خدایا منو از خودم جدا کن ، ولی از خُودت نه ! #سخن_شهید [@hanifa_nojavan]

• نمای اول: دیشب همه چیز به «مو» رسید. نمای دوم: صبح معجزه شد و «مو» پاره نشد پی‌نوشت: دو ساعت بعد از معجزه، مامانِ بی‌خبر از اتفاقات اخیر، برای احوال پرسی زنگ زد و گفت «دیشب کلی دعات کردم»... پایان🙂❤️ #روز_مادر #مادر #میلاد_حضرت_زهرا [@hanifa_nojavan]

چون رهند از نفس خود رقصی کنند ..(: #جان_فدا [@hanifa_nojavan]

اگر‌ امام‌زمان‌ غیبت‌ کرده ‌است، این‌ غیبتِ‌ ماست‌،‌ نه‌او این‌ ما هستیم‌ که چشمان‌ خود‌ را‌ بسته‌ایم. این‌ ما هستیم‌ که آمادگی‌ نداریم. #سخن_شهید [@hanifa_nojavan]

وقتی تو بغلتم.. وقتی صدای قلبت رو می‌شنوم اون موقع است که؛ آرامش من رو فرا میگیره♥️(((: روزت مبارک 🙂🌸 #روز_مادر #مادر #میلاد_حضرت_زهرا [@hanifa_nojavan]

مےشود از بهشت زیر پایتان، یڪ دعـای فـرج مـسـتـجـاب بـــرای دنیـای مـا بچـیـنـیـد؟! #روز_مادر #مادر #میلاد_حضرت_زهرا [@hanifa_nojavan]

منزلتِ حضرت‌زهرا (س) آنقدر بالاتر از مقام آسیه و مریم استـ که اوج افتخارشان توفیق خدمت‌گزاریِ حضرت خدیجه‌کبرۍ به هنگام وضع حمل فاطمۀزهرا است. از دیگر ابعاد کرامتی حضرت زهراۜ عبادات حضرتـ است. عبادت ایشان از لحاظ کمیت چُنان حد گستردھ است که رفتار او، گفتار او، نگاه او، تلاش او و نفس کشیـدن او در هر لحظه شب و روز، عبادت بود. #روز_مادر #مادر #میلاد_حضرت_زهرا [@hanifa_nojavan]

ای مادرم، ای زحمت ڪشیده برای فرزندت، ای که در شبها و روزها صبࢪ کردی تا مرا به اين جا برسانی،! خوشحالم که در راه اسلام گام نھاده‌ام و تو نيز خوشحال باش کہ‌ فرزندت را اين چنين تربيت کردی؛ و بدان که شير مادران پاک است که چنين فرزندانے را تحويل جامعه می‌دهد و در فردای قيامت سندی است در دست تو. مادر جان حلالم ڪن می‌دانم که نتوانستم برای تو فرزند خوبی باشم. بخشے از وصیت نامه‌ی شهيد «جليل فرح بخش» 🌱 #روز_مادر #مادر #میلاد_حضرت_زهرا [@hanifa_nojavan]

عشـ⁦ــق اول و آخرم♡⁩♥️ : )) #روز_مادر #مادر #میلاد_حضرت_زهرا [@hanifa_nojavan]

خدانکند روزی بیاید که تو سرت را پایین بیندازی و دلشکسته از من و گناه های من باشی!💔 #امام_زمان #سخن_شهید [@hanifa_nojavan]

قیچی کوچکش را از جامدادی روی میز برداشت و قسمت چسب خورده پاکت را برید. این دفعه ماجرا چه بود؟ او که دل نوشته جدیدی توی صندوق نینداخته بود. 🤷🏻‍♀ مثل دفعه قبل که بی‌هوا با پاکت بی‌نام‌ونشان مواجه شده بود، استرس نداشت. به‌جایش،هیجان و انتظار بود که باهم به سراغش آمده بود. یعنی خانم اسکندری این دفعه درباره چه موضوعی نامه نوشته بود؟ کاغذ تاشده را بیرون آورد و باز کرد. دوباره یک نامه تایپ‌شده که با «سلام سارا» شروع می‌شد. این دفعه با تمرکز بیشتری چشم دوخت به جملات نامه:«من فکر می‌کنم آدم‌ها دنیا را با عینک‌های متفاوتی می‌بینن. عینک👓 بعضی‌ها برای نگاه به دنیا و اتفاقاتش، به خودشان و جهان اطراف، عینک ثروت💸است. همه دنیا را بر اساس همین دسته‌بندی می‌کنند: فقیر، غنی، دارا، ندار... عینک بعضی‌های دیگر جنسیت👥 است. همه‌چیز را زن - مرد، دختر - پسر می‌بینند. چرا دخترها این‌طور، چرا پسرها آن‌طور. چرا مردها این‌طور چرا زن‌ها آن‌طور. عینک جنسیت، عینک خسته‌کننده‌ای است که بحث‌🗣هایش تمامی ندارد. حرف‌های تکراری، چالش‌های تکراری، نتیجه نگرفتن‌های تکراری...یک عینک قدیمی از مد افتاده که به‌صورت هیچ‌کس نمی‌آید. ولی من دنیا را با عینک دیگری نگاه می‌کنم. عینک من ساده و به‌دردبخور است. حاشیه ندارد، به‌جای درجا زدن، آدم را جلو می‌برد، به‌جای مأیوس کردن😕، امیدوار🙂می‌کند. دنیای من فقط قهرمان و غیر قهرمان دارد. دیگر برایم مهم نیست که آدم‌های دور و برم دخترند یا پسر، زن هستند یا مرد. فقط نگاه می‌کنم که قهرمان زندگی خودشان هستند یا نه. خودم را هم با همین عینک می‌بینم، صبح‌ها بند کفشم را که گره می‌زنم،