنون میشم برای حل مشکلات زندگیم یه صلوات بفرستید😇
❣ @hamsar_ane❣
#زیبایی
✅خرمالو تمیز کننده عمیق پوست
✨خرمالو به راحتی تمامی دانه های چرب پوست را تمیز می کند.
⚜این ماسک مثل یک اسکراب طبیعی، پوست را از هر گونه آلودگی به خوبی پاک می کند.
❣ @hamsar_ane❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#گلدوزی
#دوخت_حاشیه_بادندان_موشی
ساده اما کاربردی است.
استفاده از دوخت دندان موشی اما متفاوت
مناسب برای حاشیه رومیزی،حاشیه لباس و...
❣ @hamsar_ane❣
💞 #عاشقانه_دو_مدافع
📚 #قسمت_سی_و_هشتم
_آروم زدم بہ پهلوے علے و گفتم خبریہ❓
خانومم همینطورے گفتم
چپ چپ بهش نگاه کردم و گفتم حالا دیگہ ما غریبہ شدیم❓باشہ علے آقا باشہ...
إ اسماء بخدا شوخے کردم
باشہ حالا قسم نخور
آخہ آدمو مجبور میکنے
خب ببخشید
نمیبخشم
إ علے
إ اسماء
_فاطمہ اومد پیشمو.دستش و گذاشت رو کمرشو وگفت:دارید پشت سر مـݧ غیبت میکنید❓بستہ دیگہ بیاید سفره رو آماده کردم.
_آخر هفتہ عقد اردلاݧ بود. نمیدونم بہ زهرا چے گفتہ بود کہ هموݧ جلسہ اول قبول کرده بود.
با علے دنبال کارهاے خودموݧ و مراسم اردلاݧ بودیم
_تولد امام رضا نزدیک بود و قرار بود عقدمونو تو حرم بخونـݧ و همونجا هم ثبتش کنیم
لحظہ شمارے میکردم براے اوݧ روز
حلقہ هامونو یہ شکل سفارش دادیم.علے انگشتر عقیق خیلے دوست داشت اما بخاطر مـݧ چیزے نگفت
_مراسم اردلاݧ تموم شد و از هموݧ بعد عقد دنبال کارهاے عروسے بود.درس زهرا کہ تموم شده بود اردلاݧ بخاطر تحصیلاتش راحت تو سپاه استخدام شد و مشکلے نداشتند.
اما مـݧ و علے بخاطر درسموݧ مجبور بودیم عروسیموݧ و عقب بندازیم
_بلیط قطار واسہ ۸صبح بود
مشغول آماده کردݧ ساک لباساموݧ بودم
علے یہ گوشہ نشستہ بود با لبخند نگاهم میکرد
علے جاݧ چیہ باز اونطورے نگاه میکنے❓باز چہ نقشہ اے تو سرتہ ها❓
از جاش بلند شد و همونطور کہ میومد سمتم با خنده گفت
┄┅🌵••══••❣┅┄
•• @tame_sib ••
┄┅❣••══••🌵┅┄