eitaa logo
همسران موفقِ فاطمی❤💍
11.6هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
2.7هزار ویدیو
62 فایل
💕هدف ما #نجات جامعه از #فقردانش_جنسی رواج #همسرداری_فاطمی و #پیوندبهتربین همسران است💕 ⛔کپی‌مطالب فقط باذکرمنبع ولینک جایزاست❤ 🙏آیدی #فـقـط جهت ارسال‌ایده‌هاوتجارب @Banoo9669 🎀 #تبلیغ‌کانال‌شما👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
@dars_akhlaq.mp3
1.02M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌺 رفاقت با همسر 🌺 💎 بسیار زیباست👌👌 آیت‌الله‌ _ @hamsar_ane
‎چه جنگی شود ، ‎جنگ من و تو ! ‎تو شلیک کنی ؛ ‎و من غرق گلوله های شیرین ، ‎ بوسه ات شوم ...😍😌😋😇🙈💋❤️🍃 ‎ بخیر💋💋 ‌‌‎‌‌‌‌‎ ❣ @hamsar_ane
2⃣کانال دوم مـــــا😍بیایدمنتظریم🌹 🔰 ســبـــک بهمراه 👈 غذاخوردن 👈 👈 🍐🍎 و 👈 🎂 🍡🍧 👈 و جدید😍 کلی دستور غذا و مخصوص کودکان برای 👶👶 😍👌👌ازهمه مهمتر کلی ماهانه و هفتگیِ متنوع داره که دیگه این جمله ☺️ فراموشم شده👏📛‼️ http://eitaa.com/joinchat/2775842838C0e8ec6c9f8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌دلم بارانِ سردِ صبِح پاییزی هوس دارد که نم نم می رسد از راه و عاشق می شود شهری.. @hamsar_ane
گ کانالتون و مطالبتون خیلی عالیه من واقعا بعد از۵سال زندگی مشترک تازه دارم متوجه میشم هیچ چیز از زنانگی بلد نبودم همیشه فکر میکردم همسرم عصبی مزاج هست ولی الان متوجه شدم عامل اصلی عصبانیت هاش رفتارای من بوده که زنانگی نمیکردم کانالتون و بحثای استاد پرتو اعلم باعث شده یک هفته اس زندگیم روی آرامش به خودش دیده ❣ @hamsar_ane
سلام روزتون بخیر ممنونم از کانال خوبتون که این همه اثربخشی داره تو روابط بین من و همسرم 🙏🙏🙏🙏
سلام اینم از چالشتون خیلی خوب بودممنون😂😂 ❣ @hamsar_ane
سلام چالش باحالی بود خودم بیشتر خندم گرفت😁 مرسی که هستین...❤️ زنده باشید خداسایتون رو از سر بچه های کانال کم نکنه😜😍❤️ خوشبختی همه زوج ها صلوات ❣ @hamsar_ane
_چہ فرقے میکن خاکے بریزم تو سرم.الاݧ وضعیت ایـݧ پسر فرق میکنہ زݧ داره ،اول زندگیشہ. _مادر مـݧ اولا کہ کے گفتہ قراره بلایے سرش بیاد دوما هم،خودش راضے هم زنش جاے بدے هم کہ نمیخواد بره... خلاصہ یہ چیزے مـݧ میگفتم یہ چیزے زهرا باباهم همینطورے نشستہ بود و بہ یہ گوشہ خیره شده بود و حرف نمیزد _اما ماماݧ راضے نمیشد کہ نمیشد یہ هفتہ هم بابت ایـݧ موضوع با هیچکدومموݧ حرف نمیزد. هر چقدر اردلاݧ و بابا باهاش حرف میزدݧ کوتاه نمیومد آخر حرفاشونم بہ بد شدݧ حال ماماݧ ختم میشد. _اوݧ روزا اردلاݧ خیلے داغوݧ بود همش تو خودش بود زیاد حرف نمیزد همموݧ هم میدونستیم کہ بدوݧ رضایت ماماݧ نمیره. دوهفتہ گذشت ما هر کارے میتونستیم براے راضے کردݧ ماماݧ کردیم حتے علے هم با ماماݧ حرف زد. _یروز بعد از نماز صبح ماماݧ صداموݧ کرد کہ بریم پیشش. نمازش رو تازه تموم کرده بود و همونطور کہ رو سجاده نشستہ بود و تسبیحش دستش بود آهے کشیدو با بغض بہ اردلاݧ نگاه کرد و گفت: برو مادر خدا پشت و پناهت....و قطره اے اشک از چشماش روگونہ هاش افتاد همموݧ شوکہ شدیم. _اردلاݧ دست مامانو بوسید،بغلش کرد و زد زیر گریہ از گریہ اونها ماهم گریموݧ گرفتہ بود . همونطور کہ اشکام و پاک میکردم گفتم:خوب دیگہ بستہ فیلم هندیش نکنید. _اوݧ دوماه بہ سرعت گذشت و اردلاݧ دو هفتہ بعد از عروسیش رفت سوریہ هیج وقت اوݧ روزے کہ داشت میرفت و یادم نمیره ماماݧ محکم اردلاݧ و بغل کرده بود گریہ میکرد مـݧ هم دست کمے از ماماݧ نداشتم باورم نمیشد اردلاݧ داره میره. _میترسیدم براش اتفاقے بیوفتہ. اما زهرا خیلے قوے بود و با یہ لبخند همسرشو راهے کرد بہ قول خودش علاوه بر ایـݧ کہ همسر اردلاݧ بود همسفرش هم بود خیلے محکم و قوے بود وقتے ازش پرسیدم چطورے تونستے راضے بہ رفتـݧ اردلاݧ بشے،لبخندے زد و گفت همہ چیزم فداے حضرت زینب بابا اما یہ قطره اشک هم نریخت ،اما مـݧ میدونستم چہ خبره تو دلش علے هم اصلا حال خوبے نداشت. _اشک نمیریخت اما میفهمیدم حالش رو بہ جاے اینکہ اوݧ منو دلدارے بده مـݧ باید دلداریش میدادم.البتہ حال خرابش بخاطر خودش بود. روز خوبے نبود اما بالاخره تموم شد. _تازه بعد از رفتنش شروع شد غصہ ے ماماݧ هرروز یا درحال خوندݧ دعاے طول عمرو آیہ الکرسی براے اردلاݧ بود یا بے حوصلہ یہ گوشہ میشست و با کسے حرف نمیزد ولے وقتے اردلاݧ زنگ میزد چند روزے حالش خوب بود _دوهفتہ از رفتـݧ اردلاݧ میگذشت یکے دوروزے بود از علے خبر نداشتم.دانشگاه هم نمیومد نگرانش شدم و رفتم خونشو. وارد کوچشوݧ شدم ماشیـݧ جلوے در بود زنگ و زدم. _کیہ❓ منم فاطمہ باز کـݧ إ زݧ داداش تویے بیا تو پلہ هارو تند تند رفتم بالا وارد خونہ شدم و بلند گفتم سلااااااام سلام زنداداش خوش اومدے ازینوارا❓ اومدم یہ سرے بزنم بهتوݧ کسے خونہ نیست نیست.اومدے بہ ما سر بزنے یا آقاتو❓ _چہ فرقے میکنہ‌‌❓ فرقے نداره دیگه خندیدم و گفتم:حالا نوبت خودتم میشہ علے و خونست❓ آره بالا تو اتاقشہ از پلہ ها رفتم بالا و در زدم جواب نداد دوباره در زدم بازم جواب نداد نگراݧ شدم درو باز کردم _علے روتخت خوابیده بود اتاق تاریک تاریک بود پرده هارو کشیدم کنار نور افتاد روصورتش و چشمشو اذیت کرد دستشو گرفت جلوے چشمش و از جاش بلند شد سلام علیک السلام علے آقا ساعت خواب❓ دانشگاه چرا نمیاے❓گوشیتم کہ خاموشہ نمیگے نگراݧ میشم❓ ببخشید همیـݧ فقط❓ببخشید❓ _آهے کشید و کلافہ بہ موهاش دستے کشید نگراݧ شدم دستم و گذاشتم رو شونش چیشده علے چیزے نیست _چیزے نیست و حال روزت اینطوره چیشده دارم نگراݧ میشما هیچے اسماء رفیقم... رفیقت چے❓ رفیقم شهید شد... ✍ ادامه دارد .... 💞 📚 _رفیقم شهید شده... مات و مبهوت بهش نگاه میکردم سرشو بین دو دستاش نگہ داشت و بلند بلند شروع کرد بہ گریہ کردن هق هق میزد دلم کباب شد تا حالا گریہ ے علے رو بہ این شدت ندیده بودم نهایتش دو قطره اشک بود ماما همیشہ میگفت: مردها هیچ وقت گریہ نمیکنن ، ولے اگر گریہ کـنن یعنے دیگہ چاره اے ندارند. _حالا مــرده من داشت گریہ میکرد یعنے راه دیگہ اے براش نمونده❓ ینے شکستہ❓ علے قوے تر از ایـݧ حرفهاست خوب بالاخره رفیقش شهید شده. اصلا کدوم رفیقش چرا چیزے بہ مـݧ نگفتہ بود تاحالا❓ گریہ هاش شدت گرفت دیگہ طاقت نیوردم،بغضم ترکید و اشکام جارے شد. _نا خودآگاه یاد اردلان افتادم ترس افتاد تو جونم اشکامو پاک کردم و سعے میکردم خودمو کنترل کنم اسماء قوے باش،خودتو کنترل کـن ، تو الان باید تکیہ گاه علے باشے نزار اشکاتو ببینہ. صداے گریہ هاے علے تا پاییـن رفتہ بود فاطمہ بانگرانے اومد بالا و سراسیمہ در اتاق و زد _داداش❓زن داداش❓چیزے شده❓ درو باز کردم و از اتاق رفتم بیرون بیا بریم پاییـن بهت میگم. ┄┅🌵••══••❣┅┄       •• @tame_sib •• ┄┅❣••══••🌵┅┄
سلام خسته نباشید اینم شام دونفره باهمسری به نیت امام حسن وامام حسین گذاشتم ته چین مرغ نذر :امام حسین ع وامام حسن ذکر :یارزاق ولی بیشتر به غذام توحیدخوندم صلوات خاص حضرت را خوندم و فوت کردم به غذام دستور غذا:باوضوع شروع کردم به درست کردن غذا اول سینه مرغ رو گذاشتم با زردچوبه فلفل نمک آب پزبشه بعد گزاشتم کناربد برنج ۲ساعت قبل گزاشتم خیس بخوره بدگزاشتم نیمه پزبشه روش نرم داخلش سفت باشه بد زرده تخم مرغ ۲عدد را با یک لیوان ماست هم زدم با زعفران دم شده و افنجان کلاب واقاشق نمک مخلوط کردم وروغن هم به مقدار لازم برنج را اضافه کرده و مرغ را ریش ریش کرده و با کره ودارچین تف میدیم روغن میریزیم داخل قابلمه نسوز یه لایه برنج یه لایه سینه مرغ باخلال پسته یا بادام و زرشک که با پودر قنک باکره تف داده شده و در اخرهم با قاشق فشارمیدیم روشعله پخش کن میزاریم و شعله رو روکم میزاریم تا ۳۰ تا۴۰دقیه همراه با سالاد انار ترش نوش جان کنید همسرم خیلی خوشش اومد تشکر کرد یه بوس قشنگ از دستم کرد ودعای عاقبت بخیر برام کرد 👨‍👩‍👧‍👦طرح 👨‍👩‍👧‍👦 🌽🍳🥕🍕🌶🥗🍆🍋 http://eitaa.com/joinchat/2775842838C0e8ec6c9f8 رسانه تبلیغی ما باشید🍃 فوروارد فراموش نشه🌹
جواب 🔰5⃣❤️خانمی فرستادن: سلام وقتتون بخیر 🌺 توی کانال دیدم که برای پاک کردن جوهر خودکار از یه روشهایی استفاده میکنن , که بعضیهاش خنده دار بود , گفتم بهتون بهترین روش رو پیشنهاد کنم چون خودمم چند روز پیش امتحان کردم و جواب داد از شیر استفاده کنید بسته به میزان جوهری که مالیده شده روی پارچه داره اگر کوچیک هست یه قاشق و اگر بزرگ هست بیشتر از یه قاشق میریزیم روی محل جوهری شده و با دستمال تمیز شروع میکنیم به سابیدن و خودتون متوجه میشید که داره پاک میشه ,,, و یک ترفند دیگه برای لباسی که چربی ریخته و لکه چربی افتاده روی اون پارچه ,یک مقدار گچ ساختمانی پیدا کنید من کنار خونه مون بنایی میکردن رفتم و ازشون مقداری گرفتم و اندازه ی یک قاشق ریختم توی کاسه و مقداری آب ریختم و یک ملات تقریبا نرم درست کردم و با قاشق کشیدم روی لکه ی روغن و بعداز نیم ساعت وقتی گچ رو بلند کردم از پارچه دیدم هیچ اثری از لکه چربی نیست , گفتم شاید این ترفند به کارتون بیاد و استفاده کنید , یا علی مدد چقدر جوابای این سوال زیاد بود😂 ممنون عزیزای دلم، دیگه لطفا به سوالای دیگه اعضای کانال حواب بدید❤️❤️❤️ ❣ @hamsar_ane