eitaa logo
حمزه علی پور
565 دنبال‌کننده
606 عکس
358 ویدیو
15 فایل
✅ کانال رسمی حمزه علی پور (تنها کانال رسمی در ایتا) 📢اطلاع رسانی جلسات📢 ادمین کانال👇 @mohamdreza153
مشاهده در ایتا
دانلود
زمزمه پایانی شهادت حضرت معصومه 1402.mp3
4.24M
﷽ 🎙 🏴 شب شهادت حضرت فاطمه معصومه (س) 🎤 _علیپور 💢 زمزمه پایانی| یا فاطمه یا معصومه کانال رسمی حاج حمزه علیپور👇 https://eitaa.com/hamzehalipoor
جمعیت ارباب وفا نگسلد از هم
چه خیال است که دیوانه و شیدا نشویم؟ بوی مشکیم، محال است که رسوا نشویم عشق ما را پی کاری به جهان آورده است ادب این است که مشغول تماشا نشویم پرده راز بود حرف دلیرانه زدن با تو گستاخ ازانیم که رسوا نشویم خون بر هم زن اوقات بزرگان هدرست بی حجابانه چو سیلاب به دریا نشویم عیش ما چون سر ناخن به گشاد گره است تا نیفتد به گره کار کسی، وا نشویم! پای پر آبله باشد صدف بحر سراب بهتر آن است پی عشوه دنیا نشویم این غزل آن غزل خواجه نظیری است که گفت تا سر شیشه می وا نشود وانشویم  
✅ جلسه هفتگی هیئت حبیب بن مظاهر(ع) 🔶 روضه و توسل سخنران: حجت الاسلام رونقی موضوع: مقام و منزلت حضرت زهرا (س) در خطبه فدکیه مداح: حاج حمزه علیپور سه‌شنبه ۱۶ آبان رأس ساعت ۳۰ / ۸ شب قم - بنیاد - خیابان شیخ انصاری - کوچه 16 - حسینیه هیئت ویژه برادران لینک عضویت در کانال هیئت 👇👇👇 https://eitaa.com/habibmazaherqom
11.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نظر علي جهاندار در مورد صداي شجريان ، گُلپا و ايرج و تقليد آواز آنها... گوش بدید ولذّت ببرید 🎼🎼🎼🎼🎼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆👆👆 این فیلم داستانی ، روایت پیرمردی است که در جوانی عاشق " مریم " شده و با نرسیدن به او دیوانه شده و مورد آزار کودکان قرار می گرفته که در نهایت کودکان روستا برای عذر خواهی پیش او می آیند و با خواندن تصنیفی از او دلجویی می کنند. 📌صدای زیبا و تاثیر گذار کودک شنیدنی است.
12.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 این ویدیو رو ببینید! ببینید دختر نازدانه ارباب چه عنایتی به دوستانش داره 😭😭😭 🎼 @hamzehalipoor
بود و در شهر شام از حسین دختری آسیه فطرتی، فاطمه منظری تالی مریمی، ثانی هاجری عفّت کردگار، عصمت اکبری لب چو لعل بدخش، رخ عقیق یمن او سه ساله ولی عقل چلساله داشت با چهل ساله عقل روی چون لاله داشت هاله برده ز رخ، رخ چو گل ژاله داشت لاله روی او همچو مه هاله داشت ژاله آری نکوست، بر گل نسترن شد رقیّه ز باب نام دلجوی او نار طورکلیم، آتش روی او همچو خیر النساء، خصلت و خوی او کس ندیده است و چون چشم جادوی او نرگسی در ختا، آهویی در ختن گرچه اندر نظر طفل بود و صغیر گر چه می آمدی از لبش بوی شیر لیک چون وی ندید چشم گردون پیر دختری با کمال، اختری بی نظیر شوخ و شیرین کلام، خوب و نیکو سخن از نجوم زمین تا نجوم سما دید در هجر او تربیت ماسوی قره العین شاه، نور چشم هدا هم ز امرش روان، هم ز حکمش بپا عزم گردون پیر نظم دهر کهن بر عموها مدام زینت دوش بود عمّه ها را تمام زیب آغوش بود خواهران را لبش چشمه نوش بود خردیش را خرد حلقه در گوش بود از ظهور ذکا، وز وفور فتن بس که نشو و نما با پدر کرده بود روی دامان او، از و پرورده بود بابش اندر سفر همره آورده بود پیش گفتار او، بنده پرورده بود از ازل شیخ و شاب تا ابد مرد و زن دیده در کودکی، سرد و گرم جهان خورده بر ماه رخ سیلی ناکسان کتف و کرده هدف، بر سنان سنان در خرابه چه جغد ساخته آشیان یا چه یعقوب و در کنج بیت الحزن از یتیمی فلک کار او ساخته رنگ و رخساره را از عطش باخته از فراق پدر گشته چون فاخته بانگ کوکوی او، شورش انداخته در زمین و زمان از بلا و محن داغ تبخاله را پای وی پایدار طوق و درگردنش از رسن استوار وز طپانچه بُدَش ارغوانی عذار گریه طوفان نوح، ناله صوت هزار نه قرارش بجان، نی توانش به تن در خرابه سکون ساخته در کرب شور اَیْنَ أبی؟ کار او روز و شب شامگاهان به رنج، روزها در تعب ای عجب ای سپهر از تو ثمّ العجب تا کجا دون نواز شرمی از خویشتن قدری انصاف و کن آخر از هرزه گرد عترت مصطفی وینقدر داغ و درد شد زنانشان اسیر یا که شد کشته مرد آخر این بیگناه طفل بیکس چه کرد تا که شد مبتلا اینقدر در فتن در خرابه شبی خفته و خواب دید آفتابی به خواب رفت و مهتاب دید آنچه از بهر وی بود و نایاب دید یعنی اندر به خواب طلعت باب دید جای در شاخ سرو کرده برگ سمن شاهزاده به شه مدّتی راز داشت با پدر او بهرراه دمساز داشت ناگهانش ز خواب بخت بد باز داشت آن زمان با غمش چرخ و دمساز داشت گشت و بیدار و ماند شکوه اش در دهن در سراغ پدر کرد و آن مستمند باز و چون عندلیب آه و افغان بلند عرش را همچه فرش در تزلزل فکند ساخت چون نی بلند ناله از بندو بند جامه جان ز نو چاک و زد در بدن زد درآن شب به شام برق آهش علم سوخت برحال خویش جان اهل حرم باز اهل حرم ریخت از غم به هم گشته هریک ز هم چاره جو بهر غم اُمّ کلثوم را زینب ممتحن ناله وی رسید چون به گوش یزید کرد بهرش روان رأس شاه شهید آن یتیم غریب چون سر شاه دید زد به سر دست غم وز دل آهی کشید همچو ((صامت)) پرید مرغ روحش ز تن @hamzehalipoor
این درد نبودنت اگر ناچیز است پس کاسه‌ی صبر ما چرا لبریز است؟ تو نیستی و بهار هم اینجا نیست بی‌تو همه فصل‌های ما پاییز است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا