باسلام خدمت شما من مدت 12ساله ازدواج کردم و 2 فرزند 7 و 2 و نیم ساله دارم همسرم مهربونه ولی کارهاش بچه گانه اس بیرون رفتن باهاش احساس راحتی و آرامش و امنیت ندارم چون همش سرش میچرخه و حتی بهشم میگم بحثمون میشه میگه برو بابا وقتی هم به مهمونی بریم اگه جمع نماز خون باشن پا میشه میخونه اگه نباشن اونم نمیخونه کلا با جمع همرنگ میشه اگه غیبت کسی رو کنن بگن خوبه میگه آره خوبه بگن آدم بدیه میگه آره بده اصلا کلافه شدم یعنی الان 34 ساله تا حالا قلیون نمیکشید تو جمع گفتن بیا بابا زن ذلیل نباش رفته پشت دوستش قایم شده من نبینم بکشه اونم جلوی پسرم که بغلشه و کنجکاوه ولی به من گفت نمیکشم جلوی بچه کلا ریه هاش داغونه از موقعی که قلیون میکشه که نفسش بالا نمیومد کلا مخالف قلیون بود ولی فقط از جوگیری میکشه کلا نه بلد نیست به هر خواسته ای از طرف دوست و رفیق که طولانیه گفتنش...زندگی با استرس و تنش و اینا رو نمیخوام به بچه هام انتقال بدم و میخوام جدا شم ولی بازم نمیدونم چیکار کنم چون اگه میخواست درست شه تو این دوازده سال میشد😔

ان شاءالله به شرط حیات یکشنبه هفته آینده در خدمت خواهم بود التماس دعا

#مشاوره_خصوصی_با_استاد_پوراحمد 💓💓جهت کسب آگاهی از #شرایط و #هزینه مشاوره #خصوصی با استاد پوراحمد، لطفا کلمه #تلفنی یا #حضوری را به این آی دی ارسال نمایید👇👇 🌸🍃 @Vaqtemoshavereh 🌹🍃زن همانند گل است🍃🌹 👇 @hamsaranekhoob

✅ آی دی دریافت سئوالات 👇 @mpourahmad . لطفا سوالات حد اکثر تا ۱۵ سطر نوشته شده و به آی دی استاد پوراحمد ارسال شود با تشکر

سلام و وقت بخیر ما 9 سال ازدواج کردیم مدت 7 سال با خانواده شوهرم ( مادر شوهرم و دوتا جاریم) در یک ساختمان زندگی میکردیم تا دوسال پیش که جدا شدیم بیشترین مشکل ما بعد از جدایی شروع شد چراکه ما زودتر از جاریم به منزل جدید رفتیم وایشون مدام در حال ایراد گرفتن از منزل ما بودند درحالیکه از نظر مالی خیلی بالاتر از ما هستند تازگی باهم به مسافرت رفتیم که در این مسافرت من چندتا شوخی کردم که البته خودم هم قبول دارم نباید صورت میگرفت اما ایشون هم تو سفر، هم بعد سفر، مدام با جاری بزرگترم غیبت منو میکردند و رفتارهای ناپسند انجام دادند هرچی هم من بهشون میگم شوخی بوده هم قبول نمیکنند هم روی برداشت های غلطش از حرفهای من اصرار داره من تو این چند هفته همش فکرم مشغول هست و مدام یاد حرکت ها و حرفهایی که قبلا به من میزدند میافتم همش بدیها یادم میادطوری که مدام خواب های پریشان میبینم آرامشم از دست دادم چکار کنم فراموش کنم؟

سلام اقای دکتر. خسته نباشین. سوال من درمورد اموزش حفظ اسرار به کودکان هست. من یه دختر 2 ساله دارم و تو یه ساختمون باخانواده شوهرم هستیم. بارها دیدم که از بچه در مورد مسایل خانه و بیرون رفتن هایمان سوال میکنند. لطفا راهنمایی کنید که چطور به کودک اموزش بدیم که اسرار خونه رو بیرون بیان نکند؟

حساسیت نشون ندید

سلام استاد شبتون بخیر ممنونم ازتون ک برامون وقت میزارید بنده تازه ازدواج کردم،مجرد ک بودم هیجا نمیرفتم یعنی فقط اجازه رفتن ب مدرسه رو داشتم الان بعد از اینکه ازدواج کردم متوجه این شدم ک اصلا اعتماد ب نفس ندارم و تنبلم.دوس ندارم جایی برم و مدام توی خونه هستم.نمیدونم تو زندگیم چی میخوام در حالی تو مجردی رویاهای بزرگی داشتم، مدام دوس دارم تو خونه استراحت کنم و همش خسته ام. استاد میشه راهنماییم کنید ک چجوری خودمو بشناسم و بدونم ک توزندگیم چی میخوام و اینکه چیکار کنم اعتماد بنفس داشته باشم؟احساس میکنم حسادت نسبت ب جاری هام داره توم روشن میشه دقیقا مثل اونا دارم میشم،هیچ دوستی ندارم خیلی تنهام،دوست دارم ک تو طول روز برم بیرون و بگردم ولی اصلا نمیتونم ممنونم از پاسخ گوییتون