eitaa logo
حمزه علی پور
565 دنبال‌کننده
606 عکس
358 ویدیو
15 فایل
✅ کانال رسمی حمزه علی پور (تنها کانال رسمی در ایتا) 📢اطلاع رسانی جلسات📢 ادمین کانال👇 @mohamdreza153
مشاهده در ایتا
دانلود
میهمان داشتم شبی که گذشت نمک سفره مان محبت بود تا سحر بحث و گفتگو کردیم بحث درباره ی ولایت بود وارد خطبه ی غدیر شدیم بحث بالا گرفت روی "ولی" من به معنای پیشوا دیدم او به معنای دوستی علی گفتم: اصلاً بیا مرور کنیم! همه را جمع کرد پیغمبر بعد هم آن همه جهاز شتر روی هم ریختند و شد منبر با علی رفت روی منبر و گفت: "این علی است و من پیمبر دین پس اگر دوستدار من هستید با علی دوستی کنید!" همین؟! ■ خسته بودیم هر دو، از طرفی آن همه بحث هم نتیجه نداد میهمانم که راه دوری داشت صبح، بعد از نماز، راه افتاد صبر کردم، دوساعتی که گذشت خواستم از میانه ی جاده بازگردد به سمت من، گفتم: اتفاق مهمی افتاده هرچه اصرار کرد من گفتم با تو یک صحبت مهم دارم تا که برگشت گفت: جریان چیست؟ گفتم این است: "دوستت دارم"! گفت با خشم: " از میانه ی راه بازگرداندی ام برای همین؟! نکند واقعا زده به سرت؟!" گفتم: آرام! لحظه ای بنشین خواستم این قرار بیهوده به تو ثابت کند رسول الله حاجیان را برای گفتن این برنگرداند از میانه ی راه! تازه گیرم که گفته پیغمبر با علی دوستی کنید، ولی برو تاریخ را بخوان و ببین چه گذشته ست بعد او به علی! این که بعدش چه شد نپرس از من ماجرا جانگداز خواهد شد سفره ی دل اگر که باز کنم سفره ی روضه باز خواهد شد حال دیگر برو برادرجان راه دور است و جاده ناهموار باز اگر آمدی علی آباد قدمی هم به چشم ما بگذار برو دست خدا به همراهت راستی! قبر حضرت زهرا بعد عمری هنوز هم مخفی ست از بزرگان تان بپرس چرا ؟! @hamzehalipoor
🔸اَللَّهُمَّ شَتِّتْ شَمْلَهُمْ وَ فَرِّقْ جَمْعَهُمْ وَ قَلِّبْ تَدْبِيرَهُمْ وَ خَرِّبْ بُنْيَانَهُمْ وَ قَرِّبْ آجَالَهُمْ وَ قَصِّرْ أَعْمَارَهُمْ وَ بَدِّلْ أَحْوَالَهُمْ وَ اشْغَلْهُمْ بِأَبْدَانِهِمْ وَ خُذْهُمْ أَخْذَ عَزِيزٍ مُقْتَدِرٍ يَا قَهَّارُ يَا جَبَّارُ🔸 این روز ها بیش از گذشته بی قراریم ابر بهاریم و جز این راهی نداریم هم داغدار مادر سادات هستیم هم سوگوار شیعه ی "پاراچنار" یم https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قال الامام زین العابدین علیه السلام: حَقُّ الصَّغيرِ رَحمَتُهُ في تَعليمِهِ وَالعَفوُ عَنهُ وَالسَّترُ عَلَيهِ وَالرِّفقُ بِهِ وَالمَعونَةُ لَهُ 👇👇👇👇 امام زين العابدين عليه السلام: حقّ كودك، مهربانى به او در آموزش و گذشت از وى و عيب‏پوشى و همراهى و يارى اوست تحف العقول صفحه 270 @hamzehalipoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌑 استاد احمد مراتب در گذشت. سید احمد مراتب ملقب به درة التاج، نخستین ایرانی که بر بام کعبه اذان گفت، دیروز درگذشت. روحش شاد. 🌑. @zameneashk1
از آسمان علی یک هلال مانده فقط چهار زهره‌ی آشفته‌حال مانده فقط بگو سروده‌ی نازکتر از خیال چه شد از آن قصیده‌ی زیبا، خیال مانده فقط از آن همه غزل دلگشا چه شد امروز "مرا به جان حسن کن حلال" مانده فقط برای گریه‌ی تو غیر بیت الاحزانت اذان مرثیه‌های بلال مانده فقط جلالت تو زمین خورد بین آن کوچه گل بنفشه به قاب جمال مانده فقط فقط تویی سبب اتصال عرش به فرش که جای دست تو، بر روی شال مانده فقط چگونه دست شکسته دلیل مرگ کسی است؟ هزار روضه در این یک سؤال مانده فقط به ذهن قبر، مقامات تو نمی‌گنجد به روی شانه‌ام امری محال مانده فقط ✍ محسن حنیفی
چنان به فکر تو در خویشتن فرو رفتیم که خشک شد چو سبو دستِ زیر سر ما را @hamzehalipoor
همین که روح زخمی ات، سبک شد از لباس ها زدند روی دستشان مکاشفه شناس ها چه سایه های مبهمی نشسته زیر پلک تو چه کرده با ظرافتت غرور ناسپاس ها جان سه تا امام را به لب رسانده ای، مرو! توجهی نمی کنی چرا به التماس ها؟ جز پر قو چه بستری مطابق است با تنت بیم خراش دارم از خواب تو روی یاس ها برو ولی حلال کن، جهان مزاحم تو شد به درک تو نمی رسد شعور آس و پاس ها خدا درِ بهشت را محو کند نبینی اش مباد باز در دلت زنده شود هراس ها به یاد قبر مخفی ات چو ابر گریه می کنم گاه که می روم سر مزار ناشناس ها تو درد و روضه نیستی، تو راز آفرینشی تو را زدند کافران پرت شود حواس ها @hamzehalipoor
... *یاسی که تاب بوسه‌ی یک شاپرک نداشت اذن طواف خانه‌ی او را ملک نداشت دریای بی‌ریای گهربار...مادرم کوهی که هیچ کس به بلنداش شک نداشت مادر...زنِ همیشه‌دعاگو که دست‌هاش حتی توانِ ظلم به یک قاصدک نداشت قلبش شکسته است نگاهش شکسته است یادش بخیر آینه‌هایش ترک نداشت هی شاخه‌شاخه سایه شد و هی تبر شدند دستش برای مردم دنیا نمک نداشت در کوچه ارغوان شد و در کوچه لاله شد ای کاش این مدینه از اول فدک نداشت دیوار از او گرفت مرا.. یاریش نکرد در هم سریع آمد و قصد کمک نداشت آنروز تازیانه به گوش غلاف گفت ما که زدیم آه...ولی او کتک نداشت پرپر شد از مصیبت من فضّه شاهد است یاسی که تاب بوسه‌ی یک شاپرک نداشت... @hamzehalipoor