eitaa logo
🌸 همسران خوب 🌸🇵🇸
236هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
45 فایل
🌸🍃 یک روانشناس انقلابی 🇮🇷 #محسن_پوراحمدخمینی 💓 دریافت‌کلاسهای‌آموزشی @hamsaranclass 💓 مشاوره رایگان @hamsaranekhoub 💓 مشاوره تلفنی @moshaverehhamsaran 💓 نظرات @Manamgedayefatemeh7 💓 فروشگاه‌ها😊، مشاوره حضوری، تبلیغات و... @hamsaranrahnama
مشاهده در ایتا
دانلود
8.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔️ آقای پوراحمد نمیدونم چرا اینقدر رابطه عاطفی بچه ام با من و همسرم خراب شده؟؟!! چرا اینقدر از ما دور شده؟؟!!... ⭕️ قسمت بیست و یکم 🔹 کارگاه مهارت های ارتباطی زوجین (مشهد مقدس) 🔺محسن پوراحمد خمینی، روان‌شناس 🌼 (ویژه زوجین) 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇 http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
❌❌ تو خونه لاک نمیزنید ⁉️⁉️ چون وضو میخواید بگیرید🤔 🛑 فروشگاه آرایشی 😊 یه محصول ویژه داره👇🏻 💅لاک حاوی 😎 🌊 دارای خاص💁‍♀ باورت میشه؟ مثل برچسب هم بلند میشه😍 💓 بعلاوه حدود ۲۰۰ قلم محصول آرایشی متنوع👇🏻 http://eitaa.com/joinchat/4103208991C5730366f78 فروشگاه آرایشی همسران خوب وابسته به کانال تربیتی میباشد.☺️ 💓 @hamsaranekhoob
🌷🌷🌷 این داستان فوق العاده زیباست و میتونه تاثیر زیادی روی روابط خانوادگی شما داشته باشه 💟 @hamsaranekhoob ته پیازو رنده رو پرت کردم توی سینک، اشک از چشمو چارم جاری بود. در یخچال رو باز کردم و تخم مرغ رو شکستم روی گوشت، روغن رو ریختم توی ماهی تابه و اولین کتلت رو کف دستم پهن کردم و خوابوندم کف تابه برای خودش جلز جلز خفیفی کرد که زنگ در رو زدند. پدرم بود. بازم نون تازه آورده بود. نه من و نه شوهرم حس و حال صف نونوایی نداشتیم. بابام می گفت: نون خوب خیلی مهمه. من که بازنشسته ام، کاری ندارم، هر وقت برای خودمون گرفتم برای شما هم می گیرم. در می زد و نون رو همون دم در می داد و می رفت. هیچ وقت هم بالا نمی اومد. هیچ وقت. دستم چرب بود، شوهرم در را باز کرد و دوید توی راه پله. پدرم را خیلی دوست داشت. کلا پدرم از اون جور آدمهاست که بیشتر آدمها دوستش دارند، این البته زیاد شامل مادرم نمی شود. صدای شوهرم از توی راه پله می اومد که به اصرار تعارف می کرد و پدر و مادرم را برای شام دعوت می کرد بالا. برای یک لحظه خشکم زد. ما خانوادۀ سرد و نچسبی هستیم. همدیگه رو نمی بوسیم، بغل نمی کنیم، قربون صدقه هم نمیریم و از همه مهم تر سرزده و بدون دعوت جایی نمیریم. اما خانواده ی شوهرم اینجوری نبودن، در می زدند و میامدند تو، روزی هفده بار با هم تلفنی حرف می زدند. قربون صدقه هم می رفتند و قبیله ای بودند. برای همین هم شوهرم نمی فهمید که کاری که داشت می کرد مغایر اصول تربیتی من بود و هی اصرار می کرد، اصرار می کرد. آخر سر در باز شد و پدر مادرم وارد شدند. من اصلا خوشحال نشدم. خونه نا مرتب بود، خسته بودم. تازه از سر کار برگشته بودم، توی یخچال میوه نداشتیم. چیزهایی که الان وقتی فکرش را می کنم خنده دار به نظر میاد اما اون روز لعنتی خیلی مهم به نظر می رسید. شوهرم توی آشپزخونه اومد تا برای مهمان ها چای بریزد و اخم های درهم رفته ی من رو دید. پرسیدم: برای چی این قدر اصرار کردی؟ گفت: خوب دیدم کتلت داریم گفتم با هم بخوریم. گفتم: ولی من این کتلت ها رو برای فردا هم درست می کردم. گفت: حالا مگه چی شده؟ گفتم: چیزی نیست؟ در یخچال رو باز کردم و چند تا گوجه فرنگی رو با عصبانیت بیرون آوردم و زیر آب گرفتم. پدرم سرش رو توی آشپزخونه کرد و گفت: دختر جون، ببخشید که مزاحمت شدیم. میخوای نونها رو برات ببرم؟ تازه یادم افتاد که حتی بهشون سلام هم نکرده بودم. پدر و مادرم تمام شب عین دو تا جوجه کوچولو روی مبل کز کرده بودند. وقتی شام آماده شد، پدرم یک کتلت بیشتر بر نداشت. مادرم به بهانه ی گیاه خواری چند قاشق سالاد کنار بشقابش ریخت و بازی بازی کرد. خورده و نخورده خداحافظی کردند و رفتند و این داستان فراموش شد و پانزده سال گذشت. پدر و مادرم هردو فوت کردند. چند روز پیش برای خودم کتلت درست می کردم که فکرش مثل برق ازسرم گذشت: نکنه وقتی با شوهرم حرف می زدم پدرم صحبت های ما را شنیده بود؟ نکنه برای همین شام نخورد؟ از تصورش مهره های پشتم تیر می کشد و دردی مثل دشنه در دلم می نشیند. راستی چرا هیچ وقت برای اون نون سنگک ها ازش تشکر نکردم؟ آخرین کتلت رو از روی ماهی تابه بر می دارم. یک قطره روغن می چکد توی ظرف و جلز محزونی می کند. واقعا چهار تا کتلت چه اهمیتی داشت؟ حقیقت مثل یک تکه آجر توی صورتم می خورد. حالا دیگه چه اهمیتی داشت وسط آشپزخانه ی خالی، چنگال به دست کنار ماهی تابه ای که بوی کتلت می داد، آه بکشم؟ چقدر دلم تنگ شده براشون. فقط، فقط اگر الان پدر و مادرم از در تو می آمدند، دیگه چه اهمیتی داشت خونه تمیز بود یا نه، میوه داشتیم یا نه.چرا همش میخواستم همه چی کامل باشه بعد مهمون بیاد همه چیز کافی بود، من بودم و بوی عطر روسری مادرم، دست پدرم و نون سنگک. پدرم راست می گفت که: نون خوب خیلی مهمه. من این روزها هر قدر بخوام می تونم کتلت درست کنم، اما کسی زنگ این در را نخواهد زد، کسی که توی دستهاش نون سنگک گرم و تازه و بی منتی بود که بوی مهربونی می داد. اما دیگه چه اهمیتی دارد؟ چیزهایی هست که وقتی از دستش دادی اهمیتشو می فهمی. «زمخت نباشیم». زمختی یعنی: ندانستن قدر لحظه ها، یعنی نفهمیدن اهمیت چیزها، یعنی توجه به جزییات احمقانه و ندیدن مهم ترین ها ─┅─═इई ❄️🌼❄️ईइ═─┅─ 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
امام على عليه السلام: كَيفِيَّةُ الفِعلِ تَدُلُّ عَلى كَمِّيةِ العَقلِ كيفيّت كار، نشانگر میزان عقل است غررالحكم حدیث7226 @hamsaranekhoob
سلام استاد پوراحمد، ممنون از کانال آموزندتون خدا قوت یه سوال داشتم ، همسرم دوست دارن از لباسهای خواب خاصی استفاده کنم، گاهی بهم پیشنهاد میدن که فلان نوع لباس رو بخرم نمیدونم دلیل این رفتارش چیه و گاهی هم ناراحت میشه که از این لباسها استفاده نمیکنم چون من کارمند هستم و گاهی واقعا حوصله این کار رو ندارم. من همسرم رو دوست دارم ولی نمیخوام تکراری بشم آخه میگن نباید جلوی شوهر همیشه لباسهای خاص پوشید ولی میدونم باید متنوع بود ممنون میشم راهنمایی کنید چکار کنم 🌸 پاسخ استاد پوراحمد 👇👇 🌸🍃 پیوستن به کانال تربیتی همسران خوب👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
🌺 دانشمند شهید دکتر شهریاری با این رفتارها ثابت کرد لایق شهادت است ساعت دوازده که کلاس تمام می‌شد ، بهش می‌گفتم: آقا مجید! بیا بریم ناهار بخوریم... اما ایشون می گفت: حالا تو برو ، من هم میام ... می‌دونستم که می‌خواهد برود به نماز اول وقت برسه... همسر شهید هم تعریف می‌کرد: « آقا مجید نماز شبش به‌راه بود. حتی شب عروسی هم سجاده‌ی نماز شبش جمع نشد.» 📌خاطره‌ای از زندگی دانشمند شهید دکتر مجید شهریاری 📚منابع: کتاب شهیدعلم، جلد۱، صفحه۱۲۶ ؛ پایگاه اینترنتی رجانیوز @hamsaranekhoob
7.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔️ چه سوال بدی پرسید این خواهرِ شوهر از عروس! ⛔️ و چقدر بد جواب داد این عروس! ⭕️ قسمت بیست و دوم 🔹 کارگاه مهارت های ارتباطی زوجین (مشهد مقدس) 🔺محسن پوراحمد خمینی، روان‌شناس 🌼 (ویژه زوجین) 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇 http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
سلام علیکم وقتتون بخیر، من چند ماه پیش با کانالتون آشنا شدم، آدم زود رنج و عصبی ای بودم، شرایط زندگیم باعث شده بود زود جوش بیارم، تا کلاسهای کنترل خشم رو گوش دادم، واقعا در جدیدی توزندگیم باز شد،از این رو به اون رو شدم،خیلی آروم و صبور شدم، باورم نمیشه فقط با گوش دادن به چند جلسه از صحبت‌های آقای پوراحمد،یه آدم دیگه ای بشم، انشاءالله خداوند به خودتون و خانوادتون سلامتی بده، همیشه دعاگوتون هستم، اجرتون با خانم حضرت زهرا(س) 🟥 😍👆 🟩 🟩 🟩 قبل از هرچیزی ابتدا کلمه "پیوستن" را بزنید👇👇 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
11.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 تشکر ویژه از شبکه ی سه بابت این تبلیغ مهم ⛔️ حکم برای آدمی که ناخن میذاره و آرایشگری که این کار رو انجام میده.... 🌷 حتما ببینید و برای همه دوستان صمیمی واقوام خودتان بفرستید 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
💓 لبخندانه 😂 وقتی مامان خوابه 😃😜 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
✍ امام علی(ع): گنج هاى روزى در وسعت اخلاق نهفته است... هر كس بد اخلاق باشد، روزى اش تنگ مى شود.. آدم بد اخلاق بسيار خطا میكند و زندگى اش تلخ میشود.. 📚غررالحكم،ح ۸۰۲۳ و۱۶۰۴ @hamsaranekhoob