eitaa logo
حمزه علی پور
565 دنبال‌کننده
606 عکس
358 ویدیو
15 فایل
✅ کانال رسمی حمزه علی پور (تنها کانال رسمی در ایتا) 📢اطلاع رسانی جلسات📢 ادمین کانال👇 @mohamdreza153
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام 🔹اوَلَسنا عَلَی الحق🔹 ای خداجلوه و نبی‌مرآت مرتضی‌خصلت و حسین‌صفات انبیا در جلال تو شده محو اولیا بر جمال تو همه مات... ز تو نازد همیشه حلم و رضا به تو بالد هماره صوم و صلات نام حق را ز عزم توست بقا باغ دین را ز خون توست حیات جان اهل صلات قربانت اَشهَدُ اَنّ قَد اَقَمتَ صلات... از تو آنی دلم جدا نشود با توام با تو، در حیات و ممات مدح تو در زبان آل رسول بهترین سوره، خوش‌ترین آیات... دین حق را بقا، ز مکتب توست اَوَلَسنا عَلَی الحق از لب توست... :: به جلال نبی به ذات خدا که تویی آفتاب برج هُدی... نعت تو بر زبان دشمن و دوست مدح تو ذکر اهل ارض و سما ناخلف‌زادۀ ابوسفیان که دلش بود پر ز بغض شما کرد روزی سؤال از یاران که خلافت که را بود اولی همه از بیم جان خود گفتند: کاین جلال و شرف تو راست سزا گفت نه، باللّه این مقام بُوَد حق فرزند یوسف زهرا... همچو ختم رُسُل به خلق حَسَن همچو آل ثقف به رخ زیبا هم سخاوت ز دست او جاری هم شجاعت ز تیغ او پیدا گفت فضل تو دشمنت؛ «اَلفَضل، هِیَ ما تَشهَدُ بِهِ الاَعدا»... دین حق را بقا، ز مکتب توست اَوَلَسنا عَلَی الحق از لب توست... :: ای به نام خوش تو، احیا دل ای که دل با تو و تویی با دل همچو زندان ز مقدم یوسف با صفای تو شد مصفا دل... دل ز دست پدر بری آن‌سان که برد از رسول، زهرا، دل... با چنین حُسن احمدی زیبد که بری از علی اعلا، دل حرم خاص توست از رفعت چون خداوند حق تعالی، دل جُسته بر درگهت توسّل، جان یافته از رخت تجلّا، دل... حق به خون تو تا ابد زنده‌ست از محبّت چنان‌که احیا دل دین حق را بقا، ز مکتب توست اَوَلَسنا عَلَی الحق از لب توست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3785@ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
57.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | یکی از عوامل مهم نفس گرم! 🎙استاد | حاج حمزه #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ 👈آپارات | ایتا | تلگرام | اینستاگرام 🌐ارتباط با مـا | 09381161516 📲 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ محفل ذاکـریـن عـاشـورایی🎙 هیـات رزمنــدگــان اسـلام🇮🇷 کـانــال آمــوزش مـداحـــی↶ https://eitaa.com/joinchat/2393637341C1da77f60a5
می‌دونید به سیم آخر زدن از کجا اومده ؟ منظور از سیم (سکه نقره‌ای‌ست) و سیم آخر یعنی آخرین سکه‌ای که ته جیب مانده است. گویا قمار بازان کهنه کار وقتی که مرتبا می‌باخته‌اند دست آخر به امید یافتن راه نجاتی در نومیدی آخرین سکه سیمین خود را هم خرج می‌کرده‌اند و اصطلاحا می‌گفتند : این هم از سیم آخر !   @Jalebe_kee
مثل آن چایی که می‌چسبد به سرما بیشتر با همه گرمیم با دل‌های تنها بیشتر درد را با جان پذیراییم و با غم‌ها خوشیم قالی کرمان که باشی می‌خوری پا بیشتر هر شبِ عمرم به یادت اشک می‌ریزم ولی بعدِ حافظ خوانیِ شب‌های یلدا بیشتر رفته‌ای اما گذشتِ عمر تأثیری نداشت من که دلتنگ توام امروز، فردا بیشتر زندگی تلخ است از وقتی که رفتی تلخ‌تر بغض جانکاه است هنگام تماشا بیشتر هیچ کس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید هر قدر یعقوب تنها شد زلیخا بیشتر بر بخارِ پنجره یک شب نوشتی: عاشقم خون انگشتم بر آجر حک کنم: ما بیشتر
هوا بدون تو این روزها نفس‌گیر است هنوز بی‌تو از این زندگی دلم سیر است چقدر بی‌تو به تقویم کهنه زل بزنم به خود دروغ بگویم، که دست تقدیر است به دانه دانۀ تسبیح مادرم سوگند غروب جمعه پس از تو همیشه دلگیر است که گفته: سر به سر افسانه است آمدنت که گفته: نام تو در دفتر اساطیر است که گفته: صبح ظهور تو جنگ و خونریزی است که گفته: صبح ظهور تو عصر شمشیر است به ما نگاه نکن صبح جمعه بیداریم به ما نگاه نکن اشک‌مان سرازیر است کسی به آمدنت عاشقانه فکر نکرد که کار مردم وامانده رأی و تفسیر است بگو به من که چرا جاده‌ها نمی‌فهمند؟ تو هر زمان که بیایی از این سفر دیر است
لب ما و قصـه ی زلف تو ، چه توهّمی ! چه حکایتی ! تو و سر زدن به خیال ما ، چه ترحّمی ! چه سخاوتی ! به نماز صبح و شبت سلام ! و به نور در نَسَبت سلام ! و به خال کنج لبت ســــلام ! که نشسته با چه ملاحتی ! وســـــط « الست بربکم » ، شـــده ایم در نظـــر تــو گُـم دل ما پیــــــاله ، لب تـو خُـــــم ، زده ایــم جــــــام ولایتـی به جمــــال ، وارث کوثــــری ، به خــــدا حسین مکرری به روایتـی خود حیـــدری ، چه شبــاهتی ! چه اصـالتی ! « بلغ العُلی به کمالِ » تو ، « کشف الدُجی به جمال » تو به تـو و قشنگی خــــــال تو ، صلوات هـــر دم و ســــاعتی شده پر دو چشم تو در ازل ، یکی از شراب و یکی عسل نظرت چه کرده در این غــزل ، که چنین گرفته حلاوتی ! تـو کـه آینــه ، تـو که آیتــی ، تـو کـه آبــــــروی عبــادتی تـو کـه با دل همـــــه راحتی ، تـو قیـــــام کن کـه قیــامتی زد اگــر کسی درِ خانه ات ، دل مـاست کــرده بهانه ات کـه به جستجوی نشـانه ات ، ز سحـــر شنیــده بشـارتی غــــــزلم اگــــر تو بســـازیم ، و نـــی ام اگــــر بنــوازیم به نسیـــــم یــاد تو راضیـــم ، نه گلایــه ای نه شکــایتی نه ، مرا نبین ، رصدم نکن ، و نظر به خوب و بدم نکن ز درت بیـــــــا و ردم نکــن ، تـو کـه از تبــــار کــرامتـی
این جشن‌ها برای من آقا نمی‌شود شب با چراغ عاریه فردا نمی‌شود! من بیشتر برای خودم گریه می‌کنم این جشن‌ها برای تو بر پا نمی‌شود! خورشیدی و نگاه مرا می‌کنی سفید می‌خواستم ببینمت؛ اما نمی‌شود یوسف! به شهر بی‌هنران وجه خویش را عرضه مکن، که هیچ تقاضا نمی‌شود اینجا همه «من»اند، منِ بی خیالِ تو! اینجا کسی برای شما «ما» نمی‌شود... باور مکن تو را به هوای تو خواستم با این قدی که پیش شما تا نمی‌شود می‌پرسم ازخودم‌ غزلی‌گفته‌ای‌ ولی با این همه‌ردیف،‌ چرا با«نمی‌شود»؟! @hamzehalipoor
10.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | اهمیت شب نیمه شعبان ⚡️ یکی از اعمال شب نیمۀ شعبان بیداری در این شب است. در روایت آمده است: «هرکس شب نیمه شعبان را إحیاء کند، در روزی که قلب‌ها می‌میرد، قلب او نخواهد مرد.» ⚡️ زیارت سیدالشهداء(ع) و دعاهای مأثوره بر امام زمان(عج)، از اعمال مهم شب نیمۀ شعبان است. @mirbaqeri_resane
نه انسانی است در شهر و نه آدم ها فراوانند که باهم ها کمند اینجا و بی هم ها فراوانند تو رفتی ، بعد تو از روی لب لبخند ها کم شد فقط غم‌ها فقط غم‌ها فقط غم‌ها فراوانند میان ما چه نایابند ابوذر ها و سلمان ها نه عمّاری است همراهت نه میثم ها فراوانند به ما چندان امیدی نیست ، می آیی مواظب باش که نامحرم ترین ها بین مَحرم ها فراوانند مرید بی وفا حتی کمش هم باز هم خیلی است تو حق داری نیایی ، بسکه این‌ کم‌ها فراوانند حسینی را به مسلخ می برد هربار این دنیا نیا ! در ماه های ما مُحرّم ها فراوانند در آر انگشترت را وارث هم راکعون ! زیرا نظر دارند آنها که به خاتم ها ، فراوانند تو را حقّ تقدُّم در صفوف ما جماعت نیست نمازت را فُرادا کن ، مُقدّم ها فراوانند
بیا که آینه ی روزگار ، زنگاری است بیا که زخم زبان های دوستان کاری است به انتظار نشستن در این زمانه‌ی یاس برای منتظران چاره نیست ناچاری است به ما مخند اگر شعرهای ساده‌ی ما قبول طبع شما نیست کوچه بازاری است چه قاب‌ها و چه تندیس‌های زرینی گرفته ایم به نامت که کنج انباری است ! نیامدی که کپرهای ما کلنگی بود کنون بیا که بناهایمان طلاکاری است به این خوشیم که یک شب به نامتان شادیم تمام سال اگر کارمان عزاداری است نه این که جمعه فقط صبح زود بیدارند که کار منتظرانت همیشه بیداری است به قول خواجه‌ی ما در هوای طره‌ی تو «چه جای دم زدن نافه های تاتاری است» سعید بیابانکی