فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🍃❤️
📚دکتر لباف متخصص زنان و زایمان:
# بیمارستان_صحرایی درست کردن برای عقیم کردن زنان و مردان کشور اسلامی❌
🔹گفتند عوارض قرص ها و جلوگیری از فرزندآوری رو نگید (که باعث سرطانهای زنانه میشود)
❗️دستور دادند مخفیانه #عقیمشان کنید😭
و خط روی لوله های رحم آنها بیاندازیم و در پرونده گزارش نکنیم!😱😱😱😱
@hamsardarry 💕💕💕
سبک زندگی اسلامی همسران
✨ بِسمِاللّٰھِالرَّحمٰنِالرَّحیم ✨ با عرض سلام و احترام به همراهان عزیز کانالهای (سبکزندگیاسل
دوستان عزیز این دوره رایگان رو از دست ندین✌️
❤️🍃❤️
#سیاستهمسرداری
👈به مشکلات حمله کنید
❗️نه به همدیگر.
هیچ مردی از زن افسرده و غرغرو خوشش نمی آید.
سعی کنید سرحال باشید ورزش کنید. ⛹️♀️
🔻وقتی کاری برای همسرتان انجام می دهید
نباید از او انتظار یا توقع داشته باشید کارتان را جبران کند
زندگی مشترک یک معامله نیست.🤞
@hamsardarry 💕💕💕
❤️️🍃❤️
🔥 #جهنم_تا_بهشت🌺
با دیدن اسم آرمان رو گوشی بستنی رو از دهنم بیرون میکشم و رو به ترلان میگم: اوه. آرمانه .
ترلان_ خب جواب بده دیگه. زود باش.
دکمه قرمز رو به سبز میرسونم و جواب میدم_ جونم؟
آرمان_ سلام عشقم. خوبی؟
_ میسی نفشم. توخوفی؟
آرمان_ توخوب باشی منم خوبم جیگر . تانیا من من....
_ تو چی آرمانم؟
آرمان_ من دارم برمیگردم ترکیه .
تنها چیزی که شنیدم صدای افتادن گوشی روی زمین بود و ترلان که مدام میپرسید_ تانی چی شد؟
واقعا داشت میرفت کسی که منو عاشق خودش کرده بود ، یا شایدم عشق نبود ولی .......
.
.
تا یه هفته کارم شده بود اشک و گریه. به یاد آرمانی که برای رفتنش فقط زنگ زد از عمو خداحافظی کرد. آرمانی که بعدها فهمیدم زن داشته و ظاهرا من اسباب بازی بودم برای هوس بازی های مردونش.
.
.
یک ماه از رفتن آرمان میگذشت و من فقط شاهد حرص خوردنای عمو بودم و طعنه هاش که واقعا دل میسوزوند و اولین بار بود که ازش میشنیدم و دلیل این همه حرص خوردنش رو درک نمیکردم.
با اومدن آرمان پرونده دوستیم با سیما و دلارام بسته شد و با رفتنش با ترلان؛ که فهمیدم ادامه دوستیش با من فقط به خاطر نزدیکی به آرمان بوده و با رفتن آرمان همه طعنه و تیکه هاش رو انداخت و رفت.
و من تنها ترسم از این بود که بابا اینا بویی از قضیه ببرن. چون در کنار همه آزادی هایی که داشتم این مورد تو خونه کاملا ممنوع بود و عمو این اطمینان رو بهم داده بود که قرار نیست کسی چیزی بفهمه
❤️❤️❤️❤️
به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد
❤️❤️
ادامه دارد...
@hamsardarry 💕💕💕
✨بِسْمِاللّٰهِالرَّحْمٰنِالرَّحیٖم✨
🍂صبحها هوا عطر تازه ای دارد
🌸و عشق از همیشه پررنگ تر است
🍁بیا برای همدیگر و گشایش گره
🌸از کار همه دعا کنیم
🍂و روز و روزگاری خوش
🌸برای همه آرزو کنیم
🪴 سلامصبحتـونزیبـا
❤️🍃❤️
#مجردهابفرماییدازدواج 💍
نظر «راس هریس» مشاور و درمانگر معروف؛
افسانه های زیر در ازدواج رایج است :👇
❗️ تو من را کامل میکنی
❗️ تو همسر ایده ال من هستی
❗️ تو من را خوشبخت میکنی
❗️ تو نیمه گمشده من هستی
❗️ من تو را تغییر می دهم
اگر با این تفکرات میخواهید ازدواج کنید
❌هیچ وقت ازدواج نکنید
چون وقتی واقعیت با انتظارات شما جور در نمی آید دچار سرخوردگی میشوید.
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#بانوجان
💕وقتی همسرتون شمارو صدا میزنه با عشق جوابشو بدین🥰
👈مثلابه جای اینکه بگین: هان یا بله
بگید: جان دلم، یا بله عزیزم😍
مطمئن باشید کارتون بی جواب نمیمونه.
🙏اگه احترام بزاری
😊🙏 احترام میبینی
@hamsardarry 💕💕💕
✍ #پرسش_و_پاسخ
〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵
❓سوال
سلام
چگونه مانع دخالت مادروخواهر خانمم درزندگیم شوم؟(آقایان بخوانند)
〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵
@hamsardarry 💕💕💕
✍ #پرسش_و_پاسخ
〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵
✍پاسخ مشاور
سلام یکی از مسایلی که افکار خیلی از آقایان رو درگیر کرده اینه که میگن خانواده خانمم درزندگیم دخالت میکنند!!!
ازدواج و ورود یک عضو جدید و حتی حذف یک عضو باسابقه از سیستم خانواده موجب بروز مقاومت خیلی زیادی در رفتارهای والدین همسر میشه وموجب میشه به سادگی تغییر نکنند
پس هیچ وقت به دنبال تغییر اونا نباشیم بلکه به دنبال تغییر در خودمون که دست خودمون هست باشیم
اما یک ویژگی دیگه ای هم که خاصه در خانواده خانم بیشتر مشاهده میشه اینه که
اونا ناکامی هاوحتی آرزوهای خودشون رو در قالب رسیدن دخترشون به اون آرزو ها دنبال میکنند
و حتی میخوان بسیاری از سختی ها و محرومیت هایی که خودشون کشیدند رو دخترشون نکشه
چرا که معتقدند دخترشون توانایی مقابله با مشکلات رو مثل خودشون نداره
بهمین خاطر اونا سعی و عجله دارند که دخترشون سریعتر به سعادت برسه
پس بسیاری از این مسائلی که اقایان از اون به عنوان دخالت تعبیر میکنند ریشه در دلسوزی مادرانه و خواهرانه دارد
البته گاهی وقت ها مادرسالاری و حتی حسادت های زنانه و حتی انتقام یک مادر از دختر تمرد کننده اش در مقابل خواسته هاش نیز میتواند در این مورد موثر باشد که
بحث در مورد انها نیاز به مشاوره تخصصی دارد
اما من در این متن سعی میکنم راهکارهایی رو برای کاهش دخالت آنهم از نوع اولی که عنوان کردم رو ارائه کنم!!!
1⃣اولین راهکار اینه که حتما شنیدید که میگن به هر چیزی هر جور فکر کنی همان جور میشه و به سرتون میاد این اثر واگویه و تلقین است
پس به جای اینکه دائم به خودتون تلقین کنید که مادر زن و خواهر زن به دنبال دخالت در زندگی ما هستند
باید به خودتون تلقین کنید که هدف از حرف زدن اونا دخالت نیست بلکه مشورت است اینگونه بار منفی کلمات از ذهنتون کم و احساس بهتری خواهید کرد
ادامه دارد...
✍ #پرسش_و_پاسخ
🔮 #روزهای_زوج
◀️نوبتمشاوره ↙️
@Yafater14
〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#ایده_دلبرانه
❤️آروم راه برید، چونتونوو بالا نگه دارید، شمرده صحبت کنید
👈🏻برین جلو اینه و قربون صدقه خودتون برید که چه خوش هیکلم و.... که اعتماد بنفستون بالا بره
👈🏻با کسی صحبت می کنید مستقیم تو چشاش نگاه کنید غیر از نامحرم ها البتههههههههه
👈🏻سعی کنیم کاری نکنیم که بخوایم بعدش عذر خواهی کنیم.عذر خواهی کردن شاید به نظر مودبانه بیاد اما زیادیش شکوه و جلوه خانوم از دست میره
👈🏻بیش از حد با آقایی که خانمش تو جمع نشسته شوخی نکنیم مثلا برادر شوهر.مثلا انقدر که انگار خانمش تو جمع نیست یا اصلا مهم نیست.این مثل اینه که ما خیلی وقیح باشیم.اگر شوخی میکنیم یا چیز جالبی تعریف میکنیم به خانمش هم نگاه میکنه
👈🏻اگه تو مهمونی لباسی رو در میاریم مثل چادر یا پالتو تا کنیم بزاریم تو کیف یا اینکه حتما ببریم آویزوون کنیم کنار خودمون جمشون نکنیم به این بهونه که میخایم زود بریم
👈🏻با بچه تو جمع به هیچ عنوان تربیتی تند برخورد نکنیم با همسر که دیگه جای خود داره
👈🏻زیادیییی پیش شوهراتون اه و ناله و اظهار مریضی نکنین از جذابیت میوفتین کم کم
👈🏻یه نکته دیگه اینکه وقتی با همسرتون قدم میزنین و ممکنه چیزی از دستتون بیفته زمین از جمله گوشی,کلید,برگه یا....
فوری خم نشید بردارید از رو زمین بلکه این فرصتو به همسر بدین تا خم شه و براتون برداره هم شما به عنوان یه خانــــــــــوم اندامتونو نشکوندین که خم شین هم شوهرتون یه کاری میکنه,و بعد با یه خنده ملیح ازش تشکر کنین
👈🏻شبا حتماااااااااااااا قبل خواب به همسرتون شب بخیر بگین حتماااااااااااااااااا
بزارین عادت کنه،وقی کاملا عادت کرد گاهی نگین تا خودش بگه...اینطوری حتی اگه دورم باشین قبل خواب به یادتونه
@hamsardarry 💕💕💕
❤️️🍃❤️
🔥 #جهنم_تا_بهشت🌺
❤️❤️❤️❤️❤️
به روایت حانیه
...................................................................
با دستام سرم رو گرفتم و هق هق گریم اوج گرفت ، کاش.....کاش..... اصلا یاداوری نمیکردم اون روزهای زجراور رو. اصلا چه ربطی به این ماجرا داشت ؟ تنها ربطش میتونست این باشه که..... که..... نکنه عمو همه اینکارارو به خاطر منافع خودش میکرده؟ نکنه آرمان برگشته باشه؟ نه نه امکان نداره. عمو منو مثله دختر خودش دوست داشت. اره واقعا دوستم داشت. آرمانم که الان نه نه عمرا عمرا نیمده.
با صدای در به خودم اومدم.
_ کیه؟
امیرعلی_ میتونم بیام تو ؟
_ اره.
با اومدن امیرعلی سریع پریدم بغلش کردم و به اشکام اجازه باریدن دادم.
امیرعلی_ به خاطر حرفای عمو انقدر به هم ریختی ؟
اون از دل من خبر نداشت و منم قصد نداشتم که خبردار بشه. پس سکوت کردم و جوابی ندادم.
.
.
ادامه دارد...
@hamsardarry 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨بِسْمِاللّٰهِالرَّحْمٰنِالرَّحیٖم✨
ســـــ🌸ــــلام
صبح قشنگ یکشنبہ تون بخیر🌸
الـهـی🌸
حااااااااال دلتـون خـوب باشه 🩷🌸
😂گلخند لبخند روی لبهاتون
🌸🌱🌸🌱🌸🌱
اَعطَیتُکَ ما تُریدُ
بهتر از اونی که میخوای بهت میدم...✌️
دیگه چی میخوای خدا بهت بگه
چی قشنگ تر از این ...🤍
❤️🍃❤️
#مجردهابفرماییدازدواج 💍
❤️عشق را یک گلزار در نظر بگیرید
حالا که وارد این گلزار شدید دو انتخاب دارید :👇👇
1⃣❌شروع کنید با خارهای گلزار گلاویز شدن که آنها را از بین ببرید
(همسرم را درستش می کنم، تغییرش میدم)
که قطعا نمیتوانید همه خارها را از بین ببرید
و فقط خودتان را زخمی می کنید
ضمن اینکه از بودن در گلزار هم لذت نمی برید.❗️
@hamsardarry 💕💕💕
❤🍃❤️
#سیاستهای_همسرداری
💗گاه برای همسرتان محبتهای #ابتکاری داشته باشید
تا علاقهتان به یکدیگر #بیشتر شود.
👈مثلا در را با زبان محبت برایش #باز کنید.
یا کفشهایش را برایش #جفت کنید.
👈گاهی موقع تنهایی جلوی او #بلند شوید و احترام بذارید.
👈 گاهی سر سفره صبر کنید و بگید بدون تو #غذا از گلوم پایین نمیره!
👈گاهی #ناخنهای او را بگیرید و دهها مصادیق دیگر که برای همسرتان خاص باشد.
.
@hamsardarry 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🍃❤️
🎥 #کلیپ
❌ دیدگاههای غلط در ازدواج
✍ دختری نامه نوشت بود به من با این عبارات:
❗️خدا لعنت کند پدرم را
❗️خدا لعنت کند مادرم را
❗️خدا لعنت کند استاد دانشگاهم را
❗️ خدا لعنت کند دکتر روانشناسم را چون.....
#حاجآقاقرائتی
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#سیاستهای_همسرداری
پدر و مادرت يا يكي از اقوامت رو دعوت كردي ......
خونه خودتون حالا همسرت هنوز نیومده خونه!
هر چی هم بهش زنگ میزنی میگه الان میام، الان میام !
ولی عین خیالش نیست
خلاصه همسرت میاد و مهمونی تموم میشه!!!
اخر شب شده شما میگی
همیشه کارات همینه ،آبروم رو بردی،مسولیت سرت نمیشه،کجا بودی ؟،تلافی میکنم و........
شروع یه دعوا و تنش شدید و مطمئن باش دفعه بعدی بدتر میشه ،یا وقتی میگی دعوت کنم میگه نمیخواااااااد ،لازم نیست !!!!!
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
❓ نحوه درست برخوردت چيه ؟؟
با حالت ناراحت میگی
عزیزم ،شما مرد خونمونی! سایه سرمی، میدونی چقدر دوست داشتم قبل مهمونها بیایی خونه؟
میدونی مامانم همش میگفت دلمون واسه همسرت تنگ شده ! کاش زودتر میومد و بیشتر میدیدیمش!!
خلاصه بگم برات کار از کار گذشته و دیر اومده دیگه!
❗️پس دعوا و بحث بی فایده است و باعث اختلاف میشه، پس سعی کن با سیاست و محبت کاری کنی دفعه دیگه این کار رو انجام نده....
@hamsardarry 💕💕💕
❤️️🍃❤️
🔥 #جهنم_تا_بهشت🌺
دوباره صبح شد و غرغرای مامان برای بیدارکردن من شروع شد.
یه چشممو باز کردم و به مامان که داشت کمدمو وارسی میکرد نگاه کردم.
_ دنبال چیزی میگردی؟
مامان_ چه عجب. لباساتو کجا گذاشتی؟
_ لباسایی که برای عید گرفتم؟
مامان_ اره. پاشو پاشو دیر میشه هااااااااا .
_ کجا؟؟؟؟
مامان _ خونه خاله اینا. شبم خونه خاله مرضیه.
_ ایوووول.
سریع پاشدم . لباسامو پوشیدم و حاضرشدم.
مامان_ حانیه بدو دیرشد.
_ اومدم
همزمان با دیدن امیرعلی دم در اتاق سووووت بلندی کشیدم.
_ اوففففف. کی میره این همه راهو؟ خوشتیپ کردی خان داداش. خبریه؟
امیرعلی _ شاید....
_ جون مو؟
امیرعلی_ ها جون تو.
_ راه افتادی داداش.
مامان_ داریم میریم خاستگاری
_ چییییییییییییییییییییییییی؟
مامان_ چته تو؟
_ خیلی نامردید. بی خبر؟ اصلا من نمیام.
بابا _ اخه دخترم با خبر بودی که الان همه جا پر شده بود.
_ نمیخوااااااام. اصلا من نمیام.
امیرعلی _ پس منم نمیرم.
با تعجب برگشتم سمت امیرعلی.
بی خیال و خونسرد شونشو بالا انداخت.
_ مسخره. بریم خب
امیرعلی_ فدای ابجیم
_ حالا چه ذوقیم میکنه. من این فاطمه رو میکشم که به من نگفت
مامان _ حالا از کجا میدونی فاطمس؟
_ از رفتارای ضایع گل پسرتون .
برگشتم سمت امیرعلی دیدم کلا رفته تو زمین. داشتم میترکیدم از خنده. یعنی این حیای این دوتا منو کشته .
.
.
خاله مرضیه_ فاطمه جان چایی رو بیار مادر.
_ من برم کمک؟
خاله مرضیه_ برو خاله جون.
با خنده به امیرعلی نگاه کردم. طبق معمول سرش پایین بود.
رفتم تو آشپرخونه. قبل از هرچیزی یه دونه محکم زدم تو سر فاطمه که صداش در اومد بعد سریع دهنشو گرفتم که حیثیتم نره
_ پرووووو. دیگه من غریبه شدم . ها؟
فاطمه_ به خدا خودم امروز صبح فهمیدم.
_ اخ الهی بگردم. خودتم که غریبه ای.
بابای فاطمه_ بچه ها رفتید چایی بسازید
_ الان میایم عمو.
_ بدو بدو بریز. من رفتم بیرون
فاطمه_ مرسی که اومدی کمک.
_ خواهش
فاطمه_ روتو برم
_ برو
تز آشپزخونه که اومدم بیرون با نگاه های متعجب جمع به خاطر تاخیرمون مواجه شدم که خودم پیش دستی کردم و گفتم_ الان میاد.
چند دقیقه بعد فاطمه با سینی چای اومد
❤️️❤️❤️
شروع عاشقی هایم، سرآغاز غمی جانکاه
از آن غم تا به امروزم پر از تشویش و گریانم
❤️❤️❤️❤️
ادامه دارد...
@hamsardarry 💕💕💕