eitaa logo
مشاوره محسن پوراحمد خمینی
41.4هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
60 ویدیو
8 فایل
🌸🍃 یک روانشناس انقلابی 🍃🌸 #محسن_پوراحمد_خمینی 💚روانشناسی با رویکرد اسلامی ایرانی🇮🇷 💓 ثبت نام و دریافت کلاسها 👇 @hamsaranclass 💓 راهنمای کانال 👇 (مشاوره #رایگان، مشاوره #تلفنی، نظرات، فروشگاه‌های همسران خوب، تبلیغات و...) 👇 @hamsaranrahnama
مشاهده در ایتا
دانلود
با سلام و خداقوت راستش من الان نامزد هستم و۱۷سالمه با نامزدم تفاهم داریم و همدیگرو عاشقانه هم دوست داریم، همه چیز خداروشکر خوبه من قبل از دوران نامزدیم یه نفر که هم رشته ام بود در مجازی تو درس ها کمکم میکردوحرف می زدیم،یکسال از من بزرگتر بودمن به اون فرد علاقه نداشتم واز روز اول به عنوان برادر میدیدمش ودوستانه میدیدم این رابطه رو و همیشه میگفتم مافقط دوستیم و یامن مثل خواهرت هستم،ولی قبول نمی‌کردوحتی حرف خواستگاری پیش میکشیدو میخواست باخانواده ام صحبت کنه برای ادامه ی رابطه حدودا دوماه کلا با هم حرف می زدیم و من دردل میکردم ودرباره ی درس حرف می‌زدیم وبه عنوان برادرویک دوست دوستش داشتم وصرفا فقط نقش یک دوست برام داشت که باهاش درددل کنم ولی این دوست داشتن ابداً دوست داشتن به عنوان شریک زندگی نبود یاهروقت میگفت پدرت اجازه میده یا خودت قبول میکنی اگه بیام خواستگاری من موضوع روسعی میکردم عوض کنم ومخالف حرفش بودم ومیگفتم فقط بعنوان دوست باهم باشیم ولی هیچوقت قبول نمی‌کرد بعنوان برادر باشه تااینکه یکبار ازجانب دوستانم این رابطه به هم خورد ویکبارهم مادرم بطوراتفاقی متوجه این موضوع شد وکلی ناراحت شدوبه ایشون زنگ زد که تموم کنه این رابطه روهرچقدر من میگفتم چیزی نیست ولی مادرم قبول نمی‌کرد و خیلی ناراحت شد اون فردعصراون روز زنگ زد وبا مادرم صحبت کردو مادرم گفت حق نداره دیگه بامن تماس بگیره وایشونم هیچی نگفت وخداحافظی کردندو مادرم گوشی رواز من گرفتند ویه مدت خبری ازش نداشتم و فقط چندبار با گوشی مادرم بطور پنهانی باایشون تماس گرفتم که حالشون روبپرسم وبعد هم که گوشیم روبهم دادن بازم یه مدت حرف می زدیم تااینکه با نامزدم که اقوام هستند وارد رابطه شدیم برای آشنایی پیش از ازدواج ولی هیچکدوم ازوجود اون یکی خبرنداشتند یعنی اون پسر میدونست من بانامزدم حرف میزنم ولی نمیدونست ب قصد ازدواج فقط فکرمیکردب قصد اینکه اقوام هستیم،تااینکه یه شب من هم بااون پسرهم بانامزدم داشتم همزمان حرف میزدم ومیخواستم بااون پسر خداحافظی کنم وبرم بانامزدم حرف بزنم ولی عذاب وجدان هم داشتم و همیشه به نامزدم میگفتم بخاطر بعضی چیزاحالم خوب نیست ودرآینده بهت میگم چی واونم میگفت بگو چیه شاید بتونم حالتو خوب کنم ولی من ترس داشتم که بگم تااینکه یک شب متوجه شد وخیلی حالش بدشدومن همون شب که نامزدم متوجه شد ایشون رومسدود کردم و به نامزدم قول دادم دیگه با ایشون رابطه ای نداشته باشم هرچی میگفتم این رابطه به هیچ منظوری نبوده ولی نامزدم قبول نمیکرد و میگفت مگه میشه تو رابطه بایه پسرباشی وابراز احساسات نباشه گذشت تااینکه چندین بار از طریق مختلف جلو اومدیااز طریق دوستام میخواست بدونه چرارابطه رو من یک باره اونجورتموم کردم ومن جوابش رونمیدادم وقتی زنگ میزدمیگفتم نامزد کردم وجواب سربالا میدادم ولی این بین یک یادوبار هم چت کردیم بطور پنهانی از نامزدم تااینکه یکبار که جلو اومدوپیام دادمن میخواستم امتحانش کنم،اون نمیدونست نامزد کردم و فکر میکردمن برای اینکه بفرستم پای نخود سیاه میگم نامزد کردم.و من در چت بهش گفتم که من تورو دوست دارم و نمیتونم پنهانی تو رابطه باشم اگر به خانواده ات بگی به خانواده من اطلاع بدهند یاخاستگاری من بیای تانامزد کنیم وگرنه من با این که تورو دوست دارم نمیتونم تو رابطه باشم ولی ایشون گفت نه چند سال دوست باشیم وبعداگرمناسب هم بودیم ازدواج کنیم وگفت من سنم کمه و شغلی ندارم و خانواده ام برام به خاستگاری نمیان و اونجادیگه برای همیشه از هم خداحافظی کردیم که بعدها نامزدم فهمید وخط روهم عوض کردیم تادیگه مزاحمتی از جانب ایشون نباشه و نامزدم گفت اگردفعه ی دیگه این اتفاق بیفته دیگه نمیدونه چی میشه رابطمون چون این سری هم خیلی اذیت شد و سخت بخشید و سرد بود با من یه مدت.حالا مشکل اصلی این هست که نمیتونم فراموشش کنم وتا اسم شهرش یا یه نشونه ازش میبینم و میشنوم یادش می افتم یا یک نفر هم اسمش،ولی فقط به عنوان دوست چون خیلی هم به من کمک کرد و میگم ابدا به چشم من جز برادر نبود،احساس خیانت و گناه میکنم گاهی وسوسه میشم حالشو بپرسم،باهاش دردل کنم و بدونم درچه وضعیتی هست و همیشه عذاب وجدان این روهم داشتم که نکنه عاشق من شده باشه ونتونه فراموش کنه وحس میکنم حق الناس گردنمه وبه سرم میزنه برم ازش حلالیت بطلبم خیلی درگیرم چون نامزدهم دارم و فکر اونم میادسراغم خیلی عذاب میکشم. خواهش میکنم راهی پیش پام بزاریدو بگیدچیکارکنم ک یادش نیوفتم وبرای همیشه فراموش کنم،چه کاری صحیحه. نمیدونم واقعا همش حس میکنم در آینده هم میبینمش واحساس گناه زجرم میده 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 عرض سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی و تبریک سال نو پاسخ شما👇👇👇 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
👇👇👇 🌹ابتدا ازدواجتان را تبریک میگم و ان شاء الله با یادگیری مهارت های زندگی روبه روز نهال عشق زندگیتان را ریشه دار تر کنید. 💠در ارتباط با مسئله ای که مطرح کردید از همین ابتدا شما را از وسوسه و توجیهات نفس بر حذر میدارم. مسئله ارتباط با نامحرم در دین و روایات ما بسیار نهی شده است. ✨امام باقر علیه السلام می‌فرمایند : سخن گفتن با زن نامحرم؛ از دام های شیطان است. البته در حد ضرورت و ارتباطی که در چهارچوب باشد اشکال ندارد. اما آیا ارتباط شما در حد ضرورت بوده است؟ در صورتی که دوستان خانم شما جایگزین بهتری برای کمک به شما بوده اند. تمام این تاکیدات بر حفظ روابط به جهت حساسیت ارتباط بین دو جنس مخالف هست. ناخودآگاه به سمت هم کشش دارند و به مرور عواقب این ارتباط خوشایند نیست. ✨پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند : از اختلاط و گفتگو با زنان بپرهیزید به راستی هیچ مردی با زن نامحرمی در خلوت سخن نمی‌گوید مگر اینکه در دل او نسبت به وی رغبت پیدا کند. ارتباط زن و مرد نامحرم بسیار حساس، ظریف و در عین حال خطرناک است. روزى از عالم بزرگ مقدس اردبیلى پرسیدند: آقا اگر شما با یك زن نامحرم در یك اتاق قرار بگیرید، چه مى‏كنید؟ او فرمود: به خدا پناه مى‏برم!! علیرغم اینكه او یكى از بزرگان اهل تقوا و معنویت بود، قرار گرفتن در چنین شرایطى را براى خود خطرناك دید. علت اینكه اسلام حتى قرار گرفتن زیر یك سقف و در یك جاى تنها با زن نامحرم را - اگر احتمال گناه داده شود - حرام میداند و اگر احتمال گناه نباشد، مكروه میشمارد؛ نشانگر حساسیت ارتباط بین زن و مرد نامحرم است، و راهى خطرناك است. ✨حضرت علی (علیه السلام) در باره سخن گفتن با زن نامحرم فرمود:« عباد الله! اعلموا... محادثة النّساء تدعوا الی البلاء و بزبغ القلوب. و الرّمق لهنّ یخطف نور ابصار القلوب و لمح العبون مصائد الشّیطان؛ ای بندگان خدا! بدانید كه... گفتگو و اختلاط مردان با زنان نامحرم سبب نزول بلا و بدبختی خواهد شد، و دل ها را منحرف می سازد، و پیوسته به زنان چشم دوختن نور چشم دل را خاموش می گرداند، و همچنین با گوشه چشم به نامحرم نگاه كردن از حیله و دام های شیطان است.»  پس با توجه به تاکیدات بسیار منابع دینی و همین طور دلایل عقلی ارتباط خارج از ضرورت با نامحرم داشتن شایسته نیست. و نگاه برادری و دوستانه صرفا توجیهات نفس هست. با توجه به اینکه شروع زندگی متاهلی را تجربه میکنید از اندیشه و تخیل در این زمینه بپرهیزید و قدر دان اعتماد همسرتان به خود باشید و تلاش کنید این حس اعتماد را در همسرتان حفظ کنید. چرا که این مسئله برای آقایان به این راحتی قابل پذیرش و بخشش نیست. حق الناسی در این زمینه به گردنتان نیست. حتی رها کردن و تمام شدن این قضیه برای همیشه به نفع آن پسر هست. سعی کنید از رفتار احساسی و هیجانی پرهیز کنید و منطقی به این جریان نگاه کنید. شما فردی متاهل هستید و به همسرتان متعهد و وفادار باشید. همانگونه که اگر این اتفاق در رابطه با همسر شما رقم می‌خورد همین انتظار را از ایشان داشتید. 🦋رعایت نکات زیر انشالله به شما کمک خواهد کرد : 1. معنویت را در زندگی خود پررنگ کنید به خدا توکل کنید و از ائمه علیهم السلام توسل بجویید. اثر معنوی و حال خوبی برای شما خواهد داشت. 2. هر چیزی که شما را به یاد ایشان بیندازد از خود دور کنید. عکس؛ هدیه؛ شماره تلفن و...... و حتی الامکان از حضور در جایی که ایشان باشد پرهیز کنید. به مرور زمان برایتان عادی خواهد شد. 3. از گفتن جزئیات گذشته در مورد این جریان به همسرتان خودداری کنید. و تلاش کنید روابط کلامی و محبت آمیز با ایشان داشته باشید. و روز به روزتان عشقتان را پایدار کنید و زندگیتان را از آسیب و حواشی به دور نگه دارید. 4. دوستی مومن و با تقوا انتخاب کنید و یا با مشاوری امین در ارتباط باشید. 👌شنیدن مجموعه صوتی هنر زن بودن از استاد پور احمد را به شما خواهر خوبم پیشنهاد میکنم. انشالله با به کار بردن راهکارها زندگی آرام و خوشبخت را در کنار همسرتان تجربه کنید. سالی سرشار از موفقیت و سلامتی برای شما آرزومندم. 🌺🙏 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام يه خواستگارى دارم كه ١ و سال و خورده اى كوچيكتر از منه و متولد٧٨ هست هرچند كه بر خلاف سنش خيلى ببشتر از سنش ميفهمه ولى خب نميدونم آيا اين ازدواج به صلاحه يا نه ؟ يا حتى چون درجامعه غير متعارف هست كه با كوچيكتر از خودم ازدواج كنم ايا اطرافيان منو مورد تمسخر يا سرزنش قرار نميدن؟ چون همين الانم مادرو مادربزرگم با سنش مخالفند اين يك نكته يك نكته درخور توجه ديگه اينه كه ما باهم چند ماهى هست كه در ارتباطيم و خيلى وابسته شديم هرچند كه پشيمونم ولى نميدونم اين ارتباطات قبله ازدواج ايا در آينده اين ذهنيت رو براى من يا اقا ايجاد نميكنه كه نكنه باز هم با كسى در ارتباط باشه و در آخر اينكه من واقعا موندم بايد چيكار كنم كلى فكرو مشغله در ذهنمه از طرفى نميتونم اين شخصى كه واقعا عاشقشم رو فراموش كنم از طرفى مطمئنم كه اين فرد واقعا حتى بيشتر از خودم عاشقمه و از نظر اخلاقى چيزى كم نداره فقط يكم تعصب هاى زيادى داره مثلا تنها جايى نرم و با زوشتام كم رفت و آمد كنمو .. كار نكنم يا نهايت كار زنانه و .. كه ميترسم شكاك باشه و نزاره زياد رفت و آمد كنم ميشه راهنماييم كنيد كه بايد چيكار كنمو چى جورى تصميم بگيرم كه انتخاب خوبى داشته باشم؟ 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام و رحمت تشکر از حسن اعتماد شما به مجموعه همسران خوب نکات مهمی که باید خدمتتان عرض کنم این است که دوستی های قبل از ازدواج و ایجاد وابستگی ها مانع از شناخت دقیق طرف مقابل و تصمیم صحیح و دیدن مشکلات و عیوب طرف مقابل می‌شود لذا ممکن است شما به دلیل این وابستگی نتوانید شناخت کامل و دقیق از طرف مقابل و نگاه واقع بینانه به زندگی و او داشته باشید لذا اولین پیشنهاد بنده به شما این است که این ارتباطات را قطع کرده و در چهارچوب به شناخت رسمی به بررسی این شخص بپردازید مسئله سن مسئله این نیست که به خاطر حرف مردم آن را در نظر گرفت بلکه مسئله سن مسئله‌ای است که باید طرفین را مورد بررسی قرار داد شخصیت و فهم و پختگی طرفین باید مورد بررسی قرار بگیرد. اگر طرفین تفاهم شخصیتی داشته باشند و پختگی لازم را آقا به دست آورده باشد و تو آن تکیه گاه بودن و مدیریت خوبی داشته باشد یک سال اختلاف نمی تواند مشکل زا باشد اما در غیر این صورت باید با دقت در مورد آن تامل کرد و مسئله حرف مردم مسئله مهمی نیست چرا که نیازی نیست که سن همسرتان را برای همه بازگو کنید در مورد وابستگی و علاقه بسیار باید خدمت شما عرض کنم که اگر شما به شناخت دقیقی از طرف برسید و متوجه مشکلات آن شوید و بعد از مدتی این وابستگی قابل حل شدن است پس صرفاً بر اساس احساسات خود پیش نروید در این زمینه برای شناخت بهتر طرف مقابل بهتر است که از یک مشاوره امین کمک بگیرید در مورد رابطه و ذهنیت طرفین کاملاً بستگی به شخصیت های شما دارد و این مسئله جای بررسی دارد چرا که در بعضی مواقع برای خانم یا آقا این نگرانی را پیش می آورد که وقتی با من به راحتی ارتباط برقرار کرده است با دیگری هم ممکن است این ارتباط را برقرار کند لذا به شما پیشنهاد می کنم فایل انتخاب همسر استاد پوراحمد را از ادمین کانال درخواست نمایید و برای بررسی این مورد از یک مشاور امین کمک بگیرید انشاالله که بتوانید انتخاب صحیحی داشته باشید. 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
سلام راستش من یه مشکلی داشتم اونم درمورد روابط زناشویی پدرو مادرم هست من کلاس چهارم دبستان بودم ک ناخواسته متوجه مسائل جنسی شدم و مادرم کاملا انکار میکردن و این تو روحیه من خیلی اثر بدی داشت و به حال بدم دامن میزد چون ما مدهبی هستیم ماهواره هم نداریم من اصلا نمیدونستم این چیزارو یهو یکی از دوستام توضیح داد برام . من هنوزم در طول روز ک متوجه رابطه ی پدرو مادرم میشم(خونمون کوچیکه و اتاق من چسبیده به اتاق پدرو مادرم هست) حالم بد میشه و کل روز توی خودمم و پرخاش میکنم میدونم مشکل از منه ولی الان ک ۱۹ سالمه ینی تقریبا ۹ ساله زندگیم خیلی شرایط بدی داره حتی خواب راحت هم ندارم ازپدرو مادرم بدم میومد یه وقتایی و کلا الان هم هیچ حس خوبی ب زندگی ندارم 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام و رحمت در وهله ی اول باید مقدمات ازدواج به موقع و آگاهانه ی خود را فراهم کنید و تلاش کنیم آمادگی های لازم را بدست آوردید ❇️مسئله ی بعدی این است که شما نباید توجه و کنجکاوی کنید خیلی از این مشکلات بدلیل کنجکاوی زیاد و خیال پردازی هایی است که خود فرد دارد لذا شما باید مدیریت این خیال پردازی ها را بدست بگیرید. ❇️شما باید فعالیت متناسب با سن خود را داشته باشید و ابدا بیکار نباشید که مشکل شما را حاد تر میکند و باید به جای خیال پردازی های غلط از جوانی خود بهترین استفاده را ببرید ❇️اگر یک فرد مورد قبول مادرتان و بامهارت بالا میشناسید از ایشان بخواهید غیر مستقیم این مسئله را با ایشان در میان بگذارند و مطلع شوند که رعایت بیشتری بکنند ❇️درمورد حس منفی تان به آنها باید بدانید که این یک نیاز است که خداوند در وجود آدمی قرار داده است و والدین شما در چهارچوبی که خداوند تعیین فرموده رفتار میکنند،احتمالا افکار منفی شما بخاطر فکر های اشتباه یا اطلاعات غلطی است که در این مورد دارید لذا باید بدانید که این مسئله از مسائل حیاتی زندگی بشر برای بقا است که دین ما آن را فقط در چهارچوب خانواده مقبول میداند پس اطلاعات غلط موجب حس منفی شما میشود ❇️اگر زمان رابطه ی آنها را میدانید تلاش کنید در آن زمان در خانه نمانید ❇️سعی کنید ورزش کنید،پیاده روی و باشگاه و..وفعالیت های فرهنگی و مذهبی مناسب داشته باشید ان شا الله خداوند شما را یاری کند و زمینه ی ازدواج مناسب برایتان فراهم شود 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
دختری محجبه،در خانوادهٔ مذهبی ، متحصل در دانشگاه،در سن ازدواج ، خواستگار های بنده بیشتر آخوند هستند ، احساس خوبی نداشتم از طلبه ها و میترسیدم که بعد ها توسط بقیه مسخره بشم که با طلبه ازدواج کردم .از آشنایان مشاوره گرفتم کمی قانع شدم که زندگی با طلبه دارای خصوصیات خوبی هم هست و درس اخلاق خوانده اند شنیدم که میتونم شرط بزارم قبل از ازدواج که در محیط بیرون لباس طلبگی رو نپوشند و فقط در محیط کاری و مسجد و ... بپوشند . لطفاً در رابطه با این نوع ازدواج ها راهنمایی بفرمایید آیا شرطم درسته ؟ 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام و رحمت دقت بفرمایید معیار برای ازدواج طلبه بودن یا سایر مشاغل نیست بلکه معیار ما ایمان وتقوا و اخلاق مناسب است لذا صرف طلبه بودن و درس اخلاق خواندن به معنای فرد مناسب بودن نیست و باید بطور کامل مورد بررسی قرار بگیرد اما باید بدانید ازدواج و زندگی با طلبه نیاز به اعتقاد محکم به این مسیر و اهداف طلبگی دارد لذا باید خودتان را بررسی کنید که چقدر این مسیر را میپذیرید و پای سختی های زندگی طلبگی می ایستید به این دلیل که اغلب طلبه ها شرایط بعضاً متفاوتی دارند از نظر اقتصادی و ... اگر شما دلتان با این مسیر نباشد و همراه آنها نباشید،این شرایط برایتان سخت خواهد شد و از طرفی حرف مردم و تمسخر و ...که ممکن است در مورد زندگی این افراد وجود داشته باشد شما را اذیت کند هرچند اگر به حرف مردم اهمیت بدهید در کل با هر ازدواجی ممکن است این نگرانی و مسائل برای شما وجود داشته باشد لذا بهتر است معیارخود را واقعی تر کنید و منطقی تر به شرایط فکر کنید که آیا حرف مردم و تمسخر مردم مهم تر است یا داشتن یک همسر مناسب ؟ درمورد شرط شما باید عرض کنم که این شرط صحیح نیست چرا که اگر ایشان اعتقاد راسخی به لباس خود داشته باشد که معیار و نشانگر تشخص و شغل ایشان هست و بواسطه ی همین لباس مردم به ایشان مراجعه میکنند و لباس فعالیت ایشان است ،کار صحیحی نیست که مانع ایشان شوید.و اگر خود ایشان مشکلی نداشته باشند و از نظر اعتقادی این مسئله را پذیرفته باشند ،شما میتوانید این کار را انجام دهید 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
سلام وقت بخیر من و خواستگارم با خانواده من و ایشون در یک ماه ۳ جلسه برای اشنایی رفتیم پارک و هفته پیش خواهرشون زنگ زدن که اگر میشه بقیه جلسات باشه بعد از تعطیلات عید ( بخاطر اینکه میخوان برن مسافرت) البته تا الان ۴۰ درصد مورد قبول واقع شدن ولی با زنگی که زدن دچار تردید شدم و دراصل بهم خیلی برخورد و میخوام اگر بشه زنگ بزنیم جواب منفی بدیم ، به نظر شما کار درست چیه ؟؟ و اینکه تا الان شماره من رو نگرفتن ، ایا عادی هست ؟ 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام و رحمت تشکر ازحسن اعتماد شما برای ازدواج باید معیار ها و ملاک های منطقی داشته باشیم و موردی که شما مطرح میکنید اصلا مسئله ی قابل قبولی نیست که شما بابت آن ناراحت شوید،به چه دلیل بخاطر این مسئله دچار تردید شده اید؟درصورتیکه این خانواده امور دیگری غیر از خواستگاری نیز دارند لذاشما باید شرایط آنها را نیز در نظر بگیرید درمورد شماره ی تلفن نیز بله مشکلی نیست چون با توجه به شرایط و فرهنگ و...متفاوت است و معیار واحدی وجود ندارد و هرچقدر ارتباطات بیشتر حضوری باشد بهتر است چرا که پیامک و تماس نیز در این دوران میتواند موجب وابستگی شود ان شا الله خداوند شما را یاری کند 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
با عرض سلام دختری هستم ۲۱سالمه وقتی من نوجوان بودم به پسر خاله ام علاقه مند شدم اما ارتباطی نداشتیم و ایشان هم هیچ وقت از علاقه من چیزی نفهمید بعد از مدتی من همش در فکر خود با ایشان صحبت میکردم تا اینکه دیگر از خود واقعی اش خوشم نمی آمد فقط شخصیت ذهنی خود را دوست داشتم و فعلا هم همینطور است اما یک ماه میشه من با کسی دیگه عقد کردم پسر خوبی است و اکثرا ملاک های مرا داره و ظاهرش هم خوبه ولی من اصلا نمیتوانم دوستش داشته باشم 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام و رحمت خدمت شما باید عرض کنم که دقیقا پاسخ سوال شما در خود صورت سوال نهفته است شما عاشق تصورات خود ساخته ی خود شده آید و دائما با آن شخصیت خود ساخته ی خود ارتباط برقرار میکنید و این آسیب جدی به روابط شما میزند ،علت عدم علاقه ی شما به همسرتان نیز همین مورد است که شما شروع به خیال پردازی کرده اید، و ذهن خود را بصورت منفی پرورش داده اید و متاسفانه خیالات میتواند اگر بصورت نامناسب رشد کند مانع ارتباط با واقعیت و عاقبت بخیری شود لذا دقت داشته باشید برای حل این مقایسه ی ذهنی ومشکل انحراف فکری تان ا بهتر است از یک مشاور امین کمک بگیرید و از طرفی سعی کنید به همسر خود مثبت تر بنگرید ، و ویژگی های مثبتش را برای خود مرور کنید و ابراز علاقه ی خود را به اون مرتب نشان دهید و طبق روایت امام معصوم(نقل به مضمون) هر صفتی را که می‌خواهید دارا شوید خود را شبیه آن صفت بکنید.و وقتی ذهنتان شروع به منفی بافی و خیال پردازی کرد،جلوی آن را بگیرید و به تخیل تان بیش از حد اجازه ی رشد ندهید.اگاه باشید که این مشکل نه تنها در این ازدواج شما هست،بلکه هر ازدواج دیگری هم که داشته باشید این مشکل را خواهید داشت .البته بهتر است تا حل این مشکل و ایجاد علاقه بین شما و همسرتان مدت عقد طولانی تر شود و تاریخ عروسی مشخص نشود ان شا الله که خدا شما را یاری کند. 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
عرض سلام و ادب خدمت استاد. من خانمی 27 ساله ام و شوهرم 30 ساله. دو فرزند دختر داریم. حدود یازده ساله ازدواج کردیم. استاد همسر من بسیار مرد شریفی هستن. خیلی آقا هستن. واقعا همدیگر رو دوست داریم. مشکلاتی داریم اما با عشق از آنها رو حل  میکنیمع. اما استاد یه موضوعی هست اینکه همسر به نظر من درآمد خوبی دارن اما نحوه خرج کردن این درآمد رو به نظرم نمیدونن. بیشتر اوقات آخرماه به چه کنم چه کنم میخوریم... طوری که من فک میکنم با چه مشکلات مالی روبه رو هستیم اما متوجه میشم خرج هایی که باید می‌شده نشده و خرج های الکی که نباید می‌شده شده. مثلا به افرادی یهویی کمک میکنن که اصلا نیاز مالی ندارن. هر وقت راجع به خرید و پول و اینکه چی لازم دارم حرف می‌زنیم ایشون گارد میگرن که نزار اینقدر بگم ندارم ندارم. میگن که اذیت میشن با این جمله. من درکشون میکنم اما به نظرم تقصیر خودشونه... وقتی میگم هر چی درآمد دارین بیارین با هم نوع خرج کردن رو برنامه ریزی کنیم میگن من دخالت نکنم. آخه خودشون هم از نظر من خوب و درست خرج نمیکنن. فقط خرج میکنن. جناب استاد یه وقت فکر نکنین خدایی نکرده دارم همسر عزیزم رو مذمت میکنم. ایشون بسیار با محبت هستن. ابراز علاقه کلامی ایشون حال دل منو خوب میکنه اما خب این مورد روی من فشار میاره وقتی با دخترم میرم بیرون نتونم یه بستنی براش بخرم یه وسیله ای که واقعا مورد نیازم نتونم بخرم من از اینکه دستم رو پیش شوهرم دراز کنم خجالت میکشم  روم نمیشه به خودم نمیبینم.تازه وقتی خیلی لازم دارم و میگم میگن الان نمیشه... اکثرا این الان وجود داره و خیلی دیر به الان میرسیم از اول بهشون گفتم ماهیانه مبلغی رو به من بدن اما هنوز اینکار رو نکردن. برای هر ده هزار تومنی که میدن حساب میکشن با اینکه زن خراجی نیستم. بالاخره من هم نیازهایی غیر از خرج هایی که ایشون انجام میدن دارم و عزت نفسی دارم. لطفا راهنمایی کنید 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام و رحمت تشکر از حسن اعتماد تان و احسنت بابت پیگیری دقیق مشکل تان ❇️درمورد مسئله ی شما وقتی شما به آقا بصورت مستقیم این ضعف شأن را اشاره میکنید باعث نتیجه ی عکس میشود چرا که همسر شما بطور فطری ویژگی هایی دارد که شما باید این نیازهای او را تامین کنید و وقتی بطور مستقیم با او مطرح میکنید،ایشان حس قدرت مندی و اقتدار طلبی اش کاهش می یابد لذا شما باید اتفاقا در همین زمینه که ضعف دارد زمان هایی که کار خوبی در این زمینه انجام میدهد شما بسیار او را تشویق و تحسین کنید و نباید مطرح کنید که شما نمیتوانید و... ❇️درمورد پول توجیبی هم سعی کنید با مهارت و لطافت خاص به ایشان گوشزد کنید و اگر رابطه‌ی عاطفی خوبی دارید از تکنیک نامه نیز میتوانید بهره بگیرید و برای بیان این مسئله حتما از تکنیک ساندویچی استفاده کنید که ویژگی یا رفتار منفی را در بین دو ویژگی مثبت مطرح کنید و از طرفی وقتی که این کار را انجام میدهند ابراز خوشحالی و رضایت داشته باشید و بگویید این کار چقدر بر حال شما موثر بود ❇️صبور باشید و بر رفتارهای صحیح خود مداومت داشته باشید ان شا الله که نتیجه حاصل می‌شود ❇️صوت هنر زن بودن را خودتان و هنر مرد بودن را به همسرتان بدهید و حتما نکات را بکار ببرید ❇️برای نتیجه گیری بهتر بر روی ویژگی های همسر خود بیشتر متمرکز شویدتا ان شا الله حس رضایت شما از زندگی افزایش یابد وبتوانید برای حل این مشکل صبر فعال داشته باشید ان شا الله که خداوند شما را یاری کند 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
1--سلام پسر 18ماهه ایی دارم که دوباره باردار شدم ولی دکترم گفتن تا دوماه دیگه بیشتر نمیتونی بهش شیر بدی چطور باید از شیر بگیرمش که بچه اذیت نشه ؟؟از طرفی هم خودم موقع شیر دادن خیلی درد دارم واز وقتی که کرونا گرفتم حالت ضعف پیدا میکنم وفشارم میافته2--پسرم کم باباشو میبینه به خاطر کارش یکی دوماهیه که خیلی گازم میگیره و می زنتم ولج میکنه چیکار کنم که این مشکلش برطرف بشه ؟؟؟ 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر گرامی،بابت بارداری مجدد به شما تبریک میگم،ان شاالله فرزند سالم و صالح دیگری با سلامتی به جمعتون اضافه بشه. در مورد از شیر گرفتن،این نکات را در نظر داشته باشید، با توجه به اینکه دوماه وقت دارید،از شیر گرفتن را به شکل تدریجی انجام بدهید و به صورت ناگهانی قطع نکنید ، به صورت تدریجی به این شکل که کم کم با درست کردن غذا های مورد علاقه و مقوی برای او، او را به غذا خوردن عادت بدهید و بیشتر نیاز او به تغذیه را با غذا برطرف کنید،یک ساعت قبل و یک ساعت بعد از هر وعده غذایی به او شیر ندهید.و به همین ترتیب کم کم تعداد دفعات شیر دادن را کم کنید. ابتدا شیر روز را حذف کنید و بعد شیر شب،در طول روز با سرگرم کردن کودک،انجام فعالیت های مورد علاقه او و ...و همچنین تامین تغذیه او با خوراکی های دیگری که دوست داره،شیر روز را کم کم حذف کنید و بعد تر در مورد شیر شب،با خسته کردن کودک در طول روز و راحت تر خوابیدن کودک در شب کم کنید،هر چند روز یک وعده شیر را کم کنید تا بعد از دو ماه به طور کامل حذف شود. همچنین میتوانید زمان شیر دهی را کم کم کوتاه تر کنید،از طرفی توجه داشته باشید که کودک از شیر خوردن در آغوش مادر فقط نیاز به غذا را برطرف نمیکند بلکه آعوش مادر تامین کننده نیاز های عاطفی و احساس امنیت برای کودک هست، با از شیر گرفتن کودک فقط نیاز او به غذا ،به شکل دیگری برطرف میشود اما آغوش مادر باید همیشه به روی کودک باز باشد،چه بسا در این دوران از شیر گرفتن باید محبت و نوازش کلامی و فیزیکی،در آغوش کشیدن،بوسیدن و لمس بیشتر باشد، هرگز برای از شیر گرفتن کودک را دعوا نکنید،از خودتون نرانید و دور نکنید و محبت و آغوش خودتون را از او دریغ نکنید،این طور خود کودک هم با عوض شدم منبع تغذیه راحت تر کنار می آید،بلکه اگر شیر خواست،با ارائه جایگزین،حواسپرت کردن،سیر کردن او با غذا و شیر معمول،این کار را به تدریج انجام دهید.تا دلبستگی ایمنی در او شکل بگیرد و دچار آسیب های روانی و رفتاری نشود. در ارتباط با زدن یا گاز گرفتن کودک هم به همین نکته توجه کافی را داشته باشید،اگر به کودک محبت کنید،او را در آعوش بکشید،خود شما یا پدر ،کودک را کتک نزنید،با او مدارا کنید و پرخاشگری کلامی یا فیزیکی نداشته باشید،فقط اگر کار خطرناکی خواست انجام بده مانعش بشوید،در این صورت رفتار های به این شکل کودک کم و کمتر میشود،مگر در زمان هایی که کودک به علت دندان درآوردن و خارش لثه یا تلقی کردن این کار به عنوان نوعی بازی با مادر،گاز میگیرد که نباید رفتار او را به بدی برداشت کرد یا کودک را دعوا کرد،بلکه راهکار همان قاعده حواسپرتی و ارائه جایگزین هست. در مورد لجبازی هم با توجه به این که کودک در آستانه دو سالگی هست،لجبازی او طبیعی و بخشی از دوره رشد کودک هست،که در این مورد در کانال زیاد توضیح داده شده و میتوانید مطالعه کنید، در این دوران والدین باید با کودک "مدارا" کنند،او را دعوا یا تنبیه نکنند تا لجبازی به عنوان یک دوره طبیعی از رشد او بگذره و تمام شود و در کودک تثبیت نشود.همچنین امر و نهی زیاد به کودک نکنید تا لجبازی او تشدید نشود. در مورد حصور پدر نیز،الان کیفیت حضور ایشان نهم تر از کمیت حضور هست،اگر هر چند وقت یکبار کودک را میبینند در همان مدت ولو محدود،باید کودک را زیاد بغل کنند،ببوسند،با او بازی کنند تا جبران زمان هایی که نیستند بشود،مدیریت این کار یعنی همراه کردن کودک با پدر در زمان مناسبی که پدر خسته ی کار نیست،معمولا بر عهده بانوی خانه هست. ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام.خسته نباشید! استاد من درمورد یک مسئله ای درباره زن های دیگه به همسرم بدبین شده بودم،{احساس میکردم نگاهی که به بدن من داره به زنای نامحرم دیگه ام داره} و به خاطرش دوروز باهاشون قهر بودم ووقتی بهم میگفتن چیشده نمیگفتم،تا دوروز.بعد از اینکه گفتم بهم گفتن که بیشتر از تهمتت به من،به اینکه بهم نمیگفتی ناراحتم.حتی من بخاطراین موضوع کلی هم گریه کردم،که برای ایشون خیلی آزاردهنده بود.و دوباره بعد چند روز به من گفتن تو چطور درباره من اونجور فکر کردی،اینجور فکرا از طرف خانومِ یه آقا اون رو نابود میکنه و دیگه چیزی براش نمی مونه.البته این بدبینی به خاطر یه رفتار هایی بود که ازشون دیده بودم،ولی بعد که صحبت کردیم فهمیدم اصلاخودشون متوجه اون حرکت ها نبودن. و من الان پشیمونم از اون حرفهام که تو بغضیاش یکم مبالغه هم کردم.نبودن.میترسم براش این حرکت عادی بشه و قبحش بشکنه. ولی نمیدونم چکار کنم که از دل ایشون در بیاد و ذهنیتشون دوباره مثل اول بشه...و از دستم ناراحت نباشه.خیلی ممنون میشم راهنماییم کنید. 🌹🍃پاسخ مشاور امین کانال تربیتی همسران خوب،سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر عزیزم این نوع نگاه به همسر،به دلیل عدم شناخت شما به رفتارهای جنس مخالف هستش.بهتره کمی در این زمینه اطلاعات خودتون رو بالا ببرید. نوع بیان کردن مسائل و دغدغه های ذهنی هم یک مهارت فوق العاده ای هست برای خانمها،حتما سعی کنید توی این زمینه مهارت کلامی و رفتاری خودتون رو گسترش بدید.پیشنهاد میکنم دوره ی هنر زن بودن استاد رو از ادمین محترم کانال درخواست بدید و مهارتهایی که بیان شده برای یک زندگی موفق رو به کار بگیرید. برای اینکه از دل همسرتون در بیارید،باید بهش اعتماد داشته باشید و توی صحبت هاتون از ویژگی های رفتاری مثبت همسرتون تعریف کنید و هم چنین به خاطر نوع تفکری که در موردشون داشتید،ازشون عذر خواهی کنید.معذرت خواهی خیلی می‌تونه به بهبود رابطه کمک کنه. موفق باشید 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
سلام ،با تشکر از کانال شما خانمی ۳۹ساله هستم دوتا پسر ۱۷ساله و ۸ونیم ساله دارم . پسر کوچکترم خیلی احساساتی هست خیلی بهم میچسبه و منو یکسره بوس میکنم . خیلی حساس هست ، شبا هم میگه پیش من بخواب و تنها نمیخوابه ، پسر خوب و با ادبیه و نماز میخونه ، اصرار داره واسه نماز صبح بیدار بشه و حتی اصرار داره روزه بگیره ، بیرون خیلی آروم هست و خونه هم معمولیه . مشکل من این ابراز احساساتشه و من زیاد تحویلش نمیگیرم با این حال اون خیلی بهم ابراز محبت میکنه. من چیکار کنم ؟ با تشکر 🌹🍃 پاسخ مشاور امین کانال تربیتی همسران خوب،سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر عزیزم در خصوص نوع محبت کردن گل پسرتون باید عرض کنم که هر چقدر سردی شما بیشتر بشه،فرزندتون بیشتر برای جلب محبت به شما میچسبه. محبت یک نیاز طبیعی و خیلی خیلی مهم برای فرزند هست و محبت کردن هم در وجود مادر قرار داده شده. روزانه ۴۵دقیقه با فرزندتون وقت بگذرونید و باهاش صحبت کنید و بازی کنید. اگر شما توجهتون رو به فرزندتون بدید،کمتر شاهد رفتارهای وابستگی فرزند میشید. توصیه ی مهم به شما که دوره ی تربیت فرزند رو از ادمین محترم کانال درخواست بدید تا نسبت به مهارتهای تربیتی،اطلاعات پیدا کنید. ان شاء الله که فرزند شما،با تربیت درست شما، از فرماندهان سپاه حضرت عجل الله قرار بگیرن موفق باشید 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
سلام و تشکر بابت راهنمایی های شما بنده های خوب خدا من و نامزدم که اقواممون هم هستند خیلی همدیگر را دوست داریم و در مواقعی که هم نظر نیستیم با صحبت های منطقی به نتیجه میرسیم،من در کنارش خیلی خوشبختم و هردو ازهم دیگر راضی هستیم خداراشکر. ولی نامزد من سرباز بودند و سربازیش تازگی ها تمام شده و دنبال کارهایش هست که برود سرکار و خیلی این روزها فشار زیادی رو متحمل میشود و من حق می‌دهم که نتواند به من ابراز محبت کند ولی گاهی حرف هایش من را آزار میدهد مثل اینکه میگوید برگردم به عقب ازدواج نمی کنم یا حرف هایی که ناشی از این فشاریست که بر روی دوش او است من این روز ها حالم اصلا خوب نیست چون نامزدم هم خوب نیست به من ابراز علاقه نمیکند،اشتیاقی برای عقدمان که هفته ی آینده هست ندارد،و میگوید اگر میتوانستم و دست من بود در این وضعیت کنونی عقد نمیکردیم،چون پدرمن اصرار به عقد دارد. رابطه مان سرد شده،من تا جایی که می توانم سعی میکنم به ایشان روحیه بدهم ولی خودم هم حالم آشوب‌ است،نامزدم از خانواده ام بر سر مسائلی ناراحت شده و این ناراحتی عمیق است و من نمیدانم چه کنم روزهای به شدت سختی را میگذرانیم،این روزها که بهترین روزهای زندگی هر دختریست برای من هم ذوق ندارد و از این وضعیت ناراحتم چون مگر چند بار سر سفره ی عقد مینشینیم که آن هم دارد برای من اینگونه میگذرد،این روزها باید اوج علاقه و احساسات ما باشد ولی فقط اذیت میشویم،نمیخواهم بعدها که خاطرات گذشته را مرور میکنم تمام خاطرات این روزهای خوبم غمگین باشد،از همه ی آنهایی که این پیام را میخوانند میخواهم برای جوانان دعا کنند و برای ما هم دعا کنند تا سریع تر کارهای نامزدم درست بشود و به سرکار برود تا ما انقدر سختی نکشیم و زندگیمان شور و شوق گذشته را بگیرد،راستی چگونه اقتدار و عزت نفس نامزدم را افزایش دهم؟؟چون عزت نفس کمی دارد و اقتدارش هم که بر سر مسائلی با خانواده ام جریحه دار شده. ممنونم از شما،ببخشید که پیام زیاد شد، اجرتان با سیدالشهدا. 🌹🍃پاسخ مشاور امین کانال تربیتی همسران خوب،سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر عزیزم امیدوارم در کنار هم،بهترین بندگی رو برای خدای متعال داشته باشید این مسائل در ازدواج ها پیش میاد و فقط شما نیستید که دچار این بحران ها میشید.پس به این مسئله خیلی بزرگ نگاه نکنید و توکل بر خدا داشته باشید و از خدای مهربونمون بخواید براتون به بهترین شکل رقم بزنه. همسر شما نیاز به همدلی شما داره پس سعی کنید تا همراهش باشید و همراهی در زندگی رو از الان تمرین کنید.بهتره مقداری در مورد رفتارهای جنس مخالف اطلاعات داشته باشید تا بتونید شرایط رو بهتر مدیریت کنید....بهتون پیشنهاد میکنم که دوره‌ی هنر زن بودن رو از ادمین محترم کانال درخواست بدید و توی چند روز آینده طبق مهارتهای بیان شده،پیش برید. داخل این صوتها،تمام نکاتی که باید یک خانم بلد باشن رو بیان کردن. موفق باشید 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
با سلام. خانمی ۳۴ساله ام و همسرم ۳۹ سال دارد و ۱۳ سال است ازدواج کردیم. در زندگی مشترک خیلی اهل قناعت و سادگی هستم.زندگی خوبی داشتیم، ۲ سال است وضعیت کاری همسرم خراب شد، ایشان انتظار داشتند که پدرم (که وضعیت مالی خوبی دارد) از ما حمایت کند. اما پدر و مادرم خودشان را در گرفتاری ما شریک نکردند و بی تفاوتی نشان دادند. به خاطر همین موضوع یک سال و نیم است، رفتار همسرم با من و خانواده ام خیلی اهانت آمیز شده، رفت و آمد خودش را به خانه پدرم قطع کرده و مدام در صحبت با من به خانواده ی من اهانتهای زشتی میکند. الحمدلله وضعیت مالی مان کم کم بهتر می‌شود اما متاسفانه در ذهن ایشون اینطور القا شده که مشکلات مالی که برای ایشون پیش اومده نتیجه حسادت و چشم زدن خانواده من بوده، و از من میخواهند که چیزی در مورد وضعیت مان با خانواده ام صحبت نکنم و اگر هم پدر و مادرم سوالی کردند دروغ بگویم. من با این موضوع مخالفت کردم و گفتم اثر دروغ در زندگیمان، حتما خیلی بدتر از تصور شما در مورد چشم زخم هست. و الان ماه هاست به همین جرم ایشون اصلا در مورد کارشون و اینکه کجا میروند، در بیرون از منزل چه کارهایی میکنند، با من صحبت نمیکنند و میگویند تو با تعریف کردن اینها باعث خراب شدن زندگی من هستی! واقعا نمیدانم چه کنم، لطفا من را راهنمایی کنید. 🌹🍃پاسخ مشاور امین کانال تربیتی همسران خوب،سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر عزیزم ان شاء الله که وضعیت هر روز بهتر میشه و این دوره ی امتحان شما هم رد میشه اما چیزی که میمونه این هست که شما توی این دوره،چقدر تونستید به همسرتون آرامش بدید و با ایشون همراه بشید درسته که دروغ اثرات بدی در زندگی داره اما بیان نکردن واقعیت ها هم چیزی رو عوض نمیکنه بهتره پیش خانواده خودتون چیزی در مورد زندگیتون نگید،مخصوصا وقتی اثری نداره و همچنین همسر روی این موضوع تاکید دارن،در عوضش از نکات مثبت زندگیتون صحبت کنید. ارتباط با خانواده خیلی مهم هست،اما نه به اندازه ارتباط با همسر باید سعی کنید تا اهم و مهم کنید و رابطه ی خودتون رو با همسرتون حفظ کنید. دوره ی هنر زن بودن رو از ادمین محترم کانال درخواست بدید و حتما با توکل بر خدا پیش برید موفق باشید 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
سلام.وقتتون بخیر.بابت کانال خوبتون خیلی خیلی ممنونم. سوال من درمورد دادن هدیه است.من خودم خیلی هدیه دادن،یا سوغاتی دادن به بچه های فامیل رو دوست دارم. براشون هم هدیه و سوغاتی میخرم،ولی چون از طرف بزرگترهاشون هدیه ای یا عیدی دریافت نمیکنم حرص میخورم.اطرافیانم میگن که وقتی اونا چیزی برای شما تهیه نمیکنن،چرا شما چیزی میخری. شدیدا نیاز به راهنماییتون دارم. با تشکر 🌹🍃پاسخ مشاور امین کانال تربیتی همسران خوب،سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر عزیزم در خصوص خرید هدیه،خیلی خوبه که به این امر علاقه دارید اما باید هدف تون رو مشخص کنید اگر هدیه میخرید که متقابلاً برای شما هم تهیه بشه،باید به طرف مقابل نگاه کنید که آیا ایشون هم همچین روحیه ای داره یا خیر،و طبق اون رفتار کنید اما اگر هدف شما،خوش حال کردن بچه ها با جلب محبت و رضایت خدا هست،چه اهمیتی داره که جواب محبت شما با هدیه و یا ....داده بشه هدف که الهی میشه،باید با خود خدا حساب کنید نه بنده های خدا طبیعتا هدیه ای هم که از طرف خدا باشه،خیلی از لحاظ ارزشی تفاوت داره با هدایای بنده گان پس تصمیم خودتون رو بگیرید که با چه هدفی دارید هدیه میخرید موفق باشید 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
سلام و وقت بخیر هشت ساله متاهلم. مشکلم خواهرشوهر مجرد و بزرگتر از خودم و همسرمه. ایشون در موضوعاتی که بهشون ربطی نداره با لحن تند و بی ادبانه از طریق پیامک (حضوری خیلی کمتره) باعث ناراحتی من میشوند (مثلا چرا خوب لباس نمی پوشی چرا بچه دوم میاری چرا بچت لاغره چرا به فکر شوهرت نیستی نمی‌خوای طلاق بگیری ، یا اینکه من شهرستانی ام ایشون میگه شهرستانی ها فرهنگشون پایینه و ....) و من بهشون جوابی نمی‌دادم ولی به همسرم میگفتم و ایشون هم از خواهرش شدید ناراحت و به بحث خواهر و برادر و منو شوهرم منجر میشه.(ازین موضوع هم ناراحته که چرا ب همسرم گفتم و جدیدا تهدید می‌کنه ک به داداشم نباید بگی) در خانواده همسرم شخصیت هاو زندگی ها مستقله حتی پدر و مادر تو زندگی بچه ها دخالت نمیکنند . همسرم شخصیت مستقلی دارند و ازدواج ماهم دانشجویی بود.روابط عاطفی درخانواده همسرم ضعیفه.با این وجود بعنوان عروس تمام سعیم کردم با انها صمیمی و با محبت باشم اگرم کم و کاستی در زندگی داشتیم هیچ وقت به روشون نیاوردم.منطقش تون در روابط حفظ ادب و احترامه ولی رفتار و لحن خواهرشوهر کاملا خلاف اینه و خیلی زود قضاوت میکنن. پدرومادرشون دربرابر این رفتار سکوت میکنن یا اون دلسوزی میدونن من با چه ادبیاتی با ایشون باید صحبت کنم؟چقدر همسرم رو درجریان قرار بدم؟ وحتی پدر و مادرشون؟ اگر به همسرم بگم ممکنه با خواهرش قطع رابطه کنه 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر گرامی، احسنت به شما که نقاط قوت همسر و خانوادشون را میبینید و سعی کردید تعامل مثبتی با آن ها داشته باشید. در مورد خواهر همسر این نکته را در نظر بگیرید که قطعا رفتار ایشان غلط هست و ممکن هست به خاطر وضعیت یا شرایط خاصی که دارند یا حساسیتی که به شما دارند با توجه به اینکه بزرگتر و مجرد هستند،چنین رفتاری انجام بدهند، خیلی از اوقات در اطراف هر کدام از ما،افراد این چنینی وجود دارند که ما با رفتار یا گفتارشان هرازگاهی می رنجیم، اگر در نظر داشته باشیم که ما نمیتوانیم آن ها را تغییر دهیم یا حداقل احتمال ان کم هست،بیشتر متوجه میشویم که برای کاهش رنج خودمان باید در درون خودمان تغییر ایجاد کنیم،زمانی که فرستنده به ارسال پیام های منفی ادامه میدهد و ما بر آن کنترلی نداریم،باید در گیرنده تغییراتی بدهیم که اولا پیام های منفی را کمتر دریافت کند و دوما با دریافت این پیام ها کمتر ناراحت و برآشفته شود. بدون شک این رفتار یا سخنان موجبان ناراحتی میشود اما هنگانی که بپذیرید که طرف مقابل شما این رفتار مشکل زا را دارد و شما نمیتوانید او یا رفتارش را تغییر بدهید و چه بسا او به خاطر خیلی از مشکلات و مسائل شخصی خودش،این گونه با بقیه رفتار میکند، خیلی کمتر از رفتار او ناراحت میشوید و چه بسا او را دعا هم میکنید که شرایط و مشکلاتش حل بشود و چنان سرگرم زندگی خودش بشود که فرصتی برای دخالت در زندگی شما نداشته باشد، گر چه او پیام های منفی میفرستد اما اینکه این پیام ها چقدر در زندگی شما،رفتار شما با خانواده و ارتباطتتون با همسر اثر بگذاره به خود شما بستگی دارد، میتوانید پیام را بخوانید،مثل کلمات بی معنی که کنار هم چیده شده اند به آن نگاه کنید و از کنارش عبور کنید یا حتی اندگی ناراحت بشوید و بعد کنار بگذارید، یا اینکه ساعت ها و روز ها برای آن ناراحتی کنید،با خانواده و همسرتون بدخلقی کنید و خودتون را به هم بریزید، انتخاب با شماست،پس نگذارید فرد دیگری با یک پیام،شما را ناراحت کند یا زندگی شما را به هم بریزد،بخوانید،پاکش کنید و به زندگی خودتون بر اساس آن چه میدانید برای شما مناسب هست ادامه دهید... این را هم اضافه کنم،تعامل و مدارا با افراد سخت در خانواده و زندگی، خیلی از اوقات، موجب کفاره گناهان و باب رحمت و برکت خداوند هست،هیچ تلاش یا تحملی نیست که برای خدا انجام دهید و خدا بهتر از آن را براتون جبران نکنید. در مورد اینکه به همسر چقدر بگید،نیاز نیست جزییات امور را به اطلاع همسرتون برسانید،همین که از کلیت رفتار خواهرشون آگاه باشند کافی هست، که بعدا اگر مشکلی خدا نکرده به وجود آمد،بدانند که شما تلاش خودتون را برای حفظ و بهبود رابطه با خواهرشون کردید. از طرفی گله کردن به خانواده همسر جواب نمیدهد،راه حل این هست که ارتباط مثبت خودتون را با خانواده همسر حفظ کنید و احترام و محبت را نسبت بهشون داشته باشید،در عین حال حریم خودتون را هم حفظ کنید و به کسی اجازه ندهید وارد حریم شخصی و خانوادگی شما بشود بلکه استقلال خودتان را حفظ کنید و اگر کسی سعی در دخالت داشت،با حفظ احترام،رفتار و گفتار او را نادیده بگیرید،به مسائل مهم تر بپردازید و کام خودتون را تلخ نکنید. موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
عرض سلام وادب واحترام .تبریک اعیاد شعبانیه خدمت استاد گرامی بنده مادر یک آقاپسر ۲۰ساله هستم سوالم این هست که سن مناسبت ازدواج برای آقاچند سال هست وچه ویژگی های باید داشته باشه که آماده ازدواج باشه یعنی صرف اینکه چندتا پست واستوری اینستا دیده باشه واحساساتی شده کافیه؟ ترس من از اینه که اگه زود ازدواج صورت بگیره دچار روز مرگی ویکنواختی و لسردیز بشه ویا با شرایط اقتصادی امروز خیلی زود پشیمون بشه ودچار بحران بشه لطفاً راهنمایی بفرمایید. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر گرامی بسیار عالی که دغدغه آینده و زندگی فرزندانتون را دارید،خدا ان شالله شما را براشون حفظ کنه و به شما سلامتی و توفیق روز افزون بدهد تا خوشبختی همشون را ببینید. مادر گرامی،درست هست که سن در بحث ازدواج اهمیت دارد و ازدواج در سنین پایین که فرد هنوز به رشد عقلی کافی نرسیده توصیه نمیشود اما توجه داشته باشید که بخش زیادی از آمادگی برای ازدواج "اکتسابی" هست،یعنی فرد خودش کسب میکنه و در فرآیند رشد و تربیت از بدو تولد آغاز میشود و در ادامه چه بسا پسر ۲۰ ساله ای که با توجه به نوع تربیتی که داشته حقیقتا آمادگی ازدواج و پذیرش مسئولیت های خانواده را پیدا کرده و چه بسا مرد ۴۰ ساله ای که هنوز عرضه ی اداره خودش را هم ندارد چه برسد به اینکه بخواهد مسئولیت افراد دیگری را هم بهرعهده بگیرد، پس آمادگی برای ازدواج با صرف بالاتر رفتن ست و بیشتر شدن یک عدد به نام سن و سال ،حاصل نمیشود،بلکه از کودکی شروع شده و الان هم باید وجوه مختلف آن با تلاش خود فرد و نقش آفرینی عاقلانه و سنجیده والدین تکمیل شود. بحث نیاز به ازدواج هم،بحث چند پست در فضای مجازی نیست بلکه بسیاری از اوقات جوانان به لحاظ عاطفی و زیستی نیاز به ازدواج دارند و حتی ازدواج بر آن ها واجب میشه اما والدین با غفلت از تربیت فرزند خود و آماده نکردن او برای ازدواج در سن مناسب از یک طرف توجیهات یا سخت گیری های غیر منطقی از طرف دیگر،نیاز جوان خود را به تاخیر میاندازند و زمینه به گناه کشیده شدن فرزند خودشان را فراهم میکنند. در مورد آمادگی های لازم توضیحاتی خدمتتون عرض میکنم و همچنین توصیه میکنم بخش های ابتدایی کتاب مطلع مهر آقای دکتر بانکی را مطالعه کنید و در اختیار پسرتون هم قرار بدهید،بخش مهم آمادگی های ایشان،جدی گرفتن امر ازدواج و مسئولیت پذیری هست،این که اگر در زندگی مسائلی برایش به وجود آمد،بایسته و حل کنه نه اینکه فرار کنه یا نادیده بگیره،ملاک های مشخص و منطقی برای ازدواج داشته باشد،قطعا یکی از آن ها به دل نشستن ظاهر هست اما این صرفا کفایت نمیکنه،بلکه باید ملاک های منطقی دیگر و روش سنجش آن ها را هم در نظر داشته باشد،در مقابل همسر تعهد داشته باشد و در عمل توجه کند که هر فرد نقاط مثبت و منفی دارد،اگر با گسترده تر شدن محیط های اجتماعی،کاری یا تحصیلی،فرد دیگری دید که در بعضی محاسن،وضعیت بهتری داشت،از همسرش دلسرد نشه،اهل تقوا باشد به معنای اصل کلمه،توان کسب درآمد ولو در ابتدا اندک و همچنین عقل معاش یعنی هنر خرج کردن درست پول بر اساس الویت بندی های مهم زندگی را داشته باشد. و ... الان فرزند شما، در آستانه سن مناسب برای ازدواج هست،اگر برخی آمادگی های لازم را در او نمیبینید،سعی کنید با زبان و لحن نیکو و مادرانه یا پدرانه با او صحبت کنید از جنبه های مختلف اداره یک زندگی برای او بگویید یا از فردی که او ارتباط بهتری با آن فرد دارد وحرفش را بهتر میپذیرد بخواهید که با او صحبت کند و سعی کنید او را جهت آماده شدن در این زمینه ها از جمله زمینه اقتصادی،شغل و درآمد،سربازی،مهارت های مورد نیاز برای انتخاب صحیح همسر و اداره زندگی و ...تشویق و حمایت کنید.حتی کتاب ها و صوت های آموزشی در برخی از این موارد در اختیارش قرار دهید، جدیت خودتان را برای تشکیل زندگی پسرتون نشون بدهید و با ایشان هم شرط کنید که ایشون هم تلاش و جدیت خودش را برای کسب این آمادگی ها به کار بگیره،اگر تلاش خودش را کرد،شما هم حمایتش کنید و قطعا خداوند هم وقتی فرد در مسیر ازدواج و برطرف کردن نیاز های خودش از مسیر درست برمیداره،کمبود ها و کاستی ها را براش جبران میکنه، تا به همین ترتیب ان شاالله بتواند در شرایط مناسب به خواستگاری برود و انتخاب مناسبی داشته باشد. و زندگی خوبی بسازد. موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام،پسری۱۷ساله‌،مذهبی‌ و تهرانی هستم.تو خونه با والدین‌وپدربزرگم تنهام.تاچند سال پیش درگیر استمنا بودم اما خیلی‌وقته ترک‌کردم وآثارش هم در من‌ از بین‌رفته،با اینکه خودمو درگیر کارهای زیادی کردم(ازسرکاررفتن‌تافعالیت‌دربسیج) و نگاه و ذهن‌ام رو کنترل میکنم‌ حتی از هرخیابونی رد نمی‌شم و همیشه سرم پایینه، بازهم از لحاظ عاطفی‌و‌جنسی به ویژه جنسی حتی وقتی خیلی‌خسته‌ام احساس نیازمیکنم و اذیت میشم. از دخترای چادری هم خوشم میاد(نگاه‌نمیکنم) و فقط کافیه یه بار چشمم به یکی شون بیفته‌،تا مدت‌هااحساسات‌ام درگیر میشه،البته این‌قبلا بیشتر بود.دختر همسایه مون که مذهبیه‌و‌همسن منه ازش خوشم اومده اما خودمم میدونم اینا احساسات این دورانه و گُذرا هست،ولی دوسش‌دارم.وقتی میبینمش سریع رد می‌شم و اصلا نگاه نمی‌کنم حتی چهره‌ش توذهنم نیست اما سینه ام داغ میشه،قلبم تندتند میزنه‌و... هرچند هیچ شناختی ازش ندارم!! می‌خوام فراموشش کنم ولی با هربار دیدنش دوباره درگیرم میکنه و نبودنش حتی حال جسمی‌ام رو به هم میریزه!!منطقه ما دخترای‌همسن‌ایشون‌ازدواج‌میکنن، و منم‌می‌ترسم‌ازدواج‌کنه، این قضیه رو به خانواده اگه بگم به جرم بی‌حیایی بیچاره‌ام میکنن و آبروم میره.لطفا کمکم کنید دارم دیوونه میشم😔😭 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام و وقت به خیر خدمت شما بزرگوار اولا واقعا جای هزاران تبریک و تقدیر دارد که چنین اراده ی محکمی داشتید و الحمدلله تونستید خودتون را از دام استمنا رها کنید،همچنین این که وقت خودتون را با کار های مفید دیگه پر کردید،کار بسیار شایسته و به جایی بوده،ان شاالله که در همه امور زندگی با همین اراده و ایمانتون بتونید موفق و سربلند باشید. در مورد بحث ازدواج،از الان سعی کنید به شکل جدی امکانات ازدواج را تا جایی که از دستتون بر میاد برای خودتون فراهم کنید،اگر بخواهید در اوایل جوانی که بهار عمرتون هست، ازدواج موفقی داشته باشید که کار خیلی خوبی هم هست،باید از الان به شکل جدی خودتون را برای دو یا سه سال آینده آماده کنید،هم از نظر اخلاقی،هم ایمانی هم اقتصادی و مادی و ... پس اولا روی خودتون کار کنید که بتونید در کنار فردی که او را دوست دارید،زندگی خوبی بسازید،سختی ها و ناملایمت های زندگی را در کنار هم تحمل کنید،الگوی خودتون را امیر المومنین علیه السلام قرار بدید و سعی کنید هم در امور خانواده و هم امور دیگرتون،منش و روش حضرت را که بهترین هست در پیش بگیرید. بحث کارتون را با جدیت پیگیری کنید،مدیریت امور مالی را تمرین کنید تا بتوانید در زندگی آینده از پس دخل و خرجتون خوب بر بیایید،سعی کنید از الان اگر کار میکنید،پس اندازی برای ازدواجتون داشته باشید. بحث تحصیلتون را به جد پیگیری کنید،حتی اگر قصد ورود به دانشگاه ندارید،دیپلم خودتون را حتما بگیرید، و الان هم بخشی از مشغولیت خودتون را واقعا درس قرار بدهید،و برای موفقیت های تحصیلی خودتون برنامه ریزی و اراده جدی داشته باشید. در نظر داشته باشید که انتخاب همسر مناسب و داشتن زندگی مشترک موفق و همراه با آرامش و عشق،چیزی نیست که همه ما به شکل داتی بلد باشیم،بلکه مهارت هایی کاملا اکتسابی هست و همه ما باید آموزش ببینیم،پس سعی کنید که ابتدا برای انتخاب همسر و بعدا برای نقش آفرینی موفق خودتون به عنوان یک همسر و پدر در آینده،از کتاب ها و کارگاه های مناسب و معتبر استفاده کنید، از طرفی در مورد گفتن بحث ازدواج به خانواده اول از همه باید شایستگی های خودتون و توانمندی های خودتون را برای اداره زندگی به شکل غیر مستقیم و مستقیم به خانواده نشون بدهید،مثل اهتمام به درس،کار،مسئولیت پذیری نسبت به امور خانواده و به طور کلی عاقلانه و بالغانه رفتار کردن در امور مختلف.و اعتماد خانواده را به خودتون جلب کنید. از طرفی ارتباط خودتون را هم به لحاظ احترام و هم محبت با والدین خودتون تقویت کنید،حتی اگر تا الان این چنین نبوده،تا اولا بخشی از نیاز های عاطفی شما با خانواده تامین بشود و دوم اینکه بتوانید راحت تر مسائل خودتون را با آن ها در میون بگذارید. اگر با وجود انجام کار های بالا نتونستید،بعضی از مسائل خودتون را بیان کنید از یک بزرگتر دیگر یا معتمد محله یا امام جماعت مسجد و ... که راحت تر میتوانید با او صحبت کنید،کمک بگیرید تا دن فرد با خانواده صحبت کند و مسئله را در میان بگذارد. میدونم که نیاز های عاطفی و زیستی،برخی از اوقات ذهنتون را درگیر میکند،و گاهی این مورد باعث رنج شما میشود،اما اگر از الان برنامه ریزی درستی برای آینده داشته باشید،در اینده ای نه چندان دور مبتوانید با سامان دادن به کار و تحصیل و زندگی،ازدواج هم بکنید و زندگی موفق و پایداری برای خودتون بسازید ان شاالله.
ادامه... صبر در برابر این مسائل،شما را در زندگی خیلی جلو می اندازد،تمرین اراده قوی داشتن،از شما فردی مناسب برای زندگی و آینده خواهد ساخت... این علاوه بر پاداش های معنوی و امداد های غیبی هست که به خاطر صبر در برابر گناه شامل حال شما در موقعیت های مختلف میشود. بهتون توصیه میکنم در این مدت فعالیت های خودتون از قبیل کار و ورزش و فعالیت های فرهنگی را ادامه دهید و با جدیت بیشتری پیگیری کنید،کار ها و مسئولیت هایی را به عهده بگیرید که علاوه بر درگیر جسمانی،ذهن و فکر شما را هم درگیر کنه و برای شما علاوه بر خستگی جسمانی، مشغله ذهنی هم ایجاد کند، از طرفی کنترل نگاه،در کنترل شهوت بسیار موثر هست،بنابراین از مشاهده تصاویر،فیلم ها یا خواندن مطالبی که ذهن شما را درگیر میکند و باعث اذیتتون میشود جدا خودداری کنید،در مقابل نامحرم هم که الحمدلله خودتون این توفیق و اراده را دارید،که نگاه را کنترل کنید. حتما دوستان خوبی برای خودتون انتخاب کنید که از شما در ایمان و اخلاق قوی تر باشند،وقت های خالی خودتون را با هم پر کنید،سعی کنید در موارد مختلف همدیگر را ارتقا بدهید،که از حهات مختلف برای شما برکات زیادی در پی خواهد داشت... و از ارتباط با افرادی که اراده سستی در کنترل نفس خودشون دارند،تا جای ممکن پرهیز کنید. نوع تغذیه خودتون را کنترل کنید،از خوردن زیاد غذا های تند و پر ادویه،سرخ کرده و فست فود ها خودداری کنید،چون بیش از حد تعادل باعث ترشح هورمون هایی در بدن میشوند. ارتباط خودتون را با خدا و ائمه علیهم السلام تقویت کنید،توجه به نماز اول وقت،شرکت در جلسات یا گوش دادن صوت های اخلاق علما و ...در تقویت اراده و کنترل نفس و توان تحمل سختی های زندگی،اثر بی بدیلی خواهد داشت. در اخر خدمت شما بزرگوار عرض کنم که گرچه ازدواج،راه حلال و خدا پسندانه نیاز های زیستی هست،اما کل ازدواج و زندگی مشترک در این امر خلاصه نمیشود و جنبه های زیاد دیگری دارد که همه بر هم اثر میگذارند،بنابراین سعی کنید روی جنبه های دیگر فکر کنید،روی خودتون کار کنید تا خدا نکرده مدت کوتاهی بعد از ازدواج و تامین اولیه نیاز های زیستی،از زندگی مشترک و همسرتون دلسرد و سرخورده نشوید،و حتما روی ملاک های دیگری که مناسب هست همسر آینده شما داشته باشد تا همسر خوبی برای شما و مادر مناسبی برای فرزندان شما باشد،فکر کنید و برای سنجش آن ها در افراد مطالعه کنید. موفق و موید باشید ان شاالله. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام.دختر۸ساله من وقتی از چیزی ناراحت میشه مثلا من دعواش میکنم یا با خواهر ۴ساله اش دعواش میشه(تا حدامکان تو دعواهاشون دخالت نمیکنم)با اینکه چیز خیلی مهمی هم نیست اما خیلی ناراحت میشه،میره تو اتاق درو میبنده باگریه باخودش حرف میزنه وازشدت فشارعصبی جیغ میکشه البته بعدیه مدت خودش آروم میشه. من چکارکنم اینجور مواقع؟ چکارکنم که اینقدر عصبی نشه.ضمنا دربرابردوستاش معمولا نمیتونه از حقش دفاع کنه. یه اخلاق دیگه اش اینه که اگه کسی کار اشتباه کنه خیلی ناراحت میشه مثلا اگه پدربزرگش خواب باشه و دخترخاله اش سروصدا کنه خیلی حرص میخوره که چرا فلانی باعث اذیت پدربزرگ میشه با اینکه میگم کاری نداشته باش ما بهش تذکر دادیم اما همش ناراحت میشه و گریه میکنه که چرا اون سروصدا میکنه(کلا برای دیگران غصه میخوره). 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر گرامی ان شاالله که خدا به شما توفیق روزافزون در امر تربیت فرزند بدهد، در بحث دعوا کردن و ناراح شدن کودک اول توجه داشته باشید که برای مراقبت و تربیت کودکان،باید سعی کنید گاهی دنیا و مسائل را از زاویه نگاه کودک ببینید،گاهی والدین رفتار یا گفتاری دارد که از نظر خودشون چیز خاصی نیست اما در روحیه و تربیت کودک تاثیر زیادی میگذارد،در نظر داشته باشید که تنبیه کودک،به معنای پرخاشگری کلامی و فیزیکی،داد زدن سر کودک یا بی مهری با کودک نیست،تنبیه یعنی مثلا محرومیت موقت کودک از چیزی که نیاز صروری او نیست اما برایش خوشایند و دوست داشتنی است،مثل بازی با موبایل و تبلت،یا خوردن تنقلات غیر ضروری برای بدن مثل شکلات و کاکائو و ... آن هم در شرایطی که قبلا برای کودک توضیح داده شده باشد که فلان کار بد هست و نباید انجام بدهد و در صورت انجام دادن با فلان تنبیه مواجه میشود،یعنی کودک باید از قبل در جریان قاعده و قانون خانه و تشویق و تنبیه های آن قرار گرفته باشد.نکته دوم اینکه بستر اصلی تربیت محبت و تشویق هست،مهم ترین اصل در تربیت محبت هست،تنبیه مال زمانی هست که راه های دیگر جواب نداده باشد. به اصطلاح گفته میشود،علاج واقعه قبل از وقوع هست،اگر می خواهید ناراحتی کودکتون در زمان های تنش کمتر بشود،باید فرآیند کلی رابطه اصلاح و تقویت بشه،اگر کودک به طور کلی محبت و توجه مثبت شما را به خودش ببینه،یکبار که خلاف آن انجام بدهید و کار اشتباهش را بهش تذکر بدهید، و بهش بگیر کارت را دوست ندارم یا کارت اشتباه بود،این قدر به هم نمی ریزه، چون تو رابطه احساس امنیت میکنه و میدونه شما کار او را دوست ندارید نه خودش را! بنابراین حتما سعی کنید کودکتون را زیاد بغل کنید،زیاد در طول روز او را ببوسید،محبت و نوازش کلامی و فیزیکی داشته باشید،حتما حتما سعی کنید عدالت را بین بچه هاتون رعایت کنید،خیلی کار خوبی میکنید که در دعواشون دخالت نمیکنید،مگر در زمانی که کار خطرناکی انجام بدهند،در همون شرایط هم نباید طرف یکی را بگیرید و دیگری را دعوا یا طرد کنید، بلکه هر دو را مخاطب قرار دهید و از هم جدا کنید یا زمان های دیگر هر دو را تشویق کنید که با هم دیگر مسائل خودشون را حل کنند و پیش شما از همدیگر شکایت نیارند، مدتی را در طول روز مثلا ۱۰ دقیقه وقت بگذارید برای هر کودوم از بچه ها و داخل یک اتاقی یا جایی که بقیه نباشند به حرف هاشون گوش بدید،بذارید توی اون ۱۰ دقیقه از هر چی دلشون خواست با شما حرف بزنند،شما دستشون رو تو دستتون بگیرید،ارتباط چشما باهاشوت داشته باشید،فقط در آن مدت به آن ها توجه کنید نه چیز دیگری و بهشون بگین، هر چی دوست دارند براتون تعریف کنند و شما دعوا یا سرزنششون نکنید.این کار در امر نزدیک شدن به بچه ها و تربیتشون خیلی راهگشاست. حتما زمانی در طول روز بگذارید ولو نیم ساعت و با بچه ها بازی اشتراکی انجام بدید. بهتون توصیه میکنم حتما صوت های تربیت فرزند استاد پوراحمد را گوش بدید، خیلی میتوانید ازش استفاده کتید ان شاالله.موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام استاد خداقوت من خانمی ۲۵ساله هستم و شوهرم ۳۲ساله یک سال و نیم از ازدواجمون میگذره ما از همان ابتدای عقدمون باهم مشکل داشتیم و اصلا باهم تفاهم نداشتیم هم در مسائل مذهبی هم اخلاقی و... من چندین بار تصمیم به طلاق گرفتم و حتی اقدام هم کردم اما متاسفانه چندماه بعد از ازدواجم احضاریه اومد هربار که خواستم طلاق بگیرم بزرگترا دخالت میکردن و مانع میشدن اینطور شد ک ازدواج کردیم و متاسفانه بچه هم دارم یه نوزاد پسر ۵۰روزه چند وقت پیش فهمیدم که شوهرم اعتیاد داره اونم از نوع بدش قبلنا میگفت من خودم حالتیم و رفتارم اینجوریه ولی الان مطمئن شدم ک اعتیاد داره و باهاش صحبت کردم بخاطر بچمون ک شده بره کمپ و ترک کنه ولی هنوزم اعتراف نمیکنه و قبول نمیکنه بره کمپ من واقعا از این زندگی خسته شدم و تبدیل شدم به یه آدم عصبی ک همش جیغ و داد میزنم و همش با گریه به بچه شیر میدم همش دعا میکنم که بمیرم خیلی خیلی خسته شدم خودش چندین بار گفته ک من همینم تغییر نمیکنم من با خودم فکر کردم ک طلاق تنها راه حله اما همش بفکر این بچم که فردا اگه سراغ پدرشو گرفت چی بگم بهش چطور تنهایی زندگیمو اداره کنم واقعا کلافه شدم و افسرده لطفا کمکم کنید تورو خدا😔 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر گرامی،خدا ان شاالله به شما توان و نیرو بدهد که بتوانید تصمیم مناسبی برای زندگیتون بگیرید و از فرزندتون به درستی مراقبت و تربیت کنید. این را بین نکردید که به جز بحث اعتیاد،اختلافات و عدم تفاهم های دیگرتون چه مواردی هستند؟در چه حد شدید هستن؟چه تاثیراتی بر زندگی و نوع روابط شما میگذارند؟مثلا اختلافات مدهبی یا خلاقی دقیقا بر سر چه مسایلی و در چه حد هست؟ الان روابط شما با هم چطور هست؟رویکرد همسرتون نسبت به ادامه زندگی چی هست؟ برای این که بتوانید همسر محترم را قانع کنید،باید نوع روابطتون بهتر بشه،به هم نزدیک تر بشوید،و شما با استفاده از نیروی محبت و اعتماد بینتون این مسئله را به همسر محترم بیان بفرمایید،با از یک بزرگتر که ایشان حرفش را قبول دارد کمک بگیرید که ایشان با همسر شما صحبت کنند،میدونم که این مسئله برای شما سخت و ناراحت کننده هست اما در هر صورت برای مسائل باید راه حل پیدا کرد و سعی در حا آن ها کرد، قطعا اعتیاد همسر برای رشد و تربیت کودک ،اتفاق جالب و مثبتی نیست و اسیب هایی دارد اما، این ناراحتی زیاد شما و گریه مداوم و عصبانیت و شرایطی که فرمودید، در حال حاضر اثری بسیار مخرب تر از اعتیاد پدر در فرآیند پرورش و تربیت کودک میگذارد... اگر واقعا کودک شما برای شما ارزشمند هست و محیطی و شرایطی که ایشان در آن رشد میکند برای شما مهم هست و از همسرتون می خواهید که به خاطر فرزندتون تغییر کند ،ابتدا خود شما قدم اول را بردارید و در وضعیت و روحیه خودتون تغییر ایجاد کنید... قطعا با چند خط نوشته نمیتوان حکم به ادامه یک زندگی یا طلاق داد،باید همه جوانب بررسی بشه،ترجیحا با طرف مقابل شما صحبت بشه و ... به طور کلی در شرایطی طلاق توصیه میشود که شرایط فرد از جنبه های گوناگون بعد از طلاق بهتر از ماندن در زندگی باشد، همچنین در بحث اختلاف بر سر مسائل مذهبی اگر اختلاف خیلی زیاد نباشد و دو طرف هر دو با رویکرد منطقی بتوانند به توافقی در مورد حریم همدیگر و خانواده برسند،میتوان با ارائه راهکار هایی روابط را بهبود داد و زندگی را تداوم داد،اما اگر اختلافات به حدی باشد که طرف مقابل، مانع جدی برای همسرش در انجام واجبات و ترک محرمات بشود یا طرف مقابل را مجبور کند که کاری خلاف شرع و دستور خدا انجام بدهد،آن موقع طلاق به صورت جدی مطرح میشود.که ما در این مورد آگاهی لازم را از شرایط شما نداریم. به هر حال در نظر داشته باشید که نوع مواجهه شما با این اختلافات و اعتیاد همسر،بیش از خود بحث اعتیاد و این اختلافات،داره به زندگی و روند پرورش کودکتون آسیب میزنه،پس به جای عصبانیت،ناراحتی و افسردگی،به دنبال حل مشکل و اندیشیدن چاره باشید،اگر افسردگی شما به حدی هست که خودتون نمیتوانید اون را مدیریت کنید،حتما از یک روان شناس بالینی یا روانپزشک متعهد و امین بهره بگیرید. برای حل مشکل و همچنین به خاطر فرزندانتون باید بیشتر مراقب جسم و روان خودتون باشید تا با عزم جزم تری برای حل مسائل زندگیتون گام بردارید.حتی اگر نیاز باشه برای مدتی از تمرکز و اندیشیدن روی مسائل همسر و اختلاف نظراتتون اجتناب کنید،کما اینکه علی رغم اختلافات و نکات منفی که شما در همسرتون سراغ دارید، مثل هر انسان دیگری،ایشون قطعا نقاط مثبتی هم دارند که با توجه و دیدن آن ها،قبل از همه حال خودتون بهتر میشود،این نکته را هم در نظر داشته باشید که زوجین تحت هر شرایطی حتی اگر اختلافات زیادی داشته باشند،یا خدا نکرده علاقه ای بینشون نباشه،اگر طرف مقابل اعتیاد داشته باشه یا حتی تصمیم به طلاق داشته باشند،
ادامه... باز هم باید احترام همدیگر را حفظ کنند،احترام متفاوت از محبت هست،شکستن حرمت ها و بی احترامی ها و توهین به همسر به نفع هیچ یک از طرفین نیست و بیش از همه اثرات منفی آن متوجه خود فرد خواهد شد. توصیه میکنم صوت های "طلاق عاطفی"،استاد پوراحمد را گوش بدید، و در صورت امکان از مشاوره امین بهره بگیرید،تا با ارایه توضیحات کامل و جامع و بررسی جوانب موضوع، امکان ارائه راهکار و راه حل دقیق تر و مناسب تر وجود داشته باشد. موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام وقتتون بخیر.گره کوری به زندگیم افتاده که حلش دست کسی نیست.خواهش میکنم راهنماییم کنید.چندسال قبل پدرم بامادرشوهرم پنهانی عقدموقت کردن که معلوم نیست نقشه کدومشون بوده.مشکل ازجایی شروع شد که مادرم قضیه روفهمید جوووری آتیش گرفت ومریض شدکه حدنداره چون خیلی به مادرشوهرم خوبی کرده بود فکرنمیکرد اینجوری آتیش بزنه به زندگیش‌ ۵_۶سال پدرمادرم باهم قهر بودن ومادرم چشمش میخورد به پدرم قایم میشد که نبینش انقدر متنفر شده بود.به سختی و باوساطت یه بزرگی آشتی کردن.الان چشم دیدن مادرشوهرمونداره هرجاببینش تاچندروز کابوس میبینه وروزگارش سیاه میشه.خونوادم کلاباخونواده شوهرم قطع رابطه کردن منم سالهاست سراین قضیه بامادرشوهرم حرف نمیزنم و خونشون نمیرم(البته باخواهرشوهرا و برادرشوهرام مشکلی ندارم و رفت وآمد داریم فقط خونه مادرش نمیرم).گاهی سر این قضیه که باخونوادش رفت و آمدندارم بحث میشه وآرامش زندگیمون بهم میخوره.مادرم مادرشوهرمو دشمن میدونه چش دیدنشو نداره.این وسط گیرافتادم.خودم هم دوست ندارم باهاش رابطه ای داشته باشم اماگاهی بخاطر آرامش زندگیم میگم مجبورم چشم پوشی کنم اما مشکل اینه که مادرم اگه بفهمه میخوام باهاش ارتباط داشته باشم دوباره مریض میشه کابوس وگریه و...حتی ممکنه نفرینم هم بکنه.واقعا توی بدموقعیتی گیر افتادم😭بعضی وقتا جایی دعوتمون میکنن اماچون میدونم مادرشوهرم اونجاس به همسرم میگم من نمیام و باز ناراحتی و دلخوری پیش میاد . آرامش زندگیمون سر کوچکترین چیزها مختل میشه.قضیه خیییلی مفصله ولی مجبورم خلاصه بگم توروخدا راهنماییم کنید چکار باید بکنم😔😔😔 🌹🍃پاسخ مشاور امین کانال تربیتی همسران خوب،سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر عزیزم در این مورد حتما باید با مشاور امین صحبت کنید تا بشه در مورد جزئیات صحبت بشه اما به این موارد هم دقت کنید که ارتباط شما نمیشه که همیشه قطع بمونه،پس نیاز به مدیریت شما داره سعی کنید به مادرتون نگید که ارتباط دارید اما بهشون هم توضیح بدید که زندگی من هم تحت فشار این موضوع قرار میگیره و ارامش درون خانواده ام از بین می‌ره مطمئنا مادر شما راضی به این نیست که زندگی شما خراب بشه پس میشه ایشون رو متقاعد کرد. از طرفی هم همسر شما به اندازه کافی مورد فشار روانی قرار گرفته و اینکارها به ایشون فشار بیشتری میاره و از اینکه نمیتونه اوضاع رو مدیریت کنه بهم می‌ریزه و اثرش دوباره میشه بهم خوردن ارامش زندگی شما پس در این مورد اینجوری تدبیر کنید موفق باشید 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
سلام یه چند ماهی که میل جنسیم اومده پایین هیچ رغبتی به رابطه با شوهرم ندارم یه بچه ۲۲ماه دارم همسرم نیازش بالاست ولی من اصلا رابطه رو دوست ندارم چیکار باید کنم ترسم از اینه که وقتی آقام من اینجوری میبینه یه فکر دیگه ای بزن به ذهنش واینجا من مقصرم ممنونم راهنمایی کنید 🌹🍃پاسخ مشاور امین کانال تربیتی همسران خوب،سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر عزیزم باید بررسی بشه که چرا شما دچار سردی در رابطه شدید.علتش مزاجی هست یا رفتاری توصیه میکنم با یک مشاور امین در این رابطه صحبت کنید و در کنارش به یک پزشک طب اسلامی و سنتی مراجعه کنید تا اگر سردی مزاجی بوده ،برطرف بشه ان شاء الله سعی کنید تا قبل از درمان کامل،برای همسرتون وقت بگذارید و نیازهاشو برطرف کنید و سردی رفتاری نداشته باشید موفق باشید 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
باعرض سلام و تبریک ایام خدمت آقای دکتر خمینی ،ماخوشحالیم از اینکه یک فرد انقلابی در این مسیر قدم نهاده وبه اندازه توان خود در این فضا فعالیت میکند.سوال بنده این است اگر پسرباسن30سال تمام ودختر17سال تمام وتمام معیارهایشان باهم میخوانداعم از اخلاق خوب... ولذا فقط بحث اختلاف سنی وجود دارد.و از نظردختر مشکلی نیست وپسر بخاطر اختلاف سنی کمی مردد است و نیاز به راه حل دارد‌.،،. ،.وموضوع دوم اینکه علاوه بر اخلاق و رفتار خوب دختری داشته باشد ومحجبه باشد ولی چهره به دل پسر سخت بشیند.وچهره چقدر در زندگی دوطرف مهم است. 🌹🍃پاسخ مشاور امین کانال تربیتی همسران خوب،سرکار خانم سلام خدمت شما ممنونم از اظهار لطف و محبت شما الحمدلله رب العالمین در خصوص سوال مطرح شده باید حتما دختر و پسر به مراکز مشاوره اسلامی مراجعه کرده و مشاوره قبل از ازدواج رو بگذرونن تحت نظر یک مشاور و روانشناس امین،شرایط بررسی بشه نقش چهره در زندگی مهمه اما نهایت اهمیتی که داشته باشه توی زندگی،در صورتی که خانوم اخلاق خوبی داشته باشه،شاید چندماه باشه اگر خانم بتونه با رفتارش همسر رو جذب کنه،چهره هم به دلش مینشینه ان شاء الله اما باید به معیارهای اصلی پسر هم توجه کنید که چهره در چه درجه ای قرار داره موفق باشید 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
سلام.سی ساله هستم ودوتافرزندپنج سال و دوسال دارم.مشکلم با مادرم هست که متاسفانه بسیار بی مهر هستند و به شدت به من آسیب روحی وارد کرده و می کند.جوری که بعد ازدواج تا مدتهاشبها کابوس میدیدم داره اذیتم میکنه.یک نمونه اش سوزاندن عمدی دستم در دوران نوجوانی هست، وانواع و اقسام توهینهاوفحاشی. الان من شهر غریب هستم چون همسرم همشهری من نیست.زندگی نسبتا خوبی دارم ولی هنوزهم با بی مهریهاش و توهینها و توقعات بی نهایت و بدون دلیل مادرم اوضاع روحیم خرابه.برادرم مدتهاست ازخانواده جدا شده و تنها زندگی میکنه و همه اعضای خانوادمون رو داغون کرده مادرم با کارهاش.دلم میخواد یکبار بهش بگم چقدر ازش ناراحتم و هیچوقت حلالش نمیکنم و چقدرازکاراش دل گیرم ولی متاسفانه بسیااار طلبکار هست.فقط بخاطر خدا رابطه جزئی و خیلی کم ومحدودباهاش دارم.تکلیفم چیه 🌹🍃پاسخ مشاور امین کانال تربیتی همسران خوب،سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر عزیزم در خصوص نوع رفتار مادرتون حقیقتا این رفتارها به شدت آسیب زننده هستن،اما ما میخوایم از زاویه ی دیگری به این موضوع نگاه کنیم. شخصی که مرتکب همچین رفتارهای میشه،مطمئنا شرایط روحی خوبی نداره و حتما دچار بی مهری هایی از این قبیل قرار گرفته،پس انسانی نیست که از لحاظ روحی سالم باشه،پس برخورد ما هم نباید جوری باشه که توقع داشته باشیم مثل انسانهای معمولی رفتار کنه. وقتی این رو قبول کردید به این میرسیم که خدا روابط مارو دو قسمت کرده،روابط اختیاری مثل دوستان و ...و روابط اجباری مثل مادر،پدر،خواهر ، فرزندان توی روابط اجباری شما هیچ اختیاری توی انتخاب نداری،پس خدا میاد اینجا و امتحان میگیره. میگه ببینم توی این روابط چجوری مدیریت میکنی یه مادر بهت میدم که خیلی اذیتت کنه اما تو چکار میکنی؟؟؟؟ رشد می‌کنی یا طردش میکنی؟؟؟ اگر تحملش کنی به خاطر خدا و احترامش بزاری،برنده ای اما اگه بخوای طردش کنی و دلشو بشکنی،با خدا طرفی اما این به این معنا نیست که شما روابط رو کنترل نکنی،شما هر وقت که مادر رو دیدید،بهشون احترام بگذارید و محبت کنید. دوره ی کنترل خشم و رضایت از زندگی استاد پور احمد رو از ادمین محترم کانال درخواست بدید و حتما گوش بدید. موفق باشید 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob