به نصفه‌های تاثیر چهارم یعنی سلب غیرت و حیا رسیدیم...

در یک کنسرت گروه[موسیقی] راک، رولینگ استونز زمانی که موسیقی اوج گرفته، کاملا برهنه شد و در میان جمعیت راه رفت!

بابت پخش همچین سمی از شما عذر میخام میتونید گوشش ندید!

یکی از ابزار اطلاعات و مخابرات بدن، گوش است که اخبار واصله و صداها را به وسیله‌ کارگزاران خود به مغر می‌رساند.

اخبار واصله انسان ۳ حالت دارند:

گروه1: اطلاعات و اخبار مثبت و مفید که به نفع جان و تن انسان است... (مثلا سخنرانی‌های عملی و...) بعد از مخابره به مغز چون جنبه مثبت دارن به نیروی فهم و شعور و مراکز مربوطه اون رو بررسی میکنه و بعد در مرکز خاطره ثبتش می‌کنه.

گروه ۳: اطلاعات و اخبار این گروه گیج کننده‌ست یعنی معلوم نیست که جنبه مثبت دارد یا منفی... در اینجا نیروهای تفکر کننده و نیروی پردازش مغز، بی‌حرکت میمونه و یک نوع حالت بی‌حسی برای مراکز مربوط به اون ایجاد میکنه و اونها رو از اراده مستقیم و انجام وظایف واقعی و چیزی که برعهده اونهاست، بازمیداره.

گروه ۲: اطلاعات و اخباری که جنبه منفی دارند (مفید نیستند) مانند تبلیغات مضر، دشنام، تهمت یا مطالبی که موجب ناراحتی میشود و... توسط فهم و شعور بررسی میشود و در برابر اینگونه مخابره‌ها واکنش نشون میده!

وقتی که موسیقی گوش میدیم، تمام افکار، اندیشه، قدرت تفکر و تدبر از کار می‌افته به عبارتی ناتوان میشه؛ و قدرت تفکر نداره تا در موقعیت صلاح و فساد زندگیش، تفکر و تدبر به خرج می‌دهد. بعد از مدتی که این حالات و افراط در شنیدن موسیقی، تکرار شد، نیروی تفکر ضعیف می‌شه و موجب بروز اختلالات و اغتشاشات فکری و نگرانی‌های روحی میشه!!!!

حالا زمانی که به موسیقی گوش میدید، گزارشی که به مغز داده میشه، جزو گروه سومه ینی نه جنبه مثبت داره نه منفی... موسیقی در گزارشات گیج کننده‌ست! دارای خواص سِرّ کننده(بی‌حس کننده) هست که نیروی فکری رو بهم میریزه! میشه گفت نوعی حالت جلب توجه شدید و غیر طبیعی که نتیجه‌‌ش اون از دست دادن نیروی اراده و موجب بروز رقص، خنده‌های بیجا، گریه بدون دلیل هنگام شنیدن موسیقی غمگین و... . از دست دادن قوه تفکر و اراده، از بین رفتن تفاوت انسان و حیوان، ابزار استعمار(بردگی...).

حتی بعضی از نوازنده‌ها عاقبت دچار جنون شدن مثه: جنون: بتهوون، شوبرت، دو وراک، شومان، نیچه، باری بولدن. سرحد جنون: موازات، واگند، مندلسن، باخ، راول، شومن

و سرانجام.... نیروی فکر و اندیشه انسان به کلی از کار می‌افته تا جایی که ممکنه آثار جنون و دیوونگی در فرد دیده بشه:/!

مطمئنا شنیدید بین آهنگ‌هایی که امروزه خونده میشه... حرف از عشق و دلبستگی ومعشوق و شب‌های بیقراری و من بدون تو نمیتونم و... هست😐😔‌.

حتی ممکنه دیده باشید که بچه‌ها هم این اشعار رو تو زمزمه کنن واین اتفاق ناخودآگاه کودک یا نوجوون رو به صورت جدی، درگیر مفهومی بسیار عالی به نام عشق می‌کند که اصن در ک درستی از عشق و علاقه نداره... مگر اینکه چیزهایی که شنیده، براش تبدیل به یک مصداق بشه و در انتخاب فرد مورد علاقه‌ش همون خصوصیاتی رو بکار ببره که اون خواننده میگفته مثه ویژگی‌های ظاهری:/

گاهی هم مثلا برای خودش و فرد مورد علاقش، اتفاقاتی مثه هدیه دادن، فراغ عشق، جدایی، گاهی خندیدن،گریستن اشک ریختن و... رو رقم بزنه و این یک مصداق از عشق برای اون فرد بشه؛