#همه_بخوونن
#متن_هایی_برای_زندگی
بزرگترین اکتشاف برای من این بود که فهمیدم فرزندم یک مهمان است در خانه ام و روزی از خانه ام می رود. روزها با سرعت عجیبی میگذرد و او به زودی از من جدا میشود...
به خودم گفتم: کدام مهمتر است؟ نظم خانه یا اینکه فرزندم به خوبی از من یاد کند؟ کدام مهمتر است.خانه یا اخلاق و روحیه و حسن تربیت فرزندم؟ این باعث شد اولویتم را تغییر دهم، بعد از این مهمترین چیز نزد من آرامش خاطر من و اوست....شروع کردم به پیاده کردن نقشه ام، و طبعا مجموعه کمی از قوانین مهم را انتخاب کردم و خود را ملزم به اجرای آنها دانستم و مابقی چیزها را بدون هیچ قید و شرطی رها کردم. از عصبی شدن و داد و فریاد زدن کم کردم و به آرامش رسیدم..از وسواس هایم گذشتم و به خانه ای راضي شدم که مقداری بهم ریخته و نامنظم است و کمی شلختگی در آن به چشم می خورد .....
اما.........فرزندی را تحویل گرفتم که آرامش دارد و از من وخشم هایم نمی نالد و رابطه ای قوی و زیبا بین ما حاکم گشته است.....چون می دانم......
او مهمان زودگذر خانه من است.
کودک عزیزم امیدوارم مهمانی خانه من زیباترین مهمانی زندگیت باشد...
به جمع ما بپیوندید👇
💕 @hamsare_khoob
#متن_هایی_برای_زندگی
یکی از دوستانم یه قانون جالب برای خودش داشت. قانونش این بود که با وجود داشتن همسر، دو بچه و زندگی مستقل و کار پرمسئولیت، ماهی یک شب باید خانه پدر و مادرش باشه.
میگفت کارهای بچه ها رو انجام میدم و میرم.. خودم تنهایی.. مثل دوران بچگی و نوجوانی. چندین ساله این قانون رو دارم. هم خودم و هم همسرم.
میگفت خیلی وقتها کار خاصی نمیکنیم. پدرم تلوزیون نگاه میکنه و من کتاب میخوانم. مادرم تعریف میکنه و من گوش میدم. من حرف میزنم و مادر یا پدرم چرت میزنند و .. شب میخوابیم و صبح صبجانه ای میخورم و برمیگردم به زندگی..
دیروز یه عکس گذاشته بود و یه نوشته که متوجه شدم مادرش چند ماهی ست فوت شده اند. براش پیام خصوصی دادم که بابت درگذشت مادرت متاسفم و همیشه ماهی یک شبی که گفته بودی رو به خاطر دارم..
جوابی داده، تشکری کرده و نوشته که "مادرم توی خاطرات محدودش از اون شبها بعنوان بهترین ساعتهای سالها و ماههای گذشته اش یاد کرده."
و اضافه کرده که "اگه راستش رو بخوای بیشتر از مادرم برای خودم خوشحالم که از این فرصت و شانس زندگیم نهایت استفاده رو برده ام."
قوانین خوب رو دوست دارم...
🌱به جمع ما بپیوندید👇
@hamsare_khoob
☘
#متن_هایی_برای_زندگی
دوست داشتنِ مادرم را وقتی دیدم که در حالِ درست کردنِ کتلت بود و برای من سه تا برشته شده کنار گذاشت. یا وقتی که ادکلنام را سمتِ چپِ آینه گذاشت میدانست که دوست دارم آنجا باشد. آلبالو پلوهایش برای پسری که از راهِ دور رسیده و بوی غذا مستش می کند...
صدای پدری که به خانه میآید و میگوید؛ باباجان از آن آلوها که دوست داری خریدم... این هم بیسکوئیتهای چای عصرت... تو که قند نمیخوری...
یا اصلا همان وسطِ هندوانه که مال من است...
حتی سهمِ ته دیگِ سیب زمینیاش!
بی آنکه بخواهم
بی آنکه بر زبان آورم...
میدانی که چه میخواهم بگویم؟!
دوست داشتن همین ریزه کاریهاست
همین کتلتها و هندوانهها
همین بیسکوئیت چای عصر...
دوست داشتن همین عمل کردنهاست
همین "حواسم هستها"...
حرف را که همه بلدند بزنند...
#مریم_قهرمانلو
🧩به جمع ما بپیوندین👇
@hamsare_khoob
#متن_هایی_برای_زندگی
خوشبختی رو خیلی از ماها همیشه شاد بودن و داشتن رضایت کامل از زندگی تعریف میکنیم، در صورتیکه این تعریف اشتباه، باعث میشه فکر کنیم خوشبخت نیستیم. اما خوشبختی یعنی با اینکه جنبههایی از زندگیت رو دوست نداری، هنوزم بهش عشق بورزی و با انرژی ادامه بدی. اگر روزایی بیحوصله و دلتنگ میشی به خودت سخت نگیری، و بپذیری این هم جزئی از داستان زندگیه. در واقع خوشبختی یعنی با وجود همه حسرتها، مشکلات، و رنجها، باز هم برای رسیدن به آرامش بجنگی …
#مرضیه_کشوری
🧩مهمون جمع ما باش👇
@hamsare_khoob