eitaa logo
سبک زندگی اسلامی همسران
19.5هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
2هزار ویدیو
16 فایل
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ❤️پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله: 🍃🌹در اسلام هيچ بنايى ساخته نشد كه نزد خداوند عزّ و جلّ محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد.🌹🍃 🔴 تبلیغات و پیشنهادات «مشاوره همسرداری» http://eitaa.com/joinchat/603586571C7ac687810f
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🍃❤️ سلام من دو ساله ازدواج کردم؛ همسرمو دوست دارم ولی بعضی وقتا رفتار بعضی مردا با خانوماشونو میدیدم ناخوداگاه تو ذهنم با شوهر خودم مقایسش میکردم و حسرت میخوردم؛ با اینکه میدونستم مقایسه کار خیلی بدیه... خلاصه اینو بهتون بگم که همه مردایی که فکر میکردم چقدر خوبن و خوش بحال خانوماشون بعد از یک مدت رابطه با خانوماشون دیدم وای چه چیزایی از شوهرشون میگن و چه اخلاقای بدی دارن مرداشون که اصلا مشخص نبود توی رفتارشون!! و خیلی قدر شوهر خودمو دونستم.. ✍میخام توصیه شدید بهتون بکنم که زندگی خودتونو با دیگران به هیچ وجه به هیچ وجه نکنید‼️ http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
6.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍روایت حجت‌الاسلام پناهیان از محبت حضرت خدیجه (س) به پیامبر اکرم (ص) 💠 به مناسبت وفات حضرت خدیجه در برنامه وقت سحر شبکه افق سیما 🔹امام حسین با افتخار می‌گفتند ♻️من . امام حسن نیز می‌فرمودند که من شبیه حضرت خدیجه هستم. 🥀🥀🥀 http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1 @hamsardarry
✨🍮🍮 قسمت ششم همه چیز به هم ریخته بود. انگار هیچگاه، دنیا قصد خوش رقصی برای من را نداشت. منی که حاضر بودم تمام سکه های عمرم را خرج کنم تا لحظه ای سازِ دنیا، بابِ دلم کوک شود. حالادیگر دانیال را هم نداشتم. من بودم و تنهایی.. بیچاره خانه مان، که از وقتی ما را به خود دیده بود، چیزی از سرمای شوروی برایش کم نگذاشته بودیم. روزهایم خاکستری بود، اما حالا رنگش به سیاهی میزد. رفتار های دانیال علامتی بزرگ از سوال را برایم ایجاد میکردند. چه شده بود؟؟ این دین و خدایش چه چیزی از زندگیمان میخواستند؟؟ مگر انسان کم بود که خدا، اهالی این کلبه ی وحشت زده را رها نمیکرد؟ مادر یک مسلمان ترسو.. پدر یک مسلمان سازمان زده.. و حالا تنها برادرم، مسلمانی مذهبی که از هُل حلیم، دیگ را به آغوش میکشید. کمتر با دانیال برخورد میکردم. اما تمام رفتارهایش را زیر نظر داشتم. چهره ی عجیبی که برای خود ساخته بود. و برخوردهای عجیبترش، کنجکاویم را بیشتر میکرد. و در بین چیزی که مانند خوره، جانِ ذهنیاتم را میخورد، اختلاف عقاید و کنشهایش با مادر مسلمانم بودم. هر دو مسلمان.. اما اختلاف؟؟؟ پس مسلمانها دو دسته اند.. ترسوهایش مانند مادر، مهربان و قابل ترحمند.. جسورهایش میشوند دانیال. دانیالی که نمیدانستم کیست؟؟ بد یا خوب؟؟؟ راستی پدرم از کدام گروه بود؟؟ نه.. او فقط یک مجاهد خلقیِ مست بود..همین و بس.. دیگر طاقتم تمام شد. باید سر درمیاوردم، از طوفانی که آرامش اندکم را دزدید.. باید آن پسر مسلمان را پیدا میکردم و دروازه های زندگیمان را به رویش میبستم. دلم فقط برادرم را میخواست. دانیال زیبای خودم.. بدون ریش.. با موهای طلایی و کوتاهش.. پس همه چیز شروع شد. هر جا که میرفت، بدون اینکه بفهمد، تعقیبش میکردم. در کوچه و خیابان.. اما چیز زیادی دستگیرم نمیشد. هر بار با تعدادی جوان در مکانهای مختلف ملاقات میکرد. جوانهایی با شمایلی مسلمان نما، که هیچ کدامشان ،آن دوست مسلمان نبودند. راستی آنها هم خواهر داشتند؟؟ و چقدر سارای بیچاره در این دنیا بود.. از این همه تعقیب چیزی سر درنمی آوردم.. فقط ملاقات های فوری.. چند دقیقه صحبت.. و بعد از مدتی خیابان گردی، ورود به خانه های مهاجر نشین، که من جرأت نزدیک شدن به آنها را نداشتم .گاهی ساعتها کنج دیواری، زیر باران منتظر میماندم.. اما دریغ… پس کجا بود این دزد اعظم، که فقط عکسش را در حافظه ام مانند گنجی گران؛ حفظ میکردم، برای محاکمه.. روزی بعد از ساعتها تعقیب و خیابان گردی های بی دلیل دانیال، سرانجام گمش کردم. و خسته و یخ زده راهی خانه شدم.. هنوز به سبک خانواده های ایرانی، کفشهایم را درنیاورده بودم که… ادامه دارد… http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
✨﷽✨ 🌺 به یازدهمین روز ماه مبارک رمضان خوش آمدید🌸🍃 شنبه تون پر از ارامش😇 زندگیتون پر از معجزه الهی 💫 وروزتون پر از نور اميد✨🙏 رمضانتون زیبا و ناب🌙 http://eitaa.com/joinchat/1290403861C392649f181 @kodaknojavan
حضرت علی عليه السلام 🍃خوشا به حال كسى كه زيادى مال خويش را انفاق كند و جلوى زياده گويى خود را بگيرد‼️ ☘ طُوبى لِمَن أنفَقَ الفَضلَ مِن مالِهِ و أمسَكَ الفَضلَ مِن كلامِهِ 📚ميزان الحكمه جلد12 http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1 @kodaknojavan
❤️🍃❤️ واقعیت این است که می توانند حتی در مواقعی که حال و حوصله ندارند, در تماس با کسی که قلبا دوستش ندارند و یا وقتی از همسرشان ناراحت و عصبانی هستند تحریک شوند. اما ها کاملا متفاوت هستند. بدن آنها تنها به لمس و نوازش واکنش نشان نمی دهد و خود به خود تحریک نمی شود. قلب و فکر ما باید در ابتدا تحریک شود تا بدنمان همراهی کند. در واقع مدت تحریک جنسی در زن ها طولانی تر از مردهاست. به همین دلیل همیشه می گویم, حساس ترین و تحریک پذیر ترین اندام زن, قلب اوست. وقتی قلب زنی را از عشق سیراب کنید, این عشق به سایر قسمت های بدنش جاری می شود و او شما را می خواهد. http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ ⚠️عذرخواهی کردن را عیب ندانید! 👩🏼از هر خانم متاهلی بپرسید که موقع جروبحث کردن با همسرش چه چیزی بیشتر از همه آزارش می‌دهد، اکثرشان جواب می‌دهند که:قبول نکردن و شانه خالی کردن شوهرشان از اشتباهاتش 👨متاسفانه اغلب مردان تمایل چندانی به ابراز پشیمانی و عذرخواهی کردن ندارند. عذرخواهی صمیمانه‌ای که از ته قلب باشد، بهترین و سریع‌ترین راه حل برای ترمیم روابط است. 💑در هر کدورتی دو طرف مقصر هستند و باید هرکسی به نوبه خودش و به اندازه سهمی که در آن دلخوری داشته، عذرخواهی کند. http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ ❓دخترها چطور همسر مناسب پیدا کنند؟ 12. از تجربیات دیگران کمک بگیرید👌 👈اگر در میان دوستان و اقوام فردی را می‌شناسید که با وجود داشتن شرایطی مشابه با شرایط شما‌ خوب متعددی داشته می‌توانید از وی کمک بگیرید. 👈 در صورتی‌که با این فرد خیلی صمیمی نیستید 🔻 و دوست ندارید این موضوع را مستقیم با وی در میان بگذارید ✍ می‌توانید در رفتارش دقیق شوید ⏪و از کارهای مثبت وی در این زمینه الگوبرداری کنید. http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
✨🍝🍝 قسمت هفتم هنوز کفشهایم را از پایم درنیاورده بودم که صدای جیغ مادر و سپس طوفانی از جنس دانیالِ مسلمان به وجودم حمله ور شد. همان برادری که هیچ وقت اجازه نداد زیر کتک های پدر بروم، حالا هجوم بی مهابایش، اجازه نفس کشیدن را هم میگرفت. و چقدر کتک خوردم.. و چقدر جیغ ها و التماس های مادر، حالم را بهم میزد.. و چقدر دانیال، خوب مسلمان شده بود.. یک وحشیِ بی زنجیر.. و من زیر دست و پایش مانده بودم حیران، که چه شد؟؟ کی خدایم را از دست دادم؟؟ این همان برادر بود؟؟ و چقدر دلم برایِ دستهایش تنگ شده بوده.. چه تضاد عجیبی.. روزی نوازش.. روزی کتک. یعنی فراموش کرده بود که نامحرمم؟؟ الحق که رسم حلال زاده گی را خوب به جا آورد و درست مثل پدر میزند.. سَبکش کاملا آشنا بود.. و بینوا مادر که از کل دنیا فقط گریه و التماس را روی پیشانی اش نوشته بودند.. دانیال با صدایی نخراشیده که هیچگاه از حنجره اش نشنیده بودم؛ عربده میزد که (منو تعقیب میکنی؟؟ غلط کردی دختره ی بیشعور.. فقط یه بار دیگه دور و برم بپلک که روزگارتو واسه همیشه سیاه کنم). و من بی حال اما مات مانده.. نه، حتما اشتباه شده.. این مرد اصلا برادر من نیست.. نه صدا.. نه ظاهر.. این مرد که بود..؟؟؟ لعنت به تو ای دوست مسلمان، برادرم را مسلمان کردی.. از آن لحظه به بعد دیگر ندیدمش، منظورم یک دل سیر بود.. از این مرد متنفر بودم اما دانیالِ خودم نه.. فقط گاهی مثل یک عابر از کنارم درست وسط خیابان خانه و آشپزخانه مان رد میشد.. بی هیچ حسی و رنگی.. و این یعنی نهایت بدبختی.. حالا دیگر هیچ صدایی جز بد مستی های شبانه پدر در خانه نمیپیچید.. و جایی،شبیه آخر دنیا… مدتی گذشت. و من دیگر عابر بداخلاقِ خانه مان را ندیدم، مادر نگران بود و من آشفته تر.. این مسلمان وحشی کجا بود؟؟ دلم بی تابیش را میکرد. هر جا که به ذهنم میرسید به جستجویش رفتم. اما دریغ از یک نشانی.. مدام با موبایلش تماس میگرفتم، اما خاموش.. به تمام خیابانهایی که روزی تعقیبش میکردم سر زدم، اما خبری نبود.. حتی صمیمی ترین دوستانش بی اطلاع بودند.. من گم شده بودم یا او؟؟؟ هر روز به امید شناسایی عکسی که در دستم بود در بین افراد مختلف سراغش را میگرفتم، به خودم امید میدادم که بالاخره فردی میشناسدش. اما نه.. خبری نبود.. و عجیب اینکه در این مدت با خانواده های زیادی روبه رو شدم که آنها هم گم شده داشتند. تعدادی تازه مسلمان.. تعدادی مسیحی.. تعدادی یهودی.. مدت زیادی در بی خبری گذشت. و من در این بین با عثمان آشنا شدم. برادری مسلمان با سه خواهر. مهاجر بودند و اهل پاکستان. میگفت کشورش ناامن است و در واقع فرار کرده که اگر مجبور نبود، می ماند و هوای وطن به ریه می کشید. که انگار بدبختی در ذاتشان بود. و حالا باید به دنبال کوچکترین خواهرش هانیه، که ۲۲ سال داشت، خیابانها و شهرها را زیرو رو میکرد.. ادامه دارد.. http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕