چند خط روضه 💔 فاطمیه روضه عجیبی ست... اعتقاد من این است، از شروع روایت ۷۵ روز، تا شب روایت ۹۵ روز، برای دفاع از ولایت، مظلوم واقع شدن حق، و ... گریه کنیم. اما در روایت ۹۵ روز، بیاییم و برای عاشقانه‌های بین حضرت علی و فاطمه گریه کنیم... 💔 آنجا که حضرت، پاره‌ تن‌ش را غسل می‌دهد، و ذره ذره می‌شوید... آنجا که حضرت، به نبودن یار مظلوم ش فکر می‌کند، به اینکه از فردا فاطمه‌ای نیست که لبخند بر لبش باشد و لبخند فاطمه، علی را دور کند از تمام خستگی‌هایش... از امشب که مجبور است غریبانه همسرش را ببرد سوی قبرستان...💔 آخ الهی بمیرم، امشبی را که مجبور است خودش قبر پاره‌ تنش را بکند، شاید علی بیل به خاک میزد و اشک می‌ریخت 💔 تن بی‌جان فاطمه‌ش را در آغوش می‌کشید و آه می‌کشد.... الهی😭 رحم کن به قلب مولآی عالم 💔 فاطمه‌اش را برای آخرین بار به سینه، می‌چسباند و آرام می‌فرماید : یا رسول الله این امانتی بود که به من سپردی...، اما یاسم پرپر است...😭💔 کبود است..😭💔 و حالا علی باید به تنهایی خاک بریزد روی تن بی‌جان عزیزش... آخ خدای من، چی‌ می‌کشد امشب مولآ 😭 تنها مَحَرَم فاطمه 💔 حسنین که خردسال‌‌ند، باید خودش بیل بردارد و خاک روی عزیزش بریزد... آخ چگونه بریزد این خاک سرد را بر تن یاس پرپر ش‌...😭💔 به گمانم علی دلش نمی‌آمد... به گمانم علی ایستاده بود و تن ‌کفن شده همسرش را می‌دید، به گمانم صدا زدند ابوالحسن ، اگر خاک نریزی صبح می‌شود، مردم نامرد مدینه خبر دار می‌شوند....، خبر می‌رسد به آن ملعون.. ابوالحسن چاره‌ای نیست، قدری عجله کن... آخ ابوالحسن 💔 چگونه می‌خواهی خاک بریزی ؟! به گمانم بیل بر می‌دارد، و تمام خاک ها ، آغشته می‌شود به اشک علی... و علی مرور می‌کند، تمام خاطرات مشترک‌ش را... میان سیل اشک‌هایش، گریه‌ش که افزون می‌شود، به گمانم یاد شیرینی های زندگیش با فاطمه می‌افتد... یا شاید یاد آن روز می‌افتد که دست بسته او را سمت مسجد می‌کشیدن... 💔 ابوالحسن...💔 بمیرم برای شما 💔😭 #فاطمیه #حاج_قاسم #hero 23:25 00.10.15 @hanan_art76 |🌴 ح َ ن ْ نا ن 🌴

‏خسرو شکیبایی می گفت: ‏بعضی وقت ها یکی طوری تو رو میسوزونه ‏که هزار نفر نمیتونن خاموشت کنن، ‏بعضی وقت ها یکی طوری خاموشت میکنه که هزاران نفر نمیتونن روشنت کنن... @ir_tavabin

امشب عجیب سینه‌ام می‌سوزد، شعله می‌کشد... راستی آتش که به سینه بنشیند، خیلی درد دارد مگر نه ؟! بعدش چه ؟! لابد بعدش هم می‌سوزد، به آتش که فکر می‌کنی، سینه‌ات دوباره گُر می‌گیرد... می‌سوزم امشب، و بانگی برای برخواستن ندارم...، عجیب نیست اگر امشب، آماج درد باشیم...♡ 01:02 00.10.16 #فاطمیه #حاج_قاسم #hero @hanan_art76 |🌴 ح َ ن ْ نا ن 🌴

آه مادرم...💔😭 + کلمینی 💔 #فاطمیه #حاج_قاسم #hero @hanan_art76 |🌴 ح َ ن ْ نا ن 🌴

راستی هیچ فکر کرده‌اید، بعد از رسول خدا ♡ که جان عالم به فدای وجود مبارک‌شان ♡ تنها ۷۵ روز، یا ۹۵ روز حضرت زهرا " سلام‌الله‌علیها " عمر کردند...💔 حد وقاحت را ببینید 💔 حد بی‌شرمی 💔 حد مظلومیت 💔 #فاطمیه #حاج_قاسم #hero @hanan_art76 |🌴 ح َ ن ْ نا ن 🌴

می‌گوید کآش روایت ۷۵ روز درست باشد، آخر بیست روز هم، بیست روز است برای فاطمه💔 مکث می‌کند... نه! ای کاش روایت ۹۵ روز درست باشد! آخر بیست روز هم، بیست روز است برای علی 💔 😭😭😭 #فاطمیه #حاج_قاسم #hero @hanan_art76 |🌴 ح َ ن ْ نا ن 🌴

اما امشبی را زینب سلام‌الله‌علیها آستین به دهن می‌گیرد و گریه می‌کند آغوش علی را دارد 💔 آغوش حسنین...💔 چه می‌کند این کوه صبر روز یازدهم سنه ۶۱ هجری 💔😭 01:43 #فاطمیه #حاج_قاسم #hero @hanan_art76 |🌴 ح َ ن ْ نا ن 🌴

صبح شد ؟! خدا به خیر کند، در خانه‌ی علی چه‌خبر است امروز ؟! عزادارنی که برای تسلیت به علی آمده‌اند، کمتر از انگشتان دست‌ند. علی غرق غم 🖤 مغموم، نشسته که مردم مدینه خبردار می‌شوند...، بجای تسلیت به ابوالحسن 💔 داد و هوار راه می‌اندازند، چرا تشییع فاطمه شبانه بود ؟!...باید او را نبش‌قبر کنیم... می‌ترسند، حضرت حتی با تشییع شبانه، به آنها فهماند پایه‌های حکومت‌شان سست است. و حکومت اصلی حق علی است. به سمت قبرستان می‌روند، که ابوالحسن همچون صاعقه برسرشان فرود می‌آید...که وای به حالتان اگر دست به قبری بزنید و پیکر دختر رسول خدا را ، نبش کنید... از خشم ابوالحسن، می‌هراسند و دست برمی‌دارند...! تمام این داغ‌ها 💔 با در نظر گرفتن جایگاه و شانیت خانواده‌ی آل‌الله، کمرشکن و جانسوز است.. 💔🖤 #فاطمیه #حاج_قاسم #hero 07:33 00.10.16 @hanan_art76 |🌴 ح َ ن ْ نا ن 🌴

مظلـــوم مـــادر... السلام‌علیك‌یافاطمـہ‌الزهـرا(س) حاج‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مهدی‌رسولی #فاطمیه #حاج_قاسم #hero @hanan_art76 |🌴 ح َ ن ْ نا ن 🌴

دنبال ِ حیدر می‌دوید...از سینه‌اش خون می‌چکید 🖤

چقدر مولای ما زمین خورد همان مسیر مسجد را تا خانه‌ی سادات 😭💔 همان مسیری را که هر روز به شوق فاطمه می‌آمد... حسنین می‌دوند سمت مسجد با گریه می‌گویند💔 یا اباالحسن مادرمان... و مولا از هوش می‌رود... بر‌می‌خیزد اما زمین می‌خورد...💔 مولایی که در خیبر را کنده بود؛ حالا زمین می‌خورد...💔😭 #فاطمیه #حاج_قاسم #hero 10:58 00.10.16 @hanan_art76 |🌴 ح َ ن ْ نا ن 🌴

بابت کنسل شدن این برنامه عذرخواهی میکنم