🟡
-
بنا به تحريک ما، ترور و وحشت، همه جا را فرا ميگيرد. افراد با آرمان ها و عقايد مختلف مانند سلطنت طلب، عوامفريب، سوسياليست، آرمانگرا و ... به خدمت ما در خواهند آمد و بنا به اغواي ما ميکوشند هر نوع نظم و آرامشي را برهم بزنند و همه جا را به آشوب بکشانند. وجود چنين طغيان هايي دولتها را دچار دگرگوني ميکند و مردم حاضر مي شوند براي برقراري صلح و آرامش، همه چيز را فدا کنند. تا زماني که به قدرت جهاني ما اعتراف نکنند و تسليم ما نشوند، صلح را به سرزمين شان باز نخواهيم گرداند.
-
⚫
-
هر گونه وامي براي دولت، نوعي ضعف به بار مي آورد. قرض ها چون شمشير دموکلس بر روي سر فرمانروايان آويزان اند. اين گونه فرمانروايان به جاي آن که براي پرداخت ديون، ماليات موقت از مردم بگيرند، دست تکدي خود را به سوي بانک هاي ما دراز مي کنند... تا زماني که وام هاي داخلي رايج بودند، غير يهوديان فقط پول فقرا را به جيب ثروتمندان مي ريختند؛ اما وقتي که وام هاي خارجي را مرسوم ساختيم، ثروت ملت ها به سوي صندوق هاي پول مان سرازير شد و آنان پرداخت باج به ما را شروع کردند.
-
🟢
-
آن چه ما مي خواهيم اين است که هم نتيجه کارِ کارگر و هم بازده زمين، هر دو به چنگال صنعت بيفتد و بدين سان تمام پول هاي جهان نزد ما ذخيره شود و ديگران، طبقهي کارگر و زحمتکش جامعه را تشکيل دهند و بدون قيد و شرط، تسليم ما باشند.
-
🟤
-
براي آن که بتوانيم صنعت غير يهوديان را به کلي نابود کنيم، علاوه بر انحصارطلبي، تجمل پرستي را رايج مي کنيم و نيازهاي کاذب مردم را افزايش مي دهيم...، اعتياد و هرج و مرج طلبي و کم کاري را در ميان کارگران رواج مي دهيم. غير يهوديان به سبب داشتن زمين و خودکفايي مواد غذايي مي توانند به عنوان خطري بزرگ، ما را تهديد کنند؛ از اين رو لذا بايد به هر قيمتي که شده آنان را از داشتن زمين محروم کنيم.
-
🟠
-
تمام چرخ هاي ماشين هردولتي به کمک موتوري حرکت مي کند که اين موتور در دست ما است و آن طلا است. حکماي ما تدابيري انديشيدهاند که سرمايه از ارزش فوقالعادهاي برخوردار باشد. براي آن که گردش عمل سرمايه، محدود نشود، بايد آن را در راه ايجاد تجارت و صنعت انحصاري به کار گرفت. آزادي گردشِ عملِ سرمايه در جهت تأسيس و گسترش صنايع، به دست اندرکاران صنعت، نوعي قدرت سياسي مي دهد که از آن براي استثمار مردم مي توان سود جست.
-
🟠
-
چه کسي مي تواند با يک قدرت نامحسوس در افتد و آن را واژگون سازد؟ اين ما هستيم که چنين قدرت نامحسوسي داريم. فراماسونرهاي غيريهودي، کورکورانه در خدمت ما قرار دارند و براي مقاصد ما کار مي کنند؛ اما برنامه هاي ما، هم چنان براي آن ها و ديگران ناشناخته و اسرارآميز باقي خواهد ماند.
-
⚪
-
منطق ما زورگويي و متقاعد کردن است. در مسائل سياسي، تنها زور است که پيروز مي شود؛ به ويژه اگر رهبران سياسي بتوانند آن را مخفيانه اعمال کنند. اگر فرمانروايي نمي خواهد تسليم شود، بايد با خشونت و نيرنگ به متقاعد کردن ديگران متوسل شود.
-
🔴
-
ميان قوم ما و ديگران، تفاوت هاي قابل توجهي از لحاظ استعدادها و توانايي ها وجود دارد. همين امر باعث شده است که قوم برگزيدهي ما از بالاترين ميزان انسانيت برخوردار باشد و از غير يهوديان متمايز شود. آن ها گر چه به ظاهر چشمان شان باز است؛ ولي چيزي نمي بينند...
پيامبران گفته اند ما قومي هستيم که خدا ما را برگزيده است تا فرمانرواي جهان باشيم. خداوند به قوم ما هوش و ذکاوت سرشار اعطا کرده است. ما کفايت و لياقتِ رهبري جهان را داريم
-
🔵
-
ما يهوديان، برگزيدهي خداونديم و پراکندگيمان در سراسر جهان از عنايات اوست. پراکندگي ما در چشم همگان نوعي ضعف به شمار مي رود؛ در حالي که براي ما نوعي قدرت است؛ زيرا ما اکنون در آستانه ي فرمانروايي بر سراسر جهان قرار گرفته ايم...
-
🟡
-
از ديرباز تا کنون، ما بشر را از قيد و بندهاي فراواني رهايي بخشيدهايم و در آينده نيز او را راهنما خواهيم شد تا سرانجام در برابر پادشاهي که خون قوم بني اسرائيل در رگ هايش جريان دارد سرتعظيم فرود بياورد و به حکومتي که ما براي جهان تدارک مي بينيم، تسليم شود.
-
🟤
-
بر خرابه ي همه ي حکومت هاي دنيا، يک ابرقدرت شيطاني بنا مي کنيم؛ به گونه اي که دست هاي توان مند آن بتواند به همه جا برسد و چنان قدرت غول آسايي به هم بزند که مقهور هيچ يک از ملل دنيا نشود.
-
🟣
-
وقتي حکومت شاهنشاهي ما آغاز شد، همهي اديان بايد از بين بروند، جز دين ما که همانا اعتقاد به خداي يگانه است. بي شک سرنوشت قوم ما به عنوان قومي برگزيده، با وجود خدا گره خورده و هم اوست که تقدير کار جهانيان را با سرنوشت ما پيوند داده است؛ از اين رو ريشه ي هر گونه عقيده اي بايد از بيخ و بن کنده شود؛ حتي اگر اين کار به انکار وجود خدا بينجامد که امروز شاهد آنيم...
-